من هم شما را درک میکنم اگر بگویید کودک شما دروغ میگوید و دروغ گفتن کودک چیزی است که باید نگرانش باشیم و دنبال راه حلی برای حل این مشکل باشیم. راه حلهایی مثل اینکه او را تنبیه کنیم، مؤاخذه کنیم و یا حتی برای این موضوع به یک مشاور مراجعه کنیم. حال می توانیم برعکس آن را نیز انجام دهیم به طور مثال می توانیم دروغ گفتن کودک را الیاف ، زمزمه یا عدم صحت بیان صریح بنامیم .
به جای اینکه به آنها برچسب بزنید ، بچهها احتمالاً جایی در طول راه بزرگ شدن خود ، دروغ میگویند. اگرچه ممکن است یک کودک داستان مفصلی درباره چگونگی لگدزدن به خواهر و برادر کوچکتر خود بیان کند ، اما بچههای بزرگتر ممکن است درباره انجام تکالیف خود دروغ بگویند.
۱۰ دلیلی که کودکان دروغ می گویند
متیو رووز ، دکترای روانشناسی ، روانشناس بالینی در انستیتوی ذهن کودک ، گزارش میدهد که گاهی اوقات شروع دروغ ناگهانی و شدید است. او میگوید: “برای شما این چیز جدیدی است که آنها بیشتر اوقات بسیار صادق بودند و بعد ناگهان درباره خیلی چیزها دروغ میگویند.” این البته مربوط به والدین است. اما اگر والدین بتوانند دلیل دروغ گفتن کودک را درک کنند و آماده مقابله با این مسئله باشند ، حقیقت میتواند آشکار شود.
کودکان بهطور معمول در سنین مهد کودک و بین دو تا چهارسال ، دروغ گفتن را شروع میکنند. این تلاشهای عمدی برای فریب ممکن است والدین را نگران کند زیرا آن ها میترسند فرزندشان به یک انحراف اجتماعی کشیده شود.
اما از منظر رشد ، دروغ گفتن کودک خردسال بهندرت باعث نگرانی میشود. در حقیقت ، دروغ گفتن کودک اغلب یکی از اولین نشانههایی است که کودک خردسال “تئوری ذهن” را ایجاد می کند ، یعنی از آگاهی دیگران ممکن است استفاده کند تا از خواستهها ، احساسات و اعتقادات مختلف نسبت به خود آگاه باشد. وقتی کودکی با گمراهی چیزی را ادعا میکند مانند: “بابا گفت میتوانم یک بستنی بخورم” ، آنها از این آگاهی از ذهن دیگران، برای کاشت دانش غلط استفاده میکنند.
گرچه دروغگویی ممکن است ازنظر اجتماعی مطلوب نباشد ،اما توانایی دانستن اینکه دیگران چه فکر میکنند و چه احساسی دارند یک مهارت مهم اجتماعی است. این موضوع به همدلی ، همکاری و مراقبت از دیگران در هنگام احساس ناراحتی مربوط میشود.
دروغگویی با افزایش سن چگونه تغییر میکند
اولین دروغهای که کودکان خردسال بیان می کنند اغلب بیشتر شوخطبعانه است تا اینکه مؤثر باشند. یک کودک را تصور کنید که درحالیکه دهانش هنوز پر است ادعا میکند هیچ کیکی نخورده است یا یک فرد خیالی را مقصر نقاشی روی دیوار میداند. کودکان خردسال ممکن است بدانند که میتوانند دیگران را فریب دهند ، اما هنوز مهارت کافی برای انجام این کار را بهخوبی ندارند.
تخصص بسیار مهم است.
قبل از هشتسالگی ، کودکان اغلب هنگام دروغ گفتن خود را رها میکنند. در یک مطالعه ، از کودکان سه تا هفتساله خواسته شد که به اسباببازی مرموزی که در پشت آنها قرار گرفته بود نگاه نکنند. تقریباً همه این کار را کردند و بعداً تقریباً همه در مورد آن دروغ گفتند.
اما در سرتاسر گروه ، کودکان در حفظ دروغ نیز مشکل داشتند. دروغگویان سه تا پنجساله به طرز حیرتانگیزی در صاف نگهداشتن چهره ، خوب بودند اما بهطورمعمول با توصیف نام اسباببازی نشان میدادند که دروغ میگویند. دروغگویان شش و هفتساله موفقیتهای مختلفی را کسب کردند ، نیمی از آنها با نادیده انگاشتن موضوع حرفی نزدند و نیمی از آنها بهطور تصادفی نام این اسباب بازی را گفتند.
هرچه کودکان بزرگتر میشوند و توانایی چشمانداز آنها افزایش مییابد ، آنها بهطور فزایندهای قادر به درک انواع دروغهایی هستند که برای دیگران باورپذیر خواهد بود. آنها همچنین در حفظ دروغ بهمرور بهتر میشوند. رشد اخلاقی نیز شروع میشود. کودکان کوچکتر بهاحتمالزیاد برای منافع شخصی خود دروغ میگویند ، درحالیکه کودکان بزرگتر اگر دروغ بگویند احساس بدی نسبت به خود پیدا می کنند.
قائل شدن تمایز برای دروغ گفتن کودک
کودکان و نوجوانان بزرگتر نیز بهاحتمالزیاد بین انواع مختلف دروغ تمایز قائل میشوند. دروغهای مصلحتی و کوچک از نظر آنها مناسبتر از دروغهای مضر یا ضداجتماعی است. در مطالعات فراوانی که دروغ گفتن کودک و نوجوانان را تخمین میزند ، بیان می کند این موضوع بسیار نادر است، بهویژه در نوجوانان که در مورد چیزهایی که تجارت شخصی خود میدانند، به والدین و معلمان دروغ میگویند.
یک مطالعه در آمریکا نشان داد ۸۲٪ از نوجوانان آمریکایی گزارش دادهاند که به پدر و مادر خود در مورد پول ، الکل ، مواد مخدر ، دوستان ، قرار ملاقات ، مهمانیها یا رابطه جنسی در یک سال گذشته دروغ گفتهاند. آنها به احتمال زیاد در مورد دوستانشان (۶۷٪) و الکل ، مواد مخدر (۶۵٪) دروغ میگفتند. شاید تعجبآور باشد ، آنها احتمالاً در مورد رابطه جنسی (۳۲٪) دروغ میگفتند.
کودکان هنگام خواندن سناریوهای کوتاهی که قهرمان داستان به والدین خود دروغ میگفت و با این دروغ گفتن میخواست به کسی کمک کند یا یک راز را شخصی نگه دارد ، قابلقبول تر میدانند ، اما اگر این کار باعث آسیب رساندن یا صدمه زدن به کسی شود ، این دروغ را قابلقبول نمیدانند.
آیا دروغ گفتن کودک نگرانکننده است؟
باوجود شیوع آن ، دروغ گفتن کودکان بهندرت باعث نگرانی میشود. مهم است که به یاد داشته باشید بسیاری از بزرگسالان نیز دروغ میگویند .گاهی اوقات ممکن است خوب باشد، مانند دروغ سفید یا مصلحتی که از احساسات کسی محافظت میکند ، و گاهی اوقات برای یک بیمار خوب است. درحالیکه تخمینها متفاوت است ، یک مطالعه نشان داد تقریباً ۴۰٪ از بزرگسالان ایالاتمتحده گزارش دادهاند که در ۲۴ ساعت گذشته دروغ گفتهاند.
در برخی موارد ، دروغ گفتن کودک به صورت مزمن در صورت بروز دستهای از رفتارهای دیگر که ناسازگار است ، میتواند باعث نگرانی شود. بهعنوانمثال ، فریبکاری از طریق دروغ اغلب در رفتارها و اختلالات سرکشی مخالف (ODD) وجود دارد.
جوانان مبتلابه اختلالات سلولی یا ODD با تجاوزهای مداوم و آسیب رساندن به دیگران یا اموال آن ها ، اختلالات قابلتوجهی در خانه یا مدرسهایجاد میکنند. اما برای پاسخگویی به تشخیصها ، دروغ گفتن باید با مجموعهای از علائم دیگر مانند امتناع از رعایت اقتدار ، نقض مداوم قوانین و عدم مسئولیت اقدامات آنها انجام شود.
ترس و شرم در کودکان
یکی دیگر از دلایل نگرانی والدین این است که ممکن است دروغ برای پوشاندن سایر مشکلات روحی و روانی ناشی از ترس یا شرم کودک باشد. بهعنوانمثال ، یک کودک یا نوجوان که از اضطراب شدید رنج میبرد ممکن است برای جلوگیری از رویارویی با موقعیتهایی که باعث ترس آنها میشود (مثلاً مدرسه ، مهمانیها ، میکروبها) دروغ بگوید.
آنها همچنین ممکن است دروغ بگویند تا از لکه ناهنجاریهای بهداشت روان جلوگیری کنند. در این موارد ، مشاوره با پزشک یا یک متخصص بهداشت روان (مانند روانشناس یا روانپزشک) به شما کمک میکند تا روشن کنید دروغ نشاندهنده یک نگرانی ازنظر بهداشت روان است.
همه بچهها گاهی دروغ میگویند و صداقت کم معمولاً نباید باعث هشدار شود. بااینحال ، وقتی دروغ گفتن کودک به یک اتفاق منظم تبدیل میشود ، میتواند به یک مشکل قابلتوجه تبدیل شود. همچنین آموزش به فرزندتان اهمیت مسئولیت شخصی ، اعتماد و مراقبت را نشان میدهد.
وقتی بچهها ببینند اینیک روش مؤثر برای رهایی از دردسر یا شانه خالی کردن از مسئولیت است ، میتواند برای آن ها به یک عادت بد تبدیل شود. بنابراین ، وقتی کودک شما دروغ میگوید ، آن را به روشی مستقیم حل کنید و از تکرار آن منصرف شوید.
در ادامه ۱۰ استراتژی وجود دارد که کودک را از دروغگویی بازمیدارد.
۱.والدین و معلمان تفاوت ایجاد میکنند
درحالیکه دروغ گفتن کودک ازنظر رشد طبیعی است ، والدین و معلمان میتوانند از سه طریق از گفتن حقیقت کودکان حمایت کنند.
ابتدا از مجازات بیشازحد خودداری کنید. در مطالعه ای با مقایسه یک مدرسه آفریقای غربی که از مجازات فیزیکی (مانند ضربه با چوب ، سیلی و نیشگون گرفتن) و مدرسهای که از توبیخ های غیر فیزیکی استفاده میشد (مانند اتمام وقت یا سرزنش) نشان داد ، دانشآموزان در مدرسه با مجازات فیزیکی دروغگوهای مؤثرتری بودند.
فرزندان خانوادههایی که تأکید زیادی بر رعایت قوانین دارند و گفتگوی آزاد ندارند ، دروغگویی را بیشتر نشان میدهند.
۲.سناریوهای احساسی
در مورد سناریوهای احساسی و اخلاقی با کودکان بحث کنید. این “مربیگری عواطف” از درک کودکان درباره اینکه مضرترین دروغ چه زمانی است ، چگونه دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد و اینکه خودشان هنگام دروغ گفتن چه احساسی دارند ، پشتیبانی میکند. کودکان بهطور فزایندهای غرور برای گفتن حقیقت را پیشبینی میکنند و والدین میتوانند بر این جنبههای مثبت گفتن حقیقت تأکید کنند.
۳.دروغ ،دروغ است
اطمینان حاصل کنید که کودک شما این موضوع را می داند که دروغ، دروغ است. کودکان بسیار کوچک مستعد تلفیق زندگی واقعی و تخیل هستند ، درحالیکه کودکان بزرگتر و بزرگسالان غالباً بحثهای متفاوتی را با یکدیگر به خاطر میآورند. اگر کودکی سو استفاده جسمی یا جنسی را گزارش کرد ، باید همیشه این ادعاها بررسی شود. با تشخیص اینکه آیا عمداً اقدام به گفتن دروغ کرده اند یا نه ، والدین و معلمان میتوانند پاسخ آنها را بهطور مؤثر هدف قرار دهند.
۴.دروغ گفتن کودکان ازنظر رشد طبیعی است
دروغ گفتن کودک ازنظر رشد طبیعی و نشانه مهمی است. این موضوع نشان می دهد که سایر مهارتهای شناختی نیز در حال رشد است. اگر دروغ گفتن کودک مداوم است و توانایی کودک را برای عملکرد مؤثر در زندگی روزمره مختل میکند ، لازم است با یک متخصص بهداشت روان یا پزشک خود مشورت کنید.
اما در موقعیتهای دیگر ، به یاد داشته باشید که دروغ گفتن کودک تنها روشی است که آنها برای پیمایش در دنیای اجتماعی یاد میگیرند. بحثهای باز و گرم درباره گفتن حقیقت باید درنهایت به کاهش دروغ گفتن کودکان در هنگام رشد کمک کند.
چرا کودکان دروغ میگویند
بیشتر والدین فکر میکنند کودکان برای به دست آوردن چیزی که میخواهند دروغ میگویند ، از نتیجه آن جلوگیری میکنند یا از کاری خارج میشوند که نمیخواهند انجام دهند. اینها انگیزههای رایج هستند ، اما برخی از دلایل کمتر آشکار نیز وجود دارد که چرا ممکن است بچهها حقیقت را نگویند یا حداقل کل واقعیت را بازگو نکنند مانند:
۱.برای آزمایش رفتار جدید
یک دلیل دروغ گفتن کودکان این است که آنها این ایده بدیع را کشف کردهاند و آن را امتحان میکنند ، دقیقاً مانند رفتارهای مختلف ، برای دیدن اینکه چه اتفاقی میافتد. ” آن ها از خود می پرسند اگر در مورد این وضعیت دروغ بگویم چه اتفاقی میافتد؟” او میگوید “این برای من چه کاری خواهد کرد؟ برای من چه چیزی به وجود می آورد ؟ چه چیزی به دست میآورم؟ ‘”
۲.برای افزایش عزتنفس و کسب تأیید
کودکانی که فاقد اعتمادبهنفس هستند ممکن است دروغهای بزرگی را بیان کنند تا خود و دیگران را تحت تأثیر قرار دهند ، خاصتر یا بااستعداد تر شوند و برای افزایش اعتمادبهنفس خود و جلوه دادن ظاهر خود در نظر دیگران دروغ بگویند. دکتر روس می گوید دانشآموز کلاس هشتم را که تقریباً ۸۰ درصد در مورد موضوعات مختلف به صورت اغراقآمیزی صحبت می کردند؛ “آنها نوعی تجربه باورنکردنی داشتند که اصلاً در حد قابلقبول نبودند.” بهعنوانمثال ، پسری میگفت که او به یک مهمانی رفته است و وقتی او وارد اتاق شده همه او را تشویق کرده اند.
۳.تا در کانون توجه خودشان قرار بگیرند
دکتر روس خاطرنشان میکند ، کودکان مبتلا به اضطراب یا افسردگی ممکن است در مورد علائم خود دروغ بگویند تا کانون توجه آنها را از بین ببرد. یا ممکن است آنها مسائل خود را به حداقل برسانند ، و جملههایی مانند “نه ، نه من دیشب خوب خوابیدم” را میگویند زیرا آنها نمیخواهند والدینشان نگران آنها باشند.
۴.قبل از اینکه فکر کنند صحبت میکنند
دکتر کارل بردی ، PhD ، روانشناس بالینی و ستون نویس منظم مجله اددایتی ADDITY که با بسیاری از کودکان مبتلابه ADHD یا بیشفعال کار میکند ، میگوید که ممکن است کودک از روی تکانه هایی که دارد دروغ بگوید. او میگوید: “یکی از ویژگیهای برجسته نوع تکانشی ADHD این است که قبل از اینکه آنها فکر کنند صحبت می کنند، بنابراین بسیاری از اوقات شما این مسئله را دروغ تصور خواهید کرد.”
دکتر بردی اضافه میکند ، گاهی اوقات بچهها واقعاً میتوانند باور داشته باشند که کاری انجام دادهاند و آنچه را که به نظر دروغ میرسد را بیان می کنند. “بعضیاوقات آنها واقعاً موضوعی را فراموش میکنند. دکتر بردی می گوید :من بچههایی دارم که میگویند ، راستش را بخواهید ، فکر کردم تکالیف خود را انجام دادهام.
من واقعاً به خاطر نمیآوردم که آن کار اضافی را باید انجام دهم. “” او گفت ، وقتی این اتفاق میافتد ، آنها با استفاده از روشهایی مانند فهرستهای بازرسی ، محدودیتهای زمانی و سازمان دهندگان به حافظه کودک کمک میکنند.
سپس دروغهای بی اثر وجود دارد
فقط برای پیچیدهتر کردن اوضاع ، در برخی شرایط والدین ممکن است کودکان را تشویق کنند که دروغ بی اثر بگویند تا احساسات کسی را حفظ کنند. در این حالت ، دروغ بی اثر و زمان استفاده از آن زیر چتر مهارتهای اجتماعی قرار میگیرد.
آنچه والدین میتوانند در مورد دروغ گفتن کودکان انجام دهند
دکتر روس و دکتر بردی میگویند ابتدا فکر کردن در مورد عملکرد دروغ مهم است. دکتر روس میگوید: “هنگامیکه من ارزیابی را انجام میدهم ، سؤالاتی در برگههای دریافتی ما وجود دارد که والدین میتوانند دروغ گفتن کودک خود رابه کمک آن بررسی کنند.”
“این چیزی است که من ممکن است ۲۰ دقیقه وقت بگذارم و در آن غرق شوم. چه نوع دروغی گفته شده است ، شرایط دروغ چیست؟ ” وی میگوید درمانهای رفتاری به عملکرد دروغ و شدت مشکل بستگی دارد. وی میگوید: “هیچ دستورالعمل سخت و سریعی وجود ندارد.” “سطوح مختلف به معنای بازتاب متفاوت است.”
دروغ سطح ۱
وقتی صحبت از پیدا کردن دروغ می شود و این موضوع مورد توجه قرار می گیرد ، بهطورکلی بهتر است آن را نادیده بگیریم بهجای اینکه به سرعت بگوییم ، “اینیک دروغ است. زیرا ما میدانیم که “این امر بهویژه در صورت دروغ گفتن کودک به دلیل عزتنفس پایین رخ میدهد.
“بنابراین اگر آنها دروغ میگویند :” من ۱۰ گل در زمان تعطیلات در فوتبال به ثمر رساندم و همه من را روی شانههای خود گذاشتند و این شگفتانگیز بود “و شما فکر میکنید این درست نیست ، می توانید برای این موضوع سؤالاتی را مطرح کنید. ” برای این نوع دروغهای سطح پایین که واقعاً به کسی آسیب نمیرساند اما رفتار خوبی را نشان نمیدهد، نادیده گرفتن و هدایت مجدد چیزی که میدانید واقعیتر است راهی است که باید طی کنید و آن را انجام دهید.
دروغ سطح ۲
اگر این کار نکرد ، والدین میتوانند با ارائه توبیخ خفیف ، با کودک خود شفافتر باشند. او میگوید: “من شرایطی داشتهام که در آن کودک دروغ فانتزی می گوید.” “من والدین را به آن برچسب میزنم و آن را یک داستان بلند مینامم. اگر کودک یکی از این داستانها را تعریف کند ، یکی از والدین بهآرامی میگوید : ” به نظر می رسد چیزی که می گویی یک داستان بلند است ، چرا دیگر سعی نمیکنی و به من نمیگویی که واقعاً چه اتفاقی افتاده است؟”
دروغ سطح ۳
اگر مسئله جدیتر است ، مانند بچههای بزرگتر در مورد جایی که بودهاند یا اینکه تکالیف خود را انجام دادهاند دروغ میگویند ، والدین میتوانند در مورد نتیجه گرفتن فکر کنند. بچهها باید روشن باشند که این نوع دروغها عواقبی را در پی خواهد داشت. مانند همه عواقب ، دکتر روس توصیه میکند که این امر باید چیزی کوتاهمدت باشد ، نه بیشازحد زیاد ، که به کودک این فرصت را میدهد تا به رفتارهای بهتر خود بازگردد.
همچنین ، بسته بهشدت آن ، باید یک مؤلفه در پرداختن به آنچه آنها دروغ میگفتند وجود داشته باشد. اگر کودکی گفته است که تمام هفته مشق شب ندارد و سپس والدین متوجه میشوند که هرروز مشق شب دارد ، باید برای دروغ گفتن کودک عواقبی در نظر بگیرند و او نیز باید بنشیند و همه کارها را انجام دهد.
اگر او به کودک دیگری برخورد کرده و در مورد آن دروغ گفته باشد ، دروغ گفتن کودک و همچنین ضربه زدن نتیجهای در پی دارد. در این حالت ، دکتر روس میگوید ، شما همچنین میتوانید نامه عذرخواهی را برای کودک دیگر بنویسید.
به آنها بگویید که حقیقت ،عواقب را کاهش میدهد
بهعنوانمثال ، اگر نوجوانان در یک مهمانی مشروبات الکلی مینوشند ، والدین میخواهند که آنها را وادار به پاسخگویی کنند. اما بچهها میدانند که نوشیدن نیز باید نتیجهای در پی داشته باشد. “برقراری توازن سخت بین برقرار گفتگوی آزاد اما تعیین محدودیتهای مناسب در صورت لزوم وجود دارد.”
در این شرایط ، جایی که دروغ گفتن کودک راحتتر باشد ، وقتی والدین نتیجه می فهمند فرزندشان صادق است ، میتوانند کودک را به خاطر گفتن حقیقت تحسین کنند و به او بگویند که این باعث اعتماد بیشتر او میشود. آنها همچنین ممکن است پیامد را کاهش دهند ، ازجمله اینکه به بچهها اجازه دهند بفهمند بهجای اینکه یک هفته از تلفن خود استفاده نکنند برای تشویق این یک هفته تبدیل به یک روز می شود.
نکته مهمی که در اینجا وجود دارد این است که: کودکان و نوجوانان نباید فکر کنند که عواقب قابلبحث است. “گاهی اوقات کودک میگوید:” اما من به شما حقیقت را گفتم “. “آنها قطعاً حقیقت را دستکاری خواهند کرد ، و میگویند ،” این فقط باعث میشود من هرگز دیگر حقیقت را نگویم. “” والدین نباید در آن مرحله تسلیم شوند.
از چک های حقیقت استفاده کنید
بگذارید بگوییم معلمی به والدین گفته است که فرزندشان تکالیف خود را انجام نداده است. دکتر بردی پیشنهاد میکند که آنها به بچه خود فرصتی برای گفتن حقیقت بدهند.
اگر او در ابتدا این کار را انجام ندهد ، والدین میتوانند بگویند ، “من میخواهم دور شوم و به تو ۱۰ دقیقه فرصت بدهم و سپس بازخواهم گشت و دوباره از تو در مورد موضوع سؤال میکنم. می توانید نظر خود را تغییر دهید و بخواهید جواب دیگری به من بدهید ، این فقط یک بررسی حقیقت خواهد بود که برای شما مشکلی ایجاد نخواهد کرد. ”
بهاینترتیب ، اگر کودکی به دلیل ترس از عواقب یا عدم تمایل به ناامید کردن والدین ، پاسخی خارج از واقعیت بدهد ، این شانس را دارد که آیا میخواهد دروغ بگوید یا بدون فکر کردن به عواقبش توضیح دهد. دکتر بردی خاطرنشان میکند که این روش برای کودکی که بهطور مزمن دروغ نمیگوید کارساز نیست.
هشدار دهید
وقتی کاملاً مطمئن هستید که مچ آنها را در یک دروغ گرفتید ، میتوانید به او یک هشدار دهید. بهعنوانمثال ، با آرامش بگویید ، “من به شما یک فرصت دیگر میدهم تا حقیقت را به من بگویید. اگر به من دروغ بگویید ، عواقب بیشتری دریافت خواهید کرد. “همچنین اگر به کودک خود بگویید تکرار عدم صداقت چه نتیجهای برای آن ها خواهد داشت نیز می تواند مفیدباشد.
اما تمرکز خود را بر آموزش مسئولیت و صداقت بگذارید ، نه اینکه کودک خود را سرزنش یا شرمزده کنید. آرام و دلسوز نگهداشتن لحن نیز کمک میکند. اگر عصبانی هستید ، داد میزنید ، یا تهدید میکنید ، کودک شما در هنگام صحبت، احساس راحتی نمیکند.
از روش مقدمه استفاده کنید
دکتر بردی میگوید: والدین همچنین میتوانند با یادآوری اینکه آنها انتظار کمال ندارند ، کودکان را برنامه ریزی کنند تا حقیقت را بگویند. والدین میتوانند بگویند : “من میخواهم از شما سؤالی بپرسم و شاید شما چیزی را به من بگویید که من واقعاً نمیخواهم بشنوم. اما به یاد داشته باشید ، رفتار شما آن چیزی نیست که هستید. بنابراین میخواهم به فکر پاسخ صادقانه به من باشید. ” فرصت دادن به بچهها برای تأمل در این مورد ممکن است منجر به گفتن حقیقت شود.
به کودکان مبتلابه بیشفعالی یا ADHD فرصت بیشتری برای تفکر بدهید
بچههای مبتلابه ADHD ، که مستعد پاسخهای تکانهای هستند ، پاسخ های آن ها دروغ به نظر میرسد ، به همین خاطر قبل از صحبت به زمان بیشتری برای فکر کردن نیاز دارند.
تکانش گری میتواند مشکلی باشد که هم در خانه و هم در مدرسه ، وقتی معلمی از کودک سؤال میکند که آیا مأموریت خود را به پایان رسانده است و کودک بدون حتی نگاه کردن به مقاله خود به او پاسخ مثبت دهد. آنوقت است که باید به او آموزش داده شود سرعت خود را کم کند و کار خود را بررسی کند.
علاوه بر این ، توجه داشته باشید که کودکان مبتلابه اختلال کمتوجهی و بیشفعالی (ADHD) بیشتر مستعد دروغ گفتن هستند. علائم شایع ADHD فراموشی ، تکانش گری و بینظمی میتواند زمینه را برای عدم صداقت فراهم کند که اغلب با سو تفاهم افزایش مییابد.
بهعنوانمثال ، ممکن است از کودکی بخواهید اسباببازیهایش را کنار بگذارد ، سپس وقتی این کار را انجام نداد ، ممکن است سرسختانه اصرار کنند که هرگز به او نگفتهاید این کار را انجام دهد. این ممکن است دروغ نباشد ، آنها ممکن است درواقع دستورالعمل شمارا فراموش کرده باشند.
بااینحال ، اجازه ندهید که تشخیص آنها به یک پاس رایگان یا اشتباه رایگان تبدیل شود. کافی است به یاد داشته باشید که چگونه ADHD ممکن است بر صداقت فرزند شما تأثیر بگذارد و هدفش تقویت مهارتها و پشتیبانی است که ممکن است به آنها کمک بیشتری کند.
کاری که والدین نباید انجام دهند
کودک خود را نبندید
محدود کردن کودک در یک محل میتواند او را برای دروغگویی آماده و محیا کند. اگر والدین داستان واقعی را میدانند ، باید درست به این موضوع بپردازند و در مورد آن بحث کنند. بهجای اینکه از کودکی بپرسید که آیا تکالیف خود را انجام داده است یا نه ، والدین فقط میتوانند بگویند: “من میدانم که شما این کار را انجام ندادهاید. بیایید در مورد اینکه چرا انجام تکالیف ایده خوبی نیست صحبت کنیم. ”
به کودک خود دروغگو نگویید
دکتر بردی استدلال میکند ، اشتباه بزرگی است که کودک را دروغگو بنامیم. این طرز برخورد زخمی بزرگتر از مقابله با آنچه او دروهله اول می گوید،به وجود می آورد. او فکر میکند ، “مامان من را باور نخواهد کرد.” این باعث میشود که او نسبت به خودش احساس بدی داشته باشد و ممکن است الگوی دروغپردازی را ایجاد کند.
دلیل دروغ را تشخیص دهید
سه دلیل عمده برای دروغ گفتن کودکان وجود دارد: تخیل ، لاف زدن ، یا جلوگیری از عواقب منفی که ممکن است برایشان پیش بیاید. وقتی دلیل احتمالی دروغ را تشخیص میدهید ، میتواند به شما کمک کند برنامهای برای پاسخ به آن تهیه کنید.
فانتزی
کودکان پیشدبستانی اغلب دروغهای فانتزی میگویند. اگر فرزند شما گفت ، “من دیشب به ماه رفتم” ، بپرسید ، “آیا این چیزی است که واقعاً درست است؟” یا چیزی است که آرزو میکنید درست باشد؟ ” این میتواند به بچهها کمک کند تفاوت بین واقعیت و تخیل را درک کنند. بااینحال ، اگر کودک شما بهسادگی وانمود میکند ، خوب است که خیال پردازی کند ، این تا زمانی که همه از این واقعیت آگاه باشند ایرادی ندارد.
لاف زدن
اگر کودکی دروغ میگوید چون لاف میزند و بزرگنمایی می کند ، دلیل آن این است که عزتنفس پایینی دارد یا میخواهد موردتوجه قرار گیرد. آنها ممکن است از یادگیری مهارتهای جدید اجتماعی و انجام فعالیتهای مثبت برای تقویت عزتنفس خود بهرهمند شوند.
اجتناب از مسئولیتپذیری
همه بچهها برای فرار از مشکلات گاهی دروغ میگویند. مهم است که دروغهای آنها موفقیتآمیز نباشد. در عوض ، برای فرزندان خود روشن کنید که حقایق را دوباره بررسی خواهید کرد.
یکی دیگر از مؤلفههای استفاده از دروغ برای اجتناب از مسئولیت این است که بچهها ممکن است از دروغ برای برآوردن انتظارات یا برای رسیدن به خواستههای خود استفاده کنند. بهعنوانمثال میتوان بهدروغهای حذف ، نادیده گرفتن یا حقایق جزئی ، مانند کودکی که ممکن است ادعا کند برای خارج شدن از ماشین ظرفشویی نیاز به دستشویی دارد ، اشاره کرد .
چرا کودکان پیشدبستانی همیشه حقیقت را نمیگویند
خودتان صادق باشید
کودکان مانند لوحهای سفیدی هستند. یک گوی سفید بدون هیچ آلودگی و بدون گرد غبار که به این دنیا قدم گذاشته اند. مانند یک تخته سفید نو که تازه خریدهایم و هنوز اثر پاک شدن ماژیکهای رنگی روی آن نمانده است. اگر امروز فرزندمان به ما دروغ میگوید به خاطر رفتار اشتباهی است که ما با او داشته ایم. پس از این به بعد سعی کنیم با کودکمان به خوبی رفتار کنیم.
برای کودک دروغگو کمی زحمت ایجاد کنید
وقتی مچ فرزندتان را با دروغ میگیرید سعی کنید طوری برخورد کنید که از کارش درس بگیرد. بهعنوانمثال ، بهجای اینکه فقط وسایل الکترونیکی که روزانه با آن بازی می کنند را از آنها بگیرید ، کارهای اضافی نیز به آنها اختصاص دهید. امتیازات را بردارید و یا بهعنوان نتیجه دروغ گفتن کودک ، از جبران استفاده کنید. اطمینان حاصل کنید که نتیجه مناسب و منصفانه است. از وسوسه استفاده سخت تر از مجازات پرهیز کنید. اگر عواقب سختگیرانه برای دروغ گفتن کودکان خود دارید یا مستعد واکنش بیشازحد هستید ، کودک شما فکر میکند که پدر یا مادر او با او ناعادلانه رفتار میکند.
درباره پیامدهای طبیعی بحث کنید
با کودک خود در مورد عواقب طبیعی دروغ گفتگو کنید. توضیح دهید که عدم صداقت کار را برای شما سخت خواهد کرد زیرا دفعه بعد حرف آنها را باور نمیکنید ، حتی وقتی آنها حقیقت را میگویند و سایر افراد تمایل ندارند افرادی را که معروف بهدروغ گفتن هستند دوست داشته یا به آنها اعتماد کنند.
صداقت را تقویت کنید
به کودک خود بگویید که حقیقت را بگوید و آن را تقویت کند. آنها را با گفتن ، “من میدانم که سخت بوده است که به من بگویید آن ظرف را شکستی ، اما من بسیار خوشحالم که تصمیم گرفتی در این مورد صادق باشی ” به سمت گفتن حقیقت راهنمایی کنید.
به کودک خود کمک کنید دوباره اعتمادسازی کند
اگر کودک شما عادت بد دروغ گفتن دارد ، برنامهای برای کمک به او در ایجاد اعتماد مجدد تدوین کنید. بهعنوانمثال ، یک قرارداد رفتاری ایجاد کنید که امتیازات بیشتری را به صداقت پیوند دهد. وقتی آنها حقیقت را بگویند ، یکقدم دیگر به کسب امتیازات بیشتر نزدیک میشوند.
به دنبال راهنمایی حرفهای باشید
مواردی وجود دارد که دروغ گفتن کودک میتواند به یک مشکل جدی برای کودکان تبدیل شود. اگر به نظر میرسد دروغ گفتن کودک شما آسیب رسان است یا در مدرسه یا با همسالان برای کودک شما مشکلی ایجاد میکند ، برای رفع دروغ گفتن کودکان از یک متخصص کمک بگیرید.
کلام آخر
همه بچهها گه گاهی دروغ میگویند ، اما پاک کردن دروغ در جوانه برای اینکه عادی نشود بسیار حیاتی است. بچهها دلایل مختلفی برای دروغ گفتن دارند اما مهمترین و نگرانکنندهترین آنها ، جلوگیری از دردسر است. هنگامیکه کودک شما دانست که شما از او انتظار گفتن حقیقت را دارید (و شما بهطور مداوم از این انتظار با عواقب خود حمایت میکنید) ، احتمالاً صداقت بسیار بیشتری در خانه خودخواهید دید.
به نظر شما چه دلایل دیگری وجود دارد که کودکان دروغ می گویند؟