چگونه یک ارتباط خوب داشته باشیم؟

خانه » بلاگ » چگونه یک ارتباط خوب داشته باشیم؟

فهرست عناوین

تلاش ما بر اینست که در این مقاله، با استفاده از چندین روش، ارتباط خوب به صورت کاملاً کاربردی و موثر با ذکر مثال هایی که با فرهنگ بومی کشورمان همخوانی داشته باشد، را برایتان تشریح کنیم. با مطالعه این روش‌ها و استفاده از آن‌ها در زندگی روزمره به راحتی می‌توانید با دیگران ارتباط خوبی برقرار کنید و حال‌تان بهتر باشد. به یاد داشته باشید که با مطالعه صرف این مقاله کاری از پیش نمی‌برید. برای موفقیت در مسیر ارتباط خوب و موثر باید هر روز و در هر ارتباطی این تکنیک‌ها را پیاده سازی کنید تا بتوانید ارتباط خوب و موفق‌تر و بهتری داشته باشید.

چگونه یک ارتباط خوب داشته باشیم؟

 

روش اول برقراری ارتباط خوب: صحبت درباره موضوعات مورد علاقه طرف مقابل

مثال
تصور کنید ساعت ۹ شب است. در یک شب گرم تابستانی، به یک مهمانی خانوادگی دعوت شده اید ، مثل همیشه شما و همسرتان آماده شده اید. ولی دختر ۵ ساله تان همچنان مشغول انتخاب لباسهای مختلف است که بالاخره خدا را شکر، یکی از آ نها مورد پسند او واقع می­شود و به کمک شما پیراهنش را می­پوشد، ولی وقتی  که قصد خروج از خانه را دارید،  ناگهان دختر کوچولوی شما شروع به بهانه گیریهای مختلف می کند. مثلاً این لباس تنگ است و نمی تواند آن را تحمّل کند. اکنون  ساعت ۲۲:۱۵ شده است و اصلاً فرصت تعویض دوباره لباس را ندارید و از طرفی دخترتان هم سرسختانه مقاومت می کند. اینجا جاییست که “صحبت درباره موضوعات مورد علاقه طرف مقابل”، راهگشا خواهد بود. پس سعی کنید  فوراً فضا و موضوع را عوض کرده و شروع کنید  به تعریف داستانی کودکانه که او خیلی دوستش دارد.
مثلاً قصه جشن پایان سال پیش دبستانیش که او به همراه چند کودک دیگر در تأتری نقش آفرینی کرده اند.  اکنون متوجه می شوید که حس دخترتان به یکباره از حال بد به حال خوب تغییر جهت داده، خنده ای بر لبان کوچکش نقش می بندد، مسئله تنگی لباس را فراموش می کند و شروع می کند به حرف زدن در مورد موضوع مورد علاقه خود و همگی خوشحال و شاد و خندان به سمت مهمانی حرکت می کنید. در اینجا صحبت از موضوع مورد علاقه کودکتان توانست ارتباط خوبی را بین شما و دخترتان برقرار سازد.
حتماً متوجه شده اید که متأسفانه اغلب افراد در ارتباط گرفتن با اطرافیانشان مثل همسر، فرزند، مدیر، همکار و بقیه، مخصوصاً در شروع گفتمان، در مورد مباحث مورد علاقه خودشان صحبت می­کنند تا موضوعات دلخواه طرف مقابل و این اشتباه تکرار شونده باعث می­شود که ارتباط خوبی برقرار نشده و شخصیت پیش روی ما حال خوبی از این تعامل دوطرفه نداشته باشد.
فردی را تصوّر کنید که بسیار علاقه­مند به هنر خطاطی است و آثار فاخر زیادی را هم دیده و حتی آنها را تدریس هم می­کند و در اکثر ارتباطات روزانه ­اش به نحوی سعی در گفتگو پیرامون هنر خطاطی دارد، درصورتیکه خیلی از افراد اصلاً علاقه­ای به این نوع هنرها ندارند و هر بار که آن شخص محترم شروع به سخن می کند، با واکنش تلخی از سوی فرد مقابلش روبرو شده و تعاملاتش دچار اشکال می شود. پس یادمان نرود به جای صحبت در مورد علایق خودمان، از موضوعات مورد پسند طرف مذاکره کننده حرف بزنیم.
مثالی دیگر
فرض کنید ساعت ۲ بعدازظهر است که بعد از یک روز خوب کاری، به خانه بازگشته اید. مثل همیشه همسر و فرزندتان به سمت شما می آیند، سلام می دهند و کودکتان در آغوشتان جای می گیرد.  امّا در چهره همسرتان، خستگی زیادی می­بینید. بنابراین حس می کنید در آن موقعیت باید کاری کنید تا یک حس خوب و انرژی مضاعفی را در همسرتان ایجاد کنید. پس کاری که الان لازمست انجام دهید اینست که از علاقه‌­مندی او صحبت کنید. مثلاً اگر اهل سفر است از خاطرات و اتفاقاتی که پیرامون سفر است صحبت کنید تا هم ارتباط خوبی برقرار کرده باشید و هم کمی از خستگی ایشان کم شود.
گاهی اوقات پیش می آید با افرادی در سطح جامعه برخورد می­کنیم که باکمال تعجّب بسیار علاقه مند هستندکه پیرامون مباحث منفی گرایانه نظیر گرانی، تورّم، قیمت سکه، دلار و انواع وقایع نامطلوب صحبت کنند که در این موقعیت پیشنهاد ما اینست که در مورد موضوعات منفی مورد علاقه آنها اصلاً سخن نگویید و مشترکاً حوزه دیگری را برای گفتگوی دوطرفه انتخاب کنید، چون واقعاً با شنیدن خبری با انرژی منفی، می بایست بیست عدد مطلب با فاز مثبت دریافت کنیم تا اثر بد آن را محوکنیم.

تمرین

اکنون دست از خواندن مقاله بردارید و فقط ۵ دقیقه وقت گذاشته و اسامی ۵ نفر از افرادی که روزانه بیشترین ارتباط را با آن ها دارید در یک ستون نوشته و جلوی اسم آن ها موضوعی که به آن علاقه­‌مند هستند را بنویسید و همین امروز یا امشب سعی کنید درباره فضایی که آن ها دوست دارند و لذّت می برند با آنان گفتگو کنید.

روش دوم برقراری ارتباط خوب : حسن جویی

مثال
بد نیست در اینجا خاطره ای را از یکی از دوستانم نقل کنم. “چند سال پیش نزدیک ظهر داخل دفتر خودم نشسته و مشغول انجام کارهای شرکت بودم که ناگهان در باز شد. شخصی وارد شد درحالیکه لباس‌های اتوکشیده و مرتبی به تن داشت. صورتش هم آراسته و بوی عطر از او استشمام میشد.
در این هشت، نه سالی که در کار عمرانی تجربه دارم تا به حال  چنین صحنه­ای ندیده بودم که در یک محیط خشن کاری، شخصی آنقدر به ظاهر خودش بها بدهد و این بسیار جای تقدیر داشت.  بلافاصله از جایم بلند شدم و به پیشواز او رفتم. خودم را معرّقی کردم.
از او هم خواستم که مشخصات کامل خود را بیان کرده و نوع کارش را با بنده مطرح کند. مؤدبانه خودش را معرفی کرد و با کمال تعجب متوجّه شدم که این فرد، یک پیمانکار ساختمانی است که مدام با مصالح سروکار دارد.  به ایشان علاقه مند شدم و شروع کردم به حسن جویی از وضع مناسب ظاهریش.
آن پیمانکار هم با روی خوش، از من تشکر کرد و همین روش حسن جویی باعث شکل گرفتن یک رفاقت نزدیک بین من و آن پیمانکار و نیز رفت وآمدهای خانوادگی گردید.
مثالی دیگر
مثالی دیگر از ارتباط خوب یکی از دوستانم. “ماه رمضان بود که یکی از همکاران عزیزم از من، همسر و دخترم، برای افطاری دعوت کرد و ما هم پذیرفتیم و اواخر ماه مبارک، خدمت ایشان رسیدیم.
جای شما خالی غذا زرشک پلو با مرغ بود و بسیار هم دلپذیر و خوشمزه، چند ساعتی دید و بازدید طول کشید و حدود ساعت یازده شب بود که مرخص شدیم. مدتی بعد همان همکار را در شرکتی که فعالیت داشتم، دیدم .احساس کردم که به خاطر موضوعی کمی آزرده خاطر و نگران است.
خیلی دوست داشتم کمکش کنم و او را از این حال و هوا خارج کرده و انرژی مثبتی به او انتقال دهم. پس شروع کردم به حسن جویی، چون ایشان و خانواده محترمشان بسیار مهربان و مهمان نواز بودند. چقدر از ادب دختر و پسرشان خوشم آمده بود.
همه خوبی‌هایی را که در آن دورهمی کوتاه دیده بودم، یکی یکی به زبان آوردم و توانستم یک حس و حال خوب را به ایشان هدیه کنم”. پس روشی دیگر برای برقراری ارتباط خوب، اینست که از هر فردی، صفتی خوب، مهربانی و یا هر نوع زیبایی را دیدیم، آن را باذوق و شوق به زبان آوریم.
این پاسخ ما ضمن اینکه به دیگران تازگی و انگیزه می دهد، برای خودمان نیز شادی آور خواهد بود. متأسفانه زیاد می بینیم افرادی را که حتی از بیان کردن خوبی ها یا حسن جویی از نزدیک ترین عزیزان خود(نظیر همسر،فرزند،پدر،مادر،خواهر یا برادر)  نیز اجتناب می ­کنند..
پس باز هم تأکید می کنیم حسن جویی، حسن جویی و حسن جویی کنید و در این فرایند، بسیار دست ودل باز باشید و هرچه می توانید در این رابطه اسراف کنید. پیشنها ما به شما اینست که کتاب آیین دوست یابی آقای دیل کارنگی را حتمًا تهیه کرده و در اولین فرصت با دقت آن را بخوانید و سعی کنید تمام روش‌های ذکر شده در کتاب را به صورت عملی اجرا کنید.

تمرین

از امروز به مدت یک هفته، روزانه از ۵ نفر از افرادی که بیشترین ارتباط را با آن ها دارید، حداقل یک مورد حسن جویی انجام دهید. شروع کار را  به نزدیکانتان مثل همسر و فرزند، پدر و مادر اختصاص دهید.

روش سوم برقراری ارتباط خوب: سطل احساسات طرف مقابل را پرکنید

آیا شما کتاب ” سطل شما چقدر پر است؟ ” نوشته تام راث را خوانده اید؟ آیا می دانید او در این کتاب به چه موضوعی پرداخته است؟ آیا می دانید که هر انسانی در درون خودش، دارای یک سطل احساسات است. در مواقعی که این سطل خالی است یعنی شخص در پایینترین سطح بازدهی و انرژی قرار دارد و یا بعبارتی دیگر، شخص خلق خوبی ندارد.
بالعکس وقتی سطل احساسات آدمی پر است یعنی او در بالاترین سطح  انرژی و بازدهی است. جالب آنکه ما در طول شبانه روز دارای ارتباطات متعددی با افراد گوناگون هستیم. یعنی در برخوردهایمان حتی در حد یک احوالپرسی ساده هم می­توانیم سطل احساسات شخص مقابل  را پر یا خالی کنیم.
مثلاً الان که در وضعیت کرونا،  نوسانات بازار طلا و ارز، بیکاری، گرانی و ….. هستیم، شاید وقتی  سوار تاکسی می­شوید از افراد جملات ناامید کننده بشنوید و سطل احساساتتان خالی شود.کار صحیح اینست که در چنین مواقعی   از راهکارهای مثبت و امیدوار کننده مثل اینکه الآن بهتر است کجا سرمایه گذاری  کنیم و رفع بیماری و ….. صحبت کنیم.
مثال
باز هم خاطره ای از یکی از دوستانم.  “چند وقتی بود که دخترم به محض اینکه با مادرش وارد محیط حمام می شد، به شدّت در برابر حمام کردن مقاومت میکرد، یعنی با سر و صدای زیاد، جیغ و فریاد و بعضاً فرار کردن، اجازه شستشو را نمی داد. یعنی به نوعی از آب ترس داشت.
بعد از گذشت چندین هفته و مطالعه کتاب “سطل شما چقدر پر است؟” به نتیجه جالبی رسیدم. واقعیت این بود که دختر کوچولوی من در آستانه ورود به محیط حمام، به یکباره سطل احساساتش خالی میشد و من و همسرم باید به نحوی، سطل وجودی دخترمان را پر می کردیم.
پس دست بکار شدیم. من پیشنهاد دادم که یکسری از وسایل بازی که فرزندم به آ نها علاقه مند بود در داخل حمام برده و فضا را تبدیل به یک  فضای بازی و تفریحی بکنیم. از کودکم خواهش کردیم که با مادرش به حمام بیاید. انگار معجزه ای رخ داده بود بود. کودکم وقتی پایش را داخل حمام گذاشت، گویا به یکباره سطل احساساتش، نه تنها پر بلکه لبریز شد.
لبخندی زد و درحالیکه  سرخوش و شاداب شده بود، کف حمام نشست و شروع کرد به بازی کردن و همسرم هم براحتی بعد از مدت ها، او را استحمام کرد. ما این چالش را با یک روش ساده ارتباطی حل کردیم. درباره این موضوع نکته جالب آن است که به محض اینکه ما به پر کردن سطل احساسات طرف مقابل اقدام میکنیم و یک حال خوب را به مخاطبمان هدیه میکنیم، بطور ناخودآگاه، ظرف خود ما هم پر میشود و این یعنی یک بازی دو سر بُرد.
تمرین
بعد از اتمام تمرین حسن جویی مربوط به روش قبلی، به مدت یک هفته سعی کنید به هر صورتی که میتوانید
سطل احساسات دیگران  (مخصوصاً اعضای خانواده) را با گفتن حتی یک جمله مهرآمیز، یک لبخند گرم و یا یک سلام پرانرژی صبحگاهی، پرکنید. مطمئن باشید تغییرات مثبت اساسی در زندگیتان رخ خواهد داد.
دوستان از شما می خواهیم کتاب ” سطل شما چقدر پر است ؟” نوشته تام راث را حتماً تهیه کرده و مطالعه کنید.

روش چهارم برقراری ارتباط خوب: انتقادپذیر بودن

مثال
دوستی تعریف می کرد که یک روز در حال رانندگی با سرعت بالا و بدون کمربند ایمنی بوده است. بعد از مدتی پلیس او را متوقف می کند. دوستم که ظاهر پلیس را می بیند متوجه خستگی او در هوای گرم می شود. بنابراین پیشدستی کرده، با خوشرویی اعتراف می کند که مقصر بوده و آماده پرداخت جریمه می باشد. سپس دوستم با کمال تعجب متوجه می شود که آن پلیس خسته با خوشرویی پاسخش را می دهد و کمترین جریمه را هم برایش در نظر می گیرد.
تمرین
سعی کنید پس از اتمام تمرین “پر کردن سطل احساسات دیگران ” به مّدت یک هفته اگر در موقعیتی دچار اشتباه شدید، جسورانه خطای خود را پذیرفته و درصدد جبران آن برآیید. این جمله را دیل کارنگی در کتاب دوست یابی خود بیان می کند که “قبل از اینکه دیگران از شما انتقاد کنند و اشتباهتان را به رختان بکشند، خودتان پیشدستی کرده و عمل خطای خویش را بپذیرید”.

روش پنجم برقراری ارتباط خوب : توانایی نه گفتن

مثال
دوستی تعریف می کرد که یک روز در حال رانندگی با سرعت بالا و بدون کمربند ایمنی بوده است. بعد از مدتی پلیس او را متوقف می کند. دوستم که ظاهر پلیس را می بیند متوجه خستگی او در هوای گرم می شود. بنابراین پیشدستی کرده، با خوشرویی اعتراف می کند که مقصر بوده و آماده پرداخت جریمه می باشد. سپس دوستم با کمال تعجب متوجه می شود که آن پلیس خسته با خوشرویی پاسخش را می دهد و کمترین جریمه را هم برایش در نظر می گیرد.
تمرین
سعی کنید پس از اتمام تمرین “پر کردن سطل احساسات دیگران ” به مّدت یک هفته اگر در موقعیتی دچار اشتباه شدید، جسورانه خطای خود را پذیرفته و درصدد جبران آن برآیید. این جمله را دیل کارنگی در کتاب دوست یابی خود بیان می کند که “قبل از اینکه دیگران از شما انتقاد کنند و اشتباهتان را به رختان بکشند، خودتان پیشدستی کرده و عمل خطای خویش را بپذیرید”.

ارتباط خوب و موثر با مردمان مؤثر

بد نیست راجع به قانون پنج صحبت کنیم. “ما کارها، رفتار و حتی میزان درآمدمان میانگین ۵ نفری است که بیشترین ارتباط را با آنان داریم.”
مثلاً همین وضعیت اقتصادی در کشورمان می تواند باعث بهانه گیریها و اهمالکاریهای زیادی بشود. اگر ما مرتب با افراد غرغرو و بهانه گیر سر و کار داشته باشیم طرز تفکرمان هم مانند آنها خواهد بود ولی اگر با افراد موفق و با انگیره معاشرت کنیم حتی در این شرایط سخت هم می توانیم سرمایه گذاری مالی داشته باشیم.

ارتباط خوب و مؤثر و اثر هاله ای مثبت و منفی

فرض کنید در یک همایش، مجری برنامه از سخنران دعوت میکند که صحبت های خود را آغاز کند. ناگهان حضّار با صحنه ای عجیب مواجه می شوند. مردی قوی هیکل با تیشرت و شلوارک قرمزرنگ ظاهر می­شود و شروع به ایراد سخن می­کند. موضوع همایش روشهای فن بیان است. با اینکه مطالب بسیار کاربردی و مفید بیان می شوند ولی اکثر شرکت کنندگان توجهی به موضوعات مطرح شده ندارند.
فکر می­کنید علّت چیست؟ بله درست حدس زدید. نوع پوشش سخنران، یک حس منفی در بیننده ایجاد می­کند. به این شکل پس زدگی، اثر هاله ای منفی می­گویند. اکنون فرض کنید دقیقاً همان کلمات توسّط مردی با کت وشلوار مشکی رنگ و پیراهن سفید به همراه کروات ارائه شود، مطمئن باشید این دفعه حرف های ایشان خریدار خیلی بیشتری دارد، بله این بار اثر هاله ای مثبت جریان دارد.
خواهش مییکنم درحالیکه مشغول خواندن این مقاله هستید چشمانتان ببندید و به مدت یک دقیقه زیباترین چهره ای که تابه حال در عمرتان دیده اید را، با تمام جزییات در ذهنتان مجسم کنید، فکر می­کنید این فرد در نگاه اوّل چه خصوصیّات اخلاقی می تواند داشته باشد. احتمالاً این ویژگیها از سوی شما مطرح می شود:
مهربان، منطقی، باگذشت، روابط عمومی بالا، دارای موقعیت اجتماعی مطلوب، از خانواده ای محترم. اما چرا این صفات مطلوب فوراً به ذهنتان خطور می­کند، علیرغم اینکه واقعاً این انسان شاید خیلی از این ویژگیها را نداشته باشد. دلیل، همان اثر هاله ای مثبت است که واقعاً اهمیت فوق العاده ای در ارتباطات روزانه ما دارد.
به عبارت دیگر ما برای اینکه ارتباط خوب تری با اطرافیان برقرار کنیم، می بایست روی اثرات هاله ای رفتارمان چه مثبت و چه منفی، سرمایه­گذاری ویژه ای انجام دهیم. شاید یک رفتار ناپسند، به کل شخصیت و اعتبار ما  لطمه بزند. من حتی بعضی از اساتید دانشگاه را دیده ­ام که در گفتگوی روزمره خود،  کماکان از الفاظ رکیک استفاده می­کنند و یا رفتار مناسبی ندارند. که خود این رفتار، اثر هاله ای بسیار نامطلوبی در اطرافیان ایجاد می­کند. پس باید بسیار مواظب رفتار خودمان باشیم.
یک نمونه از رفتارهای ناپسند، بدقولیست. ما هر چقدر فرد ماهر و با تجربه ای هم در کارمان باشیم با بدقولی باعث می­شویم که دیگران رابطه شان را با ما ادامه ندهند.
حالا لیستی از رفتارهایی که تولید اثر هاله ای منفی زیادی می­کند را ذکر می­کنیم.
-مواردی که اثر هاله ای منفی تولید می کند – در فضای کاملاً رسمی مخصوص آقایان:
مواردی نظیر بوی بد دهان، بوی عرق، موهای نامرتب، لباس با چروک خیلی زیاد، پوشیدن دمپایی، پوشیدن لباس خیلی تنگ، باز بودن دکمه پیراهن، باز بودن زیپ شلوار، کفش های بدون واکس، تیشرت با آستین خیلی کوتاه، بوی بد پا، لهجه خیلی غلیظ، کج بودن کمربند، قرار دادن تیشرت در داخل شلوار، پوشیدن لباس خیلی گشاد، ریش یا سبیل خیلی بلند یا با فرم خیلی خاص، جا انداختن بخشی از موهای صورت در اصلاح، عدم هماهنگی شدید بین رنگ شلوار با پیراهن، پوشیدن کفش اسپرت به همراه کت و شلوار، گردن بندهای ضخیم نمایان، انگشتر با نگین خیلی بزرگ، دست بندهای غیرمتعارف، استفاده از الفاظ رکیک در صحبت های روزانه، خنده های خیلی بلند و انفجاری، شوخی های بی مورد و خیلی موارد دیگر…
این موارد برای آقایان در جلسات رسمی تولید اثر هاله ای نامطلوب کرده و خیلی از مخاطبین را پس می­زند.
– مواردی که اثر هاله ای منفی تولید می کند – در فضای کاملاً رسمی مخصوص خانم ها:
البته بعضی موارد با آقایان مشترک است که به علّت اهمیت موضوع، باز هم آنها را بیان می­کنیم:
مواردی نظیر بوی بد دهان، بوی عرق، لباس های بسیار تنگ یا بسیار گشاد، آرایشهای بسیار غلیظ، خنده های خیلی بلند، فریاد زدن، داشتن لهجه خیلی غلیظ، پاره بودن جوراب، حجاب های خیلی عجیب و غریب، از پشت بودن چادر، خاکی بودن پای چادر، کفش ها با پاشنه خیلی بلند، بیرون بودن مقدار زیادی از موها از عقب روسری یا شال، این موارد در قرارهای ملاقات رسمی، پتانسیل بالایی در تولید اثر هاله ای منفی دارد.
موارد ذکر شده چه برای آقایان و چه خانم های محترم برای فضاهایی نظیر جلسات مهم در ادارات دولتی و غیردولتی، مصاحبه های شغلی، سخنرانی های رسمی و کلاً فضاهای جدی است وگرنه خیلی از پوشش ها و رفتارهای ذکرشده نظیر پوشیدن شلوارک و تیشرت در محیط های تفریحی خانوادگی، به هیچ عنوان تولید اثر هاله ای نمی کند.
تمرین
با توجّه به فضایی که در آن فعالیت دارید، شما هم لیستی از رفتارهایی که تولید اثرات هاله ای منفی و مثبت میکند، تهیه نمایید. سعی کنید در طول یک هفته آتی، فقط یک مورد از نوع هاله ای منفی را ترک کرده و در عوض یک ویژگی هاله ای مثبت را در آداب معاشرت خود اضافه کنید.

تعمیم دادن های بی مورد، دشمن ارتباط خوب

خانواده سه نفری آقای اسفندیاری را تصوّر کنید. افراد این خانواده شامل آقا سعید (پدر خانواده)، معصومه خانم (مادر خانواده) و محمدحسن (پسر ۷ ساله خانواده) می باشد. آنها قرار است ساعت ۹  جمعه شب  در یک جشن تولّد حضور داشته باشند.
معصومه خانم و آقا محمدحسن لباس ‌هایشان را پوشیده و منتظر سعید خان هستند. ساعت ۹:۱۵ می شود، امّا خبری از پدر خانواده نیست و از قضا تلفن همراهش هم خاموش است. معصومه خانم در عین نگرانی از تأخیر پیش آمده بسیار ناراحت است. هم دل نگران سعید خان و هم ناراحت از اینکه نمی تواند در مهمانی حضور پیدا کند.
ساعت ۱۱ شب  می­شود و صدای باز شدن قفل در به گوش می­رسد. آقا سعید درحالیکه خستگی در چهره اش موج می زند وارد منزل می­شود و با انتقاد شدید همسر مواجه می­شود.
معصومه (با صدای بلند، طعنه آمیز و عصبانی) تا حالا کجا تشریف داشتید؟
-سعید خان (باحالت بی حوصلگی و اخم آلود): مشکلی برام پیش آمد.
معصومه:(با خشم): تو همیشه تو مهمونیها برات مشکل پیش میاد.
آقا سعید: هر جوری دوست داری فکر کن، برام مهم نیست.
معصومه: چرا تو هیچوقت منو درک نمی­کنی.
آقا سعید: حالا مگه چی شده؟
معصومه: هیچی … ما که برای جنابعالی ارزشی نداریم.
آقا سعید: زحمات من هم هیچ موقع به چشم شما نمی آید، تو از اوّلش هم قدرنشناس بودی…
و این گفتگوی غیرمنطقی بالا می گیرد تا زمانی که آقا سعید بصورت کامل توضیح می دهد که در مسیر برگشت از محل کار به منزل (محل کار ۵۰ کیلومتر با شهر فاصله دارد) ماشین اش خراب شد؛ و مجبور شده بوده است که با هزار مکافات اتومبیل را تا محل تعمیرگاه برساند و این در حالی بود که از بخت بد شارژ تلفن همراهش هم تمام شده بود.  اینجا بود که معصومه خانم هم از مواضع خود عقب نشینی می­کند وقضیه حل و فصل می­شود.
علّت اصلی اختلاف یا تعارض پیش آمده بین زوج مذکور، استفاده هر دوی آ نها از تعمیم های غیرمنطقی است. آنجایی که خانم به آقا می گوید: تو هیچوقت منو درک نمی­کنی و یا بالعکس درجایی که آقا به خانم
می گوید: تو از اوّل قدرنشناس بودی . بدین معناست که اگر ما خطایی از طرف مقابلمان دیدیم نباید، آن اشتباه را به کل زمان ها بسط و گسترش بدهیم.
مثلاً اگر یک یا چندین بار همسرمان به هر علت لباسهایش را به جای چوب لباسی، روی تخت خواب یا صندلی اتاق پذیرایی گذاشته بود، به او نگوییم: تو کلاً انسان بی نظم و شلخته ای هستی . این نوع تعمیمها به شدّت به یک رابطه در هر سطحی که باشد آسیب می­زند و از نظر روانی حس نامطلوبی را به مخاطب القاء می­کند.
در روابطمان با دیگران به این نکته دقت کنیم که اگر کار ناپسندی از سوی دوست، فرزند، همسر و یا همکارمان دیدیم، فقط به خاطر همان عمل در آن زمان، از او انتقاد سازنده کنیم و خطای او را به کل زمانی که با ما رابطه داشته است، معطوف نکنیم.
از دیگر تعمیم های بی مورد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
-تو همیشه دیر می­کنی.
-آدم به هیچکس اعتماد ندارد.
-همه مردم به نحوی گرفتارند.
-هیچوقت درست کار نمی­کنی.
-شما کلاً بی خیال ما شده اید.
هیچ چیز و هیچ کس سر جای خودش نیست.
-چه دنیای نامردی شده است.
تمرین
یک کاغذ و خودکار بردارید و مواردی را که شما در طول شبانه روز احیانًا از تعمیم بی مورد استفاده کرده و حس بدی را به شخص مقابل القاء  می­کنید، بنویسید. اگر واقعًا چیزی به ذهنتان نمی­رسد یعنی کمتر این خطا از شما سر می زند و این جای تبریک دارد.

برچسب منفی زدن

تصور کنید در اتاق نشیمن، بچه­‌ها در حال بازی کردن هستند و از قضا پای امیر کوچولوی ۵ ساله به پارچ آبی که گوشه اتاق است، برخورد کرده و فرش زیر آن کاملاً خیس می­شود. در همین حین علی آقا )پدر امیر( از در وارد می شود و صحنه را می­بیند .بلافاصله این جمله را به زبان می آورد که “ای بی عرضه ” و ضمن تحقیر کودک، برچسب بی­کفایتی را هم به فرزند خود می­چسباند. حال اگر عکس این موضوع اتفاق بیافتد و پای علی آقای بزرگسال به ظرف آب برخورد کند، آنوقت داستان کاملاً زیرورو می­شود و بقیه به خاطر قرار دادن پارچ در آن مکان بازخواست می­شوند.

برچسب مثبت زدن

چقدر تا به حال جملات زیر را به کودکتان گفته اید و یا آن را در رفتار دیگران دیده­اید؟ عباراتی نظیر:
“پسرم تو چقدر باهوشی ” برچسب مثبت
“محمد جان، فرزندم، تو نابغه ای ” برچسب مثبت
“دخترم، چقدر تو خوشگلی، آفرین به تو ” برچسب مثبت
تشویق فرزندان امری پسندیده است امّا نه به خاطر صرفاً “باهوش بودن “. این نوع تحسین نه تنها باعث رشد آ نها نمی شود بلکه تولید کم کاری می­کند. وقتی ما مدام به یک نفر بگوییم “تو نابغه ای “، اواحساس می­کند که چون ازنظر ژنتیکی انسان فوق العاده و  با استعدادی است، پس نیاز چندانی ندارد که برای رسیدن به اهداف خود کوشش زیادی کند و این اصلاً اتفاق خوبی نیست.
وقتی ما به همت و پشتکار دیگران )چه کودک و چه بزرگسال(، بها و اهمیت بدهیم، این باعث می شود که به مرور طرز تفکر رشد در آنها شکل گرفته و بارورشود. با توجه به توضیحات بیان شده در خصوص برچسب زدن‌های بی مورد، اینگونه برداشت  میشود، که ما به هیچ عنوان کل شخصیت افراد را صرفاً به خاطر یک عمل اشتباه، زیر سؤال نبریم. فرضاً اگر مدیری با اشتباه محاسباتی یک کارمند برخورد داشت فوراً برچسب “بی مسئولیت بودن ” را به ایشان نسبت ندهد، چون شاید آن کارمند محترم در سایر جنبه های زندگی، انسان مسئولیت پذیری هم باشد. این کار دقیقاً انگیزه را در طرف مقابل به شدّت کاهش می­دهد.
تمرین
چند دقیقه ای با خود خلوت کرده و رفتارهای یک هفته اخیر خود را مرور کنید. حداقل ۳ مورد از برچسب زدن های نادرست چه منفی چه مثبت را پیدا کنید. حال در طول ده روز آینده سعی کنید یک مورد از این برچسب زدن ها را کاهش دهید. این عمل باعث بازسازی هرچه بیشتر روابط شما با اطرافیان میشود.
در پایان امیدواریم روش‌ها و راهکارهای ارائه شده در این مقاله برایتان مفید بوده باشد. پس همین حالا اقدام کرده و نتیجه کار را با ما در میان بگذارید. موفق باشید
شما با کدام یک از این سبک‌ها ارتباط خوب تری برقرار می‌کنید؟
دوست دارید کدام سبک را یاد بگیرید؟

دیدگاهتان را بنویسید