“مقایسه دزد شادی است.” تئودور روزولت
شخصیت از جایی شروع میشود که ما اسم آن را مقایسه می گذاریم. بینظیر باشید، بهیادماندنی باشید اعتماد به نفس داشته باشید و به خود افتخار کنید. شما از قبل می دانید که نباید خود را با دیگران مقایسه کنید.
بااینحال ، گفتن آن آسانتر از انجام آن است.عنوان شغلی ، درآمد ، نمرات ، خانه و پسندیدن پستهای اینستا گرام و تعداد زیادی دسته های دیگر وجود داردکه میتوانیم خود را با دیگران مقایسه کنیم. تعداد افرادی که میتوانیم خود را با آنها مقایسه کنیم نیز همین تعداد است.
چگونه مقایسه خود را با دیگران متوقف کنیم
مقایسه بهطورکلی مسیر سریع برای رسیدن به ناراحتی است. یک دستورالعمل برای بدبختی. تمام کاری که مقایسه انجام میدهد این است که تمرکز شما را به سوی مسائلی میبرد که دوست ندارید. حسام میگوید: از زمانی که تصمیم به تغییر شغل گرفتم ، سعی کردم روی مسیر جدیدم تمرکز کنم. من خودم را مانند اسبی تصور کردم که نقطه مقابلم را نمیبینم، زیرا میدانستم که زیاد به پهلوها نگاه میکنم. این موضوع فقط باعث میشود از رسیدن به خواستههایم باز بمانم.
برای مدتی مقایسه تاثیر زیادی روی زندگی حسام گذاشته بود. او فقط داشت به زندگی مردم نگاه میکرد. جایی که همیشه حس میکرد از بقیه عقب تر است. چون حسام قصد تغییر داشت و به تازگی مسیر تغییر را در پیش گرفته بود قطعاً نسبت به دیگران عقب تر بود و مقایسه حس بسیار بدی برایش بوجود میآورد.
با درسی که از زندگی حسام میگیریم متوجه میشویم هر چه بیشتر خودمان را با دیگران مقایسه کنیم کمتر در مسیر رسیدن به اهدافمان هستیم و بیشتر منحرف میشویم. وقت آن است که سریع تر برای تغییر اقدام کنیم و دست از مقایسه برداریم تا بتوانیم در مسیر موفقیت قدم برداریم.
جلوگیری از مقایسه خود با دیگران
در ادامه به روشهایی ساده برای جلوگیری از مقایسه خود با دیگران پرداختهایم:
فردی تعریف میکرد: من بیشتر زندگیام با آن دستوپنجه نرم کردم. بهطورمعمول ، داشتن یک برادر دوقلو که چهارشانه و بلندقدتر از من بود میتوانست مرا آزار دهد. اما اگر واقعاً با خود صادق باشم ، بهاحتمالزیاد ، اینیک نقص شخصیتی است که درجایی از قلب و ضمیر ناخودآگاه من پنهانشده است.
ما بیشتر زندگی خود را با مقایسه خود و دیگران گذراندهایم. شاید اولین بار ما زمانی خودمان را مقایسه کردیم که پدر و مادرمان ما را با یکی از بچههای زرنگ فامیل مقایسه کرد اما هر چه بزرگتر شدیم ، مقایسه سایر معیارها ازجمله عنوان شغلی ، سطح درآمد ، اندازه خانه و موفقیتهای دنیوی را شروع کردیم.
تعداد بینهایت دسته و گروه وجود دارد که میتوانیم بر اساس آن خودمان را مقایسه کنیم و تعداد بیشماری انسان شبیه ما وجود دارد که میتوانیم خود را با آن مقایسه کنیم. و با توجه به اینکه ما چقدر توسط رسانههای اجتماعی گرفتارشدهایم ، آسانتر از همیشه یافتن کسی “بهتر” برای مقایسه خودمان است ، که این موضوع فقط باعث میشود احساس بدی نسبت به خودمان داشته باشیم.
جاده مقایسه پایانی نداره!!
تمایل به مقایسه خود با دیگران مانند هر احساس دیگری انسانی است. مطمئناً ، ما در این تجربه تنها نیستیم. اما این تصمیم باعث میشود از زندگی لذت نبریم. عادت مقایسه کمبودهای زیادی در روح و روان ما ایجاد میکند از جمله:
مقایسهها همیشه ناعادلانه است. ما معمولاً بدترین چیزهایی که از خود میدانیم را با بهترین مواردی که در مورد دیگران فرض میکنیم مقایسه میکنیم.
مقایسهها ، طبق تعریف ، به معیارهایی نیاز دارند. اما فقط یک احمق معتقد است که هر چیز خوب قابلشمارش (یا اندازهگیری) است.
مقایسه کردن وقت ما رو تلف میکنه.
هرکدام از ما روزانه ۸۶۴۰۰ ثانیه زمانداریم. و استفاده از حتی یک مورد برای مقایسه خود یا موفقیت خود برای بیش از یک ثانیه بیشازحد است. شما بیشازحد بینظیر هستید هیچگاه نمیتوانید خودتان را منصفانه مقایسه کنید. استعدادها، تواناییها، موفقیتها، مشارکتها و ارزش های شما کاملاً مختص شما و هدف شما در این جهان است. هرگز نمیتوان آنها را بهدرستی با دیگران مقایسه کرد.
شما چیزی برای به دست آوردن ندارید ، اما چیزهای زیادی برای از دست دادن در هنگام مقایسه دارید. بهعنوانمثال: غرور ، عزت ، انگیزه و اشتیاق برای از دست دادن دارید. تعداد احتمالی مقایسهها پایان ندارد. با دستیابی به موفقیت هرگز نمیتوان بر این عادت غلبه کرد. همچنین همیشه چیزی وجود دارد یا کس دیگری هست که باید روی آن تمرکز کنید.
مقایسه تمرکز را بر روی فرد اشتباه قرار میدهد. شما میتوانید زندگی خود را کنترل کنید. اما وقتی دائماً خود را با دیگران مقایسه میکنیم ، انرژی گرانبهای وجودی خود را بیش از زندگی خود با تمرکز بر زندگی افراد دیگر تلف میکنیم.
مقایسهها غالباً موجب کینه میشوند.
ما با مقایسه، کینه ای نسبت به دیگران و نسبت به خودمان ایجاد میکنیم. مقایسهها شادی را از ما میگیرند. آنها هیچ ارزشی ، معنی و تحققی در زندگی ما ایجاد نمی کنند. آنها فقط حواس ما را پرت میکنند. درواقع ، تأثیرات منفی مقایسه گسترده و دامنهدار است. بهاحتمالزیاد بسیاری از آنها را در زندگی خود نیز تجربه کردهاید (یا آنها را تجربه میکنید).
پس چگونه ممکن است از شر عادت مقایسه کردن خود با خلاص شویم؟
چگونه مقایسه مداوم خود و دیگران را متوقف میکنید؟
از اثرات سوء آن آگاه باشید.
به تأثیرات مضر مقایسه خود با دیگران بر زندگی خود توجه کنید. آن را عمداً از وجود خود ، بیرون برانید تا خود را از آسیبهایی که این ذهنیت به شما وارد کرده است، رها کنید.موفقیتهای خود را ببینید خواه نویسنده باشید ، هم نوازنده باشید ، هم پزشک باشید ، هم در محیط بورس باشید ، مادر یا دانشجو باشید ، دیدگاه منحصربهفردی دارید که پشتوانه آن تجربیات بینظیر و هدایای بینظیر خودتان است.
شما توانایی دوست داشتن ، خدمت کردن و مشارکت رادارید. شما در بخش کوچکی از جهان همه چیزهایی که برای انجام کارهای خوب نیاز دارید را به همراه دارید. با این فرصت که کاملاً در پیش رودارید ، به اهمیت موفقیتهای گذشته خود واقف شوید. و در آنها انگیزه پیدا کنید تا بیشتر دنبال آنها بروید.
چیزهای بزرگتر زندگی را آرزو کنید.
برخی از بزرگترین گنجینههای این جهان مانند : عشق ، فروتنی ، همدلی ، ازخودگذشتگی ، سخاوت هستند که از دیدگان ما پنهان ماندهاند. آنها را بیش از هر چیز دیگری بخواهید و کاملاً خود را از تعریف جامعه برای موفقیت دور کنید.
کمتر رقابت کنید و بیشتر قدر بدانید.
ممکن است زمانهایی وجود داشته باشد که رقابت مناسب باشد ، اما قطعاً زندگی یکی از آنها نیست. همه ما در این لحظه دقیقاً باهم در این سیاره زندگی میکنیم. و هرچه زودتر برای “پیروزی” از رقابت با دیگران دستبرداریم ، سریعتر میتوانیم برای کشف این مسئله باهم کارکنیم. اولین و مهمترین قدم برای غلبه بر عادت رقابت ، قدردانی و تمجید مداوم از دیگران است.
قدم زدن.
دفعه بعدی که خودتان را با دیگران مقایسه کردید ، بلند شوید و محیط اطراف خود را تغییر دهید. پیادهروی کنید . حتی اگر این کار فقط قدم زدن در اتاق باشد. اجازه دهید تغییر در محیط پیرامون شما باعث تغییر در تفکر شما شود.
بدون مقایسه الهام بگیرید.
مقایسه زندگی ما با دیگران احمقانه است. اما الهام گرفتن و یادگیری از دیگران کاملاً عاقلانه است. سخت روی این موضوع کارکنید تا تفاوت را یاد بگیرید. با فروتنی از افرادی که شما آن ها را تحسین میکنید سؤال کنید یا یک زندگی نامه و سرگذشت را بهعنوان الهام گرفتن از آن ها بخوانید. اما اگر مقایسه یک گرایش ثابت در زندگی شما است ، توجه کنید که کدامیک از نگرشها باعث تغییر مثبت میشوند و کدامیک از آنها تأثیر منفی دارند.
با خودت مقایسه کنید.
ما باید تلاش کنیم تا بهترین نسخههای ممکن خودمان باشیم .نهتنها برای خودمان بلکه برای منافع و سهمی که میتوانیم به دیگران ارائه دهیم، این کار را باید انجام دهیم. سخت تلاش کنید تا ازنظر جسمی ، عاطفی و معنوی از خود مراقبت کنید. متعهد شوید هرروز کمی رشد کنید. و بیاموزید که پیشرفت های اندک خود را بدون مقایسه با دیگران جشن بگیرید.
بسیاری از تأثیرات منفی که در مقایسه وجود دارد ، شرمآور است که ما همیشه در آن شرکت میکنیم. اما این مبارزه برای اکثر ما واقعی است.
چمن خود را آبیاری کنید.
وقتی روی دیگران تمرکز میکنیم ، زمان های بسیاری را از دست میدهیم که اگر این کار را نمی کردیم میتوانستیم روی خودمان سرمایهگذاری کنیم. ما با تمرکز بر روی باغ همسایه خود چمن سبز نمیکاریم ، بلکه این کار را در پرورش خودمان انجام میدهیم. بنابراین ، بهجای اتلاف وقت در مقایسه مسیر خود با شخص دیگر ، آن را صرف سرمایهگذاری ، ایجاد و مراقبت از مسیر خود کنید.
جایی که هستید را بپذیرید.
نمیتوانید چیزی را که نمیپذیرید، تغییر دهید. بنابراین ، بهجای مقاومت یا جنگ درجایی که هستید ، با آن صلح کنید. به هر قسمت از زندگی خود بله بگویید و تصمیماتی بگیرید که شمارا به مسیر درست هدایت کند.
“شما همیشه با خودتان هستید ، بنابراین ممکن است از این شراکت لذت ببرید. ” لایان ون
خود را با شرایط زندگی تطبیق دادن میتواند کار دشواری باشد.آیا تمایل دارید که اشتباهات دیگران را بیشتر از اشتباهات خود بپذیرید؟ در این صورت ، بیشازحد به خود سخت میگیرید! آن افراد از شما بهتر نیستند! شما با مجموعهای منحصربهفرد از استعدادها خلقشدهاید که هیچکس دیگری آن ها را ندارد.بهعلاوه ، همه اشتباه میکنند. ما فقط انسان هستیم!
پذیرش بیشتر خود و عشق ورزیدن به شخص خوبی که واقعاً هستید میتواند شمارا به سمت خوشبختی بیشتر وزندگی رضایتبخشتر سوق دهد.
روی ویژگیهای مثبت خود تمرکز کنید
“وقتی شما روی بهترین بودن خود تمرکز کنید ، بهترین زندگی ممکن ، عشق و فرصتها را به سمت خود جذب میکنید.” المان کنت
حتی اگر خودسازی چیز خوبی باشد ، مهم این است که بهجای تمرکز روی ویژگیهایی که نسبت به آنها احساس منفی دارید ، ویژگیهای مثبت خود را شناسایی و بر آنها تمرکز کنید. حفظ این تمرکز مثبت نهتنها به شما کمک میکند تا خود را بهتر بپذیرید ، بلکه دستیابی به اهداف با استفاده از استعدادهای خود ، در جهت پیشرفت مداوم را برای شما آسان میکند.
آگاهانه از الگوهای تفکر منفی جلوگیری کنید
“اگر مثبت باشید ، بهجای موانع ، فرصتهایی را خواهید دید.” وی داد
اگر جلوتر از تفکر منفی نباشید ، این میتواند بهسرعت مانند گلوله برفی زندگی شمارا در بربگیرد. اشکالی ندارد که هرچند وقت یکبار حال بدی داشته باشید و افکار منفی داشته باشید. این موضوع برای همه اتفاق میافتد. نیرو در این است که یاد بگیرید چگونه این افکار منفی در مقایسه را کنار بگذارید و چیز مثبت را جایگزین آنها کنید. افکار منفی خوداز مقایسه را در مورد خود با اظهارات مثبت جایگزین کنید.
اظهاراتی مثبت هستند که ویژگیهای مثبت شمارا تأیید میکند و به بهتر شدن شما کمک میکند. اگر به خودتان اعتقاددارید ، میتوانید این کار را انجام دهید. واقعاً خیلی ساده است.
نقصهای خود را بپذیرید
قسمت دیگر انسان بودن داشتن برخی نقصها است.بهجای پرداختن به چیزهایی که نمیتوانید تغییر دهید ، آنها را به خاطر آنچه هستند بپذیرید.بهترین استفاده از زندگی خود را با پذیرش نقصهای خود شروع میکنید.از خود گفتاری مثبت استفاده کنید تا بتوانید بر مقایسه خو با دیگران فایق آیید.
گذشته خود را دوست داشته باشید.
زندگی شما ممکن است کثیف و دستاندازهایی داشته باشد. ممکن است توسط اشتباهات ، اضطراب و ترس رنگآمیزی شده باشد. برای همه ما هممین بوده است .اما همه این موارد کاتالیزوری هستند تا به شما کمک کنند نسخه بهتر ، عاقلانه تر و شجاعتری از خود شوید. بنابراین ، داستان خود و اینکه چقدر از این موضوع رشد کردهاید را بپذیرید. به آنچه انجام دادهاید افتخار کنید و بخواهید زندگی بهتری برای خود ایجاد کنید.
در این زندگی ، نسخههای بیشماری از خودمان که قرار است ملاقات کنیم وجود خواهد داشت. این نسخههای مختلف (که معمولاً به آنها فاز میگویند) گاهی زودگذر بوده و فقط در لحظات خاصی وجود دارند. در مواقع دیگر ، این مراحل لجبازی بیشتری خواهند داشت.
این فصلهای پایدار ، همانطور که حدس میزنیم ، بهطورمعمول اساسیترین فصلهای زندگی هستند. و بعضیاوقات ، آنها نسخههای زشت ما نیز خواهند بود. میدانید چیست؟ آنها به همان اندازه سزاوار عشق هستند که امروز خودمان را با آن ها مییابیم پس مقایسه خود را بادیگران کنار بگذارید زیرا برای آن ها نیز همین مسئله صدق می کند.
ضرورت عشق به خود
امروز ، بحثهای زیادی درباره ضرورت عشق به خود وجود دارد که به کمک آن می توان مقایسه را کنار گذاشت، و اما به نظر نمیرسد که اهمیت عشق به گذشته ما ، در صورت وجود ، اصلاً موردتوجه قرار گرفته باشد. در سایتهای مختلف گشتی بزنید در این سایت ها نقلقولهای مختلفی را مشاهده میکنید که ما را ترغیب میکند “فقط با خود قبلی خود رقابت کنیم” و “بهتر از دیروز خود باشیم” و خود را بادیگران مقایسه نکنیم.
درحالیکه این فراخوانها برای اقدام در جهت بهبود خود، به خاطر الهام بخشیدن هستند ، اما میتوانند باعث شرم و پشیمانی شوند ، مخصوصاً در مورد گذشتههای ناخوشایند که ما را آزار می دهد. دورههایی وجود دارد که ما دائماً بیحوصله ،به همراه قضاوت ، غمگین ، عصبانی و … هستیم و میتوانیم با تمرین و تبلیغ شرمساری ، از این نسخههای گذشته خود جدا شویم ، اما بیایید این سؤال ساده را از خود بپرسیم: شما کجا بدون آنها رشد کردید؟
آیا دوست داری به عقب برگردی؟
در زندگی خود ، بخشهایی وجود دارد که هرگز دوست نداریم دوباره در آن زمان باشیم. تاریکترین و خستهکنندهترین گوشههای روح ما که گوشه گوشه آن برای ما عذاب آور بوده است.
این اوقات شک کردن به نفس ، احساس نفرت از خود و درد منجر به درسهایی شده است که به سنگ بنای واسطهگری در زندگی ما تبدیلشده است. بدون گشتوگذار در این مؤلفههای خاص خود ، نمیتوانستیم اهمیت شخصی نگرفتن چیزها را یاد بگیریم.
نمیتوانیم پیشرفت و قدرت خود را احساس کنیم. ما نمیفهمیم که چقدر این موضوع برای ما ضروری است که مردم و چیزها را مسلم ندانیم. مطمئناً ، با شناخت ذاتی این چیزها شناخته میشدیم ، اما نمیدانیم آیا بهاندازه الان که این اصول را میدانیم از آن قدردانی میکردیم یا خیر.
سمزدایی از شبکههای اجتماعی را انجام دهید.
ما دائماً با افرادی که در اینستا گرام ، توییتر و فیسبوک زندگی پربرکتی دارند ، بمباران میشویم و خود را با آن ها مقایسه می کنیم. چیزی که ما در نظر نمیگیریم این است که ما اغلب بدترین لحظات خود را با لحظات برجسته شخص دیگری مقایسه میکنیم. شبکههای اجتماعی میتوانند منبع خوبی برای الهام گرفتن باشند. اما ، اگر باعث ناکافی بودن ، عدم اعتمادبهنفس و ناامیدی میشود ، سمزدایی را شروع کنید. اطمینان حاصل کنید که رسانههای اجتماعی را کنترل میکنید.
بدانید که این پایان فیلم نیست.
اگر امروز از جایی که هستید خوشحال نیستید ، به یاد داشته باشید که این فقط یک عکس از زندگی شماست. مهم این نیست که کجا هستید. آنچه مهم است طرز فکر ، نگرش و مکانی که میخواهید بروید، است، نه موضوعی که در آن اول خود را با آخر دیگران مقایسه کنید.
به خاطر داشتههای خود سپاسگزار باشید.
وینفری اپرا میگوید: “به خاطر داشتههای خود سپاسگزار باشید. درنهایت بیشتر خواهید داشت اگر روی آنچه ندارید متمرکز شوید ، هرگز و هرگز بهاندازه کافی نخواهید داشت. “هر وقت دیدید به آنچه دیگران دارند نگاه میکنید ، به خود یادآوری کنید که از چه چیزی سپاسگزار هستید.
برای او ، این به معنای قدردانی از خانواده ، دوستان شگفتانگیز و این واقعیت است که ما در زیر یک سقف عالی زندگی میکنیم. بنابراین ، تمرکز خود را ازآنچه ندارید ، به آنچه دارید تغییر دهید.
امیدواریم این طرز فکری باشد که از قبل در زندگی روزمره ما وجود داشته باشد. احساس سپاس و قدردانی از نعمتها و فرصتهای زیادی که داریم ما را از مقایسه دور می کند. اگر وقت بگذاریم تا شکرگزار باشیم و خوبیها را در تمام داشتههای خود ببینیم ، زندگی ما میتواند بسیار غنی شود.
ما در جامعه مصرفکننده زندگی میکنیم که در آن غالباً خواهان چیزهای بیشتری هستیم و آنچه را که داریم با آنچه دیگران دارند مقایسه میکنیم. اما خود را بهسادگی با زندگی و آزادی و نعمت هایی که در دسترس خود داریم، با دیگران مقایسه می کنیم.
پذیرش خوبی که قبلاً در زندگی خود داشتهاید ، پایه و اساس همه فراوانیهاست.اکهارت توله
چگونه میتوانیم قدردانی را بهجای یکبار در سال به عادت روزانه تبدیل کنیم؟ با شناختن فراوانی که در زندگی داریم و نعمت هایی مانند خانواده ، روابط و چیزهای مادی که داریم و به راحتی خاطرات ، رؤیاها و امیدهایمان را برای ما به ارمغان میآورد ، می توانند مانع مقایسه کردن خود با دیگران شوند.
به خاطر خانواده شکرگزار باشید
روابط خانوادگی ، ارتباطات و پشتیبانی مواردی است که میتوانیم بهراحتی آن را امری بدیهی بدانیم. بااینحال ، داشتن عشق به خانواده ، حمایت از ما در شرایط سخت و تشویق ما در موارد خوب ، هدیهای است که از هر چیزی که میتوانیم خریداری کنیم ، گرانبهاتر است. خانواده سنگ و بنیان زندگی زمینی است و ما باید وقت بگذاریم تا خوبیهای خانواده را ببینیم و بدانیم.
تصمیم بگیرید که نگذارید ترس، انتخابهای شمارا هدایت کند.
انتخابهایی که میکنیم بر اساس عشق یا ترس است. بهعنوانمثال ،دوستی تعریف میکرد من برای کاری که واقعاً از آن هیجانزده بودم به پاریس مهاجرت کردم. این مهاجرت بر اساس عشق بود. سپس مدت طولانی در آنجا ماندم زیرا میترسیدم اگر آنجا را ترک کنم اتفاقی ناگوار برای من میافتد.
من تمام تصمیمات مبتنی بر ترس خود را از روی ناامنی و احساس کمبود گرفتهام و خود را به همین دلیل با دیگران مقایسه کردم. آنها هرگز مرا به سمتی که میخواستم هدایت نکردند. پس اطمینان حاصل کنید که عشق پایه و اساس انتخابهای شماست . برای ادامه مسیر ، این سؤال قدرتمند را از خود بپرسید ، “عشق در حال حاضر چهکاری برای من انجام میدهد؟”
همه ما از چیزی ترسیدهایم.
عنکبوتها مارها افرادی که مانند مار رفتار میکنند، از دست دادن عشق، از دست دادن افرادی که دوستشان داریم،از دست دادن امید، از دست دادن سلامتی، از دست دادن زندگی می تواند ما را در دام مقایسه بیندازد. هرچه به ترس نزدیکتر میشویم ، شهامت بیشتری پیدا میکنیم.
تنها راه برای به وجود آمدن ترس از هر چیزی ، دور شدن از چالش ، خطر و یا مقایسه با هر چیز دیگری است که جسارت بهعنوان یک ماده اساسی آن است. زمانهایی برای عقبنشینی از ترس بهجایی گرمونرم وجود دارد و مواقعی وجود دارد که تنها راه عبور از این مسائل ، رد شدن از وسط آن ترس است.
همه ما گاهی احساس ناامنی میکنیم.
ناامنیهای ما بهاندازه نفس کشیدن بخشی از وجود انسانی ما است. بعضیاوقات ناامنیهای ما صدا ، قدرت و تعادل ما را میگیرد و ما را به مقایسه و بهانهجویی وامیدارند. اما ما مجبور نیستیم هرچه بیشتر صاحب آنها شویم و آنها را تصدیق کنیم . ما میتوانیم آنها را بهاندازه کافی کوچک کنیم و آن ها را تسکین دهیم.
تجربه ناامنی همان چیزی است که به همدلی ، دلسوزی و واقعیت ما دامن میزند. ما وقتی آن را در دیگران میبینیم “دریافت میکنیم” زیرا این آسیبپذیری برای ما نیز اتفاق میافتد. اما ناامنیهای ما یک جنبه تاریک دارد. آنها همچنین میتوانند ما را مغرور ، شجاع و مسموم کنند.
فرض کنید در یک اتاق تاریک در حال راه رفتن بین چیزهای مختلف هستید. در این هنگام شما از برخورد با چیزی بسیار می ترسید. سرانجام ممکن است شما احساسات خود را متوقف کنید. وقتی چراغ را روشن میکنید ، هیچیک از “چیزها” از بین نمیروند با این وجود ناامنیها هنوز هم وجود دارند . اما میتوانید بدون لغزش ، اطراف آنها حرکت کنید که دقیقاً در مقایسه کردن خود با دیگران همین اتفاق خواهد افتاد.
درک کنید که شما کامل نیستید.
همیشه کسی وجود دارد که از شما ثروتمندتر ، باهوشتر و جذابتر است. هیچکس کامل نیست. تلاش برای کامل بودن راهحل نیست. بنابراین ، بهجای اینکه خودتان را به خاطر ایرادات ، مشکلات و نقصهای خود زیر پا بگذارید ، آنها را کاملاً بپذیرید. با پذیرفتن این حقیقت که کاملاً ناقص هستید ، خود را آزاد کنید و از مقایسه کردن خود با دیگران دست بکشید.
به خود یادآوری کنید هیچکس کامل نیست. درحالیکه تمرکز روی نکات منفی بهندرت بهاندازه تمرکز روی نکات مثبت مفید است ، باید به یاد داشته باشید که هیچکس کامل نیست و هیچکس بدون درد زندگی نمیکند. پیروزی نیاز به مانعی دارد که باید از آن عبور کرد و هر کس از طریق خود رنج میبرد .همه آدمها هم ویژگی های خوب دارند و هم ویژگی های بد …. و همواره اکثر افراد سعی میکنند که بهترین ویژگی های خود را به دیگران نشان دهند.
همراه خود باشید.
این بدان معنی است که صدای درون سر شما میتواند هر نوع داستانی را به شما بگوید. ممکن است به شما بگوید که شما در مقایسه با دیگران (و یک سری چیزهای افتضاح دیگر) کسلکننده ، احمق و زشت هستید. بهجای توجه به این صدای متوسط که مقایسه را به وجود می آورد ، انتخاب کنید که در کنار خود باشید مثل یک دوست. خود را به راحتی آرام کنید. با خودتان بهطور منظم صحبت کنید ، و اگر آن جمله را به یک دوست نمیگویید ، آن را به خودتان نیز نگویید.
مقایسه را به الهام تبدیل کنید.
ما تمایل داریم که پشتصحنه خود را با لحظات عالی و بزرگ شخص دیگری مقایسه کنیم. ما روی موفقیت آنها تمرکز داریم ، نه بر روی هزاران ساعتی که آنها برای آمادهسازی و کار برای موفقیت خود صرف کردهاند. بهجای اینکه اجازه دهید پیروزیهای دیگران شمارا تحت تأثیر خود قرار دهد ، اجازه دهید آنها شمارا در برابر احتمالات راهنمایی کنند. بگذارید آنها به شما انگیزه دهند تا بدانید چه کاری می توانید انجام دهید و در زندگی آنها را داشته باشید.
دست از “نیاز” بردارید
مقایسه اغلب منجر به این میشود که ما در سراسر وجود خودمان احساس “نیاز” داشته باشیم. ما جملاتی ازجمله ، “من باید این را داشته باشم” میگوییم. اما اینها جملاتی هستند که فقط ما را به سمت کمبود ها سوق می دهند. بهجای استفاده از “باید” هنگام بیان تعهدات ، از “می خواهم” استفاده کنید . با این کار است که متوجه تغییر نحوه گفتگوی درونی خود می شوید.
خود را با خود مقایسه کنید.
اگر میخواهید خود را با شخصی مقایسه کنید ، خود را با خود مقایسه کنید. برای بهبود کیفیت زندگی خود چهکاری میتوانید انجام دهید؟ چگونه میتوانید یک فرد بهتر و دوستداشتنیتر باشید؟ چگونه میتوانی نسبت به دیروز خودت بهتر باشید؟ شما تنها کسی هستید که میتوانید خود را با او مقایسه کنید.
داستان بهتری بگویید.
اگر داستانی که برای خود تعریف میکنید قدرت و خوشبینی نیست ، پس داستان بهتری بگویید. بهجای اینکه به خود بگویید برای انجام کاری که میخواهید انجام دهید صلاحیت کافی را ندارید ، بگویید آنقدر شجاع هستید که چیز جدیدی را امتحان کنید. بهجای اینکه خود را مقصر اشتباهات گذشته بدانید ، به خود یادآوری کنید که بهترین کاری را که میتوانستید، انجام دادید و از آن چیز جدیدی آموختهاید.
آنچه را که به شما تعلق دارد پس بگیرید
مقایسه خود با دیگران اغلب باعث میشود که از حرکت به جلو ناامید ، مضطرب و فلج شویم. این بهاندازه یکذره در ایجاد زندگی موردنظر ما کمک نمیکند. در عوض ، این فقط وقت و انرژی ارزشمندی را که میتوانست برای ساخت آینده ما صرف شود ، میگیرد. هر زمان که تمرکز خود را بر آنچه که دیگران دارند قرار می دهیم ، قدرت خود را از دست می دهیم. هر دقیقهای که برای مقایسه مسیر خود با شخص دیگری صرف میشود ، یک دقیقه از طریق ایجاد مسیر اختصاصی ما از دست میرود.
کلام آخر
بنابراین ، قدرت خود را از همه افراد ، مکانها و موقعیتهایی که آن را ترک کردهاید پس بگیرید و آن را به خانه بازگردانید. تصمیم بگیرید که انرژی شما برای ایمان آوردن ، شک نکردن و ایجاد کردن ، تخریب نکردن استفاده خواهد شد.روی خودت تمرکز کن روی آبیاری چمنها و ساختن مسیر خود تمرکز کنید.دست از مقایسه خود با دیگران بردارید و به این فکر کنید که شما باید تنها از یک نفر بهتر باشید و آن خود دیروزتان است…هر روز به این موضوع فکر کنید که امروز چه طور میتوانم از دیروز بهتر باشم؟ بر روی بهترین بودن خود تمرکز کنید و این موضوع را با بقیه نیز در میان بگذارید.
آیا دوست دارید مقایسه کردن خود را با دیگران کنار بگذارید؟شما چگونه خود را بادیگران مقایسه نمی کنید؟