چگونه انتظارات و توقعات خود را مدیریت کنیم؟

خانه » بلاگ » چگونه انتظارات و توقعات خود را مدیریت کنیم؟

فهرست عناوین

هرکسی از خودش انتظاراتی دارد. ما معمولاً تصور می‌کنیم این انتظارات منطقی هستند. بااین‌حال بسیاری از آن‌ها چیزی جز انتظار و توقع نیستند.
ما انتظار داریم که هرروز سطح یکسانی از انرژی بالا را داشته باشیم. ما از خود انتظار داریم که احساساتی  چون آرامش و رضایت را تجربه کنیم. ما از خود انتظار داریم که نترسیم و….
الیزابت ژیلت ، یک درمانگر وابسته به پیوستگی در نیویورک ، که متخصص کار با افراد و زوجین است می گوید: ما انتظار داریم که مانند  انجام دادن کارها از روی یک لیست  ، اوقات سخت را پشت سر بگذاریم و ما باغم و اندوه خود سریع کنار می­ آییم.
یا اینکه پدر و مادر می‌شویم و همچنان به همان انتظارات پیرامون کار و بهره‌وری که قبلاً داشتیم می‌چسبیم . همان‌طور که ژیلت گفت ، اکنون ما “بی‌خواب  شده ایم   و در حال تلاش برای زنده ماندن هستیم.

چگونه انتظارات و توقعات خود را مدیریت کنیم؟

زمان دیگران

ما انتظارات را بر اساس زندگی دیگران تنظیم می‌کنیم. ما خود را نه‌تنها با خود ، بلکه با بسیاری از افراد دیگر مقایسه می‌کنیم.فردی وجود دراد که کارها را به درستی انجام می ­دهد برای خانواده اش وقت می­ گذارد،با همسرش بیرون می­ رود و برای فرزندانش یک پدر مهربان است. او هرروز صبح در حال تمرین است. به نظر می‌رسید که او یکی از کامل­ ترین  والدینی است که وجود دارد .
اما این فرد خودش را  حتی با یک نفر هم مقایسه نمی‌کرد او حداقل خود را با چهره‌های مهم زندگی  خود که پنج نفر بودند مقایسه می‌کرد زیرا ما میانگین پنج نفر افراد دوروبر خود هستیم.ما انتظارات فوق‌العاده زیادی را برای خود تعیین می کنیم زیرا “ما به دنبال  نتیجه” عالی ” و ایده آل هستیم.

تجربه خاص

ما تصور می‌کنیم برای اینکه احساس موفقیت کنیم ، به یک نتیجه خاص نیاز داریم. ما باید تبلیغات زیادی انجام دهیم ، یا در این کار شکست‌ می­ خوریم. ما باید بهترین نمره را روی کاغذ به دست آوریم ، یا اینکه یک فرد شکست‌خورده‌ایم.
این انتظارات و توقعات از خود راه سخت و فشار بی‌مورد زیادی  را بر ما در زندگی وارد می کند. حتی اگر به خواسته خود برسیم ، همیشه خواسته بزرگ دیگری در گوشه و کنار وجود دارد که می­ خواهیم به آن برسیم. توقعات و انتظارات ما هرگز متوقف نمی‌شود. ما هرگز متوقف نمی‌شویم. و  این کار کاملاً طاقت‌فرسا است. نکاتی که در ادامه به آن می­ پردازیم می ­تواند به شما کمک کند از انتظارات و توقعات بی مورد از خود دست بکشید.

باورها و انتظارات

بسیاری از باورهای متنوع انتظاراتی را برای ما به وجود می ­آورند. این انتظارات و توقعات خانواده‌های ما را فراگرفته و بر زندگی ، دنیای ما ، احساس ارزشمندی و توانایی در انتقال و دریافت عشق تأثیر می‌گذارد. در حقیقت ، انتظارات زیاد و غیرواقعی اغلب مقصر ترس‌های اساسی هستند که باعث افزایش اضطراب و افسردگی می‌شوند.
ارزیابی انتظارات ما از دیگران و خودمان مهم است. به‌خصوص اگر احساس کنیم در حال اندازه‌گیری  این انتظارات و توقعات نیستیم یا به نظر می‌رسد در روابط خانوادگی خود دچار مشکل هستیم. با حل انتظارات نادرست است که به صلح می انجامد و درنتیجه روابط شخصی را تقویت می‌کند. انتظارات ناسالم از خانواده‌ای به خانواده دیگر و فرهنگ به فرهنگ دیگر مبتنی بر دستگاه‌های اعتقادی، متفاوت است.
یکی از داستان‌های موردعلاقه کودکان ، داستان “اگر فقط بینی سبز” داشته باشم از مکس لو کادو است. در این داستان ، باور فراگیر در جامعه این است که شما باید آخرین روند را دنبال کنید تا در آنجا مورد پذیرش باشید و دوست داشته شوید . حتی اگر روند فراگیر بگوید که داشتن یک بینی سبز  بسیار خوب است.
در حقیقت ، پیروی از روندها انتظار غالب برای اعضای این جامعه است. اگر در این جامعه زندگی می‌کردید و دماغ سبز نداشتید ، واضح است که در آن جامعه  جایی نداشتید و همه ما می‌دانیم که در مورداحساس ارزشمندی خود وقتی‌که بقیه سرشان شلوغ باشد و به آن توجه نکنند چه اتفاقی می ­افتد. در حقیقت ، هر اعتقادی فراگیر (خواه این اعتقاد مهربانی را القا کند یا الزام کند که بینیتان باید سبز باشد) بر تصویر از خود و توانایی ما در دوست داشتن و احساس دوست داشتن تأثیر می‌گذارد.

اشتیاق ذاتی

چرا؟ خوب ، ما به‌عنوان یک انسان ، این اشتیاق ذاتی راداریم که توسط دیگران موردعلاقه و محبت واقع شویم. این آرزو می‌تواند بهترین و بدترین بودن را در همه ما به نمایش بگذارد. به‌عنوان‌مثال ، هنگامی‌که ما با هر مجموعه‌ای از قوانین مثبت یا انتظارات شایسته مطابقت داشته باشیم  و این انتظارات به‌صراحت توسط افرادی که دوستشان داریم بیان‌شده باشد یا به‌طور ناخواسته به آن‌ها ابلاغ شود،انتظارات و توقعات در ما شکل می ­گیرد.
ما این احساس را به وجود می ­آوریم  مثل‌اینکه در آن قرار داریم ؛ ما احساس می‌کنیم موردعلاقه و ارزشمند هستیم. این موضوع معمولاً ما را خوشحال می‌کند ، که تمایل دارد به ما کمک کند تا بهترین کار را انجام دهیم و بهترین باشیم. اما وقتی نمی‌توانیم تمام انتظارات پیرامونمان را برآورده کنیم  یا اگر این انتظارات غیرواقعی و ناعادلانه باشند ما دچار مشکل می‌شویم.
بیشتر ما احساس بدی نسبت به خودمان داریم(حتی اگر نمی‌خواهیم آن را بپذیریم). وقتی دیگران رعایت نکنند ، بسیاری از ما امیدواریم که آن‌ها نیز احساس بدی داشته باشند (و ما معمولاً دوست نداریم آن را بپذیریم). این احساسات اشتیاق به مقایسه خود با دیگران را به همراه دارد ، که منجر به عادت ارزیابی ارزش ما در برابر توانایی‌های دیگران می‌شود.

ارزش‌های خود را روشن کنید

ارزش‌های خود را  مشخص کنید تا انتظارات و توقع خود را پایین بیاورید و یا آن ­ها را متعادل کنید. به‌عنوان‌مثال ، سؤالات زیر را از والدین باید پرسید  تا به آن‌ها کمک کند تا ارزش‌های خود را بشناسند (شما می‌توانید  این سؤالات را با شرایط وزندگی خود تطبیق دهید): «می‌خواهید به فرزند خود چه چیزی نشان دهید؟ می‌خواهید چه خاطراتی را به آن‌ها منتقل کنید؟ همه راه‌هایی که می‌توانیم بدون نیاز به کامل بودن به وقوع بپیوندند چیست؟ ”
چنین سؤالاتی به والدین کمک می‌کند تا “در ایجاد نتیجه‌ای که احساس پذیرفتن شدن ، حتی اگر ایده آل‌ترین نباشد” تمرکز کنند و توقعات و انتظارات بی مورد خود را کنار بگذارند.
نکته ضروری: ارزش ­ها به ما کمک می‌کنند قلب خود را بازکرده و کودک درون خود را بازیابی کنیم. ازنظر جسمی این موضوع برای شرایط قلبی مفید است. با این کار به ذهن و قلب خود کمک می­ کنیم تا بتوانیم احساس عشق ، شادی و ایمنی عاطفی را بازی کنیم. این‌یک یادآوری است که با اجازه دادن به قلب به طیف وسیعی از احساسات ، لذت ،به‌طور کامل‌تری که قابل احساس است دست پیدا کنیم.
برای تکالیف این هفته انتظاراتی را که از دیگران و خودتان دارید در نظر بگیرید. آیا انتظارات شما سالم ، مبتنی بر اصول محبت‌آمیز و متعادل است؟ چه عقاید خانوادگی در پشت این انتظارات وجود دارد اگر انتظاراتی وجود دارد که نیاز به رفع دارند ، این هفته را با تمرکز بر بهبود حداقل یکی از آن‌ها سپری کنید. به آرامشی که هنگام ترک انتظارات ناسالم وجود دارد توجه کنید.

انتظارات خود را ارزیابی کنید.

به گفته فیلدمن ، این سؤالات را  می ­توان به‌طور منظم کاوش کرد.او همچنین می­ گوید: «گذشته درباره این انتظار برای من چه چیزی را ثابت کرده است: آیا تابه‌حال از آن  نتیجه گرفته ام؟ آیا طی این سال‌ها تغییر کرده است؟ چه چیزی جرقه این انتظار و توقع است ؟ آیا این ترس از شبیه نبودن به  دیگران است ؟ ترس از  کافی نبودن است؟ اگر نگران آنچه دیگران درباره من فکر می‌کردند، نبودم ، آیا بازهم این انتظار را از خودم داشتم؟ آیا واقعاً معتقدم این انتظار در چارچوب زمانی ، ساعات روز و افرادی که در زندگی‌ام دارم قابل‌دستیابی است؟ ”

ترس خود را آرام کنید.

فیلدمن می‌گوید “اغلب انتظارات غیرواقعی از ترس به وجود می‌آیند.” او با شاگردانی کار می‌کند تا از تفکر مبتنی بر ترس آن‌ها فاصله بگیرد. تکنیکی که او انجام می‌دهد اسکن بدن است. “ما آن‌قدر ترس در بدن خودداریم که حتی متوجه آن نیستیم.” فیلد من از مشتریان خود می‌خواهد درحالی‌که بدن خود را از سرتاپا در حالت راحتی قرار می ­دهند ، به‌آرامی نفس بکشند و از آن خارج شوند. این کار را هرروز ، دو بار در روز ، به مدت دو تا پنج دقیقه باید انجام ‌دهند.
به‌طور خاص ، هنگامی‌که بدن خود را آرام می‌کنید ، کلمات “من نفس می‌کشم ، نفس می‌کشم” را بگویید. به‌جایی که تنش را نگه‌دارید به آن توجه کنید. وقتی افکار دیگری به وجود آمد ، به تنفس خود بازگردید. فیلد من می­گوید: “این  کار بدن را تربیت می‌کند تا به‌جای تصمیم‌گیری و انتظارات از مکانی ترسناک ، صراحت و آرامش را بپذیرد.”

انتظارات از کجا ناشی می شوند؟

داستان ­هایی در مورد کافی بودن خود را کاوش کنید.  انتظارات غیرواقعی از این باور اصلی ناشی می‌شود که ما به‌اندازه کافی خوب نیستیم. “وقتی در این مکان زندگی می‌کنیم ، هرگز در لحظات ناب خود زندگی نمی‌کنیم. ما در غم و اندوه ازآنچه نیستیم زندگی می‌کنیم زیرا می‌ترسیم که هرگز نباشیم. ”
چنین سؤالاتی به والدین کمک می‌کند تا “در ایجاد نتیجه‌ای که احساس پذیرفتن شدن تمرکز کنند  ، حتی اگر ایده آل‌ترین نباشند”.
به‌نوعی ، انتظارات می‌توانند مفید باشند: آن‌ها می‌توانند به ما انگیزه و جهت‌گیری دهند ، یا به ما دررسیدن به برخی از استانداردها کمک ‌کنند. بااین‌حال ، هنگامی‌که انتظارات بیش‌ازحد بر افکار ما تأثیر می‌گذارد ، یا وقتی به‌جای اینکه مسیر خود را دنبال کنیم ، خواسته‌های دیگران را برآورده می‌کنیم ، می‌تواند به‌شدت بر سلامتی شخصی ما تأثیر بگذارد. اما چگونه به‌جای اینکه به آن‌ها اجازه دهیم بر زندگی ما حاکم شوند ، می ­توانیم مدیریت آن‌ها را شروع کنیم؟

مدیریت انتظارات شخصی

ما انتظار زیادی از خودمان داریم. متأسفانه ، انتظارات ما اغلب غیرواقعی است ، که می‌تواند باعث استرس و انتقاد از خود شود ، بنابراین مهم است که آن‌ها را به‌خوبی مدیریت کنیم.

به خودتان وقت بدهید

ما هر وقت بتوانیم چیزهایی می‌خواهیم ، اما این می‌تواند ما را ازنظر انتظارات و توقعات شخصی درگیر کند. جاه‌طلبی در مقدار سالم چیز بزرگی است ، اما اگر انتظار داشته باشیم فوراً به اهداف خود برسیم ، درگیری داخلی ایجاد می‌کند. هنگام تعیین اهداف و خواسته‌ها مراقب جدول زمانی خود باشید و مطمئن شوید که یک برنامه واقع‌گرایانه برای رسیدن به اهداف خود تهیه کرده اید.

با تغییر انتظارات سازگار شوید

وقتی همه‌چیز اشتباه پیش می‌رود ، یا شرایط تغییر می‌کند ، تمام تلاش خود را بکنید که احساسی بدی نداشته باشید. احساس ساده بودن هنگام تغییر شرایط آسان است که شمارا قادر به رسیدن به اهداف خود نمی‌کند . ما گاهی اوقات سعی می‌کنیم کورکورانه بدون تجدیدنظر در انتظارات خود ادامه دهیم. در عوض ، نفس عمیق بکشید! وقت آن است که مکث کنید و گزینه‌های خود را در نظر بگیرید و انتظار اولیه را در متن شرایط جدید خود تغییر دهید.

خودت را سخت قضاوت نکن

وقتی زندگی ما با انتظارات شخصی اداره شود ، می‌تواند هرروز یک مبارزه جدیدی را برای ما رقم بزند. ما خودمان را به دلیل شکست سخت انتقاد می‌کنیم و وقتی  چیزی مطابق با آرزوهایمان نیست ناامید می‌شویم. در عوض ، خود را یک کاوشگری بدانید که زندگی را پشت سر می‌گذارد . چه موفق شوید و چه شکست بخورید ، انتظار کلی شما باید این باشد که هنگام حرکت یاد می گیرید.

مدیریت انتظارات دیگران

حتی وقتی انتظارات شخصی خود را در دست داشته باشید ، تغییر آنچه دیگران از شما انتظار دارند دشوار است. بااین‌وجود مقداری وقت و انرژی سرمایه‌گذاری کنید تا به‌آرامی بتوانید روابط خود را با دیگران  و با خودتان بهبود ببخشید.

در مورد همه‌چیز ارتباط برقرار کنید

هیچ‌کس نمی‌داند چگونه شمارا خوشحال کند این‌زمانی است که خودتان هم نمی‌دانید چه چیزی شمارا خوشحال می‌کند. اگر در مورد انتظارات خود و همچنین برنامه‌ها و پروژه‌های خود ارتباط برقرار نکنید ، اساساً مانع از این می‌شوید که دیگران انتظارات خود را از شما، مدیریت کنند. بنابراین ، یاد بگیرید که بیش‌ازحد ارتباط برقرار کنید ، و از کار فارق شوید: چه زمانی  تمام می‌کنید؟ مرزهای شما کجاست؟ تنظیمات شما چیست؟

برای مشکلات آماده شوید

دقیقاً همان‌طور که باید با تغییر شرایط زندگی شخصی خودسازگار شوید ، در زندگی اجتماعی نیز با این مشکلات روبرو خواهید شد. همیشه سعی کنید بدترین سناریو را برای شرایط خود تصور کنید و نتایج احتمالی را پیش‌بینی کنید.با داشتن یک برنامه و پلن دیگر به‌عنوان پل B (و C) می‌تواند اطمینان حاصل کند که انتظارات خود را برآورده می‌کنید ، حتی اگر اوضاع آن طور که باید باشد پیش نمی­رود.

انتظارات دیگران را پیش‌بینی کنید

همه با تعصب و پیش‌داوری به وضعیتی می‌رسند که ریشه همه انتظارات است. دانستن اینکه دیگران ازنظر مسائل و اعتقادات شخصی خود در کجا ایستاده‌اند ، می‌تواند به شما کمک کند تا درک کنید که انتظارات شما و دیگران از کجا ناشی می‌شود.سعی کنید آنچه را که مردم از شما انتظار دارند پیش‌بینی کنید و یا سعی کنید این انتظارات را برآورده کنید یا اینکه چرا باید تغییراتی در آن داده شود را متوجه بشوید.
مدیریت انتظارات قطعاً یک عادت آموخته‌شده است  و بدون شک تغییر ذهنیت شما زمان‌بر خواهد بود . اما داشتن توانایی درک و انطباق با این انتظارات می‌تواند به شما کمک کند تا اهداف زندگی خود را دنبال کنید.

در محل کار

این‌یک اعتقاد رایج است که خود را داخل کاری انداختن نتایج مثبتی می‌دهد. شاید وقتی در محل کار حاضر می‌شوید ، واقعاً در آنجا حضورداشته باشید . با زود آمدن و دیر رفتن  ۱۰۰ درصد  به این موضوع کمک می‌کنید ، داوطلب کمک به همکاران می‌شوید و در مورد  ایده‌های جدید صحبت می‌کنید.
بااین‌حال ، کسی باسن بالاتر آن ارتقا را به دست می ­آورد. وقتی بررسی سالانه شما انجام می‌شود ، بازخورد مثبت زیادی دریافت می‌کنید اما فقط اندکی دستمزد دریافت می‌کنید.اکثر مردم می‌خواهند باور کنند که تلاش نتیجه می‌دهد و این قابل‌درک است. بدون این انتظار ، ممکن است انگیزه کمتری برای تلاش داشته باشید. اما همیشه این‌طور نیست.
درحالی‌که تلاش بعضی‌اوقات می‌تواند بر دیگران تأثیر بگذارد ، اما درنهایت شما نمی‌توانید گزینه‌ها یا نیازهای دیگران را کنترل کنید.

توقع و انتظارات در موقعیت‌های اجتماعی

برخی از افراد معتقدند که تا زمانی که مهربان باشند ، مردم آن‌ها را دوست خواهند داشت. مهربانی خیلی طول می‌کشد تا مردم را تحت تأثیر خود قرار دهد ، و ممکن است اکثر مردم نسبت به یک فرد مهربان بیشتر از یک شخصی که دوست دارند، رفتار مثبتی داشته باشند. اما عوامل زیادی نیز بر احساس و توقعات افراد در مورد دیگران تأثیر می‌گذارد ، ازجمله:

  • شخصیت
  • زبان بدن
  • سبک‌های ارتباطی

بنابراین ،  هرکسی می‌تواند به مهربانی شما احترام بگذارد بدون اینکه واقعاً شمارا دوست داشته باشد. در زندگی ، افراد زیادی را ملاقات خواهید کرد که شخصیت‌های بسیار متفاوتی دارند. شاید شما آن فرد کمیاب هستید که هرکسی را ملاقات می‌کنید دوست دارد ، اما این بیشتر از یک قاعده مستثنا است.

توقع و انتظارات در روابط

با شروع یک رابطه جدید ، ممکن است خود را در ذهن خود ببینید که “من قبلاً هرگز چنین احساسی نداشته‌ام .نمی‌بینم که چگونه هرگز باهم دعوا خواهیم کرد.” اما این اتفاق می‌افتد ، حتی در قوی‌ترین و سالم‌ترین روابط هم که باشید تعارض پیش خواهد آمد. شما و شریک زندگی خود دو فرد منحصربه‌فرد هستید ، بنابراین همیشه موافق هم نخواهید بود. اگرچند دیدگاه مخالف دارید ، صرف زمان زیادی باهم می‌توانید این اختلافات را با وضوح بیشتری برجسته کند.
خوبی درگیری این است که این‌یک قسمت کاملاً طبیعی ، حتی سالم ، از روابط است. به‌هرحال ، مخالفت به این معناست که شما به‌اندازه کافی با یکدیگر راحت هستید که می‌توانید نظرات و ناامیدی‌ها و انتظارات وتوقعات خود را بیان کنید.

چگونه از انتظارات خود استفاده می‌کنیم

هنگامی‌که مجموعه‌ای از طرح‌ها و نگرش‌ها را ایجاد کردیم ، طبیعتاً از این اطلاعات برای کمک به ما در ارزیابی و پاسخ به دیگران استفاده می‌شود. انتظارات  به ما کمک می‌کند تا در مورد افراد ، گروه‌ها و روابط بین مردم بیندیشیم ، اندازه آن‌ها را بیشتر کنیم و آن‌ها را حس کنیم.
اگر به‌عنوان‌مثال یاد گرفته باشیم که شخصی احساس دوستانه‌ای نسبت به ما دارد و علاقه‌مند به ما است ، احتمالاً به او نزدیک خواهیم شد. اگر یاد بگیریم که رفتار او تهدیدآمیز یا بعید است ، احتمال عقب‌نشینی ما بیشتر است. و اگر اعتقادداریم که شخصی مرتکب جرمی شده است ، ممکن است اطلاعات جدید را به‌گونه‌ای پردازش کنیم که به ما کمک کند تا خود را  در مقام  و مناسبی از قضاوت قرار دهیم.
در این بخش ، ما نحوه استفاده از دانش ذخیره‌شده خود را برای رسیدن به نتیجه‌گیری دقیق (و گاه نادرست) در مورد جهان اجتماعی خود در نظرخواهیم گرفت.

شناخت خودکار در مقابل توقع کنترل‌شده

بخش خوبی از شناخت و شناخت اجتماعی خود به خودی یا خودکار است. شناخت خودکار به تفکری اطلاق می‌شود که از طریق آگاهی ما ، به‌سرعت و بدون تلاش زیاد انجام شود .کارهایی که ما اغلب انجام می‌دهیم تمایل دارند هر بار که  آن ­ها را انجام می‌دهیم خودکارتر شوند . این تا زمانی  است که به سطحی برسند که درواقع نیازی به فکر کردن درباره آن‌ها نداشته باشیم.
اکثر ما می‌توانیم به‌صورت خودکار دوچرخه‌سواری کنیم و از راه دور در یک  شبکه تلویزیونی کارکنیم. حتی اگر برای یادگیری این موارد کارها طول بکشند ، اما باید بدانید که دیگر تلاش زیادی لازم نیست. و ازآنجاکه ما وقت زیادی را صرف قضاوت درباره دیگران می‌کنیم ، بسیاری از این قضاوت‌ها که به‌شدت تحت تأثیر طرح‌های ما هستند ، به‌سرعت و به‌طور خودکار انجام می‌شوند .

تفکر خودکار خارج از ذهنیت آگاه

ازآنجاکه تفکر خودکار خارج از  ذهنیت آگاهانه ما رخ می‌دهد ، ما غالباً تصور نمی‌کنیم که این اتفاق می‌افتد و بر قضاوت‌ها یا رفتارهای ما تأثیر می‌گذارد . توقعات و انتظارات ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ممکن است زمانی را به یاد بیاورید که به خانه برگشتید ، قفل در را باز کردید و ۳۰ ثانیه بعد یادتان نیامد که کلیدهای خود را کجا گذاشته‌اید!
شما می‌دانید که حتماً از کلیدها برای ورود استفاده کرده‌اید و می‌دانید که حتماً آن‌ها را جایی قرار داده‌اید ، اما به‌راحتی چیزی درباره آن به خاطر نمی‌آورید. ازآنجاکه بسیاری از قضاوت‌ها و توقعات و رفتارهای روزمره ما به‌صورت خودکار انجام می‌شود ، ممکن است همیشه از وقوع آن‌ها در خودمان ، آگاه نباشیم.
مسلماً چیز خوبی است که بسیاری از امور به‌طور خودکار عمل می‌کنند زیرا فکر کردن در مورد آن‌ها همیشه بسیار دشوار است. اگر نمی‌توانستید  به‌صورت خودکار رانندگی کنید ، نمی‌توانستید هم‌زمان با افراد دیگری که با شما در داخل ماشین هستند صحبت کنید یا به رادیو گوش دهید .
باید بیشترین توجه خود را به رانندگی معطوف کنید. از طرف دیگر ، تکیه‌بر قضاوت‌های سریع درباره  توقعات و انتظارات که مثلاً بیانگر آن است ، می‌تواند اشتباه باشد. بعضی‌اوقات ما باید از شناخت خودکار فراتر برویم و با دقت بیشتری مردم را در نظر بگیریم.
وقتی ما عمداً چیزی را اندازه‌گیری می‌کنیم و به چیزی دیگری مثلاً شخص دیگری فکر می‌کنیم ، آن را شناخت کنترل‌شده می‌نامیم. اگرچه ممکن است فکر کنید که شناخت کنترل‌شده رایج‌تر است و احتمال تفکر خودکار کمتر است ، اما همیشه این‌طور نیست. مسئله این است که تفکر به تلاش و زمان نیاز دارد و ما اغلب چیزهای زیادی را در دسترس نداریم.
ما در مورد انتظارات  یک نمونه از شناخت خودکار را در  یک مطالعه‌ در نظر می‌گیریم که از یک‌رویه شناختی اجتماعی معروف به‌عنوان آغازگر استفاده می‌کند ، تکنیکی که در آن اطلاعات به‌طور موقت از طریق قرار گرفتن در معرض حوادث موقعیتی به حافظه منتقل می‌شوند ، که پس‌ازآن می‌تواند بر قضاوت‌های کاملاً مؤثر و انتظارات و توقعات ما تأثیر بگذارد.

قدرت و قابلیت دسترسی مشخص کنید که از کدام انتظارات استفاده می‌کنیم

هرکدام از ما تعداد زیادی طرح‌واره داریم که ممکن است در مورد هر نوع قضاوتی که داریم از آن استفاده کنیم. به‌عنوان‌مثال ، وقتی در مورد همسر ایده آل خود  فکر می‌کنیم ، ممکن است روی ملیت ، جنسیت ، جذابیت جسمی ، هوش یا بسیاری از ویژگی‌های دیگر او تمرکز کنیم و بسته به اینکه از کدام طرح‌ها استفاده می‌کنیم ، به یک خانم واکنش متفاوتی نشان­ دهیم.
یکی از تعیین‌کننده‌هایی که احتمالاً از طرح‌واره‌ها در قضاوت و انتظارات اجتماعی استفاده می‌شود ، میزان توجه ما به ویژگی‌های خاص فرد یا موقعیتی است که به آن پاسخ می‌دهیم. به‌احتمال‌زیاد ما بر اساس ویژگی‌های برجسته افراد قضاوت می‌کنیم که وقتی دیدیم شخصی آن­ ها را دارد توجه ما را به خود جلب می‌کند. به‌عنوان‌مثال ، موارد غیرمعمول ، منفی ، رنگارنگ ، روشن و متحرک برجسته‌ترند . بنابراین می‌توان از آن‌ها بیش از مواردی که این ویژگی‌ها را ندارند  استفاده کرد.
به‌احتمال‌زیاد ما در ابتدا افراد را بر اساس جنس ، نژاد ، سن و جذابیت جسمی آن‌ها قضاوت می‌کنیم ، نه مثلاً جهت‌گیری مذهبی یا اعتقادات سیاسی آن‌ها ، این تا حدی به این دلیل  است که وقتی این ویژگی‌ها را می‌بینیم بسیار برجسته هستند.
مورد دیگری که باعث برجستگی خاصی می‌شود ، کمبود یا غیرمعمول بودن آن است. اگر آن خانم  اهل مثلاً ایتالیا باشد و افراد معدودی از افراد جامعه ما  اینگونه باشند ، این ویژگی چیزی است که ما متوجه آن می‌شویم زیرا آن ها  برجسته هستند، بنابراین ما احتمالاً به آن توجه خواهیم کرد. اینکه او نیز یک زن است ، حداقل در این زمینه کمتر برجسته است.

قضاوت بر اساس محرک ها

برجستگی محرک‌ها در دنیای اجتماعی ما ممکن است گاهی اوقات ما را  وادار کند تا بر اساس اطلاعاتی که داریم  قضاوت کنیم و توقعات و انتظاراتی داشته باشیم که نسبت به سایر اطلاعات کمرنگ هستند. به‌عنوان‌مثال تصور کنید که می‌خواهید یک گوشی هوشمند جدید برای خود بخرید. شما سعی کرده‌اید تصمیم بگیرید که آیا آیفون یا یک گوشی موبایل سامسونگ  که محصول رقیب آن ­ها است را تهیه کنید.
شما در  گوگل جستم جو  و  موارد مختلف را بررسی کردید و متوجه شدید که اگرچه تلفن‌ها در ابعاد مختلفی ازجمله قیمت ، عمر باتری و موارد دیگر متفاوت هستند ، اما بااین‌وجود مالکیت محصول رقیب به‌طور قابل‌توجهی بالاتر از آیفون است. درنتیجه ، شما تصمیم می‌گیرید که روز بعد به یک فروشگاه موبایل بروید و یکی از آن گوشی‌ها را خریداری کنید.

میهمانی قضاوت

یک شب  شما به یک مهمانی می‌روید و یکی از دوستانتان آیفون خود را به شما نشان می‌دهد. شما آن را بررسی می‌کنید ، و به نظر می‌رسد واقعاً عالی است. شما به او می‌گویید که در فکر خرید محصول رقیب هستید و او به شما می‌گوید که مگر دیوانه هستید. او می‌گوید کسی را می‌شناسد که این نوع گوشی را داشته که مشکلات زیادی پیداکرده است .
موسیقی به‌درستی بارگیری نمی‌شود ، باتری درست پس از اتمام ضمانت از بین می‌رود و موارد دیگر  که باعث می­ شود آن فرد هرگز آن را نخرد. با این حال آیا هنوز آن را می‌خرید یا برنامه‌های خود را تغییر می‌دهید؟
اگر منطقی به این سؤال فکر کنید ، اطلاعاتی که از دوست خود به دست آورده‌اید، چندان مهم نیستند. شما اکنون نظرات یک شخص دیگر را می‌دانید ، اما واقعاً نمی‌تواند رتبه کلی مصرف‌کنندگان این دو دستگاه را بسیار تغییر دهد. از طرف دیگر ، اطلاعاتی که دوست شما به شما می‌دهد  فرصت استفاده از آیفون وی  را بسیار برجسته‌تر می­ کند.

نرخ پایه

این اطلاعات درست در مقابل شماست ، درحالی‌که اطلاعات آماری بررسی‌ها فقط به‌صورت جدولی است که در رایانه خود مشاهده کرده‌اید. نتیجه در مواردی از این قبیل این است که مردم غالباً از اطلاعات کم‌اهمیت ، اما مهم‌تر ، مانند احتمال وقوع حوادث در میان جمعیت زیادی ، که به‌عنوان نرخ پایه شناخته می‌شوند ، چشم‌پوشی می‌کنند.
مورد دیگر که در آن ما از اطلاعات نرخ پایه چشم‌پوشی می‌کنیم ، هنگامی رخ می‌دهد که از اکتشافی بودن نمایندگی استفاده می‌کنیم ، این‌زمانی اتفاق می‌افتد که ما قضاوت و انتظارات خود را بر اساس اطلاعاتی که به نظر می‌رسد مطابق با آنچه انتظار داریم اتفاق بیفتد ، قرار دهیم ، درحالی‌که اطلاعات بیشتر مبتنی بر نرخ پایه را نادیده می‌گیریم.
مسئله این است که ما تصویری از تصادفی بودن داریم که همیشه با آنچه هست مطابقت ندارد.  این موضوع منطقی است به همین ترتیب ، افرادی که سکه‌ای را به بالا پرتاب می ­کنند و پنج بار پشت سر هم  یک طرف آن می‌آید مرتباً پیش‌بینی می‌کنند (و شاید حتی شرط‌بندی کنند!) که  این در قدم  بعدی خواهد بود.
اما ازنظر ریاضی ، این انتظار اشتباه (معروف به مغالطه قمارباز) به‌سادگی درست نیست: احتمال نرخ پایه در هر نوع سکه ای تنها ۵۰٪ است ، صرف‌نظر از اینکه چند بار درگذشته سر زبان‌ها افتاده است.

اطلاعات جدید

برای متوجه شدن  یک مثال دیگر ، اطلاعات زیر را در نظر بگیرید:
من دوستی دارم که تحلیلی ، استدلالی و درگیر فعالیت‌های اجتماعی است. او کدام‌یک از موارد زیر است؟ (یکی را انتخاب کن.)
یک وکیل
یک فروشنده
آیا می‌توانید ببینید که چگونه ممکن است به‌طور بالقوه  و نادرست فکر کنید که او یک وکیل است؟ چرا؟ توصیف (“تحلیلی ، استدلالی و درگیر فعالیت جامعه” است)  زیرا بیش از فروشندگان نسبت به وکلا تفکرات و انتظارات کلیشه ­ای داریم.
اما نرخ‌های پایه چیز کاملاً متفاوتی به ما می‌گویند ، که باید ما را از این نوع  نتیجه‌گیری جدا کند. به بیان ساده ، تعداد فروشندگان بسیار بیشتر از تعداد وکلا در جامعه است و بنابراین ازنظر آماری احتمال اینکه وی فروشنده باشد بسیار بیشتر است. بااین‌وجود ، اکتشافی بودن نمایندگی اغلب باعث می‌شود که ما از چنین اطلاعات مهمی چشم‌پوشی کنیم و انتظارات و توقعات اشتباهی داشته باشیم.
یک نتیجه ناخوشایند این است که می‌تواند به حفظ کلیشه‌ها کمک کند. اگر به نظر می‌رسد فردی را که ملاقات می‌کنید ، حداقل به‌صورت سطحی ، خصوصیات کلیشه‌ای یک گروه اجتماعی را نشان می‌دهد ، ممکن است آن شخص را به‌اشتباه به‌عنوان عضوی از آن گروه طبقه‌بندی کنید ، حتی اگر این احتمال وجود داشته باشد که او حتماً یکی از آن افراد است.

دسترسی شناختی

اگرچه خصوصیاتی که ما برای اندیشیدن درباره اشیا یا افراد به کار می‌بریم و یا از آن ها توقع داریم، تا حدودی توسط برجستگی آن‌ها تعیین می‌شود ، تفاوت‌های فردی در شخص قضاوت کننده و متوقع نیز مهم است. افراد ازنظر نوع طرح‌واره‌هایی که معمولاً هنگام قضاوت درباره دیگران و فکر کردن در مورد خودشان استفاده می‌کنند ، متفاوت است.
یکی از انواع این مسائل در مورد قابلیت شناختی طرح‌واره است. دسترسی شناختی به میزان فعال شدن یک طرح‌واره در حافظه و درنتیجه احتمالاً در پردازش اطلاعات استفاده می‌شود. به زبان ساده ، طرح‌واره‌هایی که معمولاً استفاده می‌کنیم غالباً برنامه‌هایی هستند که بیشتر در دسترس ما هستند.

کلام آخر

پس برای اینکه بتوانیم انتظارات و توقع خود را مدیریت کنیم ابتدا باید ارزش­ های خود را مشخص کنیم و با توجه به آن انتظارات خود را تعیین کنیم. بیشتر انتظارات و توقعات ما به وسیله اعتقاداتی که دیگران به وجود آورده ­اند، در ما شکل می­ گیرد که ما باید بتوانیم این انتظارات و توقعات را ارزیابی کنیم و خود را بادیگران مقایسه نکنیم.
به نظر شما چه راه های دیگری وجود دارد که توقعات و انتظارات خود را مدیریت کرد؟آیا دوست دارید انتظارات و توقعات خود را مدیریت کنید؟

دیدگاهتان را بنویسید