مهارت های ارتباطی و ۱۰ راز بهبود آن
امروزه زندگی بر پایه ارتباط و مهارت های ارتباطی است و زمانی که در آن در حال زندگی هستیم، عصر ارتباطات نام گرفته است. به گونه ای که انسان ها حتی برای بقا نیاز دارند تا با یکدیگر ارتباط و تعامل برقرار کنند. بنابراین می توان به این نکته پی برد که دانش مهارت های ارتباطی چقدر می تواند در زندگی انسان موثر واقع شود.
جایگاه افراد را بشناسید
اولین قدم برای یادگیری مهارت های ارتباطی این است که از جایگاه یک انسان به شخص مقابل نگاه کنید. به طور مثال اگر هنگام برقراری ارتباط خود را فردی مغرور یا خود خواه نشان دهید قطعا در شکل گیری یک ارتباط موثر و خوب دچار مشکل می شوید و شخص مقابل نمی تواند به درستی این ارتباط را درک کند.
بنابراین سعی کنید هنگامی که می خواهید با استفاده از دانش مهارت های ارتباطی خود با افراد مختلف و در جایگاه های متفاوت ارتباط برقرار کنید، ملاک های ارتباطی خود را انسان گونه انتخاب کنید. یعنی رفتاری را از خود نشان دهید که برای شخص مقابل قابل درک و قابل هضم باشد و بتواند به راحتی وارد یک ارتباط موثر شود.
برقراری ارتباط موثر بر اساس عقلانیت و خردمندی ممکن است. یعنی برای اینکه چارچوب های ارتباطمان را درست انتخاب کنیم باید ارتباطمان از نوع یک ارتباط انسانی باشد. شاید بگویید پس ارتباطی که تا به حال با انسان های متعددی داشته ایم بر چه اساس بوده است؟
داشتن چارچوب انسانی برای برقراری ارتباط موثر
برقراری ارتباط موثر بر اساس عقلانیت و خردمندی ممکن است. یعنی برای اینکه چارچوب های ارتباطمان را درست انتخاب کنیم باید ارتباطمان از نوع یک ارتباط انسانی باشد. شاید بگویید پس ارتباطی که تا به حال با انسان های متعددی داشته ایم بر چه اساس بوده است؟
جواب این است که برای برقراری یک ارتباط موثر، باید چارچوب خاصی را مد نظر قرار دهید. وگرنه به طور روزانه ممکن است با انسان های مختلفی ارتباط برقرار کنید که این ارتباط گاهی گذرا و گاهی دائمی باشد.
پس دانش مهارت های ارتباطی به شما یاد می دهد که برای داشتن یک ارتباط موثر و حتی نگه داشتن آن چارچوب ها، چه رفتاری را بکار بگیرید.
قطعا برای شما هم سوال شده است که منظور ما از داشتن ارتباطی موثر و یک چارچوب انسانی برای برقراری ارتباط چیست؟
بهتر است جهت ساده شدن موضوع باهم یک داستان بخوانیم. همه شما داستان موسی و شبان را شنیده اید:
داستان موسی و شبان
داستان از اینجا شروع می شود که چوپانی در بیابان در حال راز و نیاز با خدا می باشد. او با عباراتی بسیار ساده و عاری از تکلف و پیچیدگی سخنان خود را ادا می کند. به گونه ای که عشق، علاقه و ایمان در سخنان او مشخص است.
در میان سخنان او هیچ گونه ریا و ریاکاری وجود ندارد. با صداقت کامل و اخلاص معشوق خود را مخاطب قرار داده است. و علاقه و عشق خود را به او ابراز می کند. مخاطب او گیسویی دارد که باید شانه شود، بدنی دارد که باید به آن جامه پوشید. و حتی تن او مانند چوپان شپش دارد. مانند انسان غذا می خورد، و حتی دست و پای او به انسان می برد و محتاج مالش است و به رخت خواب نیاز دارد.
همه مواردی که گفته شد حکایت از این دارد که چوپان خدای خود را مانند یک انسان دانسته است . تمام صفاتی که برای انسان است را به او نسبت می دهد. این داستان یک مثال ساده بود تا بدانید انسان ها ممکن است در هر ارتباطی جایگاه متفاوتی را بکار بگیرند که منجر به برقراری ارتباط موثر نشود.
نتیجه
درست است که در این داستان مخاطب چوپان خدای متعال است . در واقع داشتن قلبی پاک برای برقراری ارتباط، انسان را از هر چیزی بی نیاز می کند. اما در مقابل اگر جهت برقراری ارتباط با انسان های دیگر از جایگاه انسانی درست استفاده نشود، ممکن است ارتباط موثری شکل نگیرد. پس دانش مهارت های ارتباطی به شما کمک می کند تا به سادگی بتوانید جایگاه انسانی خود را برای برقراری ارتباط به دست آورید.
داشتن جایگاه انسانی برای برقراری ارتباط به چه مواردی وابسته است؟
قطعا ملاک برقراری ارتباط میان انسان ها در ابتدا به ظاهر انسان بستگی دارد نه باطن!
زیرا هنگامی که دو انسان به یکدیگر برخورد می کنند، ملاک آنها در ابتدا زبان، رفتار و ظاهر شخص مقابل می باشد. در واقع این زبان و نحوه رفتار شما است که پیامی را به دیگران می دهد.
پس ما نمی توانیم هنگام برقراری ارتباط ذهن و روان انسانها را بخوانیم و از وجود و درون آنها با خبر شویم. بنابرای ملاک هایی را که قرار است برای برقراری ارتباط موثر در نظر بگیریم باید به گونه ای باشد که بر اساس رفتار و زبان شخص مقابل او را قضاوت نکنیم. اما از آنجایی که اکثر انسان ها همان زبان و رفتار شخص مقابل را ملاک قرار می دهند بهتر است با استفاده از دانش مهارت های ارتباطی سعی کنیم از همان ابتدا ارتباط بهتر و موثر تری داشته باشیم.
چه زمانی برای یادگیری مهارت های ارتباطی بهتر است؟
قطعا دوران کودکی بهترین دوران برای یادگیری مهارت های ارتباطی و بهبود آن می باشد. زیرا فرد از همان دوران کودکی راه و رسم برقراری ارتباط را یاد می گیرد و می تواند نقش مهمی در زندگی شغلی و اجتماعی خود داشته باشد.
بنابراین تنها خدای متعال است که می تواند به درون انسان ها نگاه کند. و از نیت و عمل آنها آگاه شود ولی درمورد انسان ها وضع فرق می کند و انسان ها فقط از روی رفتار، زبان، ظاهر و سخنان می توانند به عمل و نیت یکدیگر پی ببرند.
به طور مثال اینکه شما شیرین زبان باشید یا اینکه با صلابت و محکم حرف بزنید، یا روان سخن بگویید بحث بسیار مهمی است. که می تواند روی اکثر انسان ها و روابط بینشان تاثیر گذار باشد. اما قطعا نمی تواند سبب آگاهی شخص مقابل از رفتار و نیت عمل شما شود.
مثلا اگر کسی در انجام اموری، ما را یاری داد و به ما کمک کرد، نمی توانیم او را قضاوت کنیم. یا به او بگوییم که درست است که به من کمک کردی ولی نیت خوبی نداری. پس ما فقط می توانیم بر اساس ظاهر، رفتار، سخنان و زبان یک شخص به او پی ببریم ولی هیچ وقت نمی توانیم از قصد و نیت او آگاه شویم.
اما از آنجایی که اکثر انسان ها که در ظاهر روابط خوبی برقرار می کنند و بسیار خوش بیان با مهارت های ارتباطی بالا، مودب و مهربان هم هستند قطعا از درون هم می توانند انسان های خوبی باشند. در این باره حتی می توان به ضرب المثل معروف ” رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون ” نیز اشاره کرد. پس یادگیری دانش مهارت های ارتباطی می تواند در برقراری ارتباط با افراد بسیار موثر و شبکه سازی باشد.
دانش و مهارت برقراری ارتباط
اگر به شخصی کاری پیشنهاد شود که به سود او باشد ولی از انجام آن سر باز زند می توان به این نتیجه رسید که قصد و نیت خوبی ندارد و شاید بر اساس حدس و گمان این کار را مناسب خود ندیده است .اما سوال اینجاست که با چه ملاکی و بر اساس چه مهارتی می تواند تشخیص دهد که انجام آن کار برای او مناسب نمی باشد؟ قطعا جواب این است که در ارتباط موثر انسانی هیچوقت نمی توان از نیت افراد با خبر شد و همانطور که گفته شد شخص بر اساس حدس و گمان درخواست داده شده را رد می کند نه اینکه از نیت و عمل کار باخبر باشد.
در واقع در برقراری ارتباط موثر انسانی خرد ارتباطی، شعور ارتباطی و مهارت های ارتباطی است که اهمیت دارد و اینکه انسان چطور نقش ارتباطی خود را به بهترین نحو اجرا می کند. قطعا چنین مواردی در ارتباط بین انسان ها مهم است نه مواردی که خارج از درک و اراده انسانی قرار دارد.
پایه و اساس یک ارتباط موثر انسانی چیست؟
به طور یقین این خرد و خردمندی است که می تواند پایه و اساس یک ارتباط موثر انسانی باشد. زیرا یکی از انتظارات بیجای انسان ها از یکدیگر این است که به جای اینکه افراد به رفتار یکدیگر و سخنان یکدیگر توجه کنند، سعی در شناخت و درک طرف مقابل از درون داشته باشند.
در واقع اصطلاح “درک کردن” در میان روابط انسانی به این منظور به کار می رود. یعنی اینکه طرف مقابل باید تمام سعی و تلاش خود را به کار بگیرد، تا روح و روان مرا ببیند، نیت مرا بفهمد و بتواند تمام وجود مرا تجزیه و تحلیل کند و خصوصا اینکه مرا درک کند.
اما در ارتباط موثر انسانی چنین درکی غیر ممکن است. زیرا اینکه یک انسان بتواند از لحاظ درونی انسان دیگری را بفهمد، کشف کند و درک کند کار بسیار سخت و پیچیده ای است خصوصا اینکه انسان امروز بسیار سردرگم و دغدغه مند می باشد.
بنابراین چنین کاری از عهده بسیاری از انسان ها خارج است و قطعا نباید انسان ها از یکدیگر انتظاری بیش از حد توان طرف مقابل داشته باشند. حتی اگر نزدیک ترین اشخاص زندگی به شما باشند بازهم نباید از آنها انتظار داشت. هر چند متاسفانه آمار طلاقی که بیشتر بین جوانان رواج یافته است به خاطر عدم سازگاری در درک یکدیگر می باشد. پس تنها انتظاری که شما می توانید از اشخاص داشته باشید در واقع حس همدردی است که می توانند با شما داشته باشند.
مهارت های ارتباطی و سخنرانی
یکی از مواردی که افراد در میان جمع و علی الخصوص زمانی که قرار است در سمیناری بزرگ سخنرانی کنند پیش می آید، بحث اضطراب و استرسی است که به سراغ آن ها می رود. در واقع داشتن استرس به مقدار کم طبیعی است و هر انسانی هنگامی که می خواهد در میان جمعی بهترین خود باشد قطعا کمی دچار استرس می شود.
اما زمانی که استرس و اضطراب افراد بیش از حد شده و از کنترل خارج می شود در واقع مربوط به همان جایگاه موثر انسانی می شود که سخنران احساس می کند همه افرادی که در مقابل او قرار دارند به درون او نگاه می کنند. اما همانطور که گفته شد چنین نگاهی از دید انسان خارج است و در واقع این رفتار، ظاهر وسخنان فرد است که می تواند به عنوان نمایی از درون او باشد.
بنابراین اگر شما به عنوان یک سخنران فکر می کنید که افراد مقابل شما به راحتی می توانند بالا رفتن ضربان قلب، آشفتگی و بهم ریختگی و حتی استرس درونتان را ببینند قطعا دچار اضطراب بسیاری می شوید که کنترل کردن آن غیر ممکن خواهد بود. و همه این ها به این دلیل است که شما درک نکرده اید که در واقع انسان ها از ظاهر و رفتار یکدیگر است که می توانند به درون یکدیگر پی ببرند، حال شاید ظاهر شما بسیار خوشحال و خرسند باشد ولی درون شما آشفته و غمگین و ناراحت.
انسان و راه شناخت خود در مهارت های ارتباطی
یک داستان جالب
زیگموند فروید به عنوان بنیان گذار علم روانکاوی شناخته می شود که شهرت اصلی او به دلیل کشف روان ناآگاه یا ناخودآگاه می باشد. فروید بر اثر کاویدن حوزه های ناشناخته ذهن به مفاهیم جدیدی رسید و با اصطلاحاتی بی سابقه زبان علم را پر مایه تر ساخت و یافته های او در اندیشه عصر حاضر تاثیر عمیقی گذاشت.
زیگموند فروید درمورد انسان معاصر موضوعات جالبی را مطرح می کند که بسیار زیباست.
او میگوید: بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفت انسان معاصر سه ضربه مهلک دریافت کرد:
۱.انسان و پایتخت نشینی جهان
اولین ضربه این بود که انسان معاصر پایتخت نشینی خود را در هستی از دست داد. هنگامی که گالیله، کپلر و کوپرنیک کشف کردن که زمین سیاره ای است که به دور خورشید می گردد، و در واقع سیاره ای بسیار کوچک است که در کهکشان راه شیری وجود دارد و کهکشان راه شیری هم یکی از هزاران هزار کهکشانی است که در هستی در حال گردش می باشد.
در این زمان بود که انسان فهمید دیگر نمی تواند مرکز نشین هستی باشد و دیگر نمی تواند تمام توجه خود را در هستی بر خود ببیند پس کم کم حس بالاتر و برتر بودن خود را از دست داد.
۲.انسان و اصالت
انسانی که برتر بودن خود در هستی را از دست داده بود باز هم به آبا و اجداد و اصالت خود افتخار می کرد. اما هنگامی که داروین نظریه تکامل خود را مطرح کرد تا حدی و در میان اقشاری از مردم جهان این افتخار هم از بین رفت و این هم ضربه مهلک دوم بود.
۳.انسان و شناخت خود
فروید می گوید: سومین ضربه مهلک را من زدم.
انسانی که پایتخت نشینی و برتر بودن خود را در هستی از دست داده بود و حتی افتخار به اصالت و آبا و اجدادش را نیز دیگر نداشت گمان می کرد که می تواند روی پای خودش بایستد و متکی به خودش و دنیای خودش باشد تا بتواند جهانی را بسازد. اما من با نظریه ” ضمیر ناخودآگاه” این را هم از او گرفتم. زیرا به او ثابت کردم که حتی نمی توانی خودت را به راحتی بشناسی و حتی به خودت تکیه کنی.
بنابراین بر اساس نظریه فروید شناخت خود کار بسیار دشواری است. اما اگر کسی موفق شود خود را بشناسد در واقع خدای خود را شناخته است. پس قضاوت درمورد درون و ذات انسان ها، افکار و ذهنیت آن ها کار بسیار دشواری است.
پس اگر چنین ملاک هایی را مبنای ارتباط موثر انسانی و مهارت های ارتباطی خود قرار داده اید، بدانید که ممکن است وارد مسائل، مشکلات و تنش هایی در ارتباط خود شوید که بیرون آمدن از آن کار بسیار سختی است.
مهارت های ارتباطی و کنترل تنش های ارتباطی
غالبا بسیاری از انسان ها به طور روزانه بیشتر به خاطر زبان و رفتار یکدیگر که گاهی به صورت ناخواسته پیش می آید دچار تنش و ناراحتی می شوند. اما هنگامی که شخص ثالثی می خواهد با یکی از آن ها احساس همدردی کند می گوید: “از دستش ناراحت نباش چیزی توی دلش نیست“.
قطعا همین جمله ثابت می کند که نباید زود قضاوت کرد و به خاطر رفتار هر شخص از او ناراحت شد، گاهی انسان ها به خاطر مسائل و مشکلاتی، ممکن است رفتارشان تغییر کند و حتی سرکش و تندخو شوند اما اصلا چنین رفتاری دلیل بر بد بودن ذات و درون آدمی نمی شود.
بنابراین به همین دلیل است که باید دانش مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهید. زیرا انسان ها به رفتار و سخنان یکدیگر اهمیت می دهند. انسانی را تصور کنید که هر لحظه در حال ناراحت کردن اطرافیان خود می باشد و در پایان می گوید: من در دلم چیزی نیست و نیت بدی از حرف هایم ندارم. درست است که نیت بدی ندارد اما به هر حال نمی تواند اعتبار سابق را نزد همنوعان خود داشته باشد.
این ها در واقع همان نگاه خداگونه است. زیرا انسان ها دل یکدیگر را نمی بینند و از درون دل هم خبر ندارند . بنابراین رفتار و مهارت های ارتباطی مهم است وگرنه هر آنچه که در دل طرف هست یا نیست به خود او مربوط می شود.
در مهارت های ارتباطی مواظب رفتارتان باشید!
در دنیای امروزه جهت برقرار کردن ارتباط مناسب داشتن درکی عمیق و دقیق نسبت به ارتباط موثر انسانی بسیار با اهمیت است. ما باید به این درک مهم برسیم که رفتار ما، ظاهر ما، سخنان، نحوه برخورد و حتی زبان بدن ما است که می تواند ملاک ارتباط ما با دیگر انسان ها باشد.
بنابراین نمی توانیم هر طور که خواستیم رفتار کنیم و سپس برای رفتارمان توجیه خداگونه بیاوریم. یعنی اینکه از طرفمان انتظار داشته باشیم ما را به خاطر رفتارمان درک کند و بفهمد. بارها پیش آمده است که گاهی افرادی می خواهند درمورد ما نظری بدهند یا حرفی را بیان کنند. اما قبل از بیان آن می گویند: نمی خواهم شما را ناراحت کنم ولی…… یا اینکه من نیت و قصد بدی از گفتن این جمله ندارم ولی….. .
خب قطعا گفتن چنین جملاتی ما را برای شنیدن چیزی که ممکن است سبب ناراحتی ما شود، آماده می کند. بنابراین انسان نمی تواند برای رفتارش توجیه درونی بیاورد و باید مهارت های ارتباطی خود را برای بیان حرف هایش تقویت کند.
مهارت های ارتباطی و زبان بدن
سعی کنید در روابط خود هیچ وقت توقع نابجا نداشته باشید. همانطور که گفته شد انسان ها هیچ وقت نمی توانند به سادگی یکدیگر را بشناسند و حتی درک کنند. اما گاهی سوال پیش می آید پس چطور می توان یک شناخت نسبی از شخص مقابل پیدا کرد.
خب جواب سوال این است که در بسیاری از موارد هنگامی که می خواهید اولین ارتباط را برقرار کنید می توانید از زبان بدن استفاده کنید. اما زبان بدن سبب می شود که شما یک شرایط کلی را پیش بینی کنید که اکنون زمان مناسبی برای نشان دادن چنین رفتاری است یا خیر.
با استفاده از زبان بدن نمی توانید بفهمید که چه کسی دروغ می گوید یا نیت بدی دارد چون تجزیه و تحلیل چنین موضوعی بسیار مشکل است. حتی اگر به خودتان فکر کنید متوجه می شوید که در بسیاری از موارد نیز نمی دانید کاری که انجام می دهید درست است یا خیر؟
بنابراین حتی اگر علاوه بر مهارت های ارتباطی مهارت زبان بدن خود را نیز بهبود دهیم باز هم فقط از روی ملاک های بیرونی است که می توانیم ارتباط موثر انسانی و مهارت های ارتباطی خود را تنظیم کنیم و بر اساس آن ها رفتار کنیم.
شما همچنین می توانید جهت یادگیری مهارت “زبان بدن” مقاله ای که درباره آن نوشته شده است را مطالعه کنید.
۱۰ نکته اساسی در بهبود مهارت های ارتباطی
تا این قسمت از مقاله یاد گرفتیم برای اینکه بخواهیم در زندگی شغلی و اجتماعی خود گفت و گویی با افراد مختلف داشته باشیم، یا اینکه ایده ها و سخنان خود را به بیان بهتری ارائه دهیم، یا اگر بخواهیم رابطه بهتری را با نزدیک ترین افراد زندگی برقرار کنیم باید دانش مهارت های ارتباطی را یاد بگیریم.
شاید برقراری ارتباط کار بسیار ساده ای باشد . اما اینکه شما باید منظور واقعیتان را به گونه ای بیان کنید که مخاطبان برداشت اشتباهی نداشته باشند، قطعا بسیار مهم است. به طور مثال شما حرفی را می زنید که اصلا نیت بدی ندارید اما به دلیل یک سو تفاهم ساده از طرف مقابل دچار تنش ارتباطی می شوید.
اما نکته اصلی اینجاست که این موضوع چیزی نیست که نتوان از پس آن برآمد. در واقع شما می توانید با یادگیری مهارت های ارتباطی منظور و نیت خود را به طور دقیق به طرف مقابل بفهمانید. داشتن یک ارتباط موثر یکی از نکات مهم در برقراری ارتباط و مهارت های ارتباطی می باشد. که اکثر افراد به آن توجهی ندارند و به همین دلیل است که بیشتر افراد هنگام حرف زدن دچار سوتفاهم و تنش ارتباطی می شوند.
در ادامه می خواهیم نکاتی اساسی برای بهبود مهارت های ارتباطی بیان کنیم. پس سعی کنید آن ها را یادداشت کرده و تمرین و تکرار کنید. تا از این به بعد بتوانید ارتباطاتی از نوع احترام، اطمینان، احساس درک و تفاهم ایجاد و مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنید.
۱. قبل از ایجاد موقعیت حرف زدن، تصویری از گفت و گو در ذهن خود داشته باشید
قطعا شما با دوستان و افرادی که برای شما آشنا هستند به راحتی می توانید موضوعاتی برای حرف زدن داشته باشید. اما هنگامی که در جمعی قرار می گیرید یا با افرادی برخورد می کنید که آشنایی چندانی با آن ها ندارید، نمی توانید به درستی حرف بزنید و بیشتر سکوتی آزار دهنده است که بین شما حاکم می باشد.
بنابراین داشتن یک تصویر ذهنی از گفت و گو می تواند کمک بسیار خوبی برای شما باشد. منظور از تصویر ذهنی این است که چطور سر صحبت را باز کنید یعنی بتوانید در ذهن خود موضوعاتی را برای حرف زدن آماده کنید.
بنابراین به سادگی می توانید با استفاده از اطلاعات خود در زمینه های مختلف مانند خانواده، شغل، تفریح، سرگرمی و… موضوعی برای حرف زدن پیدا کرده. و به مرور زمان این حرف زدن را تبدیل به یک گفت و گوی عالی کنید. با این تمرین مهارت های ارتباطی شما به خوبی بهتر می شود.
۲. برای مهارت های ارتباطی بهتر هنگام حرف زدن داستان بگویید
روایت داستان در هر جمعی از جمله مواردی از مهارت های ارتباطی است . که می تواند به بهتر شدن و جذاب شدن موضوع گفت و گو کمک کند. اکثر افراد هنگامی که در میان حرف های شما داستانی را می شنوند بهتر می توانند واقعیت موضوع سخنانتان را درک کنند. به همین دلیل است که به سخنرانان پیشنهاد می شود که حتما از داستان در بین سخنرانی استفاده کنند.
۳. سوال بپرسید و تکرار کنید
قطعا برای شما هم پیش آمده است، هنگامی که شخص مقابل در حال حرف زدن می باشد، حواستان پرت شود یا متوجه حرف هایش نشوید. خصوصا اگر در آن لحظه کم حوصله هم باشید. بنابراین اگر در میان گفت و گو از او سوال هایی بجا بپرسید یا کلمه های آخر طرف مقابل را تکرار کنید، هم می توانید متمرکز بر موضوع باشید و هم اینکه میل و علاقه خود را نسبت به شنیدن حرف های طرف مقابل نشان دهید.
به طور مثال با استفاده از جملاتی مانند “درست است، صحیح است، حرف شما را قبول دارم، حرفتان متین است و… می توانید مهر تایید بر سخنان شخص مقابل بزنید. و او را تشویق به ادامه سخنانش کنید. بنابراین یکی از روش های مهم در بهبود مهارت های ارتباطی این است که به طرف مقابل بفهمانید که شما متوجه و متمرکز بر حرف هایش هستید.
۴. حواس خود را متمرکز کنید
قطعا بسیار مشاهده کرده اید که هنگام حرف زدن و برقراری ارتباط با افراد مختلف برخی از آن ها متوجه حرف های شما نمی شوند. و فقط به عنوان یک مجسمه در برابر شما قرار دارند. به طور مثال یا شما را نگاه نمی کنند یا بین حرف های شما مدام حرف های متفرقه می زنند یا اینکه مدام در حال نگاه کردن به تلفن همراه خود هستند.
قطعا چنین رفتاری می تواند به سادگی سبب از بین رفتن شخصیت فرد نزد طرف مقابل شود. زیرا فرد سخنران احساس می کند که او ارزشی برای حرف هایش قائل نیست و میلی به شنیدن حرف هایش ندارد.
بنابراین همیشه سعی کنید هنگامی که فردی در حال حرف زدن می باشد تمام حواس خود را متمرکز کنید. و اگر نیاز داشتید به گوشی تلفن همراه نگاه بیندازید یا صحبت های طرف مقابل را قطع کنید سعی کنید از او برای لحظه ای اجازه بگیرید.
۵. متناسب با طرف مقابل حرف بزنید
افرادی که می توانند در هر جمعی یا با افرادی در جایگاه های متفاوت به راحتی ارتباط برقرار کنند، قطعا مهارت های ارتباطی خود را به خوبی بهبود بخشیده اند. بسیار مهم است که یک فرد بتواند در جمع خانواده، در محل کار، در اجتماعات و مکان های مختلف و هنگام مواجه شدن با افراد در جایگاه های متفاوت، نوع بیان خود را تنظیم کند و متناسب با شخصیت آنها حرف بزند.
۶. برای برقراری مهارت های ارتباطی بهتر کوتاه و مختصر حرف بزنید
کاملا طبیعی است هنگامی که افراد در جمعی قرار می گیرند و قرار است سخنانی را بشنوند، به مرور زمان بی حوصله شوند و حواسشان پرت شود. به همین دلیل است که به سخنرانان توصیه می شود، سعی بر کوتاه کردن سخنانشان داشته باشند.یا اگر قرار است ساعت های زیادی سخنرانی کنند، سعی کنند در چند جلسه این کار را انجام دهند.
بنابراین سعی کنید هنگام برقراری ارتباط از زیاده گویی پرهیز کنید . بیانات خود را کوتاه و مختصر بیان کنید. تا هم اجازه حرف زدن و برقراری تعامل به شخص مقابل داده شود و هم سبب بی حوصلگی و حواس پرتی او نشوید. قطعا کوتاه و مختصر حرف زدن می تواند مهارت های ارتباطی شما را بهبود بخشد.
۷. برای برقراری مهارت های ارتباطی بهتر طرف صحبت خود را درک کنید
شما به عنوان یک انسان، هنگام برقراری ارتباط با افراد مختلف باید بتوانید درک درستی از رفتار، شخصیت و سخنان طرف مقابل داشته باشید. گاهی پیش می آید که شخص مقابل حرفی مخالف عقاید و افکار شما میزند و به شدت به آن پایبند می باشد. اما در مقابل این وظیفه شماست که به او احترام بگذارید و سعی در درک او داشته باشید. شاید گاهی موعظه کردن بتواند دیدگاه او را تغییر دهد اما در بسیاری از موارد نشان دادن مخالفت موجب تنش ارتباطی می شود.
۸. به شخص مقابل گوش فرا دهید
گوش فرا دادن یکی از مهم ترین و بهترین روش ها برای بهبود مهارت های ارتباطی می باشد. اینکه اجازه دهیم طرف مقابل تمام حرف هایش را بزند بدون اینکه حواسش را پرت کنیم، قطعا می تواند نتیجه بسیار خوبی در برقراری ارتباط و تعامل داشته باشد. به طور مثال اگر شخص مقابل در حال درد دل کردن با شما می باشد اگر تا انتهای حرف هایش به او گوش فرا دهید قطعا مورد احترام او قرار می گیرید و او شما را به عنوان فردی همدل و همراز می داند.
بنابراین با این روش حتی اگر سبک های ارتباطی شما با یکدیگر سازگاری نداشته باشد، می توانید درک درستی جهت برقراری ارتباط و تعامل با یکدیگر داشته باشید.
۹. اهمیت زبان بدن مهارت های ارتباطی و تعامل
قطعا زبان بدن می تواند گوشه ای از شخصیت و رفتار شما را برای شخص مقابل نمایان کند. به طور مثال به او می گویید حواستان کاملا متوجه او و حرف هایش می باشد اما مدام به نقاط مختلفی نگاه می کنید، یا می گویید آماده شنیدن حرف هایش هستید ولی دست به سینه یا دست به کمر می ایستید. بنابراین اشارات غیر کلامی ما می تواند تاثیر بسزایی در نشان دادن احساس و افکار واقعی ما داشته باشد.
سعی کنید هنگام برقراری ارتباط به نحوه برقراری ارتباط چشمی، نوع دست دادن، طرز نشستن و طرز ایستادن دقت بسیاری داشته باشید. زیرا شما بدون حرف زدن نیز در حال برقراری ارتباط با افراد مختلف می باشید. پس زبان بدن را دست کم نگیرید و سعی در بهبود مهارت های ارتباطی خود و مهارت زبان بدن داشته باشید.
برای آشنایی بیشتر با کاربرد و نحوه استفاده از زبان بدن میتوانید این مقاله را مطالعه کنید.
۱۰. دستور زبان فارسی را رعایت کنید
حرف زدن و برقراری ارتباط تنها شامل نکات بالا نمی شود، زیرا اگر شما نتوانید به درستی حرف بزنید و کلمات درستی را ادا کنید قطعا در برقراری ارتباط به مشکل بر میخورید. یکی از مواردی که می تواند موجب نشان دادن اعتماد به نفس پایین شما هنگام حرف زدن شود استفاده از آوا هایی مانند ” اممم”، ” اِاِاِاِ” و کلماتی مانند “مثلا” و … می باشد که مدام در حال تکرار آن هستید. بنابراین سعی کنید هنگام حرف زدن کاملا تمرکز کنید که این آوا ها و کلمات را مدام به کار نبرید.
نتیجه گیری
قطعا یکی از مهارت هایی که هر فردی برای زندگی شغلی، اجتماعی و حتی شخصی خود به آن نیاز پیدا می کند، “مهارت های ارتباطی” می باشد. مهارت های ارتباطی سبب می شود که بتوانید بسیار راحت تر با دیگران ارتباط و تعامل برقرار کنید . حتی درک بهتری از آن ها داشته باشید.
اگر شما هنگام برقراری ارتباط با افراد مختلف مانند خانواده، فرزندان، همکاران، افراد جامعه و حتی رئیس خود بر اساس جایگاه هر یک از آنها مهارت های ارتباطی را به کار بگیرید، می توانید جایگاه و موقعیت بهتری را در میان آن ها داشته باشید.
بنابراین دانش مهارت های ارتباطی لازمه همه افرادی می باشند که در زمان معاصر زندگی می کنند. پس سعی کنید چندین بار این مقاله بخوانید و نکات مهم آن را یادداشت کنید. تا بتوانید از این به بعد هنگام برقراری ارتباط و تعامل با افراد مختلف نتیجه بهتری بگیرید.
از اینکه تا اینجا همراه ما بودید بسیار سپاس گزاریم. اگر شما هم نکته ای را جهت بهبود مهارت های ارتباطی می دانید، می توانید در قسمت نظرات با ما و دوستانتان به اشتراک بگذارید.
شما با کدام یک از این سبکها ارتباط بهتری برقرار میکنید؟
دوست دارید کدام سبک را یاد بگیرید؟