موفقیت در زندگی،۵ قانونی که زندگی شمارا متحول می‌کند

خانه » بلاگ » موفقیت در زندگی،۵ قانونی که زندگی شمارا متحول می‌کند

فهرست عناوین

جهان هستی از قوانینی تشکیل شده است که با رعایت آن‌ها می‌توانیم مسیر زندگی خود را پیدا کنیم. ما در این کره‌ی خاکی برای اینکه بتوانیم زندگی کنیم قوانینی وضع کرده‌ایم. مثلاً وقتی می‌خواهیم رانندگی کنیم و به مسافرت برویم باید قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنیم. همچنین می‌خواهیم در جامعه با آرامش خاطر زندگی کنیم و مشکلی برای ما پیش نیاید، باید قوانین مربوط به جامعه را رعایت کنیم. بر همین اساس وقتی می‌خواهیم در مسیر زندگی به‌درستی و موفقیت به‌پیش برویم نیازمند رعایت قوانینی هستیم.

همه دوست دارند موفق باشند اما چگونه؟ در ادامه به راه‌هایی اشاره‌ کرده ایم که برای رسیدن به موفقیت موردنیاز است که سعی می‌کنیم تا آنجا که ممکن است در مورد آن‌ها توضیح دهیم. بااین‌حال مردم ازآنچه می‌گویند در بعضی مواقع کوتاه می‌آیند، و برای رسیدن به آن کوتاهی می‌کنند، بنابراین یک قانون یا برنامه بازی می‌تواند آن‌ها را برای این کار متمرکز نگه دارد.

موفقیت در زندگی،۵ قانونی که زندگی شمارا متحول می‌کند

قانون شماره ۱: به خودت اعتماد کن!

قبل از اینکه یک شخص بتواند در هر کاری موفق شود، ابتدا باید به خودش اعتماد کند. زمانی که  شخصی به عقاید خود شک می‌کند و به خود اعتماد نمی­کند، مطمئناً تحت‌فشار خرد می‌شود. اعتماد به خود اجازه می‌دهد تا فرد ایده‌ای بگیرد و به آن پایبند باشد. وقتی شخصی به آنچه می‌گوید اطمینان دارد، و با خود صادق است  نیازی ندارد که بداند مردم در رابطه با او چگونه صحبت می­کنند.

اگر به عقاید خود باور دارید، پس می‌تواند به دیگران اجازه دهد آن را باور کنند. اگر نسبت به موضوعی احساس شدت و اشتیاق دارید، به دیگران این امکان را می‌دهد که در شیوه تفکر خود تجدیدنظر کنند. اعتماد به خود اجازه می‌دهد تا فرد هرگز جواب منفی دریافت نکند. محدودیت‌هایی که در درون خود احساس می‌کنند به آن‌ها این قدرت را می‌دهد که از هیچ مکانی به‌عنوان نقطه آغاز تحقق حقیقت استفاده نکنند. اعتماد به خود این قدرت را به فرد می‌دهد که حقایق خود را در جهان خلق کند و به جلو حرکت کند..

پس:

خودتان باشید

اگر می‌ترسید که دیگران چگونه به شما نگاه می‌کنند یا در مورد شما چگونه قضاوت می‌کنند، سخت است که خودتان را کنار دیگران پیدا کنید. رفتارشما جدا از این­که چه کسی هستید،می­توانید از خود فرد  دیگری را به نمایش بگذارید، نشانه این موضوع این است که اعتمادبه‌نفس کافی ندارید و به خود اعتماد ندارید. افراد دیگر قادر هستند این موضوع را به‌راحتی درک کنند.

بنابراین چگونه اعتماد خود را به‌اندازه‌ای تقویت می­کنید که بتوانید در کنار دیگران باشید. هنگامی‌که در اطراف دیگران احساس عدم امنیت می‌کنید، به خود یادآوری کنید که بودن شما بسیار ارزشمند است. با تمرین در مورد افرادی که با آن‌ها احساس راحتی می‌کنید، مانند دوستان و خانواده نزدیک خود شروع کنید. اگر احساس آسیب‌پذیری یا ناراحتی می‌کنید ، به آن­ها توجه داشته باشید و مدتی را با این افراد سپری کنید تا احساس ناامنی شما از بین برود.

وقتی بتوانید خودتان را در اطراف افراد دیگر قرار دهید، آن‌ها با اعتماد بیشتری با شما رفتار می‌کنند. این موضوع می‌تواند به شما کمک کند تا اعتماد خود را افزایش دهید و به سمت موفقیت پیش بروید.

اهداف معقول و منطقی تعیین کنید

غالباً، ما برای رسیدن به اهداف خود بسیار مشتاق هستیم و آن‌ها را دست بالا می‌گیریم. ما به‌جای اینکه بخواهیم سالیانه ۵۰ میلیون تومان از شغل خود درآمد کسب کنیم، هدف خود را روی کسب درآمد ۲۰۰ میلیون تومان در سال قرار می­دهیم. به‌جای تلاش برای تکمیل پروژه در دو هفته، سعی می‌کنیم آن را در یک هفته انجام دهیم. بالا بردن میزان اهدافمان می‌تواند چیز خوبی باشد، زیرا به ما انگیزه می‌دهد تا برای آنچه می‌خواهیم سخت کار کنیم.

متأسفانه، تعیین اهداف بسیار بلند پروازانه یک نقطه‌ضعف عمده دارد. وقتی به اهداف بزرگ خود نرسیم، شکست را تجربه می‌کنیم. عدم موفقیت اغلب می‌تواند اعتمادبه‌نفس و توانایی اعتماد به خود را کاهش دهد.

به‌جای تعیین یک هدف بزرگ، سعی کنید بسیاری از اهداف کوچک را تنظیم کنید که شمارا در مسیر هدف بزرگ خود قرار می‌دهد. با انجام این کار هدف بزرگ شما واقع‌بینانه‌تر خواهد شد. همچنین ضمن دستیابی به اهداف کوچک‌تر در این راه، به خود اعتماد و اعتقاد بیشتری پیدا می­کنید.

قانون شماره ۲: از شکست نترسید

“فقط یک‌چیز وجود دارد که دستیابی به رؤیا را غیرممکن می‌کند: ترس از شکست.” پائولو کوئلیو

یکی دیگر از قوانین موفقیت  اجتناب از ترس است. حقیقت این است که شما به احتمال زیاد در اجرای هر پروژه‌ای که فکر می‌کنید در آن شکست می­خورید ،خواهید ترسید. هر شخصی که در هر کاری تبحر داشته باشد یک بار در آن کار شکست خورده است.

“من شکست نخورده‌ام. من فقط ۱۰،۰۰۰ راه را پیدا کردم که به نتیجه دلخواه نمی­رسد. ”  توماس ادیسون

بااین‌حال با هر شکست بهبودی حاصل می­شود. هر افتادن به فرد اجازه می‌دهد چرخش خوبی داشته باشد، استراتژی جدیدی اتخاذ کند، و دوباره با روش جدید شروع کند.

“شما هرگز شکست نمی­خورید  و این تا زمانی است که تلاش خود را متوقف کنید.”  آلبرت انیشتین

مردم انیشتین را دیوانه می‌دانستند ذهن او به خاطر تفکراتش خارج از چارچوب کار می­کرد، اما او هرگز به نظر دیگران اهمیت نمی­داد و به عقاید خود ادامه می­داد. اکنون او به‌عنوان درخشان‌ترین فرد ازلحاظ ذهنی در جهان شناخته‌شده است.

“تنها اشتباه واقعی اشتباهی است که ما از آن، چیزی نمی‌آموزیم.”  هنری فورد

هر اشتباهی به یک درس تبدیل می‌شود. شکست‌ها مکانی برای رفتن و دیدن در پرتو یک دید جدید است. هر اشتباه این امکان را به ما می‌دهد که دیدگاه جدیدی در مورد یک پروژه به دست آوریم.

“شما بر اساس شکست وجود خود را بنا می‌کنید. شما از آن به‌عنوان سنگ پله استفاده می‌کنید. درب را به روی گذشته­     می­بندید. شما سعی نمی‌کنید اشتباهات را فراموش کنید، اما روی آن اشتباهات تمرکز نمی­کنید و شما اجازه نمی‌دهید که اشتباهات شما، انرژی شما، وقت شما یا فضای شما را بگیرد. ”   جانی کش

این یک قانون ریاضی ساده است که اگر شانس شما ۱ در ۱۰۰ باشد و شما ۱۰۰۰ بار آن را امتحان کنید، معلوم است که موفق خواهید شد. مردم همیشه شکست می‌خورند، این موضوع مهم است که اجازه دهند این کار مانع آن‌ها شود. به‌عنوان مثال، مردم دائماً قلبشان می­شکند اما اکثر مردم عشق را نسبت به هم کنار نمی‌گذارند.

آن‌ها حتی ممکن است بگویند که دیگر از هم جدا شده ایم اما دیر یا زود آن‌ها دوباره باهم خواهند بود. حتی اگر آن‌ها دوباره باهم نباشند، یک فیلم عاشقانه را تماشا می‌کنند، زیرا آن‌ها واقعاً عشق می‌خواهند و از آن دست نمی‌کشند.

“هر ناملایماتی، هر شکستی، هر دردی در هر قلبی بذر یک سود مساوی یا بیشتر را به همراه دارد.” ناپلئون

مردم همیشه شکست خواهند خورد اما مجبور نیستند که تسلیم شوند! خوب می‌دانیم که بازیگری به نام  جیم کری از خانواده‌ای با درآمد کم بود و برای حفظ شغل تلاش می‌کرد، او چنان فقیر بود که در ۱۵ سالگی مجبور به ترک تحصیلات متوسطه شد. اکنون او  برای هر عکس ۱۰۰۰۰ دلار می‌گیرد.

رولینگ، نویسنده مشهور هری پاتر، که زمان بسیاری  طول کشید تا به محبوبیت در سینما دست پیدا کند، کتاب او توسط ۱۲ ناشر بزرگ رد شد. امروز او بیش از ۴۰۰ میلیون نسخه از کتاب‌های خود را فروخته است و موفق‌ترین نویسنده زن در انگلستان به‌حساب می‌آید.

لیست افراد موفقی که سال‌ها ناکام ماندند همچنان ادامه دارد و کیتی پری، اپرا وینفری، جی ز، استیون کینگ، بیل گیتس و حتی والت دیزنی نیز در این لیست حضور دارند. آنچه در همه این افراد مشترک است این است که هرگز اجازه ندادند شکست به آن‌ها قلبه کند و آن‌ها را از پای دربیاورد.

تعریف موفقیت اغلب دشوار است. اما تعریق  شکست حتی سخت‌تر از آن است.

تعریف شما از شکست چیست؟ تسلیم شدن؟ هرگز به دنبال اهداف خود نیستید؟ به نتیجه مطلوب نرسیدید؟ آیا در یک جدول زمانی پیش‌بینی‌شده به نتیجه مطلوب نرسیده‌اید؟ ممکن است فکر کنید پاسخ این سؤالات واضح است. اما مهم است موارد موجود در آنچه که شما آن را شکست می‌دانید روشن باشد، زیرا شکست هدف ترس و مانع موفقیت شماست.

تا زمانی که به تلاش خود ادامه می‌دهید، جایی برای شکست وجود ندارد. وقتی  بدون هیچ دلیلی تسلیم می‌شوید، ترس و شکست شما جور دیگری روی زندگی شما تأثیر می­گذارد.

. بین تهدیدهای واقعی و خیالی تفاوت قائل شوید.

ترس پاسخ ما به دو نوع تهدید واقعی و خیالی است. شما از قبل تفاوت را می‌دانید. تهدیدهای واقعی خطر زنده ماندن ما را شامل می­شوند. تهدیدهای خیالی سناریوهای فرضی هستند. سخنرانی در مقابل گروهی از افراد تهدیدی خیالی است زیرا خطر کمی برای بقای شما وجود دارد. سخنرانی در مقابل یک گله گرگ در یک بیابان آن هم در دل زمستان یک تهدید واقعی است زیرا آن‌ها علاقه‌ای به شنیدن حرف‌های شما ندارند، آن‌ها علاقه‌مند به خوردن شما هستند.

تعریف ترس از شکست شامل تهدیدات خیالی است. درحالی‌که تهدید شدن توسط یک گله گرگ ترس واقعی است. در حال حاضر، تهدید پیش‌بینی است، محصولی از تخیل شماست، سناریویی است که در ذهن خود ساخته‌اید. این ترس شما را بی اساس یا غیرمنطقی نمی‌کند. اما آن را زودرس و ضروری جلوه می‌کند. به‌جای اینکه اجازه دهید جلوی شمارا بگیرد، آن را مطالعه کنید و برنامه‌ریزی کنید که چگونه از عواقبی که از آن می‌ترسید جلوگیری می­کنید.

منتظر نتیجه خوبی باشید اما به آن دل نبندید.

هرچه به نتیجه‌ای که در نظر می‌گیرید بیشتر وابسته باشید، به احتمال زیاد اختلافات به وجود آمده با خواسته خود را با آن نتیجه دلخواه ، به‌عنوان شکست تفسیر می‌کنید. با تغییر شرایط و تغییر تجربه شما، آنچه در ابتدا به‌عنوان نتیجه ایده آل می‌دیدید ممکن است دیگر برای شما  قابل‌دستیابی، مناسب و معنی‌دار نباشد.

با این‌ حال، اگر ترجیح دهید نتایج مورد انتظار خود را مجدداً ارزیابی یا تعدیل نکنید، در یک اختلاف گیر افتاده و متقاعد می‌شوید که در حال شکست هستید. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که اهداف خود را دوباره ارزیابی می‌کنند و می‌توانند رویکرد خود را تنظیم کنند یا انتظارات خود را جور دیگری برآورده سازند، از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردار هستند.

برخی از اهداف نیاز به تمرکز و پایداری دارند. بااین‌حال، برخی از آن ها  نیاز به گشودگی ذهن و انعطاف‌پذیری دارند. توانایی ارزیابی مجدد و تعریف مجدد نتیجه‌ای که امیدوارید به آن دست‌یابید، یک قدرت خوب در برابر ترس از شکست است. ما باید موفقیت خود را با توجه به اندیشه و تلاشی که انجام می‌دهیم ارزیابی کنیم، نه به نتیجه‌ای که به دست آوردیم.

شما قوی هستید و می‌توانید پیروز شوید.

ترس از شکست مربوط به چالش‌های پیش رو یا تلاش لازم برای رسیدن به موفقیت نیست. این موضوع مربوط به عواقبی است که در صورت عدم موفقیت ممکن است متحمل شویم. ما از کاری که باید انجام دهیم نمی‌ترسیم، اما از این شانس دور که کار ما آن‌قدر خوب نیست که بتواند نتیجه­ای مطابق با استانداردهای ما به ما بدهد ، می‌ترسیم.

محققان در مورد ترس از شکست، چندین پیامد منفی را که افراد انتظار دارند، شناسایی کرده‌اند، ازجمله احساس شرم و خجالت، ضربه بزرگ به عزت‌نفس، چشم‌انداز آینده­ای نامشخص، از دست دادن تأثیر اجتماعی و حرف‌های ناامیدکننده دیگران که می‌تواند تأثیر زیادی روی افراد داشته باشد.

توجه داشته باشید که مردم هزینه روانی عدم موفقیت را بسیار بیشتر از هزینه مادی تخمین می‌زنند. افراد که ترس از شکست دارند بجای نگران بودن در رابطه با از دست دادن پول بیشتر نگران از دست دادن دوستان، از دست دادن چهره یا از دست دادن ایمان خود هستند.

قانون شماره ۳: در طلبش هرچه توانی بکوش

به دست آوردن هیچ‌چیز باارزشی آسان نیست. هر شخصی که موفق است، برای تحقق بخشیدن به رؤیاهایشان، تمام مسئولیت زندگی خود را می‌پذیرد. اگر فردی مایل به موفقیت است باید کارهای زیادی را انجام دهد. این موضوع ممکن است شامل انجام کارهای اضافی باشد که درخواست نشده است.

اما چیزی که به نظر می‌رسد بیشتر از همه‌چیز تأثیرگذار است این است که مرتباً به طور روزانه روی خود کار کنیم. ما باید سعی کنیم هرروز به چیز جدیدی متکی باشیم، اما اگر فردی بخواهد روی یک هدف خاص متمرکز شود می‌تواند چیزهای بیشتری را یاد بگیرد که آن شخص می‌تواند به دست آورد.

بسیاری از افراد مجبورند کتاب بخوانند یا کلاس بروند اما باید روی ایده خود سرمایه‌گذاری کنند در غیر این صورت موفق نخواهند شد. فردی باشید که همه پاسخ‌ها را می­داند و اگر نمی‌توانید جواب آن را پیدا کنید، یک پاسخ ایجاد کنید. متفاوت باشید، اکنون کارکنید تا بعداً آسوده باشید.

بهترین سرمایه‌گذاری یادگیری بیشتر است. یادگیری به افراد این امکان  را می‌دهد که رشد کرده و دیدگاه‌های مختلفی را مشاهده کنند. حتی پس از مرگ انسان‌ها ، رشد ناخن و مو ادامه می‌یابد. این موضوع  گواه این است که ما باید درک کنیم که با کار و تلاش و  گرایش به رشد، موفقیت حاصل می‌شود.

خود را متقاعد کنید که می‌خواهید این کار را انجام دهید.

یکی از ساده‌ترین کارهایی که می‌توانید برای ایجاد انگیزه در خود انجام دهید، این است که فکر کنید کاری که قصد انجام آن رادارید، خیلی سخت نیست.

یک فرد بزرگ می‌نویسد: “سخت جلوه کن.” “من این چالش را دوست دارم. من دوست دارم فردی باشم که توانایی چنین کاری را دارد.”

کنترل را در دست بگیرید.

گرچه پذیرش مسئولیت‌های مختلف شخصی و شغلی می‌تواند آسان یا سخت باشد، اما می‌توانید به خودتان کمک کنید تا تمرکز خود را با در نظر گرفتن این نکته که حداقل کنترل اعمال خود را در دست دارید، حفظ کنید.

استادی بزرگ می­گوید: “شما کاملاً این قدرت را کنترل می‌کنید.” “با دستان خود می‌توانید بلندترین ساختمان را بسازید و با دستان خود می‌توانید بلندترین ساختمان‌ها را خراب کنید.”

اطراف خود را با افراد دیگری که سخت کار می‌کنند پرکنید.

هیچ مردی (یا زنی!) مانند یک جزیره تنها نیست. برای اینکه اهداف خود را با هر آنچه دارید دنبال کنید، مفید است که در کنار افراد دیگری باشید که به همان سختی کار می‌کنند و به دنبال اهداف خود هستند. خواه این افراد ،همکارانی باشند که به شما هنگام کار الهام می‌بخشند یا گروهی از دوستان همفکر  باشند که بعدازکار با آن‌ها ملاقات می‌کنید، داشتن همسالانی که شمارا برای رسیدن به موفقیت تحت‌فشار قرار می‌دهند بسیار مهم است.

” جمله معروف وجود دارد که می‌گوید، شما متوسط ​​۵ نفری هستید که بیشتر با آن‌ها معاشرت می‌کنید. بنابراین خود را با افراد سخت‌کوش محاصره کنید!” “چه کسی می‌داند که به کجا خواهد رفت؟ پس شروع به گره زدن خود به افراد موفق کنید.”

وظایف خود را به کارهای کوچک‌تر تقسیم کنید.

ماری آستین می‌نویسد: “سخت‌کوشی خود را به اجزای تشکیل‌دهنده آن کار تقسیم کنید؛ این کار باعث می‌شود که ببینید موانع در کجا قرار دارند تا بتوانید برای غلبه بر آن‌ها آماده‌باشید.”

جرارد دان فورد، می‌نویسد: “پیروزی‌های کوچک می‌توانند افزایشی و کاملاً بی‌اهمیت به نظر برسند، اما می‌توانند زندگی کاری را فوق‌العاده تقویت کنند.” “علاوه بر این، پیروزی‌های کوچک می‌توانند در پیشرفت‌های بزرگ مانند سنگ‌های یک کوه به دورهم جمع شوند.”

تمرکز خود را حفظ کنید.

اگر قادر به تمرکز بر روی وظایف خود نیستید، ایجاد انگیزه برای ادامه کار دشوار است.

“اگر دیگران را آموزش داده‌اید که همیشه برای پاسخگویی به درخواست‌ها در دسترس هستید، باید آن‌ها را دوباره آموزش دهید تا انتظار چیز دیگری از شما داشته باشند.” “چه زمانی در دسترس درخواست‌های موقت آن‌ها هستید و چه زمانی در دسترس نیستید، لطفاً این موضوع را  برای مردم روشن کنید.”

چرایی را باید به خود یادآوری کنیم

هیچ‌چیز مانند برانگیختن انگیزه با یادآوری به خودتان نیست که چرا کار را در مرحله اول انجام می‌دهید. خواه در حال ساخت محصولی باشید که دوست دارید یا به‌سادگی این موضوع باشد که به خانواده خود کمک می­کنید، بسیار مهم است که با آنچه به شما الهام می‌بخشد در ارتباط باشید.

دیوید جی پردلی، می‌نویسد: “شما در کسب‌وکار چیزهای زیادی در مورد اتصال به” چشم‌انداز ” و” چرا یی”در مورد شرکت می‌شنوید. “چشم‌انداز این است که شرکت چگونه می‌خواهد موقعیتی برای موفقیت پیدا کند. شما می‌توانید همین استاندارد را برای خود نیز تعیین کنید.”و به خود بگویید چرا باید این کار را انجام دهم!چگونه می­توانم چشم­انداز موفقیتم ر ترسیم کنم؟

قانون شماره ۴: عقاید دیگران را نادیده بگیرید

قانون چهارم رسیدن به موفقیت این است که عقایددیگران را نادیده بگیرید.همه‌چیز برای همه نیست. زیبایی زندگی چیزی است که مردم دیدگاه‌های مختلفی نسبت به آن دارند و می‌توانند در مورد ایده‌های مختلف خود صحبت کنند. بنابراین شکل انتقاد پدیدار می‌شود. افراد ممکن است عقاید شمارا دوست نداشته باشند، این بدان معنا نیست که هیچ‌کس شمارا دوست نخواهد داشت. عقاید افراد بسیار متفاوت است و بهترین نتیجه برای شما ممکن است برای ما یا دیگران مناسب نباشد.

لازم به یادآوری است که این فقط یک نظر برای شما وجود داد و همه افراد نظر  مختص به خود را دارند، اما تا زمانی که به خود و نظر خود اعتماد داشته باشید، می‌توانید به تلاش خود ادامه دهید. بااین‌حال گوش دادن به انتقادات و یا عقاید آن‌ها نیز نمی­تواند مشکلی برای شما پیش بیاورد . می‌توان یک نظر را شنید و سعی کرد احساس خود را از آن دور کرد زیرا ممکن است در پس اظهارات جدی و مخالف، توصیه‌های خوبی وجود داشته باشد.

شما رفتار یا ویژگی یکسانی را که در دیگران می‌بینید تحمل نخواهید کرد.

به‌عنوان مثال، ممکن است شما خجالتی باشید و با شخصی بسیار خیرخواه روبرو شوید. قضاوت شما ممکن است چیزی شبیه به این باشد: چرا این فرد خودنمایی می‌کند. ازآنجاکه از این کار خجالت می‌کشید، از کسی که از این کار انجام می‌دهد کینه به دل می‌گیرید.

این نوع قضاوت ممکن است نشان دهد که شما کاملاً خود و رفتارهای خود را ابراز نمی‌کنید، ازاین‌رو از کار دیگران احساس ناراحتی می‌کنید یا دیگران را با این کار حقیر می‌­پندارید.

آگاهی از حقیقت و این واکنش و رفتاری که انجام می دهیم می­تواند منجر به شکوفایی و آزادی عمل برای شما در جهت انجام آن کار شود.

گاهی شما همان رفتار را از خود نشان می‌دهید و از آن آگاهی ندارید، بنابراین رفتار انکار شده خود را به دیگران نسبت می‌دهید و ” آن کار را ” دوست ندارید.

همه در مقطعی  از زندگی خود با علت دوم روبرو شده‌اند. شخصی از یکی از دوستان یا آشنایان خود شکایت دارد و شما با خود فکر می‌کنید، “این خنده‌دار است، آن‌ها همان کارهایی را انجام می‌دهند که اشتباه می‌بینند!”

با نگاهی صادقانه به درون خود بررسی کنید که آیا برخی از خصوصیاتی را که از آن‌ها بیزارید با دیگران تقسیم می‌کنید یا خیر. ممکن است از یادگیری این کار شگفت‌زده شوید و احتمالاً بینشی در به دست آوردن پذیرش بیشتر و دلسوزی بیشتر برای دیگران فراهم کنید. شما حسادت می‌کنید، بنابراین در مورد کسانی که خواسته شمارا انجام می­دهند اشتباهاتی پیدا می‌کنید و در پایان آن‌ها را قضاوت می‌کنید.

شخصی که به رسمیت شناخته‌شده است ممکن است عدم موفقیت خود را در این زمینه به شما یادآوری کند. شما ممکن است از درجه بالاتری از موفقیت آن‌ها رنجیده باشید و سپس برای جلوگیری از احساس عدم‌کفایت خود، مشکلی در آن‌ها پیدا کنید و آن را مورد تمسخر قرار دهید.

ازآنجاکه الهام گرفتن برای افزایش انگیزه نسبت به رقابت مؤثرتر است، به‌جای اتلاف وقت برای مقصر کردن یا انتقاد از دیگران، اگر از پیروزی‌های دیگران الهام بگیرید، احتمال موفقیت شما بیشتر خواهد بود.

بیشتر قضاوت‌های دیگران استراتژی‌های خودخواهانه برای جلوگیری از احساسات ناخوشایند است. بااین‌حال، اگر آگاهی کمی نسبت به اینکه این احساسات چگونه شکل می‌گیرند دارید، می‌تواند باعث ناراحتی شما شود.

آگاهی از ماهیت قضاوت‌های خود به این معنی نیست که دیگر گزینه‌های برگزیده‌­ای ندارید. هنوز هم ممکن است متوجه شوید که انواع خاصی از رفتارها جذاب نیستند. اما با درک صحیح و کمی کار و تلاش و تشخیص درست به‌جای قضاوت، آگاهی شروع می‌شود و باعث می‌شود نسبت به دیگران احساس ترحم کنید، حتی اگر علاقه‌ای به رفتار آن‌ها نداشته باشید.

حداقل احساس بی‌طرفی خواهید کرد.

تشخیص، آگاهی و درک بدون واکنش احساسی است. احساس تمایز با فشار دادن دکمه‌ها بسیار متفاوت است. قضاوت‌هایی که باعث واکنش‌های عاطفی می‌شوند سرنخ‌هایی هستند که به شما کمک می‌کنند بینش شخصی پیدا کنید. وقتی به‌جای قضاوت در مورد افراد، عقاید و فرضیات را کاوش می‌کنید، دری برای گسترش خودآگاهی و پذیرش برای خود باز می‌کنید.

به‌جای اینکه ناخودآگاه از رضایت نفس خود در مورد قضاوت درباره دیگران لذت ببرید، اجازه می‌دهید واکنش‌ها و قضاوت‌های شما به شما کمک کند تا به درک بیشتری از خود برسید و بر این اساس، شادی و موفقیت بیشتر را تجربه می­کنید. وقتی از قضاوت خود در مورد دیگران به‌عنوان آینه استفاده می‌کنید تا عملکرد ذهن خود را به شما نشان دهد، بازتاب هر شخص می‌تواند به یک هدیه ارزشمند تبدیل شود و باعث شود هر فردی که با آن روبرو می‌شوید یک معلم و یک برکت برای شما تلقی شود.

قانون شماره ۵: قانون داد و ستد

وقتی کسی در اوج و موفق است، قدردانی ازآنچه که دارد و قدردانی از چگونگی رسیدن به آنجا بسیار مهم است. کمک به دیگران ، زمانی که به کمک نیاز دارند مهم است. هیچ‌کس بدون کمک کسی به اوج نمی‌رسد، بنابراین آیا نمی‌خواهید همین کار را برای شخصی که اکنون به کمک نیاز دارد انجام دهید؟

به محض این‌که فردی دچار مشکل شد، باید به او کمک کرد. جبران باعث می‌شود فرد احساس بهتری داشته باشد و باعث شادی در زندگی او شود. اگر به دیگران کمک نمی‌کنید چه فایده‌ای دارد. چه کسی می‌خواهد زمانی که تنها است موفق باشد؟ من دوست دارم باور داشته باشم که مردم می‌خواهند موفق باشند تا بتوانند دانش و موفقیت خود را با خانواده و دوستانشان به اشتراک بگذارند.

قدردانی از کسانی که به شما کمک کرده­اند و جبران کار آن‌ها مهم است. می‌توانید اثری در زندگی کسی بگذارید. می‌توانید اعتماد دیگران را حفظ کنید. شما می‌توانید رهبر شوید. می‌توانید دوست پیدا کنید. در صورت جبران مزایای بسیاری برای شما و دیگران وجود دارد.

افراد معروف دراین‌باره می‌گویند:

ما در اعطای کمک به دیگران  هستیم – سنت فرانسیس آسیسی

تنها معنای زندگی خدمت به بشریت است – لئو تولستوی

ما زندگی را با آنچه کسب می­کنیم می­سازیم؛ ما با آنچه می‌دهیم زندگی می‌کنیم – وینستون چرچیل

کسب درآمد یک خوشبختی است؛ خوشحال کردن سایر افراد یک خوشبختی است – محمد یونس، دریافت‌کننده جایزه صلح نوبل

جبران به همان اندازه برای کسانی که به آن‌ها کمک می‌کنید مفید است، زیرا اهدا کردن به شما هدف می‌دهد. وقتی در زندگی هدفی دارید، فرد خوشبخت‌تری هستید – گلدی هاون

پس:

اشتیاق

اشتیاق ما باید پایه‌ای برای هدیه دادن ما به دیگران باشد. این موضوع این  نیست که چقدر و چگونه جبران می‌کنیم، بلکه مربوط به این موضوع است که چه مقدار عشق می‌خواهیم ببخشیم. کاملاً طبیعی است که ما به این موضوع مهم اهمیت می‌دهیم. این مسئله نباید صرفاً مسئله انتخاب چیز صحیح باشد، بلکه مسئله انتخاب مناسب ما باید باشد.

هدیه دادن زمان

هدیه زمان اغلب برای گیرنده ارزشمندتر است و برای هدیه دهنده رضایت بیشتری نسبت به هدیه پول دارد. همه ما مقدار یکسانی پول نداریم، اما همه وقت و زمان یکسانی داریم و می‌توانیم بخشی از این زمان را برای کمک به دیگران اختصاص دهیم. این بدان معنی است که ما زندگی خود را با خدمت به دیگران اختصاص می‌دهیم، یا فقط چند ساعت ، چند روز یا چند سال به دیگران وقت می‌دهیم.

فعال باشید، واکنش نشان ندهید

همه ما این ترس را داریم که از تحقیر ناشی می‌شود، مانند وقتی که دوستان از ما می‌خواهند به جمع‌آوری کمک‌های مالی آن‌ها کمک کنیم. در این موارد، ما به‌جای جلوگیری از سخاوت و نگرانی، به احتمال زیاد برای جلوگیری از تحقیرشدن خود اقدام می‌کنیم. این نوع کمک به احساس درخشش گرم منجر نمی‌شود. به احتمال زیاد منجر به کینه می‌شود. در عوض باید وقت بگذاریم، به گزینه‌های خود بیندیشیم و بهترین کمک‌های خیریه را که هماهنگ ارزش‌های خود مان است، پیدا کنیم.

کلام آخر

هر چیزی که در این دنیا وجود دارد قوانینی برای خود دارد که موفقیت نیز از این داستان مستثنا نیست و قوانین مخصوص به خود دارد. هر قانون ممکن است تبصره ها و ماده هایی برای خود داشته باشد که موفقیت نیز از این داستان پیروی می کند.

به خود اعتماد کنید

 از شکست نترسید

در طلبش هرچه توانی بکوش

عقاید دیگران را نادیده بگیرید

قانون داد و ستد

بنظر شما چه قوانین دیگری برای موفقیت وجود دارد؟آیا دوست دارید این قوانین را یاد بگیرید؟

دیدگاهتان را بنویسید