بهانهگیری در رابطه و در زندگی ما وجود دارند. معمولا ما به خاطر اینکه بعضی مواقع مسئولیت کارهایمان را کاملا نمیپذیریم با بهانههای مختلف سعی داریم انجام نشدن آن یا بد انجام شدنش را توجیح کنیم.
طبق مقاله ای در سال ۲۰۱۲ روانشناسان دانشگاه مانیتوبا ، تارا تاچر و دونالد بایلیس ، منتشر کردند شکست را یکی از رایجترین دلایل بهانهگیری در رابطه دانستند. همانطور که آنها اشاره کردند ، عملکرد بهانهها برای “فاصله گرفتن از مسئولیت و کاهش احساس گناه است ، بنابراین افراد از خودشان با بهانه سازی محافظت میکنند.”
بهعبارتدیگر ، با بهانهگیری در رابطه ، ما اشتباهات خود را میپوشانیم و مجبور نیستیم به یک ضعف شخصی یا شکست در رابطه اعتراف کنیم. در این راستا ، بهانهگیری در رابطه نوعی مکانیسم دفاعی است زیرابه شما امکان میدهد خود را در برابر اضطرابی که از عدم موفقیت در رابطه احساس میکنید محافظت کنید.
چگونه بهانهگیری در رابطه را متوقف کنیم؟
گاهی اوقات افراد در رابطه ، بهانه هایی میآورند که به خود و احتمالاً همسر خود بگویند که در صورت ترس از تلاش نمیتوانند کاری را انجام دهند. آن ها فکر می کنند با آمادهسازی زمینه برای شکست ، دیگر لازم نیست برای ناتوانی خود مسئولیتی را برعهده بگیرند.
تاچر و بایلیس تصمیم گرفتند از منظر نظریه تعیین سرنوشت به چنین مسائلی نزدیک شوند ، نظریهای انگیزشی که می گوید ما بهاحتمالزیاد سعی میکنیم به اهدافی برسیم که خودمان آن را تعیین کردهایم نه اهداف تحمیلشدهای که توسط دیگران به ما دیکته شده است.
وقتی انگیزه مستقلی داشته باشید ، انگیزه درونی را احساس میکنید و احساس میکنید سرنوشت خود را خودتان کنترل میکنید. اگر شکست بخورید ، خودتان شکست میخورید ، نه شخص دیگری که با او در ارتباط هستید . سؤال این است که آیا افرادی که این دلیل درونی را برای انجام کاری دارند ، در صورت عدم موفقیت کمتر بهانه میآورند یا خیر؟
به گفته تاچر و بایلیس ، دفاعی بودن یک پدیده تفکر همهیاهیچ چیز نیست. حتی اگر انگیزه مستقلی داشته باشید ، ممکن است باز هم بهانهگیری کنید، اما مدل این بهانهگیری در رابطه متفاوت از قبل باشد. بعضی از بهانهها برای کاهش اضطراب در مورد شکست هستند. به طور کلی برای ما آسان تر است که وقتی در رابطهای هستیم با بهانهگیریدر رابطه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم.
مطالعه تاچر و بایلیس سه نوع بهانه کلی را با استفاده از مدل مثلث مسئولیت باهم مقایسه کردند .
۱.بهانههای تجویز نسخه که فرد در آن استدلال میکنند که از ابتدا علاقهای به انجام رفتاری نداشته است (“هدف من این نبود که رفتار X را انجام دهم”).
- از بهانههای هویتی استفاده میشود تا ادعا شود شما هیچ کنترل شخصی بر نتیجه یک واقعه نداشتهاید (“وضعیت از عهده من خارج بود”).
- بهانههای نسخه پزشکی . بهانه را مقصر خود رویداد یا دستورالعملهای نامشخص میدانید (“هیچکس به من نگفت چهکاری انجام دهم”)
انواع بهانهگیری در رابطه
ما میخواهیم در یک رابطه کامل باشیم.
رابطهای که شامل مشاجرات ، مادر شوهرهای سختگیر ، یا هر نوع اختلافنظر نمیشود این رابطه را می توان ادامه داد. ما کسی را میخواهیم که دقیقاً با این ایده در ذهن ما مطابقت داشته باشد و بقیه عمر خود را باهم و در یک وحدت و هماهنگی سپری کنیم.
متأسفانه ، واقعیت بهندرت انتظارات ما را برآورده میکند. همه ما ایراداتی داریم و گاهی اوقات میتوانیم با آنها زندگی کنیم و نقایص شریک زندگی خود را نیز بپذیریم ، اما در مواقع دیگر این موضوع به همین سادگی نیست. ما هم در خودمان و هم در طرف مقابل نقص هایی مییابیم که بهراحتی نمیتوانیم با آنها کنار بیاییم. اما آیا آنها رابطه شکن هستند ، یا هنوز هم میتوانیم با آن ها کنار بیاییم؟
از زیر کار در رفتن
هرچند وقت یکبار متوجه میشوید که از انجام یک وظیفه در قبال شریک عاطفی خود امتناع میکنید؟ از خودمان بپرسیم چرا وقتی برای انجام این وظیفه مشخص نکرده بودیم و چرا در انجام کار مورد نظر اهمالکاری کردیم؟ شما وقت کافی برای انجام این کار را داشتید ، و در اعماق وجود خود میدانستید که این کار معقولانهای است و بااینحال ، به دلایلی ، بهانهگیری در رابطه باعث شد که این کار را نکنید و درنهایت این کار شما باعث ایجاد مشاجره شد ، اینکه بدانیم با انجام وظایف خودمان به درستی میتوانیم به راحتی از مشاجرهها جلوگیری کنیم یک قدم بزرگ برای بهتر شدن رابطه است.
میلیونها دلیل وجود دارد که ما شروع به بهانهگیری در رابطه میکنیم ، اما دو دلیل عمده وجود دارد و بنابراین خلاص شدن از آنها نیز به دودسته تقسیم میشود. دسته اول این است که برای رفتار خود بهانه میآورید زیرا خوشحال نیستید. نسخه دوم این است که وقتی رفتار بد همسرتان را بهانه میکنید ، دلیلهای او را برای صدمه زدن به خود را توجیه میکنید.
با همسرت صادق باش
اگر برای رفتار خود در روابط بهانه میگیرید ، باید مسئولیت احساس و نحوه عمل خود را به عهده بگیرید. شما باید هم با خودتان و هم با شریک زندگی خود صادق باشید و به ریشه اصلی مشکلات خود برسید. اما اگر بهانه رفتارهای زننده همسرتان را میگیرید ، پس باید یاد بگیرید که چگونه اعتمادبهنفس خود را بالا ببرید .
باید قبل از اینکه بخواهید در مورد موضوع خاصی در رابطه خود بهانه بگیرید ، دلیل اصلی این بهانهگیری در رابطه را درک کنید. در ادامه به چندین مرحله اشاره کردیم که به شما کمک میکند تا متوجه شوید چه عواملی مؤثر نیست و چه مواردی میتواند بهبود یابد ، بنابراین میتوانید یکبار دیگر یک زندگی شاد و کامل داشته باشید.
ما میخواهیم در یک رابطه کامل باشیم.
من در رابطه با خودم بهانه میگیرم ، زیرا …
پنج دلیل اصلی وجود دارد که شما برای رفتار خود در روابط بهانه میگیرید و گرچه نحوه برخورد با آنها میتواند ترکیبی از تمام روشهای شرح دادهشده در زیر باشد ، اولین قدم شناسایی علت اصلی است.
۱.من ناامن هستم
اگر مطمئن نیستید که چه کسی هستید یا میخواهید چه کسی باشید ، ممکن است خود را با دیگران مقایسه کرده و در این باره بهانهگیری کنید. بهعنوانمثال ، شما میتوانید جملاتی مانند “من نمیتوانم این کیک را درست کنم ، زیرا فاطمه کیک بسیار بهتری از من درست میکند ، بنابراین بههرحال این بهانه می تواند بیمعنی باشد.”
البته ، درست نکردن کیک در مقایسه با همه چیزهایی که ممکن است از دست بدهید (یا در مورد همه کارهایی که ممکن است انجام دهید) مسئله کوچکی است و این کار را میتوان به گردن شخص دیگری انداخت تا او برای شما انجام دهد.
وقتی احساس ناامنی می کنید ، ممکن است کار دیگران را کپی کنید ، زیرا اعتقاد دارید که راه آنها بهترین راه است و به شما اعتمادبهنفس میدهد. شما ممکن است خود را با همسر سابق شریک زندگی خود مقایسه کنید ، سعی کنید مانند او رفتار کنید و مانند او ظاهر شوید. خوب ، مسئله این است که اگر شریک زندگی شما میخواست با فرد سابق باشد ، آنها از هم جدا نمیشدند و او با شما نبود.
در این صورت میتوانید با یافتن اینکه میخواهید چه کسی باشید ، بهانهگیری در رابطه خود را متوقف کنید. یک کتاب خودیاری بخوانید ، یک سرگرمی جدید پیدا کنید ، مراقبه کنید. نکته اصلی این است که شما باید به درون خود نگاه کنید تا ببینید چه چیزی باعث عدم اعتمادبهنفس شما و بهانهگیری در رابطه میشود.
آیا اتفاقی است که در کودکی برای شما افتاده است؟ آیا چیزی است که شریک زندگی شما گفته است و شما آن را بهاشتباه پیشگرفتهاید؟ مدتی را تنها با افکار خود سپری کنید ، اما مطمئن شوید که پس از مدتی آنها را به افکار مثبت تبدیل میکنید.شما به آن زینت زشت که شریک زندگیتان انتخاب کرده است بله گفتید زیرا فقط نمیتوانستید نه بگویید. و حالا شما باید هرروز که وارد اتاق نشیمن میشوید به آن نگاه کنید.
عدم توانایی نه گفتن
عدم توانایی در نه گفتن فرصتهای زیادی برای بهانهگیری در رابطه در اختیار شما قرار میدهد. ازآنجاکه شما در ابتدا نتوانسته اید نه بگویید ، والان هم نمیتوانید مستقیماً بگویید نه ، خود را مجبور میکنید که در لحظه آخر بهانههایی برای لغو یا تغییر برنامه بیاورید. و این برای شما و شریک زندگی شما ناامیدکننده است. اگر بتوانید در وهله اول به مواردی که نمیخواهید، نه بگویید ، دیگر نیازی به بهانهگیری در رابطه نیست. اما چگونه این کار را انجام میدهید؟ چگونه در رابطه ای که هستید بهانه نمی آورید؟
درواقع میتوانید نه گفتن به چیزهای کوچک را تمرین کنید و دوستانتان نیز میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند. در مورد این موضوع فکر کنید اگر به یک بچه زیبا در یک پرورشگاه نگاه میکردید ، که چشمان زیبایی داشت و او هم به شما خیره می شد و کسی از شما سؤال میکرد که آیا میخواهید او را به خانه ببرید، بلافاصله میگفتید بله ، زیرا قادر به نه گفتن نیستید، درست است؟
در مورد شریک زندگی شما هم همینطور است. نمیتوانید نه بگویید ، یا به این دلیل که نمیخواهید احساسات او را جریحهدار کنید ، یا اینکه آنقدر او را دوست دارید که ترجیح میدهید با آن زینت احمقانه کنار بیایید تا اینکه حقیقت افتضاح را به او بگویید و به جای آن بهانه می آورید.
دیگر نمی توان کنار آمد
اما بعد ، لحظهای می یایید که مجبورید کاری در این مورد انجام دهید ، بیرون میروید ، زیرا دیگر نمیتوانید با آن کنار بیایید. شما میفهمید که دیگر تحمل آن بهانه را ندارید و ترجیح میدهید کارهای دیگری انجام دهید اما به آن نگاه کنید. شما بهطورکلی از رفتن به اتاق نشیمن دست میکشید و در این مورد بهانه میگیرید.
سعی کنید به چیزهای کوچک نه بگویید ، از دوستان خود بخواهید که یک سیب به شما پیشنهاد دهند. سپس ، به سراغ کارهای بزرگتر بروید و درنهایت ، میتوانید به شریک زندگی خود نیز نه بگویید. البته این ساده نیست. عدم توانایی در نه گفتن به این معنی است که ترجیح میدهید مرزهای خود را کنار بگذارید تا اینکه بخواهید با رد پیشنهاد شخص دیگری به خود و رابطه خود صدمه بزنید.
اگرچه میخواهیم شادباشیم ، مرزهای سالم برای زندگی ما لازم است. و ایجاد این تعادل در متوقف کردن بهانه ها موضوعی کلیدی است. وقتی واقعاً میخواهید نه بگویید ، به یاد داشته باشید که این هم به نفع شما و هم به نفع شریک زندگی شما است.
شریک زندگی شما میخواهد شما خوشبخت باشید ، و اگر مرتباً به چیزهایی که نمیخواهید بله بگویید ، درنهایت آنها نمیدانند که چرا شما حالتان خراب است درحالیکه ، آنها همه تلاش خود را برای خوشبخت کردن شما انجام دادهاند یا انجام می دهند.
من نمیتوانم مسئولیت عملکردهای خود را بپذیرم
آیا خودتان را آگاه میکنید که شریک زندگی خود را برای انجام هر کاری مقصر میدانید ، و جملاتی ازجمله “اگر من با شما نبودم ، این کار را نمیکردی” یا “وقتی مجرد بودم ، خوشحال بودم” را به او میگویید؟ گاهی اوقات وقتی میترسیم مسئولیت کارهای خود را بپذیریم ، برای رفتار خود بهانه میآوریم. سرزنش شخص مقابل همیشه آسانتر از نگاه عمیق به درون و کشف مشکل است.
اعتراف به اینکه شما اشتباهی مرتکب شدهاید ، خصوصاً اگر این اشتباه را از دیرباز مرتکب شده باشد بسیار سخت است. وقتی باهم رابطه داریم ، چون میخواهیم این رابطه عالی باشد ، ترجیح میدهیم مسائل را نادیده بگیریم ، حتی اگر آنها سر ما فریاد بزنند پس بهانه ها را کنار بگذارید و با خود رو راست باشید.
خوب ، اگر مسئله چیز دیگری غیر از شما یا شریک زندگی شما باشد ، می توان آن را بهراحتی حل و فصل کرد. یک دفترچه بردارید و آنچه شمارا آزار میدهد را یادداشت کنید. دیر یا زود این لیست باید موارد پنهانی را که تصور نمیکردید در ابتدا موضوع خاصی باشند ، آشکار کند.
ممکن است از کار خود استرس داشته باشید و این کار را به دوش شریک زندگی خود بیندازید زیرا قادر به آرامش در وجود خود نیستید. یا ممکن است این باشد که شما عادت آزاردهندهای دارید که نمیتوانید آن را بپذیرید و چون همسرتان همین عادت را دارد و دائم نسبت به آن بهانه می آورید و وقتی همسر شما رفتار آینهای کاملی نشان میدهد ، بهجای اینکه با مشکلات خود روبرو شوید از آنها عصبانی می شوید.
سعی کنید کاری را پیدا کنید که بتوانید باهم به طور روزانه و در کنار هم انجام دهید ، یک سرگرمی یا حتی تماشای یک نمایش خوب می تواند به شما کمک کند. این باید موضوعی باشد که بتوانید در مورد آن صحبت کنید ، بنابراین بهجای تمرکز بر ویژگیهای منفی و بهانه آوردن در رابطه، میتوانید به چیز دیگری بپردازید.
البته ، اگر این ویژگی آنقدر بد است که نمیتوانید به تنهایی از پس آن برآیید ، برای تغییر آن باهم برنامهریزی کنید. نکته کلیدی در اینجا ترکیبی است که به همسرتان میگویید چه چیزی شمارا آزار میدهد و باهم آن را حل و فصل می کنید.
من از یک بحث میترسم
اگر در رابطه بهانه میگیرید فقط به این دلیل که از یک بحث احتمالی میترسید و سعی میکنید به هر طریقی از آن دوریکنید ، بنابراین رابطه خود را بر اساس یک دروغ بنا میکنید. در مورد آن فکر کنید چند بار به چیزهایی که نمیخواستید بله گفتید ، فقط به این دلیل که نمی خواستید پیش بیاید؟
ممکن است شما موافقت کرده باشید که فیلمی را که از آن متنفر بودید تماشا کنید تا مجبور نشوید نیم ساعت در مورد انتخاب یک فیلم بحث کنید. آسانترین راه این بود که فقط با خواستههای همسرتان همراه شوید ، درست است؟ خستهکننده و وحشتناک بود ، اما حداقل شما آرامش خود را حفظ کردید درست است؟
نه دقیقاً. با این کار ، شما تصور غلطی پیدا کردهاید و وانمود میکنید کاری را که دوست ندارید، فقط برای اینکه اختلافاتی به وجود نیاید انجام می دهید. آیا این به این دلیل است که میترسید، شما دو نفر باهم نمانید زیرا اشتراکات زیادی باهم ندارید؟
زمان ازدواج
اگر پاسخ مثبت است ، پس به زمان مزدوج شدنتان نگاه کنید. چرا شریک زندگی خود را انتخاب کردید ، و چرا آنها شمارا انتخاب کردند؟ سعی کنید این احساس را دوباره زنده کنید. این بهانه را فقط به این دلیل که مطمئن میشوید دیگری نظر شمارا میداند کنار بگذارید زیرا این موضوع به این معنی نیست که آنها کمتر به شما فکر میکنند.
برعکس. هیچکس از افرادی که فقط این بهانه را می آورند ، خوشش نمیآید . نظر خود را داشته باشید و از نمایش آن نترسید. این مکالمه حتی ممکن است به یک بحث کامل تبدیل نشود ، اما یک بحث سالم درباره چرایی بهتر بودن می تواند در رابطه شما تأثیر مثبتی بگذارد.
خوبی این راه حل برای از بین بردن این بهانه این است که شما مجبور نیستید در همه موارد با هم توافق کنید یا توافق داشته باشید. مادامیکه شما در یکجهت قرار دارید و هر دو تصویر بزرگتر را به روشنی میبینید ، پس اختلافات یکروند طبیعی در روابط شما است و بحث و جدال نیز همین است. اینها به معنای پایان رابطه نیستند ، بلکه گامی بهسوی درک بهتر یکدیگر هستند.
حد مناسب
دوست داشتن کسی به معنای این نیست که شما باید کاری کنید که نباید آن کار را انجام میدادید پس این بهانهگیری در رابطه خود کنار بگذارید. اینیک غریزه طبیعی است که بخواهید از کسانی که دوستشان دارید محافظت کنید ، بهانهای برای رفتار آنها به وجود آورید ، اما لازم است یک حد متعادل و سالم برای آن وجود داشته باشد.
اگر یکبار اتفاق بیفتد چه؟ ، بله ، ممکن است بهانه قابلقبولی وجود داشته باشد. اما اگر مدام اتفاق بیفتد و الگوی مشخصی در آنجا وجود داشته باشد ، پس باید دیگر بهانهگیری در رابطه برای این موضوع را متوقف کنید. مسئله این است که وقتی در مورد رفتارهای همسرتان بهانه می آورید ، آنها احتمالاً وانمود میکنند که اتفاقی نیفتاده است و شما موضوع را فراموش خواهید کرد زیرا آنها را دوست دارید.
تنها مسئلهای که در این مورد وجود دارد این است که شما مهمترین فرد در رابطه یا حداقل شخصی را که باید برای شما مهمترین باشد فراموش کرده اید؛ آن فرد خودتان هستید . این اتفاق سختترین مرحله است ، پسازآن ، میتوانید برای جلوگیری از وقوع بهانه های بیشتر در رابطه و در آینده ،اقدام کنید.
با هر تغییر دیگر ، یک انتقال آهسته لازم است.
در ابتدا بهطور خودکار برای آنها بهانهگیری در رابطه میآورید زیرا احساس گناه خواهید کرد. شما آنها را دوست دارید ، بنابراین باید طرف آنها باشید. نکته کلیدی در اینجا تغییر نحوه تفکر شماست. بهجای تمرکز برطرفداری از آنها ، سعی کنید از خودتان طرفداری کنید. آیا این دو باهم مطابقت دارند؟ نه؟ سپس بهجای بهانهگیری در رابطه با شریک زندگی خود ، سعی کنید کاری کنید که شمارا به جلو سوق می دهد. اگر از مسئله فاصله بگیرید ، راهحل نیز برای شما واضحتر می شوید.
دوست داشتن کسی به معنای این نیست که شما باید کاری بکنید که نباید آن را انجام می دادید. اینیک غریزه طبیعی است که بخواهید از کسانی که دوستشان دارید محافظت کنید و بهانهای برای رفتار آنها به وجود آورید ، اما لازم است یک حد سالم برای آن به وجود آورید.
مواجهه با ترس
مطمئناً مواجهه با ترس شما بسیار سخت است و متوقف کردن بهانه های مربوط به آن کار زیادی میبرد. وقتی در رابطه برای رفتار همسرتان وزندگی که هر دو در آن هستید بهانه می گیرید به همه آنچه میدانید عادت کردهاید که در این بین ، باید چیزی تغییر کند تا شمارا از آن دور کند.معمولاً تا زمانی که اتفاق بدی نیفتد ، بهانه میگیرید.
پذیرفتن کارها به روشی که هست و مسئولیتپذیری باعث ایجاد اقدام و عمل می شود. مهمترین اقدامات، قدمهایی است که میتوانید برای داشتن زندگی شادتر و داشتن رابطه سالمتر بردارید. اگر شریک زندگی شما میخواهد رفتاری خاص داشته باشد ، این انتخاب اوست. اما خواه اجازه دهید آنها با شما همانگونه رفتار کنند یا نه ، این به عهده شماست.
ما باهم تعهداتی داریم
شاید فهمیده باشید که برای شریک زندگی خود بهانه میگیرید. حتی ممکن است بخواهید این کار را متوقف کنید و از رابطه خارج شوید. اما شما باهم تعهداتی دارید. این میتواند یک کودک ، یکخانه ، یک ازدواج ، یا حتی این واقعیت باشد که شما رابطه جنسی با هم داشتهاید. همهچیز شمارا در کنار هم نگه میدارد ، بنابراین احساس میکنید به هم قول دادهاید و اکنون باید به آن پایبند باشید و بپذیرید که همهچیز نمیتواند تغییر کند.
در این حالت ، پاسخ هرگز ساده نیست ، اما باید از خود بپرسید چه عواملی میتواند خسارت بیشتری به رابطه شما وارد کند. همیشه ماندن و بهانهگیری در رابطه ، پوشاندن کبودی و دروغ ، یا ترک کردن می تواند خساراتی باشد که در این رابطه نسیب ما شده است.
اگر این زندگی موردنظر شما نیست ، چرا باید در آن بمانید؟ شما قول دادید ، اما آیا میدانستید که زمانی این اتفاق میافتد؟ آیا اوضاع میتواند تغییر کند؟ آیا اوضاع تغییر کرد؟ بازهم پاسخ سادهای وجود ندارد و فقط شما میتوانید تصمیم بگیرید که ارزش وقت و تلاش را دارد یا نه!
اما مسئله این است که اگر شما به بهانهگیری در رابطه ادامه دهید و این همان چیزی است که فرزندان شما میبینند ، آنها باور خواهند کرد که کاری که شریک زندگی شما انجام میدهد خوب و قابلقبول است. اگر میخواهید از طریق مثال پیش بروید ، باید بدانید که چه نوع پیامی را ارسال میکنید. آیا شریک زندگی شما همان نوع ملاحظه را با شما میکند که شما با او برخورد می کنید؟
تغییر تمرکز به سمت خود در اینجا نیز مهم است.
این موضوع خودخواهانه نیست. یافتن خود برای جلوگیری از بهانهگیری در رابطه بسیار مهم است. درست مثل این است که از یک عادت بد خلاص شوید. شما مدام به آن برمیگردید ، حتی اگر میدانید این بهانه برای شما خوب نیست.
پنج سال دیگر خود را تصور کنید.
شما میخواهید در رابطه خود به چه چیزی برسید؟ دوست دارید چکاره شوید؟ آیا با در نظر گرفتن شرایط فعلی شما این امکان وجود دارد؟ نیازی نیست فوراً پاسخی به این سؤال بدهید ، زیرا اینیکی از اشتباهاتی است که میتوانید مرتکب شوید. خود را تحتفشار قرار ندهید ، زیرا پاسخها هنگامیکه تصور نمیشود به سرعت نمایان میشوند.
و وقتی این کار را انجام دادید ، آنها را یادداشت کنید ، سپس آنها را برای چند روز کنار بگذارید و به کارهای عادی خود ادامه دهید. سپس ، وقتی همهچیز در ذهن شما حل شد ، دوباره به این پاسخها نگاه کنید.
چه احساسی در شما ایجاد میکنند؟
اگر آنها احساس سبکی به شما میدهند ، پس شما همانجایی هستید که قرار است باشید.
من هم عیب دارم
ممکن است درنهایت رفتار همسرتان را بهانه کنید و بگویید اشکالی ندارد ، زیرا شما نیز ایراداتی دارید. هیچکس کامل نیست ، ما فقط از طرق مختلف نقص داریم و اینیک فکر دوستداشتنی است ، به شرطی که در مورد شریک زندگی خود صحبت کنید. اما وقتی صحبت از رفتاری میشود که نباید برای آن بهانه آورد ، پس این استدلال بر پایههای محکم بنا نشده است.
بله ، همه افراد دارای نقص هستند ، اما بین داشتن یک عادت بد و صدمه زدن به یک شخص تفاوت زیادی وجود دارد زیرا ما این احساس را داریم. مشکل این است که چون احساس میکنید خودتان نیز مشکلی دارید ، اینسو استفاده را تحمل میکنید و در این راه بهانهگیری در رابطه با شریک زندگی خود میآورید.
میگویید: او این کار را با من انجام داده است زیرا من او را آزار دادم. یا او این کار را انجام داد زیرا من کارهایی را که باید انجام میدادم، انجام نمیدادم.بهاینترتیب با این باور که همیشه مرتکب کار اشتباهی میشوید ، هویت و اعتمادبهنفس خود را بهآرامی از دست میدهید و او همیشه کاری را انجام میدهد که حق دارد.
تمرکز خود را تغییر دهید.
این کار را میتوانید با مدیتیشن ، گوش دادن به پادکستهای قدرتمند و تماشای فیلمهای الهامبخش انجام دهید. به خودتان کمک کنید نقایص خود را بپذیرید ، سپس آنها را در مقایسه با رفتار همسرتان خواهید دید. دیگر برای رفتاری که آن ها انجام می دهند بهانهای نخواهید گرفت اما عیبهای آنها را نیز میپذیرید.
و مهمترین چیز در اینجا این است که: هنگامیکه در آن مرحله قرار گرفتید ، این انتخاب شما خواهد بود که آیا این نقایص برای شما قابلقبول هستند یا خیر؟ اما به یاد داشته باشید ، شما نیز نباید از این مسئله استفاده کنید زیرا احساس میکنید که کامل نیستید. هیچکس کامل نیست ، اما باید بدانید تفاوت هایی بین ناقص بودن و سو استفاده وجود دارد. فقط به این دلیل که دارای نقص هستید (مانند بقیه) ، به این معنی نیست که باید به رابطهای که دارای نقص است نیز بسنده کنید.
او میخواهد برای من تغییر کند
بدترین و رایجترین باور و بهانه این است که شریک زندگی شما به خاطر شما تغییر خواهد کرد. البته شما یک محدودیت زمانی تعیین میکنید و مشتاقانه منتظر اتفاق میافتید ولی اگر اتفاق مورد نظرتان نیفتاد ، بهانه دیگری میگیرید و به خود میگویید که چرا هرگز این اتفاق نیفتاده است ، تا به امید رسیدن به همان زمان ، تاریخ رسیدن به آن هدف را یک سال بعد تنظیم کنید.
حال چه کاری بایدکرد؟
۱. اطمینان حاصل کنید که این بهانه درواقع جعلی هستند.
شریک زندگی شما ممکن است ادعا کند که شما هرگز به بیرون بردن زبالهها اشاره نکردهاید ، بنابراین به همین دلیل است که زباله ها هنوز در آنجا و در زیر ظرفشویی قرار دارند. دوباره فکر کنید که آیا در مورد دستورالعملهایتان به همان اندازه که فکر میکردید، صریح بودید؟
۲. درک کنید که بهانه از کجا آمده است.
اگر افرادی که با شما رابطه دارند دائماً بهانه میآورند ، ممکن است انگیزه آنها برای تحقق اهدافی که مد نظر شماست ، نباشد. همچنین این احتمال وجود دارد که آنها اشتباهی صادقانه مرتکب شده باشند که اکنون سعی دارند آن را پنهان کنند.
۳. تشخیص دهید که همه ، حتی شما ، بهانه میآورند.
هیچکس از تمایل به محافظت از عزتنفس، مصون نیست. اگر کاملاً با خود صادق باشید ، آخرین باری که ادعا کردید بیشازحد مشغول پاسخ دادن به یک ایمیل هستید ، درواقع ، شما فقط نمیخواستید با آن کنار بیایید درست است؟
۴. عصبانیت را کنار بگذارید.
گرفتار کردن یک شخص در یک بهانه جعلی نباید بهانهای برای شما باشد که شمارا به یک بحث بکشاند. افرادی که از واکنش شما میترسند قرار نیست به شما اعتماد کنند که چرا نمیتوانند کاری انجام دهند یا کاری انجام ندادهاند. اگر احساس کنند رفتارشان پذیرفته میشود ، در وهله اول کمتر بهانه میآورند. عصبانی شدن بدترین راه برای کنار آمدن با یک بهانه جعلی در یک رابطه است.
۵.به بهانه ساز کمک کنید چهره خود را نجات دهد.
اگر زمان هایی وجود دارد که مردم احساس خطر میکنند ، بهانه میگیرند ، پس با احترام به نیاز حفظ عزتنفس ، در وهله اول میتوانید بهانهگیری جعلی را کاهش دهید.بهطورکلی ، میتوانید با پرورش استراتژیهای انگیزشی خودگردان گرایشهای بهانهجویی افراد را عملی سازید. به تقویت عزم و اراده خود کمک کنید. مطمئن باشید این بهانهها مانعی برای رابطه شما در آینده نخواهند بود.
کلام آخر
دلایل شما برای بهانهگیری در رابطه مربوط به هرچه باشد ، باید دلیل این کار را بفهمید. مدیتیشن کنید ، در امتداد ساحل یا در جنگل قدم بزنید. با طبیعت و باطن خود دوباره ارتباط برقرار کنید و باخودو همسرتان صریح باشید و خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان دروغ نگویید.شما می توانید عصبانیت را کنار بگذارید تا از بهانه جویی ها بکاهید یا آن ها را متوقف کنید.
به نظر شما چه بهانه های دیگری در روابط وجود دارد؟