خلاص شدن از شر وضعیت موجود،ماندن در وضعیت موجود

خانه » بلاگ » خلاص شدن از شر وضعیت موجود،ماندن در وضعیت موجود

فهرست عناوین

فکر نمی‌کنیم کسی متوسط باشد.هیچ‌کس رؤیای داشتن یک شغل متوسط ، یک‌خانه متوسط یا یک شریک متوسط را ندارد.
قبلاً آن را گفتیم و دوباره می‌گوییم: ما در اعماق وجود خود  فکر می‌کنیم ، همه ما می‌خواهیم خود را بهتر کنیم. این طبیعت انسانی است که باید بخواهد رشد کند و یاد بگیرد تا خود و جهان را بهتر کند.
همان‌طور که آنتونی مور گفته است:
“شما مسیری را دنبال می‌کنید که برایتان واضح‌ترین است و ازآنجاکه بیشتر مردم مسیر متوسط رسیدن را به‌خوبی مشخص کرده‌اند ، این همان راهی است که اکثر مردم دنبال می‌کنند. این چیزی است که آن‌ها می‌دانند. ”

خلاص شدن از شر وضعیت موجود،ماندن در وضعیت موجود

بنابراین اغلب عوامل بیرونی ما را وادار به پیگیری و ماندن در  وضعیت موجود می‌کنند. حال در این مقاله که از دو بخش تشکیل‌شده است می­ خواهیم  در بخش اول به رها کردن وضعیت موجود و  در بخش دوم به تعصبات برای حفظ وضعیت موجود می پردازیم تا راهنمایی برای شما باشد که بتوانید مسیر زندگی خود را به‌درستی تعیین کنید و بتوانید به خواسته ­ها و اهداف خود برسید و با ایجاد محیطی عالی برای خود ، شکوفایی  را در همه حوزه­ های زندگی کسب کنید.

بخش اول

تغییر و نوآوری

وقتی نوبت به نوآوری و تغییر وضعیت موجود می‌رسد ، همیشه چیزهای مشکوکی وجود دارند که وظیفه اخلاقی خود را برای محافظت از روش‌های فعلی انجام کار احساس می‌کنند. آن‌ها معروف هستند برای گفتن این جمله که”همه تغییرات مثبت نیستند”. یکی از این افراد مشکوک می­ گوید که مشکل نیروی کار جوان این است که آن‌ها فقط می‌دانند چگونه از طریق پیام کوتاه و ایمیل ارتباط برقرار کنند و مهارت برقراری ارتباط حضوری را ازدست‌داده‌اند. این شکاک که علی‌رغم بی‌اعتنایی نسبت به تغییر وضعیت موجود ، هدایای قابل‌توجهی برای سازمان خود به ارمغان می‌آورد ، برای توصیف نیروی کار جوان  از طرزفکر “همه‌یاهیچ” استفاده می‌کند. او به چند دلیل اشتباه می‌کند:
اولاً ، همه افراد در نسل جوان مهارت کافی برای برقراری ارتباط بسیار مؤثر یک‌به‌یک را ندارند.
دوم ، ایمیل و ارسال پیامک از بزرگ‌ترین نوآوری‌ها در ایجاد ارتباط به‌موقع است. ما می‌خواهیم حدس بزنیم که این رهبر مشکوک بهترین فناوری‌های امروزی را برای اتصال و برقراری ارتباط و شبکه سازی را از دست می‌دهد.
آنچه همه ما باید درک کنیم این است که ، اگرچه همه تغییرات مثبت نیستند ، اما اگر یک رهبر یا یک فرد از تغییر وضعیت موجود بترسد ، پیشرفت‌هایی رخ نخواهد داد. او پیشرو در مورد بهبود وضعیت فعلی و شکستن حصار وضعیت موجود در سازمان و زندگی خود است. برای انجام این کار ، شما باید تغییر وضعیت موجود و نوآوری را در آغوش بگیرید و با اشتیاق موضوع را رهبری کنید.

۵ روش فرهنگ سازی

بر اساس تحقیقات  در مورد  رهبران در طول سال‌ها ، پنج روش برای فرهنگ‌سازی برای حمایت از نوآوری و اجرای تغییرات مثبت  و شکستن حفظ حالت موجود وجود دارد:
آیا شما معتقدید کاری که برای امرارمعاش می‌کنید همان چیزی است که شما آن را می­ خواهید؟
به‌طورجدی ، آیا بهترین کار برای به دست آوردن شغل ، خانه ، ماشین ، مدرسه‌ای که به خاطر آن مهاجرت کرده ­اید یا شهری که در آن زندگی می‌کنید را  می‌شناسید؟
زیرا این‌ها برخی از مواردی است که ما به‌عنوان انسان آن‌ها  را شناسایی می‌کنیم. خود نفسانی ما این باور را به ما می‌دهد که ما با بدن‌های خود ، در گذشته ، با شرطی‌سازی ، به دست آوردن موقعیت اجتماعی در زندگی و حتی چیزهای مادی هستیم که  همیشه  آن ها را با خود داریم که احساس ارزشمندی خود را از این طریق ایجاد می ­کنیم.
اما خود برتر بهتر می‌داند.

این را می‌داند که حقیقتاً ما موجوداتی روحانی هستیم.

اگر نگران هستید که مسیر خود را پیدا نکرده‌اید یا از آن دور شده‌اید و ماندن در وضعیت موجود را حفظ کرده ­اید ، ما به شما می‌گویم جایی که در این مرحله از زندگی خود هستید ، آن چیزی نیست که هستید . فقط وضعیتی است که در آن قرار دارید ، و ایجاد کرده‌اید ، شاید  این در سطح ناخودآگاه شما باشد.
شرایط موجود برای آموزش به شما طراحی‌شده است .همان‌طور که همه زندگی در نظر گرفته‌شده است  و اگر به درسی که در این شرایظ وجود دارد  توجه کنید و پیامدهای آن را بفهمید ، می‌توانید هر زمان  که خواستید از نو شروع کنید و خود را دوباره بسازید و  حفظ وضعیت موجود را رها کنید. فقط اگر خودتان را باور کنید، می‌توانید پرواز کنید و وضعیت موجود را تغییر دهید ،این اتفاق می­ افتد.

محیط و شرایط وضعیت موجود را مشخص نمی کند

محیط و شرایط ،وضعیت موجود شما را مشخص نمی‌کند نه دوستان و نه دین شما ، برای این موضوع نمی‌توانند کاری بکنند.
شما یک موجود روحانی هستید و ازآنچه می‌دانید، قدرتمندتر هستید . اما باید این حقیقت را دوباره عضو کنید.شما چیزی فراتر از یک شهروند ، کارمند ، و یا یک فرد معمولی و انسانی هستید که فضا و اکسیژن را با دیگران در این کره خاکی تقسیم می‌کند.شما به یک دلیل به این دنیا آمدید. و شما با خود دلیلی برای بودن ، هدیه‌ای به این دنیا آورده‌اید.
شما نیتی با خود آورده‌اید.و اینکه قصد  و مأموریت شما در این جهان چیست ، فقط شما می‌دانید. شاید قبلاً برای پیگیری آن تماس را از درون شنیده باشید. شاید شما آن را نادیده گرفته‌اید ، یا به دنبال وسیله‌ای برای حواس‌پرتی خود هستید. اما هنوز این موضوع  پابرجاست و با رها کردن حالت موجودی که در آن قرار دارید شکوفا می ­شود.

سال های کودکی

این تماس ممکن است در سال­ های کودکی ما وجود داشته باشد که ما واقعاً می‌توانستیم هدف روح خود را به یاد بیاوریم. در این سن حساس دلیلی نداشتیم که باور کنیم رؤیاهایمان تحقق می­ یابد یا نمی‌یابند. ما به کیفیت خاصی از زندگی جادویی که توسط معصومیت کودکانه خود زنده نگه‌داشته‌ بودیم، ایمان داشتیم .
در این شن زار، بزرگ‌سالان و افرادی که “ما را دوست دارند” به ما می‌گویند که درگیر فکرها و آرزوهای خیالی نباشیم. آن‌ها به ما گفتند که  این چیزی که می­ خواهید عملی نیست و بهتر است امید خود را برای به دست آوردن آن‌ها نگذاریم زیرا در ادامه زندگی فقط ناامید خواهیم شد. آن‌ها به ما می‌گویند: “مثل بقیه رفتار کنید.” و وضعیت موجود را حفظ کنید.

زندگی را ایمن بازی کن!

“آن را ایمن بازی کنید تا بتوانید زندگی خوبی داشته باشید.” قبلاً احساس امنیت کاذب به ما القاشده است .ازاین‌رو ما می‌خواهیم شرایط خود را کنترل  و وضعیت موجود را حفظ کنیم ، نه اینکه با شهود و هم‌زمانی مرموز خود هدایت شویم  که این موضوع  نشان‌دهنده نوعی تسلیم است.
باقدرتی بزرگ‌تر از درک ما خودخواهی حاضر نیست دست از این کنترل بردارد. تناقض این است که گرچه سعی در برجسته‌سازی و اعلام خاص و متفاوت بودن خود داریم، اما احتیاج به پذیرش و تأیید دارد و قدرت خود را کاملاً به دیگران وابسته می ­دانیم که یکی از دلایلی است که حالت موجود را حفظ می کنیم.
این موضوع مربوط به بزرگ‌سالانی است که در زندگی ما دارای معنا و مفهوم خوبی هستند ، اغلب اوقات در اوایل زندگی رؤیاهای خود را رها کرده ­اند و ناخودآگاه سعی در جلوگیری آزادی دیگران دارند. اکنون باید این الگو  را شکسته شود. اما ابتدا باید از نحوه تکرار این الگو آگاه شوید  و سپس آگاهانه چرخه حفظ وضعیت موجود را بشکنید.

هوشیار باش!

ما باید زمانی که “مراقبت و نگرانی” بزرگ‌سالان در زندگی ما رخ می­ دهد ،هوشیار باشیم،  زیرا آنچه درواقع اتفاق می‌افتد این است که ترس آن‌ها از طریق باورهای ذهنی به ترس ما تبدیل می‌شود. این موضوع باعث می­ شود در مسیر خود باکمی سختی و حتی شکست روبرو شویم.
به همین خاطر ما هم می ­خواهیم حالت موجود را حفظ کنیم، اما بزرگ‌سالان با درک ترس از جهان ، به‌وضوح مسائل  و راه­ حل ­ها را نمی‌بینند و فقط بهترین چیز را برای ما می‌خواهند. ما باید نسبت به آن‌ها ترحم کنیم و درک کنیم که آن‌ها فقط بهترین کاری را که می‌دانند چگونه انجام می‌دهند ، برای ما انجام می‌دهند.
بیشتر ما هم در خانه و هم در مدرسه از طریق تکرار و حفظ روتین‌ها  ، همراه با تقویت منفی ، در معرض تفکر حفظ حالت موجود قرار گرفته­ ایم و کسانی که “رؤیاپرداز” هستند و می­ خواهند از شر حفظ حالت موجود خلاص شوند برچسب غیرواقعی و غیرعملی به آن­ ها زده می ­شود. اغلب اوقات به هنرمندان ، نویسندگان و نوازندگان گفته می‌شود که  وقتی به دنبال اشتیاقشان هستند امرارمعاش نمی‌کنند و این موارد به آن ­ها پولی نمی ­دهد.

دست کشیدن از شهود

کسانی که از این تأثیر ناامید شده‌اند ممکن است زندگی را پیش بکشند (شرطی شده باشند) و از احساس طبیعی شهود یا هدایت درونی خود ، به نفع فعالیت‌های قابل‌قبول اجتماعی ، دست بکشند. پیروی از جریان اصلی  و حفظ مواردی مانند پذیرش  دانشگاه موردعلاقه ، امکان اشتغال طولانی‌مدت ، پاداش ، سهام ، رهن و موقعیت اجتماعی را برای ما به همراه خواهد داشت. این “امنیتی” است که بزرگ‌سالان به ما می‌گویند. این همان چیزی است که باید بخواهیم و این همان حفظ حالت موجودی است که باید بشکنیم.
اما با شیفتگی و غریزه کودک دورنمان می‌توانیم اشتباهی در این موارد پیدا کنیم . می‌بینیم که همان بزرگ‌سالی که در مورد “راه دنیا” به ما آموزش می‌دهد ، در  حفظ حقوق از طریق کار کردن برای کارفرمای خود اقتصاد خود را حفظ می‌کنند. ما همچنین دام اقتصادی را که در انتظار ما است به‌وضوح می‌بینیم ، اساساً بردگی خود را هنگام تلاش برای دستیابی به چیزهای مادی تضمین می‌کنیم.
اگر غرایز ما به‌اندازه کافی روشن نیست ، فقط باید درک کنیم که این آرمان‌های قدیمی اکنون در این دوره‌های تغییر چگونه تکامل می‌یابند. درواقع ، پاراگراف اقتصادی و اجتماعی قدیمی  یا الگوی اقتصادی و اجتماعی قدیمی اکنون در حال شکل‌گیری در اطراف ما است و  اگر ما از آن­ ها پیروی کنیم باید برای حفظ حالت موجود تلاش کنیم.

                              “تمام پیشرفت‌ها از کسانی حاصل می‌شود که دیدگاه پذیرفته‌شده‌ای ندارند و دنیا را آن‌گونه که هست قبول نمی‌کنند.” نوبل

خفه کردن صدای درونی

بسیاری قدرت شخصی خود را کنار گذاشته و آن را در سیستم بسته و امنیت دار قرار داده‌اند. آن‌ها مدت‌هاست که صدای درونی عاقلانه خود را ساکت کرده‌اند ، در عوض با آگاهی گروهی هماهنگ شده‌اند و حالت موجود را حفظ کرده‌اند و حفظ می‌کنند.
اگر گم‌شده‌اید ، فقط کافی است به دنبال بسیاری از سرنخ‌های هشداردهنده تمایلات طبیعی ، استعدادها و علایق خود باشید. کودکان این مسئله را مدام برای ما آشکار می‌کنند. آن‌ها به‌طور طبیعی به سمت چیزی که آن‌ها را “فرامی‌خواند” گرایش پیدا می‌کنند و چیزهایی را که کوچک‌ترین علاقه ­ای در آن‌ها ایجاد نمی‌کند ، زمین می‌گذارند. مسئله این است که صدای دیگری نیز وجود دارد ،صدای تهویه ، ترس و باورهای محدود کننده که شمارا از ارث‌بری صحیح خود محروم می‌کند تا از  هدف روح خود ، عظمت خود را تجربه نکنید و  نتوانید دلیل وجود خود را کشف کنید.

امتحان کن

ما می‌گوییم شما باید مشاغل مختلف ، زمینه‌های تحصیل ، مسیرهای زندگی ، فعالیت‌ها ،مهاجرت به کشورهای دیگر ، دوستان ، شرکا و حتی شخصیت‌ها را “امتحان کنید” تا زمانی که شغل متناسب  خود را پیدا کنید. این چیزی است که زندگی را سرگرم‌کننده می‌کند که ما به آن تنوع نیز می ­گوییم و همین روند خودآگاهی است که شادی را در زندگی شما بازمی‌گرداند که پیروی از گله هرگز نمی‌تواند آن را ایجاد کند.
خود را از نو بیابید تا زمانی که به شخصی که می‌خواهید تبدیل شوید، زندگی‌ که می‌خواهید داشته باشید . برای این کار باید  در وضعیت  موجود باقی نمایند . آنچه را که دوست دارید انجام دهید و حفظ حالت موجود را رها کنید.

یک خالق باشید ، نه یک رقیب.

برای اینکه حفظ حالت موجود را بشکنید زندگی خود را پس بگیرید و آن را همان‌طور که صلاح می‌دانید زندگی کنید ، نه اینکه دیگران چگونه آن را برای شما تصور کرده‌اند  یا بدتر از آن‌که از شما انتظار می‌رود.

                              “من ترجیح می‌دهم برای آنچه هستم از من  متنفر باشند تا اینکه برای آنچه نیستم دوست داشته شوم.”

بله ، کاملاً به نظر می‌رسد  این جمله قدرتمندی است! ماندن در دوره پیشرفت جرئت می‌خواهد. این به شما نیاز دارد که از گله  کردن و شکایت کردن و غر زدن جدا شوید و از شما می‌خواهد که یاد بگیرید که در گذراندن وقت خود، تنها ، گاهی بدون حواس‌پرتی ،با خود راحت باشید تا مأموریت ، هدف و اشتیاق خود را کشف کنید.
به چیزی کمتر ازآنچه خودتان می‌دانید بسنده نکنید. رؤیایی که به‌عنوان یک بذر درون شما قرار دارد باید شکل بگیرد و تا حد بالقوه رشد کند. شما می‌دانید زندگی‌ که می‌کنید حقیقت شماست یا دروغ است. اگر متوجه شوید که مورد دوم است ، احتمالاً ناآرامی در  روح شما ادامه خواهد داشت و این ناآرامی بیشتر  خواهد شد اگر بخواهید آن را ساکت کنید ، یا خود را از شنیدن صدای آن منحرف کنید اوضاع بدتر می‌شود.
بنابراین ، این به شما بستگی دارد که یا از وضع موجود رها شوید ، یا به یک زندگی متوسط بسنده کنید.انتخاب با شما است.

                     “شما یا برای رشد پیش‌قدم خواهید شد ، و یا برای ایمنی و حفظ حالت موجود  به عقب قدم خواهید گذاشت.”-آبراهام مازلو

برای تغییر وضعیت موجود چه‌کاری می‌توانیم انجام دهیم؟

تعقیب کاری را که دیگران انجام می‌دهند متوقف کنید
قسمت زیادی از زندگی ما صرف تلاش برای انجام کاری شده است که بقیه انجام می‌دهند.در بزرگ‌سالی وقت زیادی را صرف تحریک مادر خود  با سؤالاتی از این قبیل کرده‌ایم:
مادر می‌توانم به مهمانی علی بروم؟ همه قرار است آنجا باشند. ”
“آیا می‌توانم  بیشتر از ساعت ۹ شب‌بیدار بمانم؟ همه دوستانم بعد از ساعت ۱۱ شب به رختخواب می‌روند. ”
“آیا می‌توانم بیش از یک ساعت بازی ویدیویی در روز انجام دهم؟ همه دوستان من وقتی از مدرسه به خانه می‌آیند، تمام شب بازی‌های ویدیویی انجام می‌دهند. ”
پاسخ به همه این‌ها قطعاً منفی خواهد بود.
در آن زمان شما باید  راه‌های عجیب‌وغریب را در نظر بگیرید. مطمئناً اگر بقیه در حال انجام کاری هستند ، من نیز باید این کار را انجام دهم؟
همان‌طور که مشخص شد ، کاملاً برعکس است.
اگر “بقیه این کار را می‌کنند” ، بهتر است  فکر دیگری داشته باشید.

به این آمار نگاهی بیندازید:

به‌طور متوسط ، آمریکایی‌ها  در سال ۲۰۱۶ ، ۴ ساعت و ۳۰ دقیقه به صورت روزانه به تماشای تلویزیون می‌پرداختند.
۶۸٪ از مردان ۱۸-۳۰ ساله حداقل هر هفته از پورنو گرافی استفاده می­ کردند.
۸۰٪ بزرگ‌سالان آمریکایی هر هفته مقادیر توصیه‌شده ورزش را انجام نمی­ دادند.
۶۷٪ از کارمندان در سراسر جهان به کاری که انجام می‌دهند علاقمند نیستند.
به‌این‌ترتیب ، این اکثریتی نیستند که ما می‌خواهیم عضوی از آن‌ها باشیم.
فقط برای یک دقیقه به برخی از این ارقام فکر کنید. اگر روزانه ۴.۵ ساعت تلویزیون نگاه می‌کنید. این ۳۱.۵ ساعت در هفته ، ۱۶۳۸ ساعت در کل سال است. یک فرد متوسط آمریکایی ۶۸.۲۵ روز از سال خود را با تماشای تلویزیون  از دست می‌دهد.
این فقط نشان می‌دهد که اکثر مردم طبق شرایط خود زندگی نمی‌کنند. آن‌ها راهی را که آرزوی آن را داشتند طی نمی‌کنند. آن‌ها اجازه دادند چیزهای خارجی نحوه وقت‌گذرانی را  برای آن­ ها برنامه ­ریزی کند و  همین امر باعث شده است  کاری که دیگران می­ کنند را انجام دهند و دنبال کننده کار دیگران باشند و حالت موجود را حفظ کنند.
چگونه می‌توانیم از این موضوع دور شویم و این وضعیت موجود را به هم بریزیم؟

کار مخالف را انجام دهید

بهترین راه برای جلوگیری از مسیر  حفظ وضعیت موجود ، دیدن آنچه دیگران فکر می‌کنند “طبیعی” است و انجام کاری مخالف و عکس آن است. به فعالیتی فکر کنید که اکثر مردم در مورد آن فکر نمی‌کنند و یا به روش دیگری انجام نمی‌دهند ، سپس ببینید که چگونه می‌توانید این کار را به روش دیگری انجام دهید.
دوستی تعریف می‌کرد این پیش‌فرض اصلی این است که چرا برخی از عادات خود را مانند روزه‌داری متناوب و دوش گرفتن  با آب سرد را شروع کردم.مردم این نوع کارها را انجام نمی‌دهند. دانشی وجود دارد تا نشان دهد که چقدر این‌ها زندگی شمارا تغییر می‌دهد ، اما هیچ‌کس آن‌ها را انجام نمی‌دهد.

بیشتر مردم کتاب نمی‌خوانند.

بیشتر افراد در ساعات آزاد خود با هیاهوی جانبی کار نمی‌کنند.بیشتر مردم در حال کار نیستند.اکثر افراد سعی در بالا بردن زندگی خود به بهترین شکل ممکن نیستند.ولی شما می‌توانید. هرکسی می‌تواند. این موضوع “ناراحت‌کننده” است ، زیرا هیچ‌کس این کارها را انجام نمی‌دهد. باخارج شدن از وضعیت موجود و منطقه امن خود ،جدا از بقیه خواهید ایستاد و درنهایت مسیر خود را تغییر خواهید داد.

این دنیا قرار نبود که راحت باشد.

یک نقل‌قول عالی از جری وینتراوب وجود دارد که می گوید:”به‌محض اینکه احساس راحتی کردید ، وقت آن است وضعیت موجود خود را تغییر دهید.
ما جنگ‌های  جهانی  را پشت سر گذاشته‌ایم  جنگ‌های میان ملت‌ها را پشت سر گذاشته‌ایم ،جنگ بین ایران و عراق را پشت سر گذاشته‌ایم ، مردم در کشورهای توسعه‌نیافته گرسنه می‌مانند. نشستن جلوی تلویزیون روی مبل راحت خود بعد از کار کردن در یک روز شلوغ برای چند ساعت و جایگزینی آن با ایستادن در زیرآب گرم یا آب سرد ، در رسیدن به طرح بزرگ زندگی، کارهای نسبتاً جزئی هستند.
ناراحتی ناشی از ایجاد هر عادت جدید فقط لحظه‌ای است. شما باید این را به یاد داشته باشید! تا بتوانید حفظ حالت موجود خود را رها کنید.
“۹۵٪ جامعه ما ،(اکثریت متوسط ) بارها و بارها ، در شروع” هر عادت جدید در زندگی که کیفیت زندگی آن‌ها را بهبود می‌بخشد “شکست می‌خورند. چرا؟ اکثر مردم نمی‌دانند که ۱۰ روز اول به‌ظاهر غیرقابل‌تحمل، برای ایجاد یک عادت جدید موقتی است”.
هال الرود

مسیر جدید شما

انتخاب یک زندگی برجسته و مناسب نبودن با مقاومت همراه خواهد بود.اکثریت مردم علاقه‌مند به کسانی نیستند که از وضع موجود فرار می‌کنند. در ابتدا افراد سؤال می‌کنند که چرا شما چنین کارهایی را انجام می‌دهید ، اما بعداً ، وقتی فرکانس بالاتر زندگی جدید شمارا ببینند ، از نحوه انجام آن‌ها سؤال می‌کنند.
“اجازه ندهید که نظرات یک فرد معمولی شمارا تحت تأثیر قرار دهد. او  فکر می‌کند شما به خاطر رؤیایی که دارید ،دیوانه هستید. اگر  موفق شوید ، او فکر می‌کند شما خوش‌شانس هستید. اگر ثروت کسب کنید ، او فکر می‌کند شما حریص هستید.به آن‌ها  توجه نکنید او به‌راحتی  این را نمی‌فهمد. ” رابرت جی آلن

برعکس مردم شنا کن!

برای داشتن یک زندگی خارق‌العاده  و خارج شدن از حالت موجود و خارج شدن از منطقه امن ، کارهایی را که دیگران انجام نمی‌دهند را  انجام دهید.
دو مسیر برای رسیدن به زندگی وجود دارد: مسیری که هر کس دیگری که  برای شما آراسته ، چیده شده و مقصد شما  شده است و شمارا بدون توجه به توانایی ها و استعدادهایتان رها می­ کند و شمارا مستقیماً به  فردی متوسط تبدیل می­ کند. یا  انتخاب مسیری است که برای خود شما وجود دارد و  مسیر ناشناخته است که  خود  ، شما نقشه  رسیدن به آن را ایجاد می‌کنید  که شما در آن برجسته خواهید شد.
این مسیر را طی کنید ، مردم تعجب خواهند کرد که چگونه شما این کار را برای سال­ های آینده انجام دادید.
                   “متناسب‌سازی یک استراتژی کوتاه‌مدت است ، ایستادگی کردن در بلندمدت نتیجه می‌دهد.” -ست گادین

بخش دوم

چرا تعصبات زیادی نسبت به حفظ حالت موجود داریم؟

آیا نحوه غذا خوردن در خانه با غذا خوردن در رستوران یکی است؟ برای خیلی از ما این‌گونه نیست ما وقتی در خانه غذا می‌خوریم راحت‌تر و بی‌شرمانه‌تر این کار را انجام می‌دهیم. برخی از “ما تصمیمات خود را به روش خود می‌گیریم وزندگی را همان‌طور که می‌خواهیم زندگی می‌کنیم و زیاد به هنجارها  پایبند نیستم. ” این چیزی بود که برخی از ما به آن اعتقادداریم.
آیا شما معتقدید انتخاب‌های شما واقعاً به دست خودتان شکل می ­گیرد؟ آیا مطمئن هستید که آن‌ها بر اساس خواسته‌های جامعه و دیگران نیستند؟ ما بر اساس قوانین ناگفته‌ای که به دلیل تعصب در وضع موجود وجود دارد ، تصمیمات زیادی می‌گیریم. من و شما حتی بدون کنترل آگاهانه ، نیاز به پایبندی به چنین مقرراتی را احساس می‌کنیم.

سوگیری وضعیت موجود

به‌عنوان‌مثال ، اگر پسر هستید ، تصمیم می‌گیرید جایی در سنین ۳۰ تا ۳۵ سالگی ازدواج کنید. برای یک خانم ، این سن کمی کمتر است. چند سال بعد از ازدواج ، شما به فکر یک کودک می‌افتید. اگرچه برخی از دلایل اساسی پزشکی برای  بچه­ دار شدن در سن های پایین تر از ۳۰ سال وجود دارد ، اما این عاملی محرک، برای اکثر افراد نیست.
اگر نمونه ساده‌تری از غذا خوردن در رستوران را مثال بزنیم ، چرا ما چنین تفاوتی  را در رفتارهای خود، نشان می‌دهیم؟ می‌توانید پای خود را روی میز بگذارید یا در پیراهن خود در رستوران مقداری سس بریزید. هیچ کس شمارا به خاطر این کار دستگیر نمی‌کند. بااین‌حال ، شما این کار را نمی‌کنید زیرا می‌خواهید به برخی از قوانین ناگفته پایبند باشید و آن حالت موجودی را که جامعه برای شما  پیش آورده است ، حفظ کنید.
ممکن است خود را یک‌شورشی بدانید ، اما بخشی از طبیعت شما به هنجارها پایبند است. این همیشه بد نیست زیرا انسان‌ها به‌صورت گروهی تکامل‌یافته وزنده می‌مانند.توانایی ما برای مخلوط شدن به‌عنوان یک گروه، یکی از دلایل اصلی مکانی است که امروز در آن قرار داریم و حالت موجود را حفظ می­ کنیم. اگر ما یک عده از افراد بودیم که هر کاری را می‌خواستیم انجام می‌دادیم ، نژاد ما مدت‌ها پیش نابودشده بود.

حفظ وضعیت موجود

چرا به هنجارها پایبند هستید؟

  1. برای جلوگیری از خجالت
  2. عضوی از یک گروه بودن
  3. برای جلوگیری از پاسخ دادن به سؤال
  4. فشار والدین و جامعه
  5. ترس از شکست

چه اتفاقی می‌افتد که به هنجار پایبند باشید؟

  1.  شما کاری را انجام می‌دهید که دیگران را خوشحال می‌کند.
  2. در آخر با پشیمانی مواجه می‌شوید.

چگونه می‌توان پایبند به هنجار ماند؟

  1.  از خود بپرسید که آیا آماده هستید
  2. بپرسید آیا این باعث خوشحالی شما می‌شود؟
  3. مقایسه خود را با دیگران متوقف کنید
  4. کنجکاو باشید و به دنبال وضوح باشید
  5. با تغییرات اندک شروع کنید.

۱. برای جلوگیری از خجالت

  1. خجالترفتار شما در جمع عوض می‌شود زیرا نمی‌خواهید موردتوجه قرار بگیرید .شما با صدای گرم‌تری با تلفن در یک سوپرمارکت نسبت به خانه صحبت می‌کنید، شما حتی اگر بیرون از خانه به پیاده‌روی بروید ، لباس معقولی می‌پوشید.
  2.  اگر نتوانید چنین رفتار عمومی قابل‌قبولی را رعایت کنید ، افرادی را پیدا خواهید کرد که ظاهری کثیف به شما می‌دهند. مطمئناً ، مردم ممکن است شمارا با نگاه خیره  دنبال نکنند ، اما شما خجالت می‌کشید.

۲. عضوی از گروه

فارغ از اینکه شما برون‌گرا و درون‌گرا هستید ، دوست دارید عضوی از یک گروه باشید. به‌عنوان‌مثال ، عمل بازگشت لبخند را در نظر بگیرید. شما به شخصی که به شما لبخند زده است لبخند می‌زنید زیرا انجام آن بی‌ادبانه نیست.
همه این سؤالات باعث ترس در ذهن شما می‌شود. راستش را بخواهید ، ما کمی به شکست اهمیت می‌دهیم زیرا می دانیم جوان هستیم و وقت اصلاح خود را شاید داشته باشیم. اما ما نگران این هستیم که مردم در صورت عدم موفقیت در کارمان، چه می‌گویند به همین خاطر بیشتر دوست داریم حالت موجود را حفظ کنیم.
شما از شکست نه‌تنها به دلیل عواقبی که به وجود می­ آورد بلکه به دلیل برداشتی که ایجاد می‌کند ،می‌ترسید. هیچ‌کس نمی‌خواهد بشنود که مردم می‌گویند “ببین ، پسری وجود دارد که فکر می‌کند کاری متفاوت انجام می‌دهد”.

چه اتفاقی می‌افتد که حالت موجود را حفظ می‌کنیم؟

وقتی به کاری که خلاف عرف جامعه است، فکر می‌کنید ، هزینه اقدامات خود را در نظر می‌گیرید. به دلایلی ، شما تصمیم می‌گیرید که حالت موجود را حفظ کنید.

  1. شما کاری را انجام می‌دهید که دیگران را خوشحال می‌کند .

پایبند بودن به هنجارها به قیمت آسایش و خوشبختی شما است.شما ممکن است والدین خود را با انتخاب شغل موردعلاقه خود خشنود سازید اما چه کسی در آخر کار آن‌ها را نفرین می‌کند؟ این شما هستید که این کار را انجام می­ دهید .ممکن است جامعه به خاطر خرید یک‌خانه ۳ خوابه در سن جوانی از شما تعریف کند ، اما چه کسی هرماه  هزینه‌ها  را پرداخت می‌کند؟
نزدیکان شما ممکن است از به دنیا آوردن  یک خواهرزاده یا برادرزاده خوشحال شوند ، اما چه کسی مسئول تربیت و سلامتی وی است؟ هر بار که برخلاف انتخاب خود حالت موجود را حفظ می‌کنید و به هنجارها عمل می‌کنید ، با تحمیل مسئولیت و بار اضافی ، دیگران را خوشحال می‌کنید.

  1. در آخر با پشیمانی مواجه می‌شوید

بسیاری از تصمیماتی که می‌گیرید برگشت‌ناپذیر هستند. پس از تولد کودک ، نمی‌توانید او را پس بفرستید. هنگامی‌که به کشور دیگری مهاجرت کردید ، بازگشت به وضعیت قدیمی خود یک تصمیم ساده نیست. پس از ازدواج با شخصی ، دیگر نمی‌توانید واقعه را معکوس کنید. مطمئناً ، شما می‌توانید طلاق بگیرید ، اما این همان کاری نیست که می‌خواستید انجام دهید .
همه این سؤالات باعث ترس در ذهن شما می‌شد. راستش را بخواهید ،  ممکن است همه افرادی حالت موجود خود را رها کرده‌ باشند و  کمی به شکست  هم اهمیت بدهند .
اما به هر حال دل خود را به دریا زده ­اند و اگر موفق هم نشوند خود را نمی ­بازند. پاسخ اصلاً بد نیست. مردم بیش‌ازحد مشغول زندگی خود هستند و نمی‌توانند  دیگران را آزار دهند. شما از شکست نه‌تنها به دلیل عواقب بلکه به دلیل برداشتی که ایجاد می‌کند می‌ترسید.

  1. مقایسه خود را با دیگران متوقف کنید

هرچه بیشتر خودتان را با دیگران مقایسه کنید ، بیشتر احساس می‌کنید دنباله‌روی آنچه دیگران انجام می‌دهند ،هستید و بیشتر می­ خواهید حالت موجود را حفظ کنید.اگر خود را با یک کارمند فناوری اطلاعات مقایسه کنید که حقوق بالایی دریافت می‌کند ، احساس می‌کنید دنبال یک شغل مشابه هستید .اگر خودتان را با دوست قدیمی خود که یک دختر ۳ ساله دارد مقایسه کنید ، فکر می‌کنید وقت آن است که بچه‌دار شوید.
اگر خود را با همسایه خود که اتومبیل‌های گران‌قیمت دارد و با آن ­ها رانندگی می‌کند مقایسه کنید ، احساس می‌کنید باید شما هم  یک ماشین جدید بخرید. مقایسه منجر به تصمیمات ناخودآگاه برای مطابقت با آنچه دیگران انجام می‌دهند می‌شود. اگر به شبکه اجتماعی اینستا گرام نگاه کنید ، احساس می‌کنید برای یک خرید یا تعطیلات  باید بیرون بروید. چرا؟
زیرا بسیاری از دوستان شما این کار را می‌کنند و شما می‌خواهید به جهانیان نشان دهید که عقب نیستید. ما مطمئن هستیم که شما افرادی را ملاقات کرده‌اید که بیشتر از لذت بردن ازاین ‌رویداد به کلیک کردن روی تصاویر و ارسال داستان اهمیت می‌دهند.
وقتی خود را با دیگران مقایسه می‌کنید ، نیاز به اعتبار سنجی را نیز احساس می‌کنید. پس از ارسال عکس ، مشتاقانه بررسی می‌کنید که چه تعداد لایک دریافت کرده‌اید و چه کسی آن‌ها را پسندیده است. اینستاگرام روانشناسی رفتاری را فراگرفته است تا کاربران را بارها و بارها به سیستم‌عامل خود بازگرداند.
در عوض ، جریان فعلی خود را در مقایسه با خود را  در ۳ ماه پیش مقایسه کنید. اگر تفاوتی با گذشته نداشته باشید ، در زندگی شغلی و شخصی خود راکد می‌شوید. و باید حالت موجود را تغییر دهید.

کلام آخر

پس شما موجودی معنوی هستید که به دنیا آمده ­اید تا مأموریت خود را به پایان برسانید.تغییر وضعیت موجود و خارج شدن و رها کردن وضعیت موجود سخت است مخصوصاً زمانی که اطرافمان پر از انسان­ هایی است که رؤیاهای خود را رها کرده ­اند و ماهم می­ خواهیم مانند آن­ ها باشیم و به توصیه ­های آن­ ها گوش دهیم و وضعیت موجود را تغییر دهیم.
در نهایت این ما هستیم که هزینه حفظ وضعیت موجود را پرداخت می­ کنیم. این ما هستیم که از این کار خود پشیمان می­ شویم ،این ما هستیم که زندگی خود را فدای مقایسه می­ کنیم و بعد در منطقه امن خود گیر می­ کنیم و می­ گوییم که مردم در مورد ما چه فکری می­ کنند.
پس دل را به دریا بزنید کارهای متفاوتی انجام دهید هر عملی که مردم انجام می­ دهند، شما برعکس آن انجام دهید و برای حل مسائل راه ­های دیگری پیدا کنید تا بتوانید رؤیاهای خود را زندگی کنید و رسالت خود را در زمین به پایان برسانید.
به نظر شما از چه راه های دیگری می توان از شر حفظ وضعیت موجود خلاص شد؟ آیا دوست دارید از شر آن خلاص شوید؟

دیدگاهتان را بنویسید