اگر به دنبال زندگی مشترک بی دغدغه و رویایی، کنار فردی رویایی هستید، سخت در اشتباهید. زندگی مشترک یک دوران چند هفتهای یا چند ماهه به نام دوران شیدایی اول رابطه دارد که با جدیتر شدن رابطه و ازدواج زوجین پس از ماه عسل معمولا جای خود را به حقایق زندگی داده که معمولا سخت و تلخ هستند. افرادی که دید ایدهآل گرا(همه چیز تمامی) به زندگی دارند در این دوران سرخورده شده و دیگر مثل دوران شیدایی عاشقانه و بی نقص زندگی نخواهند کرد. احساس میکنند همسرشان دیگر آن فرد عاشق پیشه سابق نیست و به آنها اصلا توجه نمیکند. برای حل این مسئله بهتر است دیدگاه خود را کمی تغییر داده، به جای اینکه دنبال رابطهای رویایی باشیم، با کمی تلاش و تطابق پذیری دونفره، یک ارتباط رویایی بسازیم.
با ما همراه باشید.
مهارت ارتباط موثر زناشویی
معمولا در ارتباطاتی که امروزه شکل میگیرند افراد دید ایدهآلیستیک دارند، یعنی به دنبال یک رابطهی بی نقص و عالی هستند و در فرد مقابل خود چیزهایی را جستجو میکنند که از دامنهی معقولات خارج شده و وارد بحث رویا میشود.
جنبههای حقیقی انسانها را معمولا نادیده میگیرند و دل به چیزهای واهی میبندند.
امروزه با نسلی رو به رو هستیم که بیشتر به دنبال رضایت و شادی هستند و روابط خود را بر این اساس شکل میدهند تا اینکه بخواهند سرخوردگی و زندگی مشترک درگیرانه و چالشی را شروع و یا اداره کنند.
آنها میخواهند زندگی مشترک بدون نقص پیش برود و در آن خبری از درگیری و چالش نباشد.
تا اینجای کار این تصور را برای خودتان تجزیه و تحلیل کنید تا در ادامه با یک مثال آن را برای شما بیشتر باز کنیم.
رامتین و مریم، شخصیتهای مورد مثال ما هستند که به تازگی باهم وارد یک رابطهی جدی شدهاند، بله اکنون زیر یک سقف باهم زندگی میکنند.
هردو از جمله افرادی هستند که همیشه به دنبال زندگی مشترک بی نقص بوده و برای همین هم یکدیگر را پذیرفتند تا زندگی آرام و به دور از دغدغه را در کنار یکدیگر داشته باشد. اما آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟
اینکه همه چیز ایدهآل و رویایی باشد؟
با چالشهایی که پیش از ازدواج برای آنها ایجاد شده کاری نخواهیم داشت.
حال بررسی میکنیم که ارتباط آنها پس از ازدواج به چه شکل است.
دوران ابتدایی زندگی، دوران شیدایی، عشق و عاشقی، در یک بشقاب غذا خوردن، لقمه برای هم گرفتن، قربون صدقه هم رفتن را شامل میشود.
اما همیشه اوضاع این طور نمیماند.
دوران شیدایی معمولا چند روز پس از ماه عسل پایان یافته و اینجاست که باید با زندگی واقعی رو به رو شوند.
رامتین که تا دیروز نمیگذاشت مریم دست به سیاه و سفید بزند و یک هفته کاملا در اختیار او بود اکنون باید برود سرکار و مریم نیز که به بودن او عادت کرده و در این چند هفته خیلی به او خوش گذشته حال باید پتوی دوران شیدایی را کنار زده و وارد محیط اصلی زندگی مشترک شود.
اینجا دیگر میدان عمل برای هردو آنها محسوب میشود.
خانه پدری نیست که، زندگی مشترک است. وقت آن رسیده که واقعیت هرکدام بر دیگری آشکار شود.
یک روز وقتی رامتین از سرکار میآید. مریم را خسته و درمانده روی مبل راحتی میبیند.
شما را به خواندن مکالمات بین این دونفر دعوت میکنیم:
رامتین: سلام مریم. خوبی؟ چرا اینجوری افتادی روی مبل؟ چه وضعشه؟
مریم: خستهام از صبح تا حالا کار کردم، ناهار درست کن، بشور بپز دست تنها من عادت ندارم…
رامتین: یک روز گذشته، چرا داری غُر میزنی. زندگی که همیشه توی هتل بودن نیست، غذا صبحانه و غیره، همه چیز آماده.
مریم: من غُر میزنم؟ چه وضعشه؟ از صبح رفتی سرکار خبری ازت نیست.
رامتین: غذارو بکش بیار بخورم، گرسنمه. اصلا انتظار نداشتم درو باز میکنم تورو اینجوری ببینم.
مریم: خودت برو غذاتو بیار مگه نوکر استخدام کردی؟ اصلا فکر نمیکردم انقدر زود…، رامتین انقدر زود اینجوری بشی، تویی که میگفتی نمیذاری من دست به سیاه و سفید بزنم هنوز هیچی نشده داری منو فدای شکمت میکنی…
رامتین: خستم حوصله ندارم، یعنی چی؟ چیه؟ منم از تو انتظار نداشتم وقتی دارم کار میکنم و خسته کوفته برمیگردم ببینم اینجوری خودتو انداختی روی مبل…
از ادامه دادن این مکالمه خودداری میکنیم زیرا پایان خوشی ندارد و از موضوع ما که ارتباط موثر زناشویی است بسیار دور میشود..
چه چیزی باعث بروز همچین بحثهایی میشود؟
بله درست حدس زدید، ایدهآل گرایی زوجین. مریم انتظار داشت رامتین بیاید و ناز او را بکشد، رامتین نیز انتظار داشت وقتی از سرکار برمیگردد بوی غذا همه جا پیچیده باشد و همسرش شاد و سرحال از او استقبال کند. اما چیزی که اتفاق افتاد از تصور آنها بسیار فاصله داشت.
اینجا است که ذهنیت ایدهآل گرا دشمن روابط زناشویی میشود.
شاید شما عزیزان با خود بگویید که: چقدر زود این دو نفر به چالش برخوردند. یا به اصطلاح دوران ماه عسل، قربان صدقه و شیدایی عشق چقدر زودتر از حد تصور به پایان رسید!
باید بگوییم که مدت زمان دوران شیدایی، ارتباط مستقیم با نزدیکی زوجین بهم دارد.
اگر یکی از آنها ساکن ایران باشد و دیگری ساکن یک کشور دیگر مسلما فاصله بیشتر شده و شناخت نیز اندکی به تعویق میافتد.
رامتین و مریم در مثال ما، افرادی بودند که بعد از چند سال ارتباط خانوادگی نزدیک باهم ازدواج کرده بودند.
به طور معمول دوران شیدایی بین چند هفته تا حتی یک سال ادامه خواهد یافت. در مثال ما این دوران چند هفته طول داشته است.
توجه داشته باشید هرقدر که دوران شیدایی عشق بیشتر طول بکشد، زندگی واقعی برای زوجین دشوارتر خواهد بود.
افرادی که باهم ازدواج کردهاند نباید خودشان باعث طولانی تر شدن این دوران شوند. هرچه زودتر با واقعیت زندگی کنار هم آشنا شوند، برایشان بهتر خواهد بود.
زندگی واقعی هرگز شباهتی با دوران شیدایی عشق ندارد. هزار مسئله و مشکل است که لزوما باید به آنها رسیدگی کنید.
در مثال دیدید که به محض تمام شدن دوران شیدایی، زوج داستان ما باهم به مشکل خوردند، آنها تصوراتی که از یکدیگر داشتند، تصوراتشان در مواجهه با واقعیت نقش بر آب شد.
احساس امنیتی که در دوران شیدایی داشتند، آن عشق آتشین، آن غذا در دهان هم گذاشتنها و قول دادنها، قربان صدقه رفتنها و غیره، به یکباره از بین رفتند.
پس از بحثی که دو نفر باهم داشتند هردو جدا از هم به تفکر پرداختند، یک فکر مشترک با ابعاد گوناگون و آن چیزی نبود جز:
آیا ما برای یکدیگر ساخته شدهایم؟ آخر این زندگی به کجا خواهد رسید؟
دو حالت دارد:
۱. اتمام زندگی مشترک و شروع ارتباط جدید طی مدت زمانی با شخص دیگر.
بدترین راهی که افراد انتخاب میکنند بی شک همین است.
از یک فرد جدا شده، به دنبال فرد دیگری که با معیارهای شان سازگار باشد میگردند.
هر کسی که به معیارهای شان نزدیک است را انتخاب نموده، یک ویژگی مثبت از او برداشته و باز بخاطر بدی هایی که دارد او را طرد میکنند.
هرگز نمیتوانند یک نفر با صد در صد شباهت به خودشان پیدا کنند.
اگر هم موفق به انجام همچین کاری شوند، فرد میشود مثل آینه. رفتارهای خودشان را تحویل خودشان میدهد و این عذاب بیشتری برایشان خواهد داشت.
اینگونه قلب خود را بارها مورد آزار و شکنجه قرار داده به مرحلهای میرسند که تمام مردها یا تمام زنان برای آنها یک کرباسی میشوند و فاقد ارزش.
با قلبی آکنده از ترس و ناامیدی تصمیم میگیرند تنها بمانند.
۲. ماندن و ساختن زندگی.
راه سومی هم وجود دارد:
پیشگیری، مورد توجه افرادی که هنوز وارد رابطه نشدهاند، متر و معیار خود را از حالت ایدهآلیستی (همه چیز تمام و عالی از هر نظر) خارج نموده، بر اساس واقعیت و وجود انسانها آنها را بچینند.
افرادی که میخواهند باهم تشکیل یک زوج دهند، در ابتدا باید این پرسشها از خود داشته باشند که:
*زوج یعنی چه؟
* ما به عنوان دو نفر انسان، یک هدف مشترک برای آینده داریم. چقدر در این هدف “ما” به جای “من” وجود دارد؟
*چقدر دربارهی هدفی که داریم، برنامه ریزی کردهایم؟ شش ماه دیگر یا دو سال دیگر؟
*هر کدام از ما تا چه حد توان کنار آمدن با مسائل و چالشهای زندگی را داریم؟
*چقدر با واقعیتهای یک زندگی مشترک آشنایی داریم؟
متاسفانه هیچ مدرسهای وجود ندارد که زندگی مشترک را به ما آموزش دهد.
همانطور که پدران و مادران ما نیز در هیچ مدرسهای زندگی مشترک باهم را آموزش ندیدهاند. تنها آموزشی که وجود دارد تجربیات دیگران است و از همه مهمتر تجربهی کنار هم بودن خود آن زوج.
عدم داشتن دانش کافی نسبت به زندگی مشترک، این که نمیدانیم چه درست است و چه نادرست خودش به تنهایی یک چالش بزرگ است که زوجین بخشی از آن را میتوانند با کنار هم بودن تجربه و کشف کنند.
دقت کنید برای تمامی زوجها هم نمیشود یک نسخهی مشترک ارائه کرد. زیرا انسانها باهم متفاوت هستند.
همیشه دنبال رضایت بودن (خوش گذرانی در زندگی مشترک) عامل دیگری است که نمیگذارد دید واقعی خود را حفظ کنیم و ما را وارد دنیایی رویایی میکند.
توَهم این موضوع که باید همیشه همه چیز عالی باشد و دوران شیدایی عشق تا ابد ادامه داشته باشد.
باید با این واقعیت کنار بیاییم که همیشه قرار نیست همه چیز عالی و بی نقص باشد.
اگر مدتی پس از ازدواج، قربان صدقه رفتنها کمی کمتر شد، تلفن زدنها کمتر شد، توجه کمتر شد و نقصها بروز پیدا کردند، امری کاملا طبیعی است.
در این رابطه سریع تصمیم نگیریم و تا کوچکترین مسئلهای پیش آمد حرف از جدایی را پیش نکشیم.
قبول کردن این موضوع آسان نیست. برای همین زوج داستان ما باهم کنار نیامده و کارشان به بحث کشید. اما چیزی است که وجود دارد.
ما باید ذهنیت خود را پیش از ازدواج به شکلی تربیت کنیم که متوقع و ایدهآل گرا نباشد و دید واقعی نسیبت به مسائل زندگی مشترک داشته باشد.
اگر در زندگی مشترک هستید و میخواهید این تصورات رویایی را از خود دور کنید، مَن، مَن، مَن کردن را کنار بگذارید و زنبودندگی مشترک خود در کنار همسرتان را به، ما، تبدیل کنید.
این “ما” همان قدر که ضروری است، همانقدر نیز میتواند مشکل ساز باشد.
بدین جهت که بعضی اوقات انسانها اصلا به “ما”یی فکر نمیکنند، یعنی شخص در حالی که وارد زندگی مشترک شده، اما همچنان روال زندگی سابق خود را دنبال میکند (این مورد هم برای یک فرد و هم برای هر دو فرد همزمان ممکن است)، انگار نه انگار که یکنفر دیگر هم کنار او هست و باید خود را با او کمی تطابق دهد، نیازها و خواستههای او را هم مد نظر قرار دهد و فقط به خودش فکر نکند.
برخی افراد نیز دیگر “من” از یادشان میرود.
فردیت خود را کنار میگذارند یا از همسر خود میخواهند که خودش را کنار بگذارد تا تبدیل به “ما” شوند.
چسبیده به هم مثل دوقلوهای به هم چسبیده.
هر دو این موارد که در بالا ذکر شد اشتباه است.
باید بین “من” و “ما” یک تعادل مناسب ایجاد شود.
نه “ما” بودن را به دست فراموشی بسپاریم و فقط به فکر خودمان باشیم، نه اینکه “من” خود را فراموش کنیم و بخواهیم به زور تبدیل به “ما” شویم.
هر زوجی که بخواهند وارد یک زندگی مشترک شوند، باید بتوانند خودشان را در ابتدا تعریف کنند، سپس اهداف خود را باهم بررسی کنند، انتظاراتی که از یکدیگر دارند تحلیل کنند.
معنای زندگی مشترک چیست؟
با در نظر گرفتن تمامی این موارد در آخر باید بررسی کنند که “ما” چقدر توانایی گفتگو باهم را داریم؟
چقدر در مورد مواردی که از “ما” زوج میسازد، میتوانیم باهم به توافق و جمع بندی برسیم.
نکته بسیار مهم:
یک زوج که به تفاهم و توافق باهم رسیدهاند، حال نباید انتظار داشته باشند که کاملا کپی یکدیگر باشند. همانطور که ذکر شد، شباهت بیش از حد هم از طریقی دیگر آسیب میرساند.
افراد قبل اینکه باهم وارد زندگی مشترک شوند در شرایط محیطی و خانوادگی جداگانه (هرچقدر هم نزدیک) زندگی میکردند و دارای تفاوتهایی هستند.
این موضوع اصلا اتفاق بد و ناگواری نیست که نتوان از آن چشم پوشی کرد.
هرگز از شخص همراه خود نخواهید که تمامی عادات خود را یکجا ترک کند و دربست، بیست و چهار ساعت شبانه روز در اختیار شما باشد.
بپذیرید که بخش عمدهای از زندگی را قرار است باهم باشید و یک بخشی هم باید برای خودتان بگذارید و کارهایی را انجام دهید که به زندگی مشترک شما آسیبی نمیرساند.
دنبال شخص رویایی ذهن خود نباشیم یا شخصی که مانند یک آینه رفتارهای ما را بازتاب دهد. این یکی از مسائل مهمی است که هر زندگی مشترکی را به مرور زمان وارد چالش کرده و تحت تاثیر شدید خود قرار میدهد.
اگر شخصی را بیش از حد رویایی بدانید و همیشه او را همانطور بخواهید، هنگامی که بیمار و یا بیحوصله میشود، حس میکنید که دیگر او را از دست دادهاید و زندگی مشترکتان وارد چالش شده است.
برای تطابق و بهتر شدن زندگی مشترک خود، لطفا به فرد مورد نظر خود فرصت بیشتری دهید و برای تطابق دو طرفه باهم تلاش کنید.
محل قرار گیری تصویر
از راهکارهای دیگری که به شما کمک میکنند ارتباط زناشویی بهتری را تجربه کنید میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
با ما همراه باشید.
معذرتخواهی کنید
خیلی ساده، شما میتوانید بگویید که من به دلیل مشکلاتی که باعث آن شدم، معذرت میخواهم. در هر زندگی مشترکی این بهترین شکل معذرت خواهی است. اصلا مهم نیست شما چقدر مقصر هستید حتی اگر بسیار کم مقصرید، برای همان قسمت کم هم معذرت خواهی کنید.
غرور در زندگی مشترک بسیار آسیب رسان است. زندگی مشترک زمانی به خوبی پیش میرود که حداقل یکنفر در آن معذرت خواهی کند.
به خودتان برسید
این مسئله هم در مورد خانمها صادق است و هم آقایون متاهل. خیلی از ما اینطور هستیم. بعد از ازدواج چندان به خودمان رسیدگی نمیکنیم. چند نفر از شما تا به حال این جمله به ذهنتان خطور کرده که “الان دیگر همسر او هستم، لازم نیست تحت تاثیرش بگذارم.”؟ مطمئن باشید اگر به خود برسید ضرر نخواهید کرد.
همیشه خود را زیبا و تمیز نگه دارید. خوب لباس بپوشید، معطر باشید و ورزش کنید.
به همسرتان دلگرمی بدهید
همیشه در ابتدای هر زندگی مشترک همه چیز گل و بلبل است و عادت داریم فقط نکات مثبت را ببینیم. اگر بعد از مدتی دیدیم بعضی مسائل آنطور نیستند که ما فکر میکردیم باید سعی کنیم بقیه چیزها را خراب نکنیم. همسر ما حتما نکات مثبتی هم دارد. معمولا بازسازی روابط سخت است اما غیر ممکن نیست.
برای نگه داشتن ازدواجتان باید کاری کنید که همسرتان احساس ارزشمندی و برگزیدگی کند. معمولا افرادی که ازدواجهای طولانیتری دارند، میفهمند چطور باید به همدیگر توجه کنند. این درک باعث میشود که فضایی صمیمی در خانه به وجود بیاید و در مقابل هم شما میتوانید انتقادهای سازندهتان را پیش ببرید.
به خواستهها همسر خود احترام بگذارید
سعی کنید دو مورد از مهمترین انتظاراتی که از همسر خود دارید را یادداشت کنید این تمرین ساده به زوج اجازه میدهد بفهمند که چه چیزی برای همسرشان در زندگی مشترک اهمیت دارد. اگر او از انتظارات شما بیاطلاع باشد چگونه میتواند انتظارات همسر خود را برآورده سازد؟
توجه داشته باشید که از همسر خود انتظارات بی جا و نامناسب نداشته باشید و همیشه برای انتظارات خود، حال و وضعیت همسر خود را هم در نظر بگیرید تا زندگی مشترک بهتری را تجربه کنید.
تغییراتی در زندگی اعمال کنید
هر ازدواج و رابطهای در طول زندگی مشترک دچار مشکل و چالش میشود. اعمال تغییراتی در زندگی برای بهبود روابط زناشویی بسیار مهم است و راههای بسیاری برای این تغییرات وجود دارد.
یکی از روشها برای اعمال تغییرات، اضافه کردن چیز جدیدی در زندگی است.
برای کاهش احساس خستگی و درماندگی و ایجاد حسی نو در زندگی، سبک زندگی خود را تغییر دهید. بهعنوانمثال مسافرت بروید و یک تجربه متفاوت را در سفر خود رقم بزنید.
از مکانهای جدیدی به اتفاق همسر دیدن کنید یا به گروه جدیدی از افراد ملحق شوید. روش دیگر در اعمال تغییرات انجام فعالیتهای هیجانانگیز است به طوری که سطح آدرنالین بدن شما افزایش یابد و شما را هیجانزده کند. تحقیقات روانشناسی نشان داده اگر این فعالیتها را به همراه همسر خود انجام دهید، این احساس شور و هیجان به همسر و رابطه زناشویی شما نیز منتقل خواهد شد.
اصلاح را از خودتان شروع کنید
نیازهایتان را کنترل کنید و انتظار نداشته باشید که همسرتان همیشه در اختیار شما باشد . شما باید بدانید تحریکات و شور جنسی شما و همسرتان با شما متفاوت است و هرچه تلاش همسرتان برای فهمیدن شما و بیشتر شود، تلاش شما نیز در درک این تفاوتها باید افزایش یابد.
برقراری ارتباط از طریق مکالمات است
مکالمات خوب بخش پایهای از یک رابطهی سالم هستند. وقتی ارتباط عاطفی مثبتی را با همسر خود تجربه میکنید احساس امنیت و شادابی خواهید داشت. وقتی مکالمهی خود را کنار بگذارید رابطهی خوب شما نیز به پایان رسیده و تغییرات و استرس آن میتواند باعث دوری شما از هم شود. شاید این کار ساده به نظر برسد اما باید حتما به یاد داشته باشید تا زمانی که باهم خوب ارتباط دارید میتوانید روی هر مسئلهای که با ان برخورد میکنید کار کنید.
به همسر خود بگویید به چه چیزی نیاز دارید و نگذارید خودش همیشه حدس بزند. همیشه صحبت کردن در مورد چیزی که نیاز دارید کار سادهای نخواهد بود. بسیاری از ما زمان زیادی را صرف فکرکردن روی چیزهایی که در زندگی مشترک برای ما اهمیت دارند نمیکنیم. و حتی اگر بدانید به چه نیاز دارید صحبت کردن در مورد آن میتواند برای شما سخت بوده یا خجالت بکشید. اما به این شرایط از دیدگاه همسر خود نگاه کنید. درک شما از جانب همسرتان میتواند لذت بخش باشد اما نباید یک محدودیت شود.
زمانی با کیفیت را رو در روی یکدیگر بگذرانید.
شما با دیدن هم و گوش دادن به حرفهای یکدیگر احساس عاشقی میکنید. اگر دوست دارید دیدن و شنیدنهای شما همانطور جذاب باشد میتوانید برای زمانی طولانی عاشق بمانید. شاید خاطراتی از اولین روزهای عاشقی خود را به یاد داشته باشید. همه چیز برای شما جدید و هیجان انگیز دیده میشد و شما ساعاتی را صرف چت کردن باهم یا امتحان کردن کارهایی جدید و هیجان انگیز میکنید. با این وجود به مرور زمان کار، خانواده و دیگر محدودیتها ایجاد میشوند و نیازی که برای زمان گذاشتن برای خودمان داریم باعث میشود کمتر بتوانیم زمانی را در کنار هم باشیم.
بسیاری از افراد میبینند که ان ارتباط رودرروی روزهای اول حالا با پیامها، ایمیلها و تماسهای عجلهای جایگزین شدهاند. با وجودی که مکالمات دیجیتال در برخی مسائل مفید است اما مانند ارتباط مستقیم تاثیر مثبتی روی سیستم عصبی و مغز ما نخواهد داشت.
فرستادن یک پیام تصویری یا صوتی که به همسرتان بگویید دوستش دارید عالی است اما اگر به ندرت او را ببینید یا کم پیش بیاید که زمانی کنار هم بنشینید همسرتان حس میکند او را درک نکرده یا قدرش را نمی دانید. و شما به عنوان یک زوج از هم دور خواهید شد. علائم عاطفی که هردو برای حس دوست داشته شدن نیاز دارید تنها از طریق خود فرد منتقل میشوند، در نتیجه اهمیتی ندارد زندگی شما چقدر مشغله دارد، حتما باید زمانی را در کنار هم بگذرانید.
به همسر خود انگیزه و پاداش بدهید
تشویق، قدردانی و حمایت عاطفی یعنی به همسر خود بفهمانید که او برای شما در زندگی فردی مهم است و شما همسرتان را فقط به خاطر خودش دوست دارید.
زوج ها میتوانند یا از طریق ارتباط کلامی ( مثلاً به همسر خود بگویید که چقدر دوستت دارم و تو عشق من در زندگی هستی) و یا از طریق عملی از همسر خود تشکر و قدردانی کنند. تشکر عملی از همسر میتواند مثل صبح زود از خواب بیدار شدن و تهیه صبحانه برای همسر و یا نگهداری و مراقبت از فرزندان برای اختصاص وقت بیشتر به همسر خود باشد.
شما با کدام یک از این سبکها ارتباط بهتری برقرار میکنید؟
دوست دارید کدام سبک را یاد بگیرید؟