انعطافپذیری عصبی بهعنوان مطالعه طبیعت پلاستیکی و شکلپذیر مغز مورد بررسی قرار گرفت که این بررسیها نشان از پیشرفت و تکامل مغز در تجربیات ما را دارد. سیمکشی مجدد مغز شما یک فرآیند پویا است که در روابطِ ذهن، مغز و بدن شما اتفاق میافتد. آنها به عنوان یک سیستم پیچیده برای اطمینان از بقا و ثبات بدن شما به هم پیوند خوردهاند. اتفاقی که برای یکی از این دستگاهها میافتد تأثیر مستقیمی بر دستگاه های دیگر نیز دارد.
مسیر عصبی، مغز پلاستیکی ما
- آیا میتوان سیستم مغز و مسیر عصبی را تغییر دارد؟
- انعطافپذیری و مسیر عصبی چگونه شکل میگیرد؟
- کوهنوردان مغزی چگونه مسیر عصبی جدیدی میسازند؟
- چگونه مسیر عصبی عادتهای جدید را برای ما میسازد؟
- باورها چه نقشی در پیدایش مسیر عصبی دارند؟
شاید افرادی را دیده باشید که می گویند از سن ما گذشته است،ما چیزی یاد نمی گیریم،ما هرکاری انجام می دهیم در مغزمان چیزی جای نمی گیرد.هیچ چیز در ذهنمان باقی نمی ماند و یا برای انجام کاری می گویند مغز ما نمی کشد یا کشش انجام کار را ندارد وهزاران حرف دیگر که درباره ی یادگیری مهارت میزنند.
حال سوالی ساده پیش خواهد آمد که آیا میشود مغز خود را تغییر دارد؟ در حقیقت، دانشمندان ثابت کردهاند که مغز شما به همراه تجربیات شما هرروز در حال شکلگیری، قالبگیری و تغییر است. این تغییرات به انعطافپذیری عصبی یا مسیر عصبی شهرت دارد.
همانطور که یک بطری آب پلاستیکی در هنگام گرم شدن انعطافپذیر میشود، مغز شما نیز تحت تأثیر آنچه در زندگی شما اتفاق میافتد قرار میگیرد. این دستیابی به موفقیت علمی، درک ما از نحوهی تغییر عادتها، افزایش شادی، بهبود سلامتی و حتی تغییر ژنتیک را به میزان قابلتوجهی تغییر داده است. حال ما قصد درایم در این مقاله به موضوع انعطاف پذیری و مسیر عصبی و اینکه چگونه می توانیم مهارت های جدید را بدون دخالت استعداد یاد بگیریم،بپردازیم.
انعطاف پذیری عصبی
با توجه به مقدمهی بالا انعطافپذیری عصبی بهعنوان مطالعه طبیعت پلاستیکی و شکلپذیر مغز موردبررسی قرار گرفت که این بررسیها نشان از پیشرفت و تکامل مغز در تجربیات ما را دارد. سیمکشی مجدد مغز شما یک فرآیند پویا است که در روابطِ ذهن، مغز و بدن شما اتفاق میافتد. آنها بهعنوان یک سیستم پیچیده برای اطمینان از بقا و ثبات بدن شما به هم پیوند خوردهاند. اتفاقی که برای یکی از این دستگاهها میافتد تأثیر مستقیمی بر دستگاههای دیگر نیز دارد.
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
این برای شما چه معنی دارد؟
میتوانید از ذهن خود برای تغییر مغز و افزایش سطح خوشبختی خود استفاده کنید.
مردم به همان اندازهی فکرشان خوشحال هستند.
آبراهام لینکلن
طبق گفتههای مایکل مرزنیچ محقق علوم یادگیری و اعصاب از کتاب، مغزی که خود را تغییر میدهد، با انجام یک عادت جدید در شرایط مناسب، میتواند صدها میلیون و احتمالاً میلیاردها ارتباط بین سلولهای عصبی در مسیر عصبی مغز ما را تغییر دهد. مغز انسان تقریباً از ۱۰۰ میلیارد نورون ساختهشده است که درمجموع ۱۰۰ تریلیون ارتباط عصبی را به وجود میآورد. این قدرت عصبی زیاد بهاندازهی نوک انگشتان ما است.
بیایید نمایشی از انعطافپذیری عصبی را از تحقیقات علوم مغز بررسی کنیم. هنگامیکه به کارهایی مشغول میشوید که احساس شادی را افزایش میدهد، فعالیت در قشر جلو و سمت چپ مغز خود را افزایش مییابد.
با ادامه احساس خوشبختی، این فعالیت تقویت میشود و مسیر عصبی را تقویت میکنید که تکرار و افزایش احساس خوشبختی را آسان میکند. افرادی که خوشبین هستند فعالیت بیشتری در قشر جلوی پیشانی چپ خود نسبت به افراد بدبین دارند.
انعطافپذیری و مسیر عصبی امیدواری را برای تغییر موضوعات بهداشت روان مانند افسردگی و اضطراب، تغییر عادتهای ناسالم و افزایش پتانسیل تجربه پایدار بازکرده است. به نظر میرسد مفهوم خوشبختی اساس تغییرات فیزیولوژیکی انعطاف سیستم مغزی ما است. بافکر کردن و تمرین روشهای جدید تفکر، میتوانیم سلولهای عصبی خود را تغییر شکل دهیم و نحوه عملکرد مغز خود را تغییر دهیم.
تعریف مسیر عصبی در ویکیپدیا
انعطافپذیری عصبی (به انگلیسی: Neuroplasticity) یا بهعبارتدیگر انعطافپذیری مغزی (بهانگلیسی: Brain plasticity) واژهای است که به هردوی انعطافپذیری سیناپسی و غیر سیناپسی اطلاق میشود و مربوط به تغییرات درمسیر عصبی وسیناپسها است که در اثر تغییرات در رفتار، فرایندهای محیطی و عصبی به وجود میآید. مانند آنچه در آسیب جسمی ایجاد میشود
تغییر مغز با کمک ذهن
انعطافپذیری عصبی (به انگلیسی: Neuroplasticity) یا بهعبارتدیگر انعطافپذیری مغزی (بهانگلیسی: Brain plasticity) واژهای است که به هردوی انعطافپذیریسیناپسی و غیر سیناپسی اطلاق میشود و مربوط به تغییرات درمسیر عصبی وسیناپسها است که در اثر تغییرات در رفتار، فرایندهای محیطی و عصبی به وجود میآید. مانند آنچه در آسیب جسمی ایجاد میشود
انعطافپذیری عصبی
چگونه از ذهن خود برای تغییر مغز استفاده کنیم؟
برای درک بهتر این موضوع میتوان گفت: فعالیت ذهنی باعث تقویت مسیر عصبی در مغز شما میشود، که با افکار و احساسات خودروی آن تمرکز میکنید. اما بااینوجود، آنچه را که اتفاق میافتد بهروشنی بیان میکند، اگر بافکر و احساسات خود بر شادی تمرکز کنید، مسیرهای شادی را تقویت خواهید کرد.
برعکس آن نیز اتفاق میافتد. اگر با افکار و احساسات خود بر روی استرس تمرکز کنید، مسیرهای استرس را تقویت میکنید. هر موضوعی که به آن فکر میکنید و احساس میکنید، مدارهای مغز شما که بهعنوان مسیر عصبی شناخته میشوند را تقویت میکند.
مسیر عصبیاساس عادتهای تفکر، احساس و عملکرد شمارا تشکیل میدهند. آنها همان چیزی هستند که شما معتقدید درست است و آنچه را که فکر میکنید درست است را انجام میدهید.
دونالد هوب در سال ۱۹۴۹ کشف جالبی انجام داد. او کشف کرد که “سلولهای عصبی که به هم متصل میشوند”، به بهترین شکل روند شکلگیری، تقویت مسیر عصبی را نشان میدهند.
ما الگوهای خود در زمینههای مهم زندگی مانند روابط، غذا، سطح پول، شغل، سلامتی و خوشبختی،تصویر طبیعت بهعنوان یک استعارهای برای مسیر عصبی میدانیم.
رد پای کوهنوردان مغزی
مسیرهای پیادهروی در کوه شبیه مسیرهای مغزی شما هستند. همانطور که هر بار یک کوهنورد از آن عبور میکند، یک مسیر چمن دار، مسطح و فرسوده میشود، همانطور که بافکر، احساسات و رفتار خودروی چیزی تمرکز میکنید، مسیرهای مغزی خود را تقویت میکنید. باگذشت روزها، ماهها یک مسیر پیادهروی که تعداد زیادی کوهنورد از آن عبور میکنند، به یک مسیر فرسوده تبدیل میشود.
این راه را با دنبالهای که مسافران زیادی نداشته و یا شاید یکراه باریک که توسط حیوانات هنگام عبور از این راه ساختهشده است مقایسه کنید. این مسیرها ممکن است با چشم غیرمسلح قابلمشاهده باشند، اما در مقایسه با مسیرهایی که ترافیک بیشتری از رد پای انسانهای زیادی دارند، بسیار کمرنگتر هستند.
این خبر خوبی برای ایجاد تغییرات دلخواه و تغییر عادتهای بد است. تا زمانی که بدانید چگونه میتوان مسیر عصبی را توسعه و تقویت کرد، میتوانید هر چیزی را که میخواهید تغییر دهید.
به همین دلیل است که وقتی عادتهای کهنه و قدیمی زیادی داشتهاید حال برای تغییر، این موضوع برای شما چالش برانگیز خواهد بود. بهطور مثال یک فردی را در نظر بگیرید که چندین سال است که سیگار میکشد. اگر از او بپرسید که چرا سیگار را ترک نمیکند میگوید بسیار سخت است و حتی چندین بار امتحان کرده اما دوباره شروع به سیگار کشیدن کرده است.
این عادتها فرسودهترین شیارها یا عمیقترین مسیرها را در مغز شما تراشیدهاند. بنابراین، مسیر مربوط به لباس پوشیدن صبح در ۵۰ سالگی بسیار عمیقتر و فرسودهتر از مسیری است که در ۸ سال پیش داشتهاید.
از نو بساز – عادتهای جدید
خوشبختانه، هنگام تمرین در مسیرهای جدید، طبیعتاً مسیرهای قدیمیتر، ضعیف میشوند. همانطور که به افکار مشابه فکر میکنید و احساسات مشابهی را احساس میکنید، یا عادتها و اعتقادات جدید ایجاد میکنید و یا عادتهای قدیمی را محکم میکنید. سرانجام، از طریق تکرار و احساس شدید به موضوع، عادتهای جدید شما بهصورت ناخودآگاه و خودکار اجرا میشود.
بهعنوانمثال، اگر میخواهید آگاهانه تمرکز خود را بر روی ورزش چهار بار در هفته بگذارید، با بررسی روزانه اهداف خود، صحبت با دیگران برای پشتیبانی، تجسم موفقیت خود، زود خوابیدن، و هفتهای با یک مربی تناسباندام ملاقات کردن، عادت جدید خود را برای ورزش دوباره ایجاد میکنید.
بااینحال، اگر آگاهانه توجه ذهن خود را به سمت هدف ورزش خود معطوف نکنید، میبینید که قویترین و بهترین الگوی خواب شما از طریق خلبان اتوماتیکی که در ذهن شما شکلگرفته است اجرا میشود.
عادتهای خودکار و ناخواستهای که در مغز وجود دارند، بدن و رفتار شمارا پیش میبرند. بااینوجود، باگذشت زمان و در شرایط مناسب، میتوانید عادتهای قدیمی را تغییر داده و عادت خوشبختی و موفقیت پایدار را ایجاد کنید.
ممکن است بپرسید، اگر مغز من بهراحتی مانند پلاستیک وقتی گرم میشود و مانند یک ظرف پلاستیکی که در ماکروویو قرار میگیرد، تغییر میکند، چرا پایبندی به هدف، رژیم جدید، برنامه تناسباندام یا جلوگیری از عادت خودشکنی و بازسازی خود بسیار دشوار است؟
مغز تنبل من
اغلب انسانها بیشتر اوقات، با خلبان خودکار زندگی میکنند. دلیل این امر آن است که مسیر عصبی ماتحت قانون حداقل تلاش یا مسیر کمترین مقاومت عمل میکنند. فرسودهترین مسیر قویترین و آسانترین مسیر برای مسافرت است.
این مانند این است که از یک بزرگراه بخواهید وارد خیابانی شوید که منزل شما در آن قرار دارد. دلیل این موضوع این است که مغز به شما این امکان را میدهد که انرژی ذهنی خود را حفظ کرده و سریع به تجربیات زندگی خودپاسخ دهید.
این نوع تهویه خودکار در حافظه بدن ورزشکاران حرفهای یا نوازندگان برتر پیانو دیده میشود. همچنین آخرین باری که از محل کار خود به خانه را رانندگی کردهاید نیز دیده میشود اما نکتهی جالبی که وجود دارند این است که کل سفر را به یاد نمیآورید.
واقعیت ساده این است که اکثر مردم از اینکه در حال نشخوار اخبار قدیمی دیروز هستند آگاهی ندارند. گفتهشده است که تا ۳۵ سالگی، ۹۰٪ آنچه فکر میکنیم، احساس میکنیم و انجام میدهیم از گذشته ما نشخوار و بازگردانی شده است.
در ابتدا به یادآوری گذشته میتواند برای ما کمی دلگیر کننده به نظر برسد. درست است، ما موجوداتی هستیم که کارهای خود را از روی عادت انجام میدهیم و به همین ترتیب تمایل داریم که در هر زمان ممکن مسیری را انتخاب کنیم که کمترین مقاومت را داشته باشد.
ما باورها و عادهای رفتاری مربوط به روابط، پول، شغل، سلامتی، رانندگی، لباس پوشیدن، تناسباندام و بدن خود را ایجاد میکنیم. سپس به دنبال تأیید و تأیید گرفتن این باورها در تجربیات روزمره خود هستیم.
عادتها دربارهی انجام رانندگی با ماشین، تسلط بر مهارت کار یا یادگیری یک برنامه کامپیوتری مفید هستند، اما اگر در روابط، بدن یا سطح شادی ما اعمال شود، میتوانند ما را بسیار محدود کنند.
اینیکی از دلایلی است که سالانه بسیاری از افراد در مورد تناسباندام و تغذیه سالم اهداف یکسانی را تعیین میکنند اما تعداد کمی از این افراد به اهداف خود پایبند هستند. مطمئن باشید تغییر کاملاً امکانپذیر است، اما برای جلوگیری از بازگردانی عادتهای قدیمی خوردن یا ورزش باید بفهمید که چگونه مغز خود را دوباره سیمکشی کنید و باید بدانید که مغز شما به چه نحوی کار میکند.
همانطور که به تشکیل مسیر عصبی جدید نگاه میکنید، با اعتقادات موجود در ذهن خود که مسیر عصبی فعلی شمارا ثابت نگه میدارند، مقابله خواهید کرد. اگر بهعنوانمثال ایجاد مسیر عصبی جدید برای احساس شاد بودن را بررسی کنیم، احتمالاً باورهایی را بررسی میکنید که باعث استرس و ناراحتی شما میشوند. باورها نقش اصلی را در حفظ و نگهداری الگوهای استرس یا شادی شما بازی میکنند.
به سنگ هم اعتقاد داشته باشی معجزه می کنه
باورها اغلب در ذهن شما بهعنوان حقیقت یا واقعیتهای یک موقعیت در نظر گرفته میشوند. درواقع، آنها افکاری هستند که شما فکر میکردهاید و احساساتی هستند که بارها و بارها احساس کردهاید و یا اتفاقاتی بوده است که شما چندین بار آنها را تجربه کردهاید. آنها در بهترین حالت نظرات محکمی هستند. اما لزوماً درست یا غلط نیستند.
آنها بر اساس تجربیات گذشته شما ساختهشدهاند که در طی سالهای گذشته بهطور مکرر توسط تجربیات مشابه جدید تأیید شدهاند. بهعنوانمثال، اگر در کنار پدر و مادری بزرگشدهاید که علاقهای به ابراز محبت در جمع به یکدیگر نداشتهاند، ممکن است این باور را داشته باشید که نشان دادن محبت در جمع، عملکرد مناسبی برای زوجین نیست.
وقتی پیرتر میشوید و شروع به ملاقات و دیدوبازدید میکنید، ممکن است احساس ناراحتی کنید وقتی همسران شما سعی میکند بازوی شمارا بگیرند، دست شمارا بگیرد یا در جمع ببوسد.
حتی ممکن است مطمئن نباشید که چرا اینقدر احساس ناراحتی میکنید، اما در ذهن خود اعتقاددارید که محبت در جمع اشتباه و نادرست است. این باور ممکن است باعث ایجاد تنش زیادی در روابط شما نیز بشود.
جالب است بدانید که عقاید معمولاً حتی بر اساس واقعیتهای خود تجربیات نیستند بلکه بیشتر تفسیر واقعیتها هستند. در هر شرایطی، واقعیتها وجود دارد و سپس تفسیرهای شما از آنها به وجود میآیند.
بهطورکلی، واقعیت و تفسیر واقعیت باهم، بسیار متفاوت هستند. به همین دلیل است که پنج کودکی که در یک خانواده بزرگ میشوند میتوانند پنج تفسیر متفاوت از تجربیات کودکی خود داشته باشند. غالباً ما خارج از تفسیرهایمان زندگی نمیکنیم گویی که آنها واقعیتهای زندگی ما هستند. اینجاست که دچار مشکل میشویم.
بیایید به مثال والدین شما که محبت نسبت به یکدیگر نشان نمیدهند، برگردیم. دلایل زیادی وجود دارد که چرا آنها نسبت به هم محبتی نشان نمیدهند. این دلایل معمولاً بیشتر از هرگونه آرمان اخلاقی یا رفتار صحیح و غلط در مورد نمایش عاطفه در جامعه با سلامت جسم و ذهن آنها ارتباط دارد.
اگر تفسیرهای شکلدهنده این باور را زیر سؤال نبرید یا آن را بررسی نکنید، احتمالاً در این باور خواهید ماند که گویی حقیقت است یا این موضوع حقیقتی دربارهی نحوهی رفتار در هنگام رابطه است. درنتیجه، ممکن است هرگز جادوی یک پیادهروی عاشقانه در خیابان و ساحل را که دست شریک زندگی خود را گرفتهاید تجربه نکنید.
برای دیدن چگونگی و چرایی تفسیرهای ما نیازی نیست که در باورهای مختلف سیاسی، مذهبی و اخلاقی متفاوت باشیم و یا در آنها به دنبال باورهای خود باشیم. نکتهی جالب و مهم اینجاست که وقتی یک اعتقاد عملی شد، بقیه عمر خود را صرف دفاع از آن میکنیم.
این به دلیل سوگیری و جهتگیری بیولوژیکی مغز است که حفظ موقعیت موجود خود را در اولویت قرار میدهد، که به معنای درست بودن آن است. بگذارید بگوییم شما میخواهید شادی بیشتری را تجربه کنید.
برای ایجاد مسیر عصبی جدید شادی، باید باور داشته باشید که خوشحال بودن برای شما مناسب است. ازقضا، اگرچه اکثر مردم میخواهند خوشبخت باشند، اما آنها در مورد اینکه واقعاً شاد باشند دارای اعتقادات ناخودآگاه متناقضی هستند.
استرس ترمزها را آزاد میکند
در راستای درک نحوه عملکرد حداقل مقاومت در مورد اعتقادات منسوخشده، به پتانسیل خودخرابکاری استرس نیز اشاره دارد. استرس که “اپیدمی قرن بیست و یکم” نامیده میشود، یک خرابکار اصلی برای شکلپذیری عصبی سالم است.
ازنظر شکل پلاستیکی، مغز به آنچه بیشتر تحت تأثیر آن موضوع قرار دارد تغییر میکند و شکل آن را به خود می گیرد، درنتیجه، به دلیل غلبه استرس مزمن، مغز تحلیلی ما، بسیار تحت تأثیر مغز احساسی ما قرار میگیرد. یعنی نیمکرهی سمت چپ ما که وظیفهی تحلیل و منطق مارا بر عهده دارد تحت تأثیر نیمکرهی سمت راست مغز که نقش عواطف و احساسات را دارد، قرار میگیرد.
تکرار و شدت عاطفی پاسخ استرس، بهراحتی تلاشهای ضعیف مثبت را نادیده میگیرد. در عوض، مغز تحلیلی در ساختار متناسب با استرس تغییر میکند.
نوروپلاستیک یا سیستم عصبی انعطافپذیر توانایی تولید رفتارهای انعطافپذیرتر اما سفت و سختتری را نیز دارند. پدیدهای که من آن را “پارادوکس پلاستیکی” مینامم. ازقضا برخی از سرسختترین عادتها و اختلالات ما محصولات انعطافپذیری ما هستند.
هنگامیکه یک تغییر پلاستیکی خاص در مغز رخ داد و بهخوبی تثبیت شد، میتواند از وقوع سایر تغییرات جلوگیری کند. با درک تأثیرات مثبت و منفی انعطافپذیری عصبی میتوان میزان تواناییهای انسانی را بهدرستی درک کرد.
دلیل تغییرات ناپایدار
به همین دلیل، تغییری که توسط سیستم عصبی پشتیبانی نمیشود، یک تغییر پایدار نیست. استرس همچنان که در روزگار معاصر با ۷۰٪ از افراد دستبهگریبان است، یک رقیب قوی برای ایجاد تغییرات جدید و ایجاد عادتهای جدید است.
طبق مطالعهای که درباره استرس در آمریکا صورت گرفت، ترس از تیراندازی دستهجمعی شایعترین منبع استرس در سال ۲۰۱۹ بود که به استرس مراقبتهای روانی در آن سال ازنظر آماری بسیار نزدیک شده بود.
عوامل استرسزا در بهداشت روح و جسم فرد شامل مهاجرت، امنیت، تبعیض، اقدامات تروریستی، تغییرات آب و هوایی، آزار جنسی، نگرانیهای مالی، استرس در محیط کار و فشارهای رسانههای اجتماعی است.
انتشار استرس از طریق راهبردهای خودآگاهی و خودتنظیمی که تنظیم سیستم عصبی را هدف قرار میدهند، از اجزای حیاتی سیمکشی مجدد مسیر عصبی هستند. درروش مشاوره روانشناسان به بیماران کمک میکنند از چهار شرط برتر برای حمایت از انعطافپذیری عصبی و سیمکشی مجدد مغز خود استفاده کنند.
احساس مثبت داشته باش
اندیشهای بدون احساسات و تقویت احساسات شدید هیچ معنایی، ارزشی و قدرت واقعی برای درگیر کردن مؤثر مسیر عصبی شما ندارد. برای به دست آوردن یک تجربه و تبدیل آن به یک عادت تقویتشده، شدت احساسات و تقویت احساسات لازم است. هرچه احساسات بیشتری درگیر شود، سلولهای عصبی بیشتری فعال کرده و مسیرهای فرسوده و قویتری را تشکیل میدهند.
احساسات و تقویت احساسات بهعنوان چسبی عمل میکنند که شمارا به تجربههای ناب متصل میکند. انرژی عاطفی شیره یا سوختی است که پشت افکار شما قرار دارد و به خاطرات، اهداف، امیدها و رؤیاهای شما قدرت میبخشند. شما میتوانید احساسات خود را بهقصد داشتن خوشبختی، اعتماد و تفکر مثبت تقویت کنید.
تمرین: برای اینکه شما بتوانید این مسیر عصبی قوی را شکل دهید نیاز به تکرار و تمرین دارید تا کمکم مسیر عصبی جدید را شکل دهید.
کارهای روزمرهای را انجام دهید که از آن لذت میبرید. درحالیکه مشغول این فعالیت احساسی خوب هستید، بر روی احساس دستیابی به اهداف و مقاصد خود نیز متمرکز شوید و احساسات و افکار خود را روی خواستههای خود متمرکز کنید.
“توانا بود هر که تمرین کند”
مسیر عصبی از طریق تکرار و تمرین تفکر، احساس و عمل به عادات تقویت میشوند.
تمرین: سعی کنید صبح خود را باذوق و شوق با بیان اهداف خود شروع کنید. عبارات تأکیدی، قدرت ضمیر ناخودآگاه ،شمارا به دنبال یافتن راهحلهایی برای تحقق اهداف خود میفرستد و شمارا وادار میکند به سمت اهداف خود حرکت کنید.
تصویرش را بساز
تجسم تقریباً به همان اندازه قدرتمند است که یک موضوع واقعی است. با توجه به این موضوع، مغز شما نمیتواند تفاوت بین چیزی واقعی یا موضوعی که تصور کردهاید را تشخیص دهد. یک تحقیق روی چندین ورزشکار انجام شد که نشاندهندهی قدرت تجسم است.
آنها بر روی سر و اعضای بدن این ورزشکاران حسگرهایی را متصل کردند و از آنها خواستند که یک مسابقهی مهم را در ذهن خود با تمام جزئیات تجسم کنند. محققان مشاهده کردند که همان عضلاتی که در مسابقهی واقعی درگیر میشود در این تجسم و تصویرسازی نیز همان عضلات درگیر شدهاند که این موضوع قدرت تجسم و فکر کردن را نشان میدهد.
تحقیقات نشان میدهد هر زمان که فکر جدیدی میکنید، درگیر میشوید و درنتیجه مسیر عصبی را برای تغییر آماده میکنید. خواه در حال یادآوری گذشته، به فکر حال یا پیشبینی آینده باشید، شبکههای عصبی مرتبط با هر آنچه را که فکر میکنید تقویت میکنید.
مهمترین قسمت استفاده از تجسم برای تقویت عادات سالم درگیر کردن احساسات است. احساسات سوخت را برای جذب نیروی عصبی بیشتر برای ایجاد شبکههای عصبی قدرتمند فراهم میکند.
تمرین: ۱۰-۱۵ دقیقه در روز را صرف تجسم خود، دررسیدن به اهداف خود کنید. این تجسم باید آنقدر زنده، پویا و دلنشین باشد که بهراحتی احساسات مثبت را درگیر کند.
مراقبه
استادان واقعی آشکارسازی روزانه مراقبه. هنگامیکه مراقبه میکنید، مزخرفات بیاساس و بدردنخور ذهن پرمشغله را کم میکنید و به خِرد و آرامش آگاهانه درونی و مهارت تمرکز ذرهبینانِ خود دسترسی پیدا میکنید.
مدیتیشن فرآیند آرامش بخشیدن به بدن و آرام کردن ذهن است. برای اینکه از مزایای انعطافپذیری عصبی استفاده کنید، باید پاسخ استرس را از بین ببرید و پاسخ آرامش را تحریک کنید.
هنگامیکه استرس دارید مغز شما بهسختی به خارج از بقا و به مسیر کمترین مقاومت، به قویترین مسیر عصبی روی میآورد. درنتیجه، هنگام استرس شما به شبکههای عصبی تازه شکلگرفته دسترسی ندارید زیرا آنها هنوز آزمایش و اثبات نشدهاند.
اکثر مردم در حالت استرس دائمی زندگی میکنند و اعتقاددارند که احساس تنش، فشار زمانی یا فشار بیشازحد، معمولی است. درحالیکه این موضوع به این سادگی نیست و نتیجهی آن ذهن و بدن بینظم است.
قشر جلوی مغز مکانیسم واقعی مغز را انجام میدهد که همین قسمت اثرات مدیتیشن را فعال میکند و به بدن کمک میکند تا از پاسخ استرس به پاسخ آرامش تغییر کند. این فرایند را می توان به کلاچ ماشین تشبیه کرد که پدال گاز را آزادکرده و ترمزها را فعال میکند و یا برعکس.
تحقیقات نشان میدهد که مراقبه باعث افزایش ماده خاکستری در قشر پیشانی مغز میشود. قشر پیشانی کسانی که مراقبه انجام میدهند درواقع بزرگتر از قشر پیشانی افرادی است که هیچ مراقبهای انجام نمیدهند.
محققان هاروارد، ییل و انستیتوی فناوری ماساچوست اولین کسانی بودند که کشف کردند مدیتیشن ساختار و عملکرد مغز و بهطور خاص قشر پیشانی را تغییر میدهد. به گفته سارا لا زار، پیشتاز این مطالعه و روانشناس در دانشکده پزشکی هاروارد، دادهها حاکی از آن است که روش مدیتیشن میتواند قابلیت انعطافپذیری قشر را در بزرگسالان در مناطقی که برای پردازش شناختی و عاطفی مهم هستند ارتقا دهد.
تمرین: روزانه ۱۰ دقیقه را درحالیکه تمرکز خود را روی نفس کشیدن و تنفس خوددارید بهصورت چهارزانو بنشینید. ابتدا ذهن شما نمیتواند تمرکز کافی داشته باشد و تمرکز خود را از دست میدهد اما هر بار سعی کنید دوباره تمرکز خود را روی تنفس خود برگردانید.
مدیتیشن بالاترین شکل آموزش ذهنی است که ذهن شمارا برای تمرکز بر روی آنچه شما میخواهید نظم میدهد و به سیستم عصبی اجازه میدهد تا پایداری موردنیاز خود را ایجاد کند.
پس برای اینکه بخواهید عادت جدیدی شکل دهید باید مسیر عصبی جدیدی یا بهاصطلاح جادهی جدیدی احداث کنید. مصالحی که برای احداث شاهراه جدید نیاز دارید خواستن، تقویت احساسات مثبت و درگیر کردن احساسات مثبت است.
شما میتوانید برای رهایی از استرس که ۷۰ درصد مردم دنیا گرفتار آن هستند از بین ببرید. بهتر است هرروز صبح زمانی را برای مراقبه و مدیتیشن در نظر بگیرید.
پس مهارتهای جدید با شکلگیری مسیر عصبی اتفاق میافتند و اگر ما میخواهیم عادت جدید را برای خود بسازیم لازم است که تمام احساسات و عواطف خود را درگیر موضوع کنیم زیرا مغز ما به دنبال این است که کمترین انرژی را برای کارهای جدید و عادتهای جدید صرف کند به همین دلیل است که افراد سیگاری بهسختی میتوانند دخانیات خود را ترک کنند.
کلام آخر
استرسها میتوانند رقیب جدی برای شکلگیری عادتهای جدیدی شوند که میخواهند جای عادتهای قدیمی ما را بگیرند و احساس خوشبختی و شادی به تغییر مسیر عصبی بسیار کمک میکند و سرعت تغییرات را افزایش میدهند.
شما میتوانید با تمرین و تکرار و درگیر کردن احساسات، تغییرات جدید،مهارتهای جدید، عادتهای جدیدی را به وجود آورید.
از فرایتد مغزو مسیر عصبی آگاهی پیدا کردید؟ اگر سوالی دارید میتوانید از ما بپرسید.