ما میخواهیم بچههایمان با اطمینان در فعالیتهایی شرکت کنند که باعث شادی آنها شده و آنها را به فردی جالب تبدیل میکند ، اما برخی از کودکان از شکست آنچنان میترسند که حتی تا مرز فلج شدن می روند و از شرکت در فعالیتهایی که میتواند باعث خوشحالی آنها شود ، پرهیز میکنند.
بچههای زیادی وجود دارند که از خطرات موجود در زندگی اجتناب میکنند ، زیرا آنها از احساس شکست بسیار میترسند. خوشبختانه تکنیک های عالی برای این کودکان وجود دارد از جمله روش پله سنگی و روش ۳۰ اشتباه که میتواند به کودکان کمک کند تا به ترسی که در شکست وجود دارد غلبه کنند.
با استفاده از روش پله سنگی ، بچهها میتوانند مهارتهای تسلط خود را گسترش دهند ، اینیک عنصر مهم در فرمول موفقیت خود انگیزشی است که به اعتقاد ما بچههای خوشبخت و موفقی را ایجاد میکند.
قبل از اینکه ما برنامه گامبهگام نحوه استفاده از روش پله سنگی را به شما ارائه دهیم ، فکر میکنیم شما باید درک کنید که چگونه این روش با ترس از شکست ارتباط دارد و چگونه می توان به کمک روش ۳۰ اشتباه بر ترس موجود در شکست غلبه کرد.
غلبه کودک بر ترس از شکست با تکنیک سنگ پله
ارتباط بین طرز فکر تسلط و ترس از شکست
تسلط، انگیزه شرکت در یک فعالیت است و بهبود عملکرد در این کار ، فقط به این دلیل است که ما از انجام فعالیت لذت میبریم. کودکانی که تفکر تسلط دارند وقتی کار دشوار میشود ماندگاری بیشتری را نشان میدهند ، برای انجام فعالیت به تشویق بیرونی والدین کمتر احتیاج دارند و پاداشهای ذاتی بیشتری را از این کار دریافت می کنند.
بچههایی که ذهنیت تسلط دارند بهاندازه بچههای فاقد تسلط بر این ذهنیت تحت تأثیر ترس از شکست قرار نمیگیرند زیرا آنها بهطورکلی اشتباهات و شکستها را بهعنوان فرصتهای یادگیری میدانند. این بچهها معتقدند که هدف از شرکت در یک فعالیت بهبود مهارتهای آنها به مرور زمان است.
در ادامه به چگونگی کمک به فرزندتان با روش ۳۰ اشتباه برای غلبه بر ترس از شکست اشاره می کنیم و بعد از آن به روش پله سنگی که می توان به کمک آن بر ترس هایی که در شکست وجود دارد غلبه کرد، می پردازیم.
هیچ خطایی مجاز نیست.
در یک کتاب تجاری نوشتهشده بود شکست چگونه به ما میآموزد ، به رشد ما کمک میکند و به ما اجازه میدهد اعتماد کنیم. در ادامه همین موضوع در یک مطالعه موردی نشان داده شده بود که مدیر یک شرکت چگونه کارمندانش را تشویق کرد که بدون اینکه ترس از سرزنشی داشته باشند تا واقعاً مشغول کار جدید شوند و به موفقیت برسند.
مدیر این شرکت از این عبارت استفاده کرد …
“شما باید ۳۰ اشتباه مرتکب شوید.”
فردی از او سؤال می کند “چه اتفاقی میافتد اگر همه ما از این ۳۰ اشتباه استفاده کنیم؟”
مدیر می گوید: ” معمولاً شما از ۳۰ عدد ، بیشتر اشتباه میکنید.”این حرف اصلی این جمله است که ما میتوانیم اشتباهات زیادی انجام دهیم و مشکلی نداشته باشیم. کودکان ما نیز میتوانند همین کار را انجام دهند.
چرا این عبارت مهم است؟
درنهایت این عبارت یک برنده روانشناختی است. این یک نوع سوئیچ یا سناریویی است که میگوید “باید کارها را درست انجام دهید“. در اینجا برخی از دلایلی ذکرشده است که شما باید آن را بهعنوان بیان یک جمله منظم در خانه برای کودک خود در نظر بگیرید.
فرزند شما میآموزد ترس از شکست اشکالی ندارد
تقریباً در تمام ادبیات های موجود در موفقیت و تجارت که به ترس از شکست اشاره می کنند ، با تمرکز روی اتفاقات مثبت شکست را نادیده می گیرند. اما این اشتباه است. حدس بزنید چرا؟شکست یکی از بهترین تجربههای یادگیری است و تقریباً همه افراد فوقالعاده موفق میتوانند شکستهای بیشماری را ذکر کنند که باعث شده آنها بهجایی که امروز هستند، برسند.
“فقط کسانی که جرئت شکست بزرگی دارند میتوانند به موفقیت بالایی دست پیدا کنند.” رابرت اف کندی
انتظارات و توقعات
ما انسان هستیم ما نمیتوانیم کامل باشیم. فرض کنید که میتوانیم حتی در ذهن نابالغ خردسال کودک انتظار غیرواقعی ایجاد کنیم. همانطور که میدانیم انتظارات میتواند ما را ناامید وزندگی ما را تلخ کنند این درحالی است که آرزوهایمان برآورده نمیشود. کودک شما نیاز به خرابکاری و اشتباه دارد و باید زیاد شکست بخورد. دوباره و دوباره این اتفاق باید بیفتد. همانطور که آنها در حال شکست خوردن و مشغول سروکله زدن با شکست خود هستند ، چند چیز یاد را میگیرند:
- میتوانند با ناامیدی و به هم ریختگی خود کنار بیایند
- اگر کامل نباشند ، مردم هنوز آن ها را دوست دارند
- فرزند شما میفهمد شکست نتیجه نهایی نیست.
کمالگرایی دروازه ترس از شکست
بسیاری از کودکانی به سمت کمالگرایی گرایش دارند زیرا یک ترس صادقانه واقعی دارند که نشان می دهد بههمریختگی آن ها به این معنی است که بهنوعی از یک شخص کمترند. بهترین یا اولین نبودن باعث میشود که آنها فکر کنند کمتر دوست داشته می شوند به همین خاطر از شکست می ترسند.
“تسلیم شدن تنها راه مطمئن برای ترس از شکست است.” جنا شوالتر
بچهها باید بیاموزند که آشفته شوند. آنها باید یاد بگیرند که چگونه ناامیدی را کنترل کنند. آنها باید بفهمند که آنها هم مانند بقیه انسان هستند و انسان ها گاهاً بههم می ریزند. مادران باید یاد بگیرند که دنیا به پایان نرسیده است پس نباید طوری رفتار کنند که کودک آن ها از شکست بترسد. این ممکن است بدان معنی باشد که باید احساسات خود را کنترل کنیم که این موضوع بسیار سخت است.
کودک شما احساس شکست میکند
بخشی از دلیل ترس ما انسانها از خیلی چیزها این است که احساسات و عواطف ما آنقدر قوی هستند که احساس نمی کنیم بتوانیم آن ها را کنترل کنیم. ما از شکست میترسیم زیرا میترسیم احساس بدی داشته باشیم. پس ما میخواهیم کامل باشیم زیرا میخواهیم “بهاندازه کافی خوب” یا کافی به نظر برسیم.
“شکست باید معلم ما باشد ، نه متعهد ما! شکست تأخیر است نه اینکه آن را از بین رفتن زندگی ببینیم . اینیک دور زدن موقتی است که منتهی به یک بنبست نیست. شکست چیزی است که میتوانیم فقط با گفتن هیچچیز ، کاری نکردن و هیچ بودن از آن جلوگیری نکنیم. ” دنیس وایتلی
پس با استفاده از این عبارات ، “شما باید ۳۰ اشتباه مرتکب شوید” یا با مواردی ازایندست ، کودک خود را امتحان کنید ، کودک خود را تشویق کنید تا سعی کند ، شکست بخورد ، شکست را بپذیرد ، از آن بیاموزد و به حرکت خود ادامه دهد.
عبارت مفید
هنگامیکه کودک در حال یادگیری خواندن است : اگرچند کلمه پشت سر هم اشتباه بگوید ممکن است دلسرد شوند ، اما شما میتوانید بگویید: “به خواندن ادامه دهید ، شما به اندازه ۳۰ اشتباه فرصت دارید ، پس بهتر است به حرکت خود ادامه دهید و از شکست نترسید!”
هنگام یادگیری یک مهارت بدنی جدید :
دوستی تعریف میکرد روزی داشتم به کودک ۴ سالهام یاد میدادم که دوچرخهسواری کند . او در حفظ تعادل مشکل داشت او بسیار عصبانی شده بود. من گفتم “شما تا ۳۰ اشتباه فرصت دارید تا زمین بخوری بعدازآن دیگر دوچرخهسواری نمیکنی” در این حال او شروع به خندیدن و شمارش اشتباهات خود کرد و بعد از ۵ بار امتحان کردن و شکست خوردن کاملاً توانست دوچرخهسواری را یاد بگیرد.
هنگام تکمیل یک پروژه :
پروژهها شامل صنایعدستی ، آزمایش ، ساختوساز ، یا ایجاد چیزی جدید، می شود. این شرایط ممکن است بیشازحد عجیب به نظر برسد. به کودک خود این فرصت را بدهید که با گفتن این جمله: “شما به اندازه ۳۰ اشتباه فرصت دارید تا موفق شوید. اشتباه کند و شکست بخورد .پس بیایید فقط کاوش کنیم و ببینیم چه اتفاقی میافتد.”
برای کودکانی که به کمالگرایی گرایش دارند ، باید تلاش زیادی کنید تا اشتباه بزرگی انجام ندهد. زیرا کودک خود را به ناامیدی (متناسب) عادت می دهد. آنها با کمالگرایی خودشان مبارزه میکنند وما تا آنجا که میتوانیم باید به آنها کمک کنیم یاد بگیرند که با کمالگرایی مبارزه کنند.
آروین کمال گرا و فوتبال
شروع جدید همیشه برای آروین چالشبرانگیز بوده است. او هرگز بچهای نبوده است که بخواهد با اشتیاق وارد فعالیتهای جدید شود ، حتی فعالیتهای جدیدی که خودش میخواست به آنها بپیوندد. او هنگام شروع مدارس ، برای رفتن به پیشدبستانی مشکل داشت. او از چند هفته اول تمرینات شعرخوانی خود متنفر بود.
او التماس می کرد که هنگام شروع پیش دبستانیش در خانه بماند. او برای اولین بار از سوارشدن به سرویس مدرسه وحشت داشت. او از ورود به اولین کلاس هنری خودداری می کرد. آروین هنگامیکه با شروع جدیدی روبرو میشد ، گاهی اوقات ، قبل از اینکه بتواند آن کار را انجام دهد ، بسیار گریه میکرد .
مادرش فکر میکرد این رفتار آروین به این دلیل بود که او یک پسر کوچک مضطرب است ، زیرا همیشه نگران مادرش بود اما مادرش او را بهسختی به مدرسه می برد. بله ،کارهای او نگرانکننده بود ، اما طی چند سال گذشته مادرش چیزهای بیشتری را در این داستان آموخت که کمک کرد آروین بر ترس های خود غلبه کند. همیشه داستان های بیشتری وجود دارد درست است ؟ خوب ، این داستان شامل تلفیق کمالگرایی ، ترس از شکست و کودک بااستعداد است.
کمالگرایی ، ترس از شکست و کودک بااستعداد
وقتی آروین ۸ ساله بود ، مادرش او را برای فوتبال در یک باشگاه ثبتنام کرد. او ابراز علاقه کرده بود که بازی کند و مادرش هم با آروین همراه شده بود. بلافاصله پس از ثبتنام ، پیامی در مورد قوانین لیگ فوتبال دریافت کرد. در این پیام آمده بود که کودکان کوچک می توانند از کفش ورزشی و لباس ورزشی معمولی استفاده کنند.
در آن پیام نوشته شده بود کفش و لباس حرفه ای موردنیاز نیست. این خبر خوبی بود ، زیرا مادرش نمیخواست سرمایهگذاری زیادی برای این موضوع انجام دهد زیرا او احتمال می داد پسرش از فوتبال متنفر می شود ، بهعلاوه خرید لباس حرفه ای و گران قیمت، کار سادهای نبود. و آنها این را میدانستند .
آن روز صبح ، آروین بیقرار بود. او هم از رفتن به فوتبال هیجانزده بود و هم عصبی شده بود. او فقط میخواست به آنجا برسد. وقتی نوبت به اولین تمرین رسید ، او بسیار آماده ظاهر شد. او یک تیشرت ، شلوارک ورزشی و کفش ورزشی معمولی به تن داشت. اما ، وقتی به زمین فوتبال رسیدند ، با تجمع بچههای ۸ ساله مجهز روبرو شدند.
حماسه عجیب
همه لباسهای راحتی ،شورت فوتبال و پیراهنهای فوتبال و کفش های حرفه ای داشتند. آروین وارد زمین شد ، یک نگاهی به اوضاع انداخت و کناری ایستاد . او دست به حماسه ای عجیب زد و حاضر به شرکت در این رقابت نشد. او مدام بر سر ما فریاد میزد ، “آنها لباس و کفش حرفه ای دارند! آنها میدانند چگونه از قبل بازی کنند! ” و او حاضر به قدم گذاشتن در آن زمین نشد. این سناریو هفته بعد نیز باز تکرار شد.
آروین در طول تمرین از همان هفتههای اول حاضر نشد پا به زمین فوتبال بگذارد ، اما مادرش او را در خانه به بازی گرفت. وقتی فکر نمیکرد کسی او را تحت نظر دارد با یک توپ شروع به تمرین میکرد. اگر فکر میکرد مادرش دارد او را تماشا میکند ، گناهکار به نظر میرسید و متوقف میشد ، اما او همیشه با توجه به آن تجربه ای که داشت تنها پا به زمین می گذاشت و بالاخره بعد از این همه ماجرا شروع به بازی در زمین فوتبال کرد. که این اتفاق باعث شد این ماجرا را دوست داشته باشد.
شرایط فوتبال چیزی را برای مادرش روشن کرد: آروین کمالگراست و بهعنوان یک کمالگرا ، از شکست تا حد فلج کامل میترسد. او وضعیت جدیدی را ارزیابی می کند ، خطر شکست خود را تعیین میکند و اگر نتواند فکر کند که میتواند بهخوبی این کار را انجام دهد ، از شرکت در این کار امتناع میکند و مادرش باید این را بداند بههرحال ، این فرزند صفر تا صد یک فرد کمالگرا است که به راحتی ، و یکشبه کلاً از خیر آن کار میگذرد.
کمالگرایی یکی از ویژگیهای رایج استعدادهای درخشان است که بهطور مکرر در ادبیات مستعد ذکرشده است. کمالگرایی ، بهدرستی کانالیزه شده ، میتواند یک دارایی خوب برای کودکان باشد زیرا میتواند کودک را به سمت انگیزه و کار سخت سوق دهد و به او کمک کند بر ترس هایی که از شکست دارد غلبه کند. بااینحال ، کمالگرایی جنبه تاریکی نیز دارد.
کماگرایی در ترس از شکست
کمالگرایی که در ، ترس از شکست وجود دارد ، میتواند به اجتناب از وظایف ، کمکاری و کاهش و ضعف باورها کمک کند. گفته میشود که کودکان تیزهوش اغلب آگاهی بیشتری نسبت به دنیای اطراف خوددارند و این شامل آگاهی از خطر ترس از شکست آنها در یک شرایط خاص است.
وقتی آروین در روز اول در آن زمین فوتبال قدم زد ، نگاهی به همسالان خود بالباس جام جهانی انداخت و سپس دزدکی به لباسهای خود نیز نگاهی کرد. در چند ثانیه تشخیص داد که خطر ترس از شکست در آن شرایط بسیار زیاد است. در خانه ، بهطور مخفیانه ، او تمرین میکرد تا جایی که احساس کرد میتواند در سطح عالی فوتبال بازی کند زیرا خطر ترس از شکست او کاهش یافته بود. در آن زمان ، او این اتفاق را دوست داشت زیرا تجربه جالبی به دست آورد.
مادرش میگوید بارها و بارها در موقعیتهای دیگر دیدم که وضعیت فوتبال او تکرار میشود. باگذشت زمان ، او یاد گرفت که بهتر با اضطراب خود کنار بیاید. او بالغ شده است او بهتر میتواند درباره احساسات خود بحث کند. او آگاه است که الگویی برای فعالیتهای جدید دارد که میداند آنها را دوست خواهد داشت. او همچنین در سنی است که من میتوانم اغلب او را رها کنم و بهترین آرزوها را برای او داشته باشم. وقتی تنها به حال خود رها شود ، او تمایل به انجام کارهای بهتر دارد. خودش که اینطور میگوید.
آروین اوقات فراغت خود را صرف ساخت ، خلق و اختراع میکند. او مغزی پر از ایدههای شگفتانگیز دارد و بندرت بهصورت بسته فکر میکند. همچنین ، آروین اغلب فکر میکند ایده او بهترین ایده است. او باید یاد بگیرد که او تنها پسری نیست که ایدههای عالی دارد و باید بداند که وقتی با دیگران همکاری میکند ایدههای عالی میتوانند حتی بیشتر شوند.
اینها مبارزات یک کمالگرای جوان است.
درحالیکه میدانیم بسیاری از شخصیتها و خلقوخوها (بهویژه این شخص) مستعد کمالگرایی هستند ، این چیزی است که ما بهطور فعال در کودکان میبینیم. کمالگرایی شادی ، لذت و توانایی کودک برای به پایان رساندن آنچه را که شروع میکند را از او میگیرد. کمالگرایی همچنین تمایل به ایجاد این احساسات یا عواطف دارد:
- بیکفایتی
- ناامنی
- عدم اعتمادبهنفس خود
- اضطراب (وزندگی درون سر)
اینها نقص شخصیت نیستند ، آنها بهسادگی محصولات جانبی زندگی در ترس از شکست هستند.
با ترس از شکست ، ما در مورد عصبی بودن ساده صحبت نمیکنیم ، بلکه ترس شدیدتری است که کودک را از انجام کاری که احساس میکند باید انجام شود یا حتی کاری که خودش دوست دارد انجام دهد ، بازمیدارد.
برای کودکان مهم است که اکنون یک تفکر تسلط را یاد بگیرند زیرا این طرز فکر به آنها کمک میکند تا در بزرگسالی شادتر و موفقتر باشند و بر کمالگرایی خود تسلط پیدا کنند. کودکانی که دارای یک ذهنیت تسلط هستند ، بزرگسالانی میشوند که برای ارزش ذاتی به دنبال مشاغل ، سرگرمیها و روابط میروند .
ما قبلاً اشاره کردیم که چقدر شرکت در یک سرگرمی برای کودک مهم است زیرا منجر به بسیاری از کارهای بزرگ مانند عزتنفس بالاتر و افزایش تعاملات اجتماعی میشود ، اما اگر کودک شما از شرکت در یک سرگرمی (یا هر نوع فعالیت دیگری) امتناع ورزد آنها از شکست میترسند ، پس شما چهکار می توانید بکنید؟
تکنیک سنگ پله
(عکس چهارم)
تکنیک سنگ پله به کودک شما نهتنها نحوه تسلط در یک کار ، بلکه همچنین تحمل ترس از شکست و غلبه بر ترسی که در آن وجود دارد را میآموزد.
فلسفه روش سنگ پله این است که هر نوع تسلط ،فرآیندی است که شامل چندین مرحله است و بعضی از این مراحل را نمیتوان نادیده گرفت. کودکانی که ترس از عدم موفقیت دارند و از شکست می ترسند فقط به نتیجه بزرگ تصور شده کار توجه میکنند و به مرحله فعلی یا مرحله بعدی توجه نمیکنند.
بهعنوانمثال ، مدرسی تعریف میکرد من چندین سال پیش شاگردی داشتم که از شرکت در هر نوع فعالیتی که کاملاً مطمئن نبود منجر به موفقیت او میشود ، امتناع می ورزید.اگر او فکر نمیکرد بتواند در یک بازی برنده شود ، با اولین تلاش خود بازی را به هم میزد. اگر فکر نمیکرد که بهاندازه بچههای دیگر کلاس کارش خوب است ، حتی از ورود به ساختمان امتحان خودداری می کرد.
او علیرغم داشتن استعداد طبیعی در آواز خواندن ، وقتی پدر و مادرش در مورد پیوستن او به گروه کر با او صحبت کردند سروصدای زیادی به پا کرد زیرا او تصور میکرد که تمام گروه او را به خاطر صدای وحشتناکی که دارد مسخره میکند (که غیرواقعی بود او صدای فوقالعادهای داشت).
سپس من به والدین این شاگرد روش سنگ پله را آموختم و آنها بلافاصله از آن استفاده کردند. ازآنجاکه پسر آنها از استعداد و لذت طبیعی در آواز برخوردار بود ، آنها او را تشویق کردند ( البته آنها به او رشوه دادند که به او اجازه دهند آخر هفتهها از ماشین خانواده استفاده کند) تا بهطور مداوم در تمرین گروه کر شرکت کند و برای ۳ ماه آینده به همین کار ادامه دهد.
و پس از ۳ ماه ، این شاگرد توانست بر ترس از شکست خود غلبه کند. او نهتنها از آواز خواندن در گروه کاملاً لذت میبرد ، بلکه در تلاش برای انجام فعالیتها و کارهای دیگر نیز شهامت بیشتری پیدا کرد.بنابراین چگونه این شاگرد در این مدت کوتاه چنین تحول عظیمی پیدا کرد؟ پس ادامه مقاله را از دست ندهید تا مرحلهبهمرحله شمارا با روش سنگ پله پیش ببریم.
مراحل سنگ پله
(مرحله ۱) از قدمهای کوچک شروع کنید.
ما بارها دیدهایم که وقتی والدین شروع به کاری می کنندتا کودکان در رفتار خود تغییراتی ایجاد کنند ، آنها میخواهند با اقدامات بزرگ شروع کنند ، اما در حقیقت ، بهتر است از کوچک شروع کنند. بنابراین ، هنگام شروع روش سنگ پله ، یک قدم کوچک را انتخاب کنید که دوست دارید کودک شما آن را امتحان کند و فقط روی آن تمرکز کند.
(نکته: این مرحله بهویژه هنگامی است که فعالیت یا وظیفهای که میخواهید آنها امتحان کنند قبلاً به آن علاقه داشتهاند یا بهطور طبیعی در آن استعداد دارند).
در مورد مثال بالا ، والدین شاگرد تصمیم گرفتند تا پسر خود را برای پیوستن به گروه کر جوانان ترغیب کنند زیرا او علاقه طبیعی به آواز داشت و استعداد طبیعی نیز در این موردخود را به خوبی نشان می داد.
تحقیقات علمی به ما میگوید که تغییر رفتار طولانیمدت بهاحتمالزیاد زمانی اتفاق میافتد که از اقدامات کوچک شروع شود و یک پیروزی سریع را به وجود آورد. تجربه یک پیروزی سریع به کودک این امکان را میدهد تا مخزن اعتمادبهنفس خود را پر کند ، که به او اجازه میدهد تا اعتمادبهنفس لازم برای امتحان چیزهای ترسناک بعدی را داشته باشد یا بتواند به ترس از شکست غلبه کند.
(مرحله ۲) فقط روی مرحله فعلی تمرکز کنید.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم ، بسیاری از کودکان با ترس از شکست اغلب بر هدف نهایی ، برنده شدن یا بهترین فعالیت ، تمرکز دارند ، و این موضوع آنها را از شرکت در فعالیت در لحظه فعلی باز می دارد. هنگامیکه این اتفاق میافتد ، کودک خود را تشویق کنید فقط در انجام مرحله فعلی تا حد ممکن تمرکز کند.
در مثال بالا ، شاگرد نوجوان درست هنگامیکه مادرش به او یادآوری کرد وقت آن است که اولین تمرین خود را انجام دهد ، دچار حمله اضطرابی شد. شاگرد به مادرش گفت که وقتی او در گروه سرود خود می خواند همه به او میخندند و پشت سر او حرف های بدی میزنند.
ازآنجاکه این مدرس ، مادر شاگرد خود را برای این موضوع آماده کرده بود ، درحالیکه پسرش در مورد اضطراب خود صحبت میکرد آرام بود ، پسرش را قضاوت نکرد یا او را به خاطر احساس این چیزها شرمنده نکرد اما در عوض بهآرامی به فرزندش یادآوری کرد که تمامکاری که امروز باید انجام دهد این است که ، به محل برگزاری کلاس های گروه سرود خود برود ، و با دوستانش شروع به خواندن کند.
این کار جواب داد اما هنوز شاگرد درراه رفتن به محل برگزاری تمرینات گروه عصبی بود ، اما او توانست تمام ساعت تمرین را با موفقیت پشت سر بگذارد.هنگامیکه مادر شاگرد از او پرسید که چگونه تمرین انجام میشود ، او پاسخ داد ، “این موضوع آنقدرها هم بد نبود که من فکر میکردم اتفاقاً برایم جالب بود. ”
مادر شاگرد این استراتژی را برای چندین تمرین در گروه کر و برای چندین اجرای بعدی نیز تکرار کرد. بعد از حدود یک ماه ، شاگرد دیگر نیازی به تشویق مادرش نداشت زیرا او یک ماه پیروزیهای کوچک را تجربه کرده بود و توانست اعتمادبهنفس و تجربه کافی را کسب کند و متوجه شد که شرکت در گروه کر جوانان درواقع یک فعالیت سرگرمکننده است.
(مرحله ۳) فقط روی پاداشهای ذاتی تمرکز کنید ، نه بر پاداش خارجی.
هنگام استفاده از روش سنگ پله بسیار مهم است که شما پاداشهای ذاتی بهدستآمده از تکمیل مرحله فعلی را تقویت کنید و بر پاداشهای خارجی تمرکز نکنید.تا بتوانید بر ترس از شکست غلبه کنید.
فقط بهعنوان یک یادآوری ، جوایز ذاتی آن پاداشهایی است که میگیریم و بیانگر خوشبختی درونی ماست. لذتی است کودک هنگام انجام کار به دست میآورد . این موضوع سبب میشود کودک غرور و افتخار را از اتمام آن کار به ارمغان آورد که نمونههای خوبی از پاداشهای ذاتی است که میتواند حتی بر ترس هایی که کودک از ترس از شکست دارد تأثیر بگذارد.
تحقیقات علمی به ما میگوید کودکانی که موفق و خوشحال هستند تمایل دارند که توسط پاداشهای درونی هدایت شوند. کودکانی که به سمت انجام وظایف درونی می روند نیز در مقیاس استقامت و خلاقیت نمره بالاتری میگیرند.از طرف دیگر ، پاداشهای خارجی آن پاداشهای ملموسی است که پس از انجام یک کار به ما تعلق میگیرد. بهعنوان نمونهای از جوایز خارجی میتوان به دریافت دستمزد یا کمکهزینه یا دریافت رشوه برای انجام مشاغل خانگی اشاره کرد.
یادآوری جوایز ذاتی
یادآوری جوایز ذاتی برای فرزندتان برای غلبه بر یک کار ترسناک که پتانسیل ترس از شکست دارد ، او را برای غلبه بر این ترس و برای سایر کارها نیز آماده میکند. این موضوع بهخوبی برای شاگرد نوجوان درمثال ما به صورت خوبی کار کرد. وقتی مادر شاگرد ،پسرش را بعد از هر تمرین در گروه تشویق می کرد ، او بهراحتی به پسرش گفت: “تو این کار را کردی باید احساس خوبی داشته باشی!”
او نگفت ، “ببین؟ من به او گفتم که این خیلی بد نیست “،” یا “من میدانستم که سرگرم خواهی شد” ، یا “نمیدانم چرا اینقدر سروصدا به پا کردی .”
مدرس، مادر شاگرد را راهنمایی کرده بود تا بهراحتی احساس شاگرد را پس از اتمام یک کار موفقیت آمیز در سفر طولانی خود که عضو گروه کر جوانان است ، نشان دهد. او همچنین به او یادآوری کرد که اگر پسرش آن را انکار کند ، آزردهخاطر نشود . فقط شنیدن جملات مادرش که بسیار آرام بیانشد، برای پسر بسیار شفابخش بود.
(مرحله ۴) شکستها و اشتباهات.
کودکانی که از شکست میترسند ، باید فکر خود را درباره شکست دوباره شکل دهند. آنها به جای اینکه به شکست فکر کنند باید به بیان نهایی تواناییها یا ارزش خود بهعنوان یک شخص توجه کنند و باید بدانند که اشتباهات یا شکستها فقط فرصتهای یادگیری هستند.
در مورد اینکه چگونه به بچههایمان یاد میدهیم که ریسکهای هوشمندانهای را بیاموزند که شامل یادگیری از عدم موفقیت است ، آنها را برای آیندهای موفق آماده میکنیم. اگر به آن فکر کنید ، هر فرد موفقی شکستها ، اشتباهات یا حوادثی را تجربه کرده است ، اما آنها اجازه ندادند که این اتفاقات منفی آنها را از ادامه کار بازدارد. پشتکار علیرغم ناکامیها همان چیزی است که افراد موفق را از افراد نا موفق، مشخص میکند.
برای اینکه این مرحله واقعاً برای کودک شما تغییر ایجاد کند و کودک بتواند بر ترس از شکست غلبه کند ، باید بااحساس خود در مورد اشتباهات و شکستها کنار بیایید:
- آیا وقتی فرزندتان به هم میریزد ،باعث خجالت شما میشود؟
- آیا وقتی فرزندتان اشتباه میکند احساس میکنید شما مورد قضاوت قرار میگیرید؟
- آیا به صورت ناعادلانه اعتقاددارید که اشتباهات فرزند شما ناشی از شخصیت دائمی اوست (و قابلتغییر نیست)؟
اگر از اشتباهات و ترس از شکستهای فرزندتان بهاندازه آنها ناراحت باشید ، ممکن است ناآگاهانه به این عقیده او کمک کنید که اشتباهات و شکستها تجربیات وحشتناکی هستند که نمیتوان بر آنها غلبه کرد.
(مرحله ۵) گفتگوی منفی با خود را به عبارات مثبت تبدیل کنید.
سرانجام ، آخرین مرحله تجهیز فرزندتان به توانایی نحوه تبدیل گفتگوی منفی با خود به تشویقهای مثبت است.
طبیعی است که گاهی اوقات گفتگوی منفی باهم داشته باشیم ، اما هرچه سریعتر بتوانیم آن گفتگوی منفی را تغییر دهیم ، احتمال استقامت در اوقات سخت و روبرو شدن با چالش ها بیشتر است.
این برای شاگرد در مسیر شرکت در گروه کر بهخوبی کارکرد. هنگامیکه شاگرد در مورد برخی از صحبتهای منفی خود صحبت می کرد ، مادرش به او کمک کرد تا وضعیت را از منظر مثبتتری ببیند. بهعنوانمثال ، وقتی شاگرد گفت که اعضای گروه درباره آواز خواندن او پشت سر او حرف های بدی میزنند ، مادرش به او یادآوری کرد که ممکن است چیزهای خوبی درباره او بگویند مانند اینکه صدای او خوب است ،او مهارت زیادی دارد و… .
این قطعاً مهارتی است که بسیاری از بچهها با اعتمادبهنفس پایین یا هنگامیکه ترس از شکست دارند باید به آن تسلط پیدا کنند.
متوقف کننده زندگی
ما دیدهایم که خیلی از بچهها به دلیل ترس از شکست میتوانند زندگی خود را متوقف کنند. هر زمان در مورد این چالش با کودکی صحبت کنید قلبتان درد میگیرد ، اما ما دیدهایم که بسیاری از بچهها وقتی یاد گرفتند در کارهای ترسناک گام بردارند دوباره از زندگی لذت میبرند.
شاگرد که با شرکت در گروه کر جوانان شروع به مقابله با ترس خودکرده است اکنون در دانشگاه درس می خواند و قادر است کارهای جدید را شروع کند و بهتنهایی از تجربیات جدید خود لذت ببرد. کارهایی توسط والدینش انجام شد ،گرچه درمان طول کشید ، اما او سرانجام توانست اعتمادبهنفس خود درباره زندگی ، به دست آورد و بر ترس از شکست داشت غلبه کند.
هنگامیکه از حضور در گروه کر جوانان اعتمادبهنفس پیدا کرد ، با استفاده از تجربههای جدید و سپس کسب اعتمادبهنفس بیشتر پس از موفقیتهای بیشتر توانست از “عضله شجاعت” خود استفاده کند. وقتی او شکست خورد ، یا شرایط مطابق برنامه پیش نرفت ، او اکنون این مهارت را داشت که بفهمد اینها فقط تجربیات یادگیری هستند و توانست افکار منفی خود را به افکار مثبت تبدیل کند.
این ممکن است یکشبه اتفاق نیفتد ، اما کودک شما نیز میتواند با استفاده از تکنیک سنگ پله همین تغییر شکل را داشته باشد.
کلام آخر
پس برای اینکه بتوانید به کودک خود یاد دهید بر ترس های خود غلبه کند می توانید از روش سنگ پله استفاده کنید و با اقدامات کوچک و قدم های کوچک او را به سمت موفقیت و غلبه بر ترس از شکست سوق دهید. تکنیک سنگ پله گامی بزرگ ،راحت و آسان برای این است که به کودک خود در پنج مرحله کمک کنید بر ترس هایش غلبه کند و بتواند به موفقیت ، خلاقیت و شادی دست پیدا کند.
همچنین می توان به او یاد داد از کمالگرایی خود جهت غلبه بر ترس از شکست استفاده کند زیرا کمالگرایی مانند لبه های یک شمشیر است یک طرف به موفقیت می انجامد و یک طرف به ترس از شکست زیرا فرد را از ادمه مسیر باز می دارد و باعث می شود فرد کارها را نیمه کاره رها کند.
به نظر شما چه راه های دیگری وجود دارد تا به کودک خود کمک کنیم بر ترس از شکست غلبه کند؟