۱۹ راه برای خارج شدن کودکان از منطقه آسایش و راحتی

برای اکثر والدین ، محافظت از کودکان یک غریزه طبیعی است. بااینحال ، اگر میخواهید فرزندانتان به جوانی مستقل و با اعتمادبهنفس تبدیل شوند ، باید یاد بگیرید هرازگاهی سلطنت خود را رها کنید و کمی سر طناب را شل کنید. علاوه بر این ، باید بدانید ارائه چالشهای جدید، فرصتی را برای امتحان چیزهای جدید فراهم میکند.
آنها بهنوبه خود با ترس خود روبرو خواهند شد ، احساسات جدید را کشف میکنند و در مورد استقامت درسهای مهمی میآموزند. حال ما در این مقاله به ۱۹روش اشاره می کنیم که به کمک آن کودکان شما می توانند از منطقه امن خود خارج شوند.
۱۹ راه برای خارج شدن کودکان از منطقه آسایش و راحتی
فکر ایجاد یک تغییر یا تغییرات بزرگ در زندگی ، کاملاً ترسناک است. برای برخی ، این میتواند همراه با یک اضطراب فلجکننده ، تمامکننده و ترس از این باشد که سرمایهگذاری های او در وقت ، انرژی و پول نتیجه لازم و دلخواه را برای او نداشته باشد یا حتی می تواند این موضوع اوضاع وخیم تری داشته باشد ، به طور مثال امیدها و آرزوهای ما برای نتیجه دلخواه محقق نشود .
مغز ما به طرز وحشتناکی در “کمک” به ما در تجزیهوتحلیل موقعیتهای خطرناک و اشاره به همه مواردی که میتواند اشتباه باشد ، مهارت دارد. هر زمان با چیز جدید و متفاوتی روبرو شدیم غرایز ماقبل تاریخ ما فریاد میزنند “خطر ، خطر!” سپس مغز ما بیشازحد واکنش نشان میدهد و برای اینکه بفهمد”چه اتفاقی میافتد” بهسرعت شروع به شلیک آدرنالین میکند:
کودک پیش خود می گویند: اگر خانوادهام فکر کنند این تصمیم بدی است ، چه ؟
… اگر معلمم از من به خاطر گرفتن وقتش دلخور شود چه؟
… اگر من بهاندازه تصور خودم باهوش نباشم ، و برای اطلاعاتی که نمیتوانم یاد بگیرم پول زیادی خرج کنم، چه؟
… اگر شغل فعلی خود را کنار بگذارم ، و اگر این آموزش به شغلی که میخواهم تبدیل نشود چه؟
مشکل این است که ترس درجایی رخ میدهد که حداقل انتظار را از آن راداریم و از تغییرات کوچک مانند مدل مویی جدید تا تصمیمات بزرگتر و تغییردهنده زندگی مانند خرید خانه یا تعهد به آموزش برای یک مسیر شغلی جدید ، می ترسیم.
پرش به سمت ناشناخته ها
وقتی رفتارها و فعالیتهای مشابه خود را به صورت مکرر و به طور معمول تکرار میکنید ، همهچیز تحت کنترل، احساس میشود که شما استرس موجود در زندگی خود را محدود میکنید. هیچ شگفتی ناگهانی برای مقابله با آن در منطقه راحتی شما یا کودک شما وجود ندارد. شما دقیقاً میدانید که چه انتظاری باید داشته باشید . اما این امر به پول بیشتر ، آزادی بیشتر ، یا شادی و رضایت بیشتر منجر نخواهد شد.
درحالیکه پایین آمدن استرس معجزههایی برای سلامتی و شادی کودک به وجود میآورد ، کمی استرس سالم درواقع برای کودک مفید است.مقدار کمی اضطراب عقل کودک را تیز میکند و به او کمک میکند عملکردی بهتر داشته باشد. پذیرفتن چالشها ، تعیین اهداف جدید و رسیدن به مقداری فراتر ازآنچه که او با آن راحتتر است، مغز او را تیز و سرزنده نگه میدارد ، خلاقیت او را افزایش میدهد و کودک را بهعنوان شخصیتهای پیچیده و چندلایه در حال پیشرفت نگه میدارد.
همه آنچه گفته شد به این دلیل بود که ، پرش به سمت ناشناختهها و خارج شدن از منطقه راحتی واقعاً ترسناک است.
ما چندین پیشنهاد داریم تا بهآرامی راه کودک خود را برای خارج شدن از منطقه امن و روبروشدن با هر چالش جدید را آسان کنیم . نکته جالب این است که میتوانید برای هر هدفی که برای کودک خود تعیین میکنید این مراحل را دنبال کنید. (بهعلاوه ، هرچه کودک شما بیشتر تمرین کند راحتتر می تواند از پس آنها برآید).
۱. آنچه را که برای کودک خود میخواهید تعیین کنید
آنچه را که برای کودک خود میخواهید تعیین کنید (و احساسی را که میخواهید در طی مراحل خارج شدن از منطقه امن خود داشته باشد) را نیز تعیین کنید.
هدف نهایی که میخواهید کودکتان به آن برسد چیست؟ وقتی تصمیم میگیرد از فکر بزرگ نترسد به او انگیزه دهید. آیا آرزوی شما تغییر کامل مسیر زندگی فرزندتان است؟
حتی اگر شرایط کاملاً به نفع کودک شما باشد ممکن است هدف او کاملاً غیرقابلدستیابی به نظر برسد. اما اگر نگاهی به جادهای که میخواهد طی کند بیندازید ، کودک نمیتواند نقشهای ایجاد کند تا خود را به آنجا برسانید.
کودکان را باانگیزه نگهدارید و به آنها اطمینان دهید تا چیزهای جدید را بیشتر با اهداف کوچک و قابلدستیابی امتحان کنند. بهعنوانمثال ، اگر فرزند شما میخواهد دوچرخهسواری را بیاموزد ، اولین هدف شما ممکن است یادگیری استفاده از وسایل ایمنی باشد. مورد دوم ممکن است شامل دوچرخهسواری با دوچرخهای تمرینی و کمکی باشد. با استفاده از این اهداف کوچکتر ، بعداً کودک شما به هدف نهایی خود میرسد.
۲. آنچه بین کودک و اهداف او قرار دارد را شناسایی کنید.
این مرحله باید آسان باشد. وقتی کودک چیزی را میخواهد، بخش منطقی مغز او با تمام دلایلی که “نمیتواند” یا “نباید” به هدف خود برسد و نباید از منطقه امن خود خارج شود، سریع وارد عمل میشود. از او بخواهید تمام این دلایل را بنویسید یا برای شما بازگو کند!
فواید دیگر این تمرین این است که شما میتوانید تشخیص دهید کدامیک از موانع کودک چالشهایی واقعی است و مغز او را به سمت درستی هدایت میکند. به نظر میرسد بسیاری از ترسهای کودک مبتنی بر منطق نادرست یا پیشبینیهای بیاساس درباره آینده است. حذف این “مشکلات جعلی” از لیست ذهنی آن ها میتواند تا رسیدن به هدف بسیار کمک کند.
۳. شناسایی تغییرات کوچک توسط کودک
ما ضرب المثل های فراوانی در مورد چیزهای ارزشمند داریم که می گوید آن ها نیاز به زمان و تلاش دارند. “رم یک شبه ساخته نشد” ، “بدون درد ، هیچ سودی حاصل نشد” ، ” بدون رنج گنج میسر نشد و…” علاوه بر اینها درس دیگری نیز دراینجا وجود دارد که می گوید اقدامات کوچک و مداوم کودک شمارا سریعتر و بیشتر به جلو سوق می دهد و باعث می شود زودتر از منطقه آسایش و راحتی خود خارج شود.
بنابراین نگاهی به هدف کودک خودبیندازید و به او بگویید آن را در لیست اقدامات کوچک خود قرار دهد که به او دررسیدن به خواسته اش کمک میکند. سپس یکی از آن اقدامات را باید انتخاب و شروع به انجام آنها کند.
اگر هدف کودک شما گرفتن نمره بالا است ، میتواند با تحقیق در مورد سؤالاتی که ممکن است از او پرسیده شود ، شروع کند. اگر هدف او خرید دوچرخه است ، با پسانداز کردن پولتوجیبی یک حساب پسانداز برای او راهاندازی کنید تا هرروز ۱۰ هزار تومان یا بیشتر پسانداز کند.
هر اقدام کوچکی حرکتی روبهجلو ایجاد میکند که کودک را تقویت میکند ، به او کمک میکند تا هر انتخاب را به یک تلاش پایدار و موفق تبدیل کند و از منطقه راحتی خود خارج شود.
۴. اجازه دهید آنها تصمیم بگیرند
اجازه دهید آنها تصمیم بگیرند با چه چالشی میخواهند مقابله کنند: اگر کودک کوچکی دارید ، با مرحله “من خودم آن را انجام میدهم” ، آشنا هستید. در این مرحله ، کودک کوچک شما میخواهد تصمیم بگیرد که چه لباسی بپوشد ، کجا برود و با کدام اسباببازیها، خود را سرگرم کند. آنها همچنین میخواهند آزمایشها خود را انتخاب کنند ، بنابراین به کودک کوچک خودگزینه های مختلفی بدهید . هرکدام از این راه ها برای کودکان به روش خاص خود چالشبرانگیز هستند. آنها که تصمیمی میگیرند ، احتمالاً پایشان را بیرون از منطقه راحتی خود میگذارند.
چه چیزی برای مدرسه بپوشیم
با در نظر گرفتن لباس مناسب برای آبوهواهای مختلف ، پس از برآورده شدن این دو عامل ، به فرزندتان اجازه دهید لباس خود را در مدرسه بپوشد. در برخی از مواقع ، بهجای اینکه لباس روز بعد را برای پوشیدن کنار بگذارید ، بگذارید آنها این تصمیم را بگیرند ، آیا امروز میخواهند تیشرت قرمز بپوشند یا آبی ، یا میخواهند شلوار جین بپوشند. بگذارید خودشان انتخاب کنند.
اگر کودک شما بالباس فرم به مدرسهای می رود این مورد کارایی چندانی نخواهد داشت. در این حالت ، به آنها اجازه دهید آخر هفته لباسهایشان را برای بیرون رفتن خودشان انتخاب کنند ، چه لباسخوابهایی را در شب میپوشند و چه لباسهایی برای مراسم خاص دارند با این کار آنها را آماده میکنید از منطقه امن و راحت خود خارج شوند.
باکی دوست بشم!
این مورد می تواند موضوع سختی برای شما باشد زیرا شما میخواهید فرزندان خود را به سمت دوستانی سوق دهید که نفوذ و اخلاق خوبی دارند و مطمئناً میتوانید برای تشویق کودک به این کار، آنچه را که در توان دارید انجام دهید. اما در پایان ، بچههای شما قرار است با کسانی دوست شوند که خودشان دوست دارند با آنها دوست شوند. مگر اینکه با بچههای دیگر مشکل جدی داشته باشند ،پس اجازه دهید کودکانتان این انتخابها را انجام دهند و از منطقه امنی که شما و خود برایشان درست کردهاید خارج شود.
در برههای از زمان ، فرزند شما یک یا دو ، دوست خواهد داشت که شما آنها را دوست ندارید. تنها کاری که شما میتوانید انجام دهید این است که امیدوار باشید در پایان، آنها در یک مرحله از هم دور شوند یا باهم بالغ شوند و به افراد بهتری تبدیل شوند. اما تلاش برای از بین بردن رابطه فرزندتان با دوستانش به این دلیل که آن ها را دوست ندارید (مگر اینکه ، همانطور که گفته شد ، مسائل جدی در بازی وجود داشته باشد) فقط نتیجه معکوس برای شما به دنبال خواهد داشت. در عوض ، به دنبال این باشید که به کودک خود آموزش دهید دوست خوب چه ویژگی هایی دارد.
فعالیتهای فوقبرنامه
برای خارج شدن کودک از منطقه راحتی ممکن است مهارتهای مهمی وجود داشته باشد که شما میخواهید کودک شما در آن رشد کند ، مانند شنا کردن ، دوچرخهسواری ، اسکیت و … که او را به چالش میکشد. اما وقتی صحبت از برنامههای درسی فوق برنامه میشود ، مهم است که به آنها اجازه دهید آنچه را که در آن قرار دارند خوشان انتخاب کنند.
۵. کودک خود را برای چالش آماده کنید
هنگامیکه کودک شما چالش خود را انتخاب کرد ، آنها را در مقابله با آن چالش ، راحت بگذارید. بهعنوانمثال ، اگر فرزند شما تصمیم گرفته است به گروه فوتبال بپیوندد اما از حضور در تمرین میترسد ، بگذارید ابتدا با مربی دیدار کند. همچنین ممکن است آنها را مجبور کنید قبل از اینکه اولین قدمهای شجاعانه را در زمین بردارند ، باکسی در این تیم صحبت کنند یا فقط بازی را تماشا کنند.
روی نتایج تمرکز کنید
تمرکز بر نتایج مثبت یک چالش میتواند انگیزه مهمی برای کودک شما باشد تا از منطقه آسایش و راحتی خود خارج شود. اگر آنها بتوانند ببینند که با غلبه بر چالش خود در وضعیت بهتری قرار دارند ، نهتنها احتمالاً چیز جدید یا دشواری را امتحان میکنند بلکه باعث رشد فکری میشوند که میتواند در تمام جنبههای زندگی آنها اعمال شود.
به او یاد دهید که شکست خوردن اشکالی ندارد
شکست بخشی جداییناپذیر از توسعه است. از طریق شکست ، ما یاد میگیریم و رشد میکنیم و برای مقابله با هر چالشی که پیش روی ما قرار دارد ، مجهزتر میشویم. هیچکس در انجام هر کار جدید موفق نمیشود ، مخصوصاً این نکته را باید به کودکان خود یادآوری کنید.
بچهها را تشویق کنید تا در خارج از منطقه راحتی خود کاوش کنند
اگر کودک شما در خارج از منطقه راحتی خود اکتشاف کند ، این باعث ایجاد تجربیات جدید و افزایش اعتمادبهنفس او میشود. با گسترش منطقه راحتی کودک خود در چند مرحله ، میتوانید او را با احساسات ناراحتکننده آشنا کرده و به او کمک کنید تا بیشتر اوقات خودش گلیمش را از آب بیرون بکشد.
اطمینان حاصل کنید که پیشرفت قابلمشاهده است
هنگامیکه کودک شما میتواند ارتباط بین مواجهه با چالشها و پیشرفت را ببیند ، این موضوع یک رابطه روشن بین تلاش و پاداش ایجاد میکند و به او کمک میکند از منطقه راحتی خودش خارج شود و دفعه بعدی که با چالشی روبرو میشوند ، تجربه گذشته آنها، انگیزه رشد و آزمایش چیزهای جدید را در آینده برای کودکان ایجاد میکند.
مثالی مثبت بزنید
فرزندانتان همیشه از شما یاد میگیرند ، نهفقط وقتی میخواهید چیزی به آنها بیاموزید. آنها میبینند که شما چگونه با چالشهای زندگی خود مقابله میکنید و وقتی با مشکلات روبرو میشوید چه میکنید و از پیشگویی شما میآموزند. اگر روند ذهنیت رشد را برای خود عادی کنید و از چالشها استقبال کنید ، آنها این را بهصورت استاندارد دریافت می کنند و آن را میپذیرند و این موضوع باعث میشود از منطقه راحتی خود خارج شوند.
۶.تقویت نگرش مثبت
وقتی کودک خود را با چالشی روبرو میکنید ، ممکن است او بگوید که نمیتواند این کار را انجام دهد یا بگوید آن را دوست ندارد. این فکر منفی میتواند بهطور مؤثر آنها را متقاعد کند که قبل از حتی کوچک ترین نتیجه ، دست از تلاش بردارند. با تشویق زبان خوشبینانه و بالا بردن اعتمادبهنفس ، نگرش مثبت را در آن ها تقویت کرده تا کودکان شما بتوانند بیرون از منطقه آسایش و راحتی خود را نیز امتحان کنند.
اجازه دهید احساسات را بیان کند
این احتمالاً یکی از مهمترین مراحل تشویق کودک شما برای ایجاد نگرش مثبت و درنهایت خارج شدن از منطقه راحتی است. به فرزندان خود اجازه دهید احساسات خود را بپذیرند و عصبانیت ، غم ، شادی و سایر موارد را به راحتی بیان کنند. به آنها اجازه دهید احساسات خود را بپذیرند ، و درنهایت ، یاد بگیرید که چگونه با آن کنار بیایید.
با نگاه کردن به بهترینها را تشویق کنید
بچههای شما ممکن است با موانع ، ناامیدیها و شکستهایشان روبرو شوند و وقتی پیش شما آمدند ، مطمئن شوید که تمام توجه خود را به آن ها اختصاص می دهید. آنها را تشویق کنید که به جنبه روشن مسائل نگاه کنند و آنها را تحتفشار قرار دهید تا ازآنچه در اختیاردارند بهترین استفاده را بکنند.
بهطورکلی ، به چیزهای خوب زندگی و خصوصیات خوب اطرافیانتان اشارهکنید. به آنها کمک کنید بهترین چیزها را در مورد مسائل و افراد کشف کنند ، و این بهنوبه خود به بچهها کمک میکند تا نگرش مثبت پیدا کنند و از منطقه راحتی خود خارج شوند.
آنها را به سمت جستجوی راهحلها هدایت کنید
دفعه بعدی که متوجه شدید کودک دلبندتان از چیزی که اشتباه پیشآمده یا اتفاق منفی برای او رخ داده است و افکار غیرقابلتحملی دارد ، او را به جستجوی راهحلی برای مشکلات خود سوق دهید.انجام این کار به آنها کمک میکند تا یاد بگیرند که در سنین پایین چطور با مسائل کنار بیایند . این موضوع اعتمادبهنفس آنها را تحریک میکند تا از منطقه امن خود خارج شوند و بهجای شکایت از این مسئله به دنبال راهحل برای مشکلات خود باشند.
۷. فعالیتهای بعد از مدرسه را در نظر بگیرید
فعالیتهای بعد از مدرسه مانند ورزش ، دروس موسیقی ، تئاتر و باشگاههای شطرنج ، میتواند به بچهها کمک کند تا از مناطق راحتی خود خارج شوند. این کارها به بچههای شما این امکان را میدهد تا با افراد جدید ملاقات کنند ، مهارت جدیدی یاد بگیرند و حتی اعتمادبهنفس لازم را داشته باشند تا در حضور دیگران بهترین عملکرد خود را انجام دهند.
۸. غذاهای جدید را امتحان کنید
ماکارونی و پنیر پیتزا را مخلوط کرده و به بچههای خود اجازه دهید غذاهای جدید را امتحان کنند. البته معرفی غذاهای جدید میتواند یک چالش جدید برای آن ها باشد. به بحث در مورد فرهنگ یا تاریخچه غذا ها بپردازید و به آن ها اجازه دهید آشپزی کنند تا این تجربه برای آنها هیجانانگیزتر شود.
۹. اردوی پر برکت
اردوی تابستانی مکان مناسبی برای بچهها برای یادگیری مهارتهای شبکه سازی و حل مسئله است. آنها تاکتیکهای جدیدی را امتحان میکنند و باهمتایان خود برای یافتن راهحل و دستیابی به اهداف خود همکاری میکنند. درنهایت ، این امر به آنها اهمیت پشتکار و تفکر خارج از چارچوب را میآموزد.
۱۰. سرگرمکننده باشید
به یاد داشته باشید ، اگر بچههای شما خارج از منطقه راحتی خود بروند و کاملاً از این تجربه متنفر باشند ، احتمال اینکه دوباره سعی کنند این کار را انجام دهند ،وجود ندارد. بنابراین مهم است که چالش های سبک و راحت و سرگرمکنندهای را برای آنها ترتیب دهید. به دنبال راههایی برای لذتبخش بودن و پاداش دادن به غلبه بر چالش ها باشید و آن را متناسب با توانایی و علاقه های کودک خود تنظیم کنید.
۱۱. از سر راه برو کنار!
بعضیاوقات ، هرکسی که نیاز به جهش اعتمادبهنفس دارد ، فضایی را نیاز دارد. ممکن است کودک کوچک شما تمایل به چالش کشیدن خود را نداشته باشد ، زیرا میداند که شما در حال تماشای او هستید. در این مرحله او یا نمیخواهد شمارا ناامید کند یا میداند که اگر او چیز جدیدی را امتحان کند ، او نادیده گرفته می شود. بنابراین ، مهم است که یکقدم به عقب بردارید و فرزندان خود را تشویق کنید تا در غیاب شما با چالشهایی روبرو شوند و از منطقه آسایش و راحتی خود خارج شوند.
۱۲. تشویق پیشنهاد
تعریف و تمجید از فرزند شما ممکن است او را ترغیب کند که به خارج از منطقه راحتی خود پا بگذارد تا بتواند رضایت شما را به خوبی جلب کند. بااینحال ، از طریق تشویق ، میتوانید به آنها بیاموزید که برای خود انگیزه ایجاد کرده و اهداف خود را محقق کنند. برای تشویق او از روشی غیر قضاوتی مانند : “شما واقعاً سخت کارکردهاید” یا “به دست آورد خود نگاه کنید” استفاده کنید.
۱۳. شکست سودمند
گاهی اوقات ، بچهها و حتی بزرگسالان در امتحان چیزهای جدید مردد هستند ، زیرا از شکست میترسند. به کودک خود بیاموزید که اشتباه کردن قابلقبول و حتی سودمند است و مرتباً به او یادآوری کنید که شکست صرفاً بخش طبیعی از رشد است.
پس:
نگرش خود را در مورد شکست تغییر دهید
کودکان از امثال ما میآموزند ، بنابراین باید مراقب پاسخهای خود در برابر اشتباهات و شکستها باشیم. محققان دانشگاه استنفورد ، کارل دوک و کیلا هایموویتز دریافتند که بچهها نگرش خود را درباره شکست از والدین خود میآموزند. با تماشای والدین ، کودکان یکی از این دو ایده را پیدا میکنند: اینکه شکست “افزایش مییابد” یا اینکه شکست “ناتوانکننده” است.
وقتی اشتباه میکنید ، سعی کنید با کلامی مثبت یا شوخطبعانه پاسخ دهید. با فرزندتان درباره آنچه از اشتباهات خودآموختهاید (چه در گذشته و چه در زمان حال) صحبت کنید و مایل باشید اشتباه خود را جبران کنید و دوباره آن را امتحان کنید. هنگامیکه کودک شما تلاش میکند ، سعی کنید نگرانی و اضطراب از خود نشان ندهید. او این کار را انجام میدهد. در عوض ، تمام تلاش خود را برای نشان دادن نگرشی خوشبینانه انجام دهید تا او بتواند راحتتر از منطقه راحتی خود خارج شود.
در شکست صرفه جویی نکنید
اگر شکست میخورید هرگز تسلیم نشوید زیرا این به معنای اولین تلاش در یادگیری است. ایده بسیار خوبی است که این مرحله را یکقدم جلوتر بردارید و درواقع اشتباهات فرزند خود را تشویق کنید وآن را جشن بگیرید.بنیانگذار اسپانکس Spanx ، سارا بلا کلی میگوید پدرش او و برادرش را تشویق میکرد که هرروز شکستهای خود را سر میز غذا بیاورند و در مورد آن صحبت کنند. وی از این موقعیت بهعنوان فرصتی برای تجلیل از تلاشهایشان استفاده کرد: اگر آنها شکست نخورده بودند ، پس آن روز هیچچیز چالشبرانگیزی را امتحان نکرده بودند و یا از منطقه امن خود خارج نشده بودند.
وقتی سارا شکست خورد یا او از یک اشتباه احساس خجالت کرد ، پدرش به او توصیه کرد که “هدایای پنهان” یا درسی را که از این تجربه به دست آورده است را بنویسد.
به همین ترتیب ، کلی هولمز ، نویسنده کتاب خوشحالی خانواده ،خوشحالی شماست Happy You، Happy Family ، رویکردی منحصربهفرد برای کمک به دخترش در یادگیری کلمات و هجی آنها به اشتراک گذاشته است.وقتی دخترش یک کلمه را اشتباه هجی میکند ، هولمز لبخند میزند ، به او نمره پنج عالی را میدهد و میگوید: “پنج عالی متعلق به توست ، تو یاد میگیری!” این رویکرد همروی نگرش دخترش در مورد هجی و هم بر نمره آزمون هجی تأثیر مثبت گذاشت.
بر تلاش ، نه توانایی تأکید کنید
در همین راستا ، تأکید بر تلاش بهجای توانایی مهم است. برای “نداشتن توانایی کافی” به بچههای خود ترحم نکنید. نشان دهید که عملکرد مربوط به توانایی نیست. این در مورد تلاش ، تمرین ، استراتژیهای یادگیری ، عزم راسخ ، و غیره است.
این بدان معنا نیست که وقتی کودک بهسختی تلاش میکند به کودک خود بگویید: “بیشتر تلاش کن” (بهخصوص اگر واقعاً تلاشی کردهاند) اما شما میتوانید استراتژیهای خاصی را که ممکن است دفعه بعد کار کنند به او بگویید.
وقتی بچههایمان را ستایش میکنیم ، همین مسئله نیز وجود دارد.در مطالعات مختلف ، کارل دوک و همکارانش صدها کودک کلاس پنجمی را مطالعه کردند و گروهی را به خاطر تواناییهایشان و گروه دیگر را به خاطر تلاشهایشان ستودند.
هر دو گروه با یک آزمون دشوار که برای دانش آموزان کلاس ۸ طراحیشده بود ، به چالش کشیده شدند. گروهی که به خاطر تلاششان موردستایش قرار گرفتند بسیار تلاش کردند ، اگرچه بهطور طبیعی اشتباهات زیادی مرتکب شدند. گروهی که به دلیل هوشمندی موردستایش قرار گرفتند ، وقتی اشتباه کردند ، دلسرد شدند و این خطاها را فقدان توانایی و نشانه شکست خود دیدند.
بهطورکلی ، آزمودن هوش برای گروه “تلاش” ۳۰٪ افزایشیافته است ، درحالیکه برای گروه “توانایی” ۲۰٪ کاهشیافته است ، همه این عواکل به دلیل نگرشهای مختلف در مورد اشتباهات و شکستها است.
۱۴. موفقیت را جشن بگیرید
هنگامیکه کودک کوچک شما به هدف خود رسید ، برای جشن گرفتن برای آماده شوید و آن را بیان کنید. با یک خوراکی شیرین ، یک برچسب یا حتی یک و لبخند به آنها جایزه دهید. با این کار تصمیم آنها در مورد خطرپذیری ، اعتمادبهنفس و امتحان کارهای جدید تقویت میشود.
۱۵. داستانت را به دیگران بگو!
البته ، بهترین راه برای بیرون بردن بچهها از منطقه راحتی آنها ، به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی خود برای انجام همان کار است. داستانهای دستیابی به اهداف و مواجهه با چالشها را با اطمینان به اشتراک بگذارید. از اعتراف به شکستهای خود نیز نترسید. انجام این کار میتواند به پسر یا دخترتان کمک کند تا اعتمادبهنفس کافی پیدا کند تا مانند یک جهش به خارج شدن از منطقه راحتی خود ایمان بیاورد.
درحالیکه فرزندان خود را به آزمایش چیزهای جدید و پذیرفتن چالشها تشویق میکنید ، مراقب باشید که آنها را بیشازحد تحتفشار قرار ندهید. با در نظر گرفتن شخصیت آن ها از اجبار آنها به انجام کارهایی که آماده نیستند، اجتناب کنید. کودکان خود را با بازی در نقاط قوت و علایق آنها بشناسید.و ببینید چگونه آنها بهسختی و استرس پاسخ میدهند؟
دانستن پاسخ این سؤالات به شما کمک میکند تا مشخص کنید کدامیک از چالشها برای کودک شما بهترین است و چگونه میتوانید موانع جدیدی را ارائه دهید تا احتمال بیشتری داشته باشد تا آن ها دوباره برای حل کردن آن تلاش کنند.
۱۶. برای درک اینکه چرا مرحله اول سخت است تلاش کنید
همه کودکان یکسان نیستند ، بنابراین بسیار مهم است که درک کنید چرا کودک شما با آزمایش چیز جدیدی مانند یک فعالیت فوقبرنامه احساس راحتی نمیکند. آیا آنها نگراناند که احمق به نظر برسند زیرا در هر فعالیتی مهارت ندارند؟ به نظر ما این مسئله مهم برای بچهها در این سن عادی است.
این موضوع شاید در مورد دوستداشتنی بودن باشد ، و آنها نگران هستند که انجام این کار جدید باعث میشود افراد خاصی “مثل شما” کنار آنها نباشند یا فکر نکنند که فرد “باحالی” هستند. یا شاید در اعماق این مسئله، مسئلهای مربوط به اصالت وجود داشته باشد . اینکه آنها حس باریکی از هویت و تصویر خوددارند (مثلاً بهعنوان یک ورزشکار) و با کار جدید احساس راحتی نمی کنند.
۱۷.دست کودک خود را بگیرید تا گامهای “درست” را بردارد
مطلبی که کاملاً مناسب سطح خواندن فعلی کودک است ، کافی است تا به آنها کمک کند مهارتهای جدید خود را ادامه دهند اما نباید بیشازحد به آنها فشار بیاورید. همین منطق در مورد سایر موقعیتهای که کودک شما می خواهد از منطقه امن خود خارج شود نیز صدق میکند.
به کودک خود کمک کنید تا شرایط “درست” را پیدا کند تا بتواند آن جهش اولیه را با یک فعالیت جدید انجام دهد. شاید نکته اصلی و قدم اولیه معرفی او به مربی تئاتر باشد تا در همان روز اول احساس کند باید کاری انجام دهد تا بتواند چهرهای دوستانه در بین مردم داشته باشد. شاید بخواهد این فعالیت را با یک دوست امتحان کند.
بههرحال ممکن است چیزی وجود داشته باشد ، به یاد داشته باشید که شما اغلب این توانایی رادارید که به کودک خود کمک کنید تا “تجربههای اولیه” خود را به روشهای کوچک ، اما معنیدار “سفارشی” کند . این لزوماً برای از بین بردن استرس بهطور کامل نیست ، بلکه برای تحمل بیشتر آنها و زودتر رسیدن به تجربه مثبت است و خارج شدن از منطقه آسایش و راحتی است.
۱۸. طرز فکر رشد را به کودکت یاد بده
کارل دوک ، روانشناس استنفورد در کتاب ذهنیت خودبین دو نوع ذهنیت ، در مورد یادگیری تمایز قائل میشود: یک ذهنیت ثابت ، که در آن اشتباهات گواه محدودیتهای ذاتی شما هستند. و یک ذهنیت رشد برای آن ها این است که اشتباهات بخشی اجتنابناپذیر از فرایند یادگیری است.
همانطور که میتوانید تصور کنید ، وظیفه شما بهعنوان والدین این است که مورد دوم را تشویق کنید. این بدان معناست که وقتی کودک شما میگوید میخواهم فعالیتی را ترک کنم ، یا اینکه ازنظر هنری چیزی برای او وحشتناک است و نمیخواهند به برنامه ادامه دهند ، وظیفه شماست که چشمانداز خود را ارائه دهید و از زحمت و تلاش و پشتکار آنها تقدیر کنید.
به یاد داشته باشید: همین ایده در مورد شما بهعنوان والدین صدق میکند! نسبت به کاری که با فرزندان خود انجام میدهید ، یک ذهنیت ثابت اعمال نکنید. شما پدر و مادر کاملی نیستید زیرا هیچکس کامل نیست. پس آنها را به خاطر تلاش ، پایبندی به کار و فداکاری تشویق کنید و به آنها پاداش دهید ، نه برای “نتایج” خاصی که به دست میآورند.
۱۹.سازوکارهای اجبار ایجاد کنید
نکته آخر ایجاد مکانیزم های اجباری برای “جلوگیری از اجتناب” ضروری است. از همه مهمتر ، مکانیزم های اجباری امکان کشف خود را فراهم میکنند و باعث می شود کودک از منطقه امن خود خارج شود. به کودک خود بگویید که لازم است یکبار در مدرسه آواز بخواند ، اما اگر آنها این کار را دوست ندارند ، مجبور نیستند دوباره این کار را انجام دهند.
می دانید چیست؟ کودکان ممکن است دریابند که آنها این کار را دوست دارند ، قسمتهایی از آن را دوست دارند ، اینقدرها هم بد نیست که آنها فکر میکردند ، یا اینکه بهراحتی میتوانستند فعالیت را ادامه دهند ، حتی اگر بیعیب نقص این کار را انجام ندهند و در بعضی موارد ، این بهترین کار است .
کلام آخر
پس برای اینکه کمک کنید کودکتان از منطقه راحتی و آسایش خود خارج شود آنچه را که می خواهید از او درخواست کنید، به او اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد .کودک خود را برای چالش ها آماده کنید.گاهی او را مجبور به انجام کاری کنید تا او بتواند وارد گود شود. اولین قدم سخت ترین مرحله است پس به او کمک کنید اولین قدرم را بردارد. نقاط قوت و ضعف خود را صادقانه به آن ها نشان دهید و به آن ها نشان دهید چگونه با چالش ها روبرو می شوید . با این کار آن ها نیز دل به دریا می زنند و از منطقه راحتی و امن خود خارج میشوند.
به نظر شما چه راه های دیگری وجود دارد تا کمک کنیم کودکمان از منطقه امن خود خارج شود؟
دیدگاهتان را بنویسید