در این دنیا دلیلی برای ترسیدن نیست ولی خوب از کودکی ترس هایی درونمون وجود دارد. ترس یکی از حواس پنج گانه است ک بیشتر اوقات بیخود است و فقط در تفکرات خودمان است مثلا در کودکی مارا همش از فردی یا چیزی میترساندند که اگر کاری را درست انجام ندهیم یا کار اشتباهی انجام دهیم ان فرد یا آن شخص حسابمان را میرسید.
خوب اگر این ترس در تفکراتمان بماند در اینده هم همان ترس را خاهیم داشت اما این فقط یکی از دلایل ترس ها بود در مقاله با موارد بیشتر ترس و روش های از بین بردن آن آشنا خاهیم شد
چگونه ترس خود را از بین ببریم؟
شاید برای هر فردی این اتفاق بیافتد که یک موقعیت ترس را تجربه کند. حال ممکن است پاسخ به ترس او متفاوت باشد یا اصلاً نوع ترس واقعی باشد یا ممکن است ذهن او این ترس را ایجاد کرده باشد.محققان به این نتیجه رسیدهاند که بالای ۹۰ درصد از این ترسها زاییده ذهن افراد است و فقط ۸ تا ۱۰ درصد آن میتواند واقعی باشد.
ترس یک احساس طبیعی ، قدرتمند و ذاتی انسانی است که شامل یک واکنش بیوشیمیایی جهانی و همچنین یک واکنش عاطفی فردیِ بالا است. ترس ما را از وجود خطر یا تهدید آگاه میکند که این خطرات ممکن است جسمی یا روانی باشد.
گاهی ترس ناشی از تهدیدهای واقعی است ، اما میتواند از خطرات تصور شده در ذهن به وجود آمده باشد. ترس همچنین میتواند نشانهای از برخی شرایط بهداشت روانی ازجمله اختلال وحشت ، اختلال اضطراب اجتماعی ، ترس و هراس و اختلال استرس پس از سانحه باشد.
ترس از دو واکنش اصلی در برابر نوعی تهدید قابلدرک تشکیلشده است: بیوشیمیایی و احساسی.
واکنش بیوشیمیایی
ترس یک احساس طبیعی و مکانیزم بقا است. وقتی با تهدیدی روبرو میشویم ، بدن ما به روشهای خاصی پاسخ میدهد. واکنشهای بدنی در برابر ترس شامل عرق کردن، افزایش ضربان قلب و میزان بالای آدرنالین است که ما را بهشدت هوشیار میکند.
این پاسخ فیزیکی بهعنوان پاسخ “جنگ یا فرار” نیز شناخته میشود ، بدن شما خود را برای ورود به جنگ یا فرار آماده میکند. این واکنش بیوشیمیایی احتمالاً یک تحول تکاملی است. اینیک پاسخ خودکار است که برای بقای ما حیاتی است.
درداستان بالا این پاسخ هنگامی رخ داد که او به ایتدای دامنه کوه رسیده بود و بدن او شروع به واکنشهایی کرده بود.
پاسخ احساسی
از طرف دیگر ، واکنش احساسی به ترس بسیار شخصی است. ازآنجاکه ترس شامل برخی از واکنشهای شیمیایی مشابه در مغز ما است که احساسات مثبت مانند شادی و هیجان را به وجود میآورد ، احساس ترس در شرایط خاص میتواند سرگرمکننده باشد، مانند وقتیکه فیلمهای ترسناک تماشا میکنید .
برخی از افراد جویای هیجان و ترشح آدرنالین هستند که در ورزشهای سخت و سایر شرایط مهیج ترسآور رشد میکنند مانند کسانی که سقوط آزاد انجام میدهند. برخی دیگر نسبت به احساس ترس واکنش منفی نشان میدهند و به هر قیمتی از موقعیتهای ترسآور اجتناب میکنند.
اگرچه واکنش فیزیکی یکسان است، اما ممکن است بسته به شرایط شخص، تجربه ترس مثبت یا منفی تلقی شود.
علائم
ترس اغلب شامل علائم جسمی و عاطفی است. هر فرد ممکن است ترس را متفاوت تجربه کند، اما برخی از علائم و نشانههای رایج عبارتاند از:
- درد قفسه سینه
- لرز
- خشک شدن دهان
- حالت تهوع
- ضربان قلب سریع
- تنگی نفس
- تعریق
- لرزیدن
- نار حتی معده
علاوه بر علائم جسمی ترس ، افراد ممکن است علائم روانشناختی مانند تحتفشار قرار گرفتن ، ناراحتی ، احساس عدم کنترل یا احساس مرگ قریبالوقوع را تجربه کنند.
مرحله اول:تشخیص
اگر احساس ترس مداوم و بیشازحد دارید با پزشک خود صحبت کنید. پزشک شما ممکن است یک معاینه بدنی انجام دهد و آزمایشهایی را انجام دهد تا اطمینان حاصل کند که ترس و اضطراب شما با یک بیماری زمینهای در ارتباط است یا خیر.
فوبیا
یکی از جنبههای اختلالات اضطرابی میتواند تمایل به ایجاد ترس باشد . درجایی که اکثر مردم فقط در شرایطی ترسناک یا تهدیدآمیز احساس ترس میکنند، کسانی که با اختلالات اضطرابی زندگی میکنند ممکن است از تجربه دوباره یک موضوع ترس داشته باشند آنها پاسخ ترس خود را منفی میدانند و برای جلوگیری از این پاسخها از تلاش کردن اجتناب میکنند.
فوبیا، پیچاندن و وصل کردن پاسخ طبیعی به ترس است. ترس به سمت یک شیء یا موقعیتی هدایت میشود که خطر واقعی ندارد. اگرچه تشخیص میدهید که ترس غیرمنطقی است، اما نمیتوانید برای از بین بردن آن کاری کنید. باگذشت زمان ، ترس بهتدریج بدتر میشود و ترس از واکنش به یک موضوع، احساس میشود.
مرحله ۲: کشف منابع اضطراب ما
وقتی تشخیص دادید که احتمالاً عامل اضطراب چیست ، این سؤال پیش میآید که چگونه میتوانید اضطراب را از بین ببرید تا بتوانید با آگاهی و خلاقیت بیشتر عمل کنید؟
اولین قدم برای کشف منبع اضطراب شما توجه به وابستگیهایتان به برخی از نتایج و ارزشها است. “اضطراب ترس، از خود ترس بیشتر است که با پیوستن و ربط دادن مسائل به یک دیگر تقویت میشود. این ریشه در نیاز به کنترل چیزهای اطراف ما دارد تا واقعیت خود را شناخته و خود را ایمن نگهداریم. پس بهتر است برای کشف منبع ترس و اضطرابی که باعث به وجود آمدن آن شده است شروع به سؤال پرسیدن از خودمان بکنیم:
به چه انتظار ، ایده یا نتیجهای وابسته هستید؟ آیا به یک سرمایهگذار خاص وابسته هستید ؟ آیا به اقدام یک مشتری خاص وابسته هستید؟ نوع خاصی از محصول کار میکند؟ در شش ماه پول خوبی به دست آوردهاید ؟
چه ارزشی باعث به وجود آمدن ترس میشود؟ آیا تصویری از خود بهعنوان کارآفرین بعدی تغییردهنده بازی برای سرمایهگذاران ، مطبوعات و گروه خود ایجاد کردهاید؟
این مثال را در نظر بگیرید: یک بنیانگذار یا یک کارآفرین به سرمایهگذاران خود میگوید که شرکت ظرف شش ماه درآمد مثبتی خواهد داشت. سپس موانع اجتنابناپذیری ایجاد میشود و مشخص میشود که هدف غیرقابل تحقق است. آسان است که در این شرایط با اضطراب خود و ترس خود از موفق نشدن خود ،سقوط کنیم پس باید چهکاری انجام دهیم: آیا هیئتمدیره من را رها میکند؟ آیا گروه شروع به زیر سؤال بردن رهبری من میکند؟ آیا پول زیادی از دست خواهم داد؟
از طرف دیگر ، رهبری که تمرین کرده است میتواند دلبستگیهای خود را کشف کند و همچنین میتواند مسائل را به روش سازندهتری ببیند. “کار درست این است که وابستگی به نتیجه خاصی را بپذیرید ، قدرت خود را در آن نرم کنید و از خلاقیت خود برای طراحی یک مسیر جدید بر اساس واقعیت استفاده کنید.”
“شما به آنچه واقعی است میرسید و با آنچه درواقع اتفاق میافتد روبرو میشوید. سپس میتوانید از باصداقت و رو راستی به گروه خود بگویید: به نظر میرسد این کار شش ماه طول نخواهد کشید . بلکه به نظر میرسد ۱۲ ماه طول خواهد کشید. اکنونکه ما این را فهمیدیم ، در اینجا کارهایی را که لازم است انجام میدهیم. ”
در ابتدای هرسال جدید بسیاری از مردم تصمیماتی را برای تغییر میگیرند. از کسانی که موفق به انجام تصمیماتی خود میشوند ، بسیاری شکست میخورند. اما بسیاری از آنها قبل از اینکه فرصتی برای موفقیت به دست آورند ، به دلیل ترس شکست میخورند. برخی از شکست میترسند ، برخی دیگر از موفقیت میترسند. صرفنظر از منشأ ترس ، خود ترس بسیاری از افراد را بیحرکت کرده و مانع دستیابی آنها به خواستهها و تواناییهای آنها میشود.
“بهترین کارآفرینان زمان ما ترس را تجربه میکنند.” “این رابطه آنها با ترس است که آنها را متمایز میکند.”
مراحل از بین بردن ترس:
مرحله ۱: رابطه خود را با ترس درک کنید
برای تبدیل رابطه خود به ترس و اضطراب ، باید آنچه را که با آن سروکار دارید تعریف کنید. کور دارو میگوید: “ترس یک احساس خام است که بلافاصله برای اطمینان از بقا و ایمنی ما اتفاق میافتد ، مانند اینکه از ماشینهای در حال حرکت دور شویم.” ، “با اضطراب ، ما تهدیدهای آینده را بر اساس تخیل خود پیشبینی میکنیم ، یا سعی میکنیم از تجربیات دردناک گذشته ، دوباره بر اساس پیشبینیهای ذهنی جلوگیری کنیم. ترس معمولاً چند ثانیه طول میکشد و اضطراب اغلب مزمن است و میتواند روزها یا حتی ماهها ادامه داشته باشد. ”
در ادامه به یکی از نقلقولهای موردعلاقه از مارک تواین برای نشان دادن اضطراب اشاره میکنیم:
من پیرمردی هستم و مشکلات زیادی را میدانم ، اما اکثر آنها هرگز اتفاق نیفتادهاند.
اگر کارآفرین باشید ، هرروز با عدم اطمینان و خطر مواجه میشوید، و وقتی همهچیز ناشناخته است ، طبیعی است که اضطراب داشته باشید. برخی از افکار اضطرابی رایج عبارتاند از: “اگر بیپول شویم چه اتفاقی میافتد؟” “اگر راهاندازی این خط تولید ناموفق باشد ، آیا من توسط هیئتمدیره اخراج میشوم؟”
طبق مطالعات صورت گرفته حتی مشتریانی که در بالاترین سطح رشد قرار دارند ، افکار اضطرابی مزمن مانند “برنده بعدی این مزایده چه کسی است” یا “چگونه میتوانم این ارزشگذاری عظیم را توجیه کنم؟” دارا هستند.
نکته اصلی این است که ۹۹٪ مواقعی که مردم میگویند ترس دارند ، درواقع اضطراب حوادثی را تجربه میکنند که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد. هنگامیکه این اضطراب مانند ضبط شکسته در ضمیر ناخودآگاه ما در طول روز بازی میکند ، ما در اندامهای مغزی خود ، بهویژه آمیگدالهای خود ، که مسئول واکنشهای ما در برابر تهدید است ، دچار واکنش میشویم. وقتی دنیا را از دریچه تهدید میبینیم ، دید تونلی و امکانات محدودی را تجربه میکنیم.
ترس را درک کنید و آن را در آغوش بگیرید.
ترس برای حفظ امنیت ما وجود دارد. ذاتاً بد یا خوب نیست اما ابزاری است که میتوانیم برای تصمیمگیری بهتراز آن استفاده کنیم. ترس برای کمتحرک نگهداشتن ما طراحی نشده است بلکه به ما کمک میکند تا به روشی عمل کنیم که نتایج موردنیاز و موردنظر ما را ایجاد کند. ترس را بهعنوان یک دستورالعمل بپذیرید و اجازه دهید تا شمارا آگاه کند ، اما آنها را کنترل نکنید.
انواع ترس
ترس میتواند ما را عقب نگه دارد درحالیکه واقع نیازی به آن نیست.
اغلب اوقات ، چیزهایی که از آنها میترسیم چیزهایی هستند که احساس میکنیم اگر واقعاً بتوانیم آن کارها را انجام دهیم بسیار خارقالعاده هستند و این موضوع درواقع به ما کمک میکند تا فقط به مکانی که میخواهیم برویم .
بنابراین انوع ترس وجود دارد که ممکن است ما با آنها روبرو شویم، که عبارتاند از:
- ترس از شکست
- ترس از موفقیت ، که بسیار جالب است
- ترس از ناشناختهها
- ترس از صمیمیت یا آسیبپذیری
- ترس از طرد شدن
- ترس از دست دادن صورت ، خندیدن
- و…
دلایل اثرات منفی ترس
دلیل اینکه اثرات ترس در زندگی ما بسیار منفی هستند این است که حتی اگر وقتی احساس ترس میکنیم نمیتوانیم به درمان آن کمک کنیم . ترس فقط احساسی است که بهصورت اعلامنشده ، بدون پرسش نشان داده میشود و وقتی احساس ترس میکنیم نمیتوانیم ،دلیل ترس را از بین ببریم ،اما میتوانیم به آنچه در این زمینه انجام میدهیم کمک کنیم.
مشکل ترس این است که باعث میشود ما عقبنشینی کنیم. این موضوع باعث میشود که ما کوچک شویم و احساس کوچک بودن کنیم. این موضوع همچنین باعث میشود که ما گامی را که میدانیم واقعاً میتواند ما را بهجایی که میخواهیم برساند، مانع آن میشود.
بنابراین اینها برای ما چیزهایی هستند که باعث میشوند از توانایی بالقوه خود کوتاه بیاییم و این چیزی است که فقط توانایی پرداختن به آن را نداریم.
در ادامه به سهکاری اشاره میکنیم که انجام آنها هنگام مواجهشدن با ترس بسیار مفید واقع میشود:
- اولین مورداستفاده از ترس بهعنوان یک نشانه است و از این نظر ، بهعنوان خواندن ترس میتوان از آن نام برد. بنابراین آن را مانند علامتهای رانندگی بخوانید.
- مورد دوم در مورد کنترل ترس شماست. وقتی دانستید که این ترس به چه معناست ، پس چگونه آن را مدیریت میکنید؟
- و سپس مورد سوم مربوط به استفاده واقعی از این ترس و مهار این ترس برای انجام کارهای بزرگی است که میدانید قادر به انجام آنها هستید.
چگونه ترس خود را بخوانیم
ترس بهعنوان نشانه. زمانی که فهمیدید از چیزی ترسیدهاید ، باید متوقف شوید و ببینید چیست؟ واقع با این ترس چه اتفاقی برای شما میافتد؟
مثلاً میخواهید برای صفحات مجازی فیلمی تهیه کنید اما از آن میترسید !بنابراین با خود فکر کنید ، ماجرا چیست؟ از چه چیز دیگری میترسید؟ الگوی چیزهایی که ز آنها میترسید چیست؟
بنابراین شروع به انعکاس افکار خود درباره آنچه پشت ترس شما است ، میکنید . از چه چیزهایی میترسید و این ترس معمولاً از چه زمانی بروز میکند و اگر واقعاً بخواهید آن کار را انجام دهید ، چه اتفاقی میافتد ، من مطمئن هستم که بخش بزرگی از زمان خود را خوشحال خواهید بود زیرا این پرسشها را پاسخ دادهاید.
بنابراین باید بفهمید ، الگوی شما چیست؟ آیا بیشتر مستعد انجام کارهای یا ترک کارها هستید و چگونه میخواهید آن را دوباره ارزیابی کنید؟
ترس خود را مدیریت کنید
به ترس بهعنوان نشانهای برای توقف و تأمل نگاه کنید. پس از انجام این کار ، بیایید در مورد کنترل ترس خود صحبت کنیم.کنترل و مدیرت ترس مربوط به چند مورد است:
اول ، این در مورد این است که بفهمیم چه چیزی بدترین نتیجهای است که میتواند اتفاق بیفتد؟
همانطور که شروع به بیان بدترین حالتها میکنید ، متوجه میشوید که چقدر احمقانه به نظر میرسد ، بیشتر آنها را ما فقط تصور میکنیم و یا شاید قدرت تخیل بیشتری نسبت به بقیه داریم.
به نظر میرسد تحلیل آن بهتنهایی و به یا به کمک یک فرد دیگر میتواند ایدههایی نابی به شما بدهد که ترس شمارا از بین ببرد یا تبعات آن را کاهش دهد. هنگامیکه شما موضوع را با صدای بلند برای شخصی تعریف کنید خواهید فهمید سناریوهای که برای بدترین حالت ممکن در نظر گرفتهاید چقدر مضحک و خندهدار به نظر میرسد و چقدر بهدوراز واقعیت هستند.
و سپس به بهترین حالت ، اتفاق را وارونه نگاه کنید. این سناریوها ، شاید به کسی کمک کند. آیا اگر این سناریوها حتی به یک نفر کمک کند عالی نخواهد بود؟ اگر به دو نفر یا چهار نفر کمک کند چه میشود؟ پس این فکر خوبی است نه؟
به بهترین حالت و بدترین حالت نگاه کنید و این کار را باکسی انجام دهید که بتواند در فکر کردن در مورد این موضوع آینه و شریک شما باشد تا بتواند به شما کمک کند.
۲. تماشاچی نباشید!!!
ما تمایل داریم افرادی را که زود اقدام میکنند تحسین کنیم ، اما عمدی بودن ، ایجاد یک برنامه و گام برداشتن خودمان نیز عملی است. بسیاری از اقدامات موفق فقط باعجله تهدید شده یا از بین رفته است. هنگامیکه ترس ایجاد میشود ، به این فکر میکنید که آیا اقدام صحیح میتواند به تجزیهوتحلیل گزینهها و انتخابها کمک کند تا یک انتخاب خردمندانه و کاملاً فکر شده باشد ؛ اما روش اشتباه این است که تصمیم لحظهای برای آن بگیریم.
۳. ترس را نامگذاری کنید.
گاهی اوقات صرفاً بیان اینکه ترس شما چیست به شما قدرت مقابله با آن را میدهد. ترس خود را با صدای بلند بگویید ، آن را بنویسید ، یا ذهن خود را بر روی آن متمرکز کنید. وقتی سعی میکنید ترس خود را نادیده بگیرید ، آن ترس رشد میکند. وقتی با آن روبرو میشوید و پا روی آن میگذارید از بین میرود.
۴. بلندمدت فکر کنید.
اگر یک کارآفرین هستید ، ممکن است ترس داشته باشید که آیا کار در سه ماه دیگر به نتیجه خواهد رسید. اما چشمانداز ششماهه شما یا چشمانداز سه سال دیگر چیست؟ تفکر درازمدت مشکل کوتاهمدت شمارا برطرف نخواهد کرد ، اما میتواند به شما کمک کند تا با روش عینیتری در مورد آن فکر کنید و راهحل مناسب را بیابید.
کارآفرینان ازنظر روانشناسی بینظیر هستند. در دنیایی که حداکثر ۹۰٪ شرکتهای نوپا شکست میخورند ، ماندگارترین چشماندازها با داشتن تجربه آزادی مالی و موفقیت در کنار ۱۰٪ که شانس دارند ، رشد میکنند. آنها انعطافپذیر هستند آنها سازگار هستند. آنها بسیار خطرپذیر هستند.
موفقترین کارآفرینان تمایل دارند بهجای فرار به عقب به سمت عدم اطمینان و تهدید فرار کنند. چرا؟ حداقل دلیل آن ، طبق گفته روانشناسان ، این است که کارآفرینان موفق تمایل به داشتن یک ذهنیت خاص در مورد ترس دارند که بسیاری از افراد بهسادگی با آن روبرو نمیشوند ، حداقل نه به همان میزان که افراد کار آفرین با آن روبرو میشوند.
اگر این ترسها به روشهای درست مهار شوند ، درک ترس و اضطراب میتواند ما را به دستیابی به موفقیت در کشف خود ، نوآوری و خلاقیت سوق دهد. برای کارآفرینان استثنایی ، توجه به ترس یک مزیت رقابتی است. این احساسی است که با کنجکاوی ، اشتیاق و تشنگی برای رشد کردن در آن فرومیرویم.
خبر خوب این است که این ذهنیتهای مهم پیرامون ترس را میتوان آموخت.
جاستین میلانو کارآفرین و مربی اجرایی موفقیتها و شکستهای زیادی را تجربه کرده است اما به گفته او این شکستها بود که زندگی او را تغییر داد. او میگوید: “من در حال ساخت شرکتی برای حل یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی مانند زبالههای غذایی که امروز با آن روبرو هستیم، بودم.” سپس ، با بزرگترین ترس خود که به واقعیت تبدیل شد روبرو شدم.
این شرکت شکست خورد و در جستجوی راهحل ، وی انگیزههای خود را از دید واقعیتری مشاهده کرد. او میگوید :”من فهمیدم که یک قسمت در ناخودآگاه من به دنبال انجام کاری باشکوه است ، زیرا کاملاً برای خودم ارزش قائل نبودم و خودم را دوست نداشتم. سعی میکردم ارزش خودم را ثابت کنم. ” او از شکست کارش نمیترسید ، از اینکه احساس کند این اتفاق یک شکست است ، ترسیده بود. تفاوت زیادی بین این دو وجود دارد ، اما آنها اغلب بهشدت باهم در ارتباط هستند..
حداقل این چیزی است که میلانو پس از رضایتی که بعد از شکست به دست آورده بود ، یاد گرفت. آنچه بزرگترین شکست وی به نظر میرسید منجر به بزرگترین موفقیت وی شد. او یک بنیانگذار خوب است که توانست یک شرکت مربیگری اجرایی برای استارتاپ ها که بر روانشناسی رهبری پیشرفته ، علوم اعصاب و هوش هیجانی تمرکز دارد ، تأسیس کند.
بسیاری از کارآفرینان وجود دارند که ناخودآگاه سعی در اثبات ارزشمندی خود از طریق شرکتهای خوددارند.
۵- خود را آموزش دهید.
ما از هیچچیز، بهاندازه چیزهای ناشناخته نمیترسیم. اگر ترس شما ناشی از کمبود اطلاعات است ، پس اطلاعات یا دانش لازم را برای بررسی وضعیت بهجای حدس و گمان به دست آورید.
۶. به میدان بازی بروید و تمرین کنید.
در ایالاتمتحده آمریکا ، ترسی که در بین افراد وجود دارد، تر از سخنرانی کردن است. در بسیاری از نظرسنجیها ، ترس از مرگ افراد در جایگاه دوم قرار دارد درصورتیکه ایستادن در مقابل گروهی و سخنرانی برای آنها در رتبه اول قرار دارد که این موضوع در نوع خود بسیار جالب است. اگر ترس شما مربوط به عملکرد شما در یک فعالیت خاص است ، آن را آماده کنید ، تمرین کنید و بازی کنید. کارمین گلو ، نویسنده کتاب تد ، در مورد دکتر جیل بولته-تیلور که بیش از ۲۰۰ بار سخنرانی در برنامه TED (با بیش از ۱۸ میلیون بازدید) انجام داده است برای از بین بردن این ترس میگوید: “به نظر من تمرین حداقل ۱۰ بار برای یک ارائه و سخنرانی ، ایده آل است.”
۷. از فشار همسالان استفاده کنید.
آیا تابهحال کار ترسناکی مانند پریدن از روی یک پل مرتفع در رودخانهای ، فقط به این دلیل که با دوستانی بودید که شمارا ترغیب میکنند ، انجام دادهاید؟ فشار همسالان ، مانند خود ترس ، بسته به نحوه اعمال میتواند مثبت یا منفی باشد. خود را با افرادی احاطه کنید که شمارا وادار میکنند تا بر ترسهایی که شمارا از آنچه میخواهید بازمیدارد، غلبه کنید.
۸. موفقیت را تجسم کنید.
ممکن است ورزشکاران قبل از دستیابی به یک وظیفه فیزیکی ، هزاران بار انجام موفقیتآمیز آن را تصور کنند. این نقشه ذهنی تضمین میکند که وقتی بدن حرکت میکند ، احتمالاً مسیر از پیش تعیینشده خود را دنبال میکنید. همین روش شمارا برای موفقیت در هر کاری که سعی دررسیدن به آن دارید آماده میکند.
۹. حس تناسب پیدا کنید.
از چیزی که از آن میترسید واقعاً چقدر بزرگ است؟ ما گاهی اوقات چنان درگیر موفقیت یا شکست در یک تلاش خاص میشویم که در مورد چیزهای دیگر احساس نمیکنیم که در جای مناسبی هستیم. از خود بپرسید بدترین اتفاقی که میتواند رخ دهد چیست؟ گاهی اوقات واقعیت بد است ، اما اغلب شما ممکن است دریابید که ترس بهخودیخود ترس از هر اتفاقی است که از وقوع آن میترسید.
۱۰. کمک بگیرید.
در مورد مواجهه شدن با ترس آیا این کاری است که باید بهتنهایی انجام دهید؟ آیا میتوانید مربی یا گروه پشتیبانی پیدا کنید تا از طریق آن به شما کمک کند؟ ورزشکاران مربی دارند. دانش آموزان معلم دارند. بعضی اوقات دوستان ، حتی اگر در زمینهای که با آن دست و پنجه نرم میکنید تخصص خاصی ندارند ، میتوانند پشتیبانی لازم را برای مقابله با ترس برای شما فراهم کنند.
۱۱. دیگران را دنبال کنید ، یک دستورالعمل پیدا کنید.
آیا شما کاری را انجام میدهید که هرگز انجام نشده است ، یا میتوانید رد پای شخص دیگری را که قبلاً آن را انجام داده است ، دنبال کنید؟ آیا فرمولی برای موفقیت وجود دارد؟ آیا کسی کتابی در این زمینه نوشته است ، یا میتوانید فرمول مربوط به حوزه دیگری را برای رفع نیازهای خود تغییر دهید؟
۱۲. نگرش مثبت داشته باشید.
در کتاب برایان تریسی ، قدرت اعتمادبهنفس ، او میپرسد “اگر تضمین شود که موفقیت شما صددرصدی است ، چهکاری متفاوتی انجام میدادید؟” آیا موارد بیشتری را امتحان میکنید؟ آیا مدتها بعدازاینکه دیگران آن را رها کنند به کار خود ادامه میدهید؟ افرادی که نگرش مثبت دارند ، موفق هستند زیرا پس از تسلیم شدن دیگران به تلاش خود ادامه میدهند پا روی ترس خود از شکست میگذارند.
۱۳. پلن Bداشته باش!
همانطور که این ضربالمثل میگوید ، “اگر در ابتدا موفق نشدید ، سعی کنید دوباره امتحان کنید.” اما این جمله نیز وجود دارد: “جنون این است که در حال انجام همان کاری باشید که بارها و بارها بهصورت یکسان انجام میدهید و انتظار نتایج متفاوت دارید.” اگر از انجام دوباره کاری میترسید، دلیل این کار را پیدا کنید و قبل از اینکه کلاً از تلاش منصرف شوید ، راه دیگری را امتحان کنید یک پلن دیگری برای آن پیدا کنید.
۱۴. بهعنوان انگیزه خود بر دیگران تمرکز کنید.
مواردی وجود دارد که هرگز برای خود انجام نمیدهیم و بهسرعت و بدون ترس برای دیگران انجام میدهیم. هیروم اسمیت ، یکبار در طی سخنرانی خود از مادری که در بین مخاطبانش بود پرسید که آیا او مایل است از یک تیر فلزی که از سقف یک آسمانخراش به سقف آسمانخراش دیگر قرار دادهشده عبور کند.
او گفت نه ، نمیخواهد او از او سؤال کرد که آیا این کار را به ازای یکمیلیون دلار هنگامی که باران نم نم میبارد انجام دهی؟ معلوم است آن زن هنوز نمیخواهد این کار را انجام دهد . سپس به او گفت که تصور کن فرزندت از لبه ساختمان مقابل آویزان شده است و اگر ۱۰ ثانیه دیگر آنجا نباشید فرزندت پایین میافتد. فکر میکنید جواب او در آن شرایط چه بود؟ معلوم است که باجان و دل برای کمک به فرزندش خواهد رفت و پا روی ترسش میگذارد.
۱۵: از ترس به خلاقیت
هنگامیکه کار شجاعانهای را برای خنثی کردن منابع منحصربهفرد اضطراب خود انجام میدهید ، در آن صورت میتوانید اضطراب خود را به چیزی بسیار مفیدتر مانند خلاقیت و نوآوری تبدیل کنید.
کلام آخر
اگر یکچیز را از این مقاله با خود میبرید و یاد میگیرید ، این باشد که : هر ترس با یک میل منعکس میشود.” “آنها دو روی یک سکه هستند.”
از سخنرانی در جمع وحشت دارید؟ این موضوع به این دلیل است که شما مایلید یک پیام جذاب ، خوب را به اشتراک بگذارید. نگرانید که حقوق دریافت نکنید؟ این اشتیاق شدید شما برای جمعآوری پول و ایجاد یک تجارت موفق است. از شکست میترسید؟ آنچه در پشت آن است تمایل شما برای تأثیر مثبت بر بشریت است.
شما چگونه ترس خود را مدیریت میکنید؟ آیا دوست دارید مهارت مدیریت ترس را یاد بگیرید؟