غداره یا قداره؟ | بسته کلمات

خانه » بلاگ » غداره یا قداره؟ | بسته کلمات

فهرست عناوین

غداره یا قداره؟ | بسته کلمات

 

کلمه غداره را حتما در مکالمه های روزمره شنیده اید اما آیا غداره درست است یا قداره؟

یکی از گنجینه‌های مهم و ارزشمند زبان فارسی، عبارات و ضرب المَثَل ­های زیبایی است که در متون فارسی و ادبیات عامیانه بیان می‌شوند. گاه محقّقان ادبیات فارسی تلاش کرده­‌اند تا ریشه برخی از امثال را یافته و یا اینکه داستان کلّی و زمینه تاریخی این سخنان کوتاه را بیابند؛ از این رو این محتوا را در قالب بسته کلمات راه اندازی کرده و در جهت آگاهی از ادبیات فارسی قدم برداشته‌ام. در این سری از مقالات به مفهوم و کاربرد عبارت پرکاربرد و مهم  پرداخته ایم، و در این مقاله عبارت پرکاربرد غداره یا قداره ، را بررسی خواهیم کرد.

 

معنی غداره

معنی غداره در لغت نامه دهخدا:

غداره. [ غ َ رَ / رِ ] ( اِ ) پیکان پهن بزرگ شکاری ، و آن را به اندام بیل سازند. ( برهان ). پیکان بزرگ. ( جهانگیری ). پیکان تیر بزرگ که به ترکیب بیل سازند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). به معنی پیکان نیزه نیز آمده. ( از لسان العجم ). غداره مأخوذ از کتاره ، کتاله است که در سانسکریت کَتارا و در زبان اردو کَتاره و کَتاری است : شش تن مقدم ایشان خویشتن را به کتاره زدند چنانکه خون در آن خانه روان شد… این خبر به امیر رسانیدند گفت این کتاره به کرمان بایست زد . ( حاشیه برهان چ معین ذیل غداره و کتاره ). صاحب لسان العجم گوید: غداره درترکی شمشیری است که به پهلوی اسب می بندند. ( لسان العجم ). ولی ظاهراً همان غداره و کتاره فارسی است که به زبان ترکی راه یافته. قداره. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به قداره شود. || دبه برنجین. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). || یک نوع سلاح محافظ سر. ( لسان العجم ). از این کلمه ترکیبات غداره بستن ، غداره بندی ، غداره کشیدن نیز به کار برند.

 

معنی غداره در فرهنگ معین:

(غَ دّ رِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ – مؤنث غدار، زن بی وفا. ۲ – زن حیله گر.

( ~ . )(اِ. )۱ – مأخوذ از «کتاره » هندی ، سلاحی شبیه به شمشیر اما پهن و راست . ۲ – پیکان پهن ، پیکان نیزه .

 

معنی غداره در فرهنگ فارسی:

قداره:ماخوذ از کتاره هندی یک قسم حربه شبیه به شمشیر که راست و پهن و سنگین است

( صفت ) ۱ – مونث غدار زن بی وفا ۲ – زن محیل محتال .

صاحب منتهی الارب به معنی گیسوی بافته و غدیره آورده و جمع آن را غدائر ذکر کرده و این معنی در دیگر قوامیس عرب دیده نشد.

 

معنی قداره در لغت نامه دهخدا

( قداره ) قداره. [ ق ُ رَ ] ( اِخ ) ابن صالح پی کن ناقه صالح علیه السلام است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قداره. [ ق َ رَ ] ( ع مص ) توانستن. ( منتهی الارب ). || آماده ساختن. || وقت معین کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).قداره. [ ق َدْ دا رَ ] ( اِ ) نوعی از شمشیر است که به هندی کوکتی کاکهانده خوانند. ( آنندراج ). قمه. نوعی قمه. رجوع به غداره شود.

 

معنی قداره در فرهنگ معین

(قَ دّ رِ ) [ معر. ] (اِ. ) جنگ افزاری شبیه شمشیر پهن و کوتاه . ، ~بستن برای کسی کنایه از: قصد جان کسی را داشتن .

 

غداره یا قداره؟

املای قداره رایج تر است از املای غداره اما هر دو کلمه صحیح است البته با توجه به معنی کلمات در لغت نامه دهخدا.

غداره ساطوری بزرگ همانند چاقو که طول تیغه آن به طور معمول میان ۳۰ تا ۴۵ سانتیمتر و عرض آن ۳ میلیمتر است. جنس تیغه آن از استیل و دسته آن نیز چوبی یا فلزی می ‌باشد.

 

جمع بندی

 

در این مقاله عبارت غداره یا قداره را بررسی کردیم، به معنی غداره و قداره پرداختیم .همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم با سری مقالات بسته کلمات به آگاهی بیشتر از زبان و ادبیات فارسی پرداخته و معانی و مفهوم و ریشه ضرب المثل ها را بررسی خواهیم کرد، اگر شما هم ضرب المثل یا عبارت خاصی مد نظر دارید برای ما بنویسید تا در مقالات بعدی معنی، ریشه و مفهوم آن را بررسی کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید