مقاومت ذهنی: ۱۰ تله ذهنی در راه موفقیت شما

خانه » بلاگ » مقاومت ذهنی: ۱۰ تله ذهنی در راه موفقیت شما

فهرست عناوین

زمان‌هایی وجود دارد که درک ما از واقعیت تحریف‌ شده است. باورهای ما و نحوه پردازش اوضاع می‌تواند منجر به برداشت‌های اشتباه شود که این موضوع باعث می شود ما مستعد خطا و قضاوت اشتباه درباره خود و دیگران ‌شویم.

این مقاومت ذهنی می‌تواند الگوهای فکری سمی یا سوگیری شناختی باشد که دیدگاه و تفکر ما را مخدوش می‌کند و توانایی ما برای موفقیت و تفکر رشد را خنثی کند.

کنار آمدن با این خطاهای تفکر درونی و خنثی کردن این مقاومت ذهنی به شما این امکان را می‌دهد که زندگی خود را کنترل کنید و توانایی خود را برای دستیابی به موفقیت تقویت کنید.

ذهن خود را گسترش دهید و درک کنید که چگونه این ۱۰ تله یا مقاومت ذهنی واقعیت شما را پیچیده و شما را از موفقیت باز می‌دارد.

مقاومت ذهنی، ۱۰ تله ذهنی در راه موفقیت شما

۱. باورهای محدودکننده.

هیچ‌ چیز مانند عدم اعتماد به‌ نفس و سایر باورهای محدودکننده ، توانایی و استعداد شما را برای موفقیت محدود نمی‌کند به همین دلیل به خود می‌گویید که نمی‌دانم یا نمی‌توانم! این باورهای محدودکننده ، شما را از مسیر خود خارج کرده و شما را متقاعد می‌کند که آنچه برای موفقیت لازم است را  ندارید.

غالباً این باورها از طریق تجارب منفی شکل می‌گیرند. اگر اجازه دهید اعتقادات محدودکننده قدرت بگیرند و ذهن شما را تحت تأثیر قرار دهند ، این تله های ذهنی توانایی برای دستیابی و رسیدن به پتانسیل کامل شما را سمی  و نابود خواهد کرد. به‌جای اینکه به خود بگویید نمی‌توانید ، از عبارت “چگونه می‌توانم ” استفاده کنید و از خود سؤال کنید.

وقتی می‌گویید وقت ندارم!

این تله ذهنی ممکن است یک صحبت خالی و بدون پشتوانه باشد. حقیقت این است که ، وقتی شما مرتباً همان حرف را تکرار می­ کنید ، آن را باور می‌کنید و این بدان معناست که هرگز وقت انجام کاری را که می‌خواهید پیدا نخواهید کرد.

حفظ این اعتقاد می‌تواند شما را سال ها در خود  گیر بیندازد و زندانی ‌کند.

ناتان پالمر ، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه جورجیا جنوبی می ­گوید: “زمان یک ساختار اجتماعی است”. از نظر من ، این بدان معناست که زمان واقعاً وجود ندارد ، بلکه فقط یک ایده یا مفهوم است که ما به‌ عنوان یک جامعه به آن اعتقاد داریم و همه طبق قوانین آن زندگی می‌کنیم. این ممکن است توضیح دهد که چرا همه ما ۲۴ ساعت در روز زمان داریم ، اما بعضی از ما خیلی بیشتر از دیگران در این زمان  به موفقیت می‌رسیم.

وقتی شروع به دیدن زمان واقعی می‌کنید که فقط درک کنید این موضوع یک ساختار اجتماعی است ،با این کار به خود قدرت می‌دهید تا به‌ جای اینکه علیه شما کار کند ، یک باور درست را به وجود آورید. یک روش ساده و عملی برای انجام این کار وجود دارد:

برای اندازه‌گیری نحوه استفاده از وقت و صادق بودن با خود در مورد آنچه می‌یابید از صفحه گسترده استفاده کنید.

همان‌ طور که به نحوه استفاده از زمان دقت می‌کنید ، الگوهای رفتاری را مشاهده می‌کنید که می‌تواند شما را در مسیر خود قرار دهد. الگوهایی مانند انجام کارهای تکراری آسان یا قرار دادن خواسته یا درخواست دیگران در واقع شما را محدود می‌کند.

با انجام چند تغییر ساده در رفتار خود ، متوجه خواهید شد که “همیشه وقت کافی دارید” و مقاومت ذهنی در این مورد را شکسته ­اید ، این فقط انتخاب شما در مورد نحوه استفاده از آن است و می‌توانید این عقیده جدید را پرورش دهید .

وقتی می‌گویید، نمی‌توانم

این‌ یکی از محدودترین باورهایی است که می‌توانید تصور کنید که ذهن و جان شما را تحت تأثیر قرار می­ دهد ، زیرابه شما فرصتی نمی‌دهد که قادر به انجام کاری باشید و به خود بگویید می‌توانم و همچنین ممکن است دست و پای شما را این مقاومت ذهنی قوی ببندد.

هرچه این جمله را بیشتر تکرار کنید ، باور شما قوی تر می‌شود. ذهن ناخودآگاه شما همیشه گوش می‌دهد و به آنچه به او می‌گویید پاسخ می‌دهد که حتی برخی از افراد این پاسخ را احساس جسمی مسدود شده توصیف کرده‌اند.

حتی اگر فقط این عبارت را بهانه ­ای می‌کنید تا خود را از انجام کاری برای شخص دیگر معذور بدارید ، پس روش دیگری برای گفتن آن پیدا کنید ، به‌عنوان‌مثال “اکنون قادر به انجام این کار برای شما نیستم”.

چیزی به‌عنوان “من نمی‌توانم” وجود ندارد و این به این دلیل است که شما همیشه یک انتخاب دارید. می‌توانید هر کاری را که فکر خود را با آن تعیین می‌کنید انجام دهید ، حتی اگر هنوز مهارت لازم را ندارید ، پس با این اوصاف توانایی یادگیری این مهارت‌ها رادارید. اگر واقعاً اعتقاد دارید که در حال حاضر نمی‌توانید ، پس کلمه “هنوز” را به انتهای بیانیه خود اضافه کنید تا پتانسیل بیشتری ایجاد کنید.

و هر وقت از خود می‌شنوید که می‌گوید: “نمی‌توانم” ، فوراً به خود یادآوری کنید که همیشه یک انتخاب دارید. یا انتخاب می‌کنید یا انتخاب نمی‌کنید.

نمی‌توانم چون نیستم …

افزودن دلیل به “نمی‌توانم” قدرت محدودیت و مقاومت ذهنی بیشتری را ایجاد می‌کند ، به‌ویژه هنگامی‌که این دلیل با کلمات “من هستم” آغاز می‌شود.هنگامی‌که از کلمات “من هستم” استفاده می‌کنید ، بیانیه‌ای در مورد خود ، هویت و کسانی که اعتقاددارید هستید به وجود می‌آورید. این‌یک باور هویتی نامیده می‌شود و این نوع باور می‌تواند محدودکننده‌ترین خودباوری باشد. بگذارید مثالی از این موضوع برای شما بزنیم.

فرض کنید  مرتباً به خود می‌گوییم “من خلاق نیستم” ، این اعتقادی بود که از کودکی به آن گیر داده‌ایم. به همین دلیل ، ما هرگز سعی نمی‌کنیم چیزی خلاقانه به وجود آوریم .

ما عادت کرده­ ایم  که خودمان هم به مردم این موضوع را  بگویم که: “من خلاق نیستم”. این‌ها شاید خوب باشد اما اگر به یک کارآفرین تبدیل شویم می‌فهمیم که این باور چقدر توانایی محدود کردن  و مقاومت ذهنی ما را در بردارد ، زیرا کارآفرینی به معنای خلاق بودن است!

اعتقادات هویتی گزاره‌هایی است که شما در مورد کسانی که فکر می‌کنید هستید و کسانی که فکر نمی‌کنید نیستید بیان می‌کند. به‌طور مثال ، “من نمی‌توانم مرتب شوم ، زیرا برنامه‌ریز خوبی نیستم” ، “من نمی‌توانم به شبکه‌سازی بپردازم زیرا من یک فرد مردمی و اجتماعی  نیستم”.

آیا می‌توانید تصور کنید که این باورها چقدر می‌تواند مانع شما شوند؟

با مشاهده روش‌های مختلف توصیف خود می‌توانید تغییرات تدریجی ایجاد کنید. مثلاً؛ “من هرروز که می‌خواهم برنامه‌ریزی کنم مرتب‌تر می‌شوم” یا “با آشنایی با افراد جدید در  شبکه‌سازی  می‌آموزم”. سپس اقداماتی را انجام دهید که از آن باورهای جدید حمایت کند و مقاومت ذهنی خود را درهم بشکند و شمارا از تله‌های مقاومت ذهنی نجات دهد.

۲. وسواس باکمال‌گرایی

بهبود خود و تلاش برای رسیدن به بهترین چیزی که می‌توانید به آن برسید، اتفاق خوبی است  که می‌تواند انگیزه شمارا برای ادامه یادگیری و رشد ایجاد کند. اما همچنین باید بپذیرید که کامل نیستید. در حقیقت ، هیچ‌کس کامل نیست . این بخشی از انسان بودن است. اگر شما درگیر کمال‌گرایی هستید ، یا اگر نمی‌توانید قناعت کنید مگر اینکه تک‌تک جزئیات کامل باشد ، به کمال‌گرایی اجازه می‌دهید مانع پیشرفت و موفقیت شما شود.

حقیقت این است که ، کمال‌گرایی شما توسط ترس تقویت می‌شود. این  ترس، ترس  از انتقاد است. ترس از طرد شدن است. ترسی است که درآن فکر می کنید همه افراد عیب‌های شمارا ببینند و در مورد آن‌ها قضاوت کنند. اجازه دادن به کمال‌گرایی برای تحت تأثیر قرار دادن زندگی شما ، شمارا از رسیدن به  موفقیت بازمی‌دارد و باعث می‌شود تا ضرب‌الاجل‌ها را از دست بدهید.

این کار، شمارا از دیگران دور می‌کند. درنهایت ، وسواس در مورد کمال‌گرایی ممکن است از شما قدردانی و بزرگداشت دستاوردهایتان را  سلب کند ، زیرا هیچ‌چیز هرگز به‌ اندازه کافی خوب نخواهد بود پس این مقاومت ذهنی و تله ذهنی را تعدیل کنید تا بتوانید پیشرفت بیشتری را وارد زندگی خود کنید.

علائم کمال‌گرایی چیست؟

تمایل به دستیابی به اهداف چیزی سالم و خوبی است. اما تمایل غیرمنطقی به همیشه عالی بودن می‌تواند مشکلاتی را به وجود آورد  و مقاومتی قوی در برابر انجام کارها ایجاد کند. اگر کمال‌ گرایی را تجربه کنید:

  • احساس می‌کنید در هر کاری که می‌کنید شکست می‌خورید
  • به‌ طور منظم کارها را به تعویق بیندازید و ممکن است در شروع کار مقاومت کنید ، زیرا می‌ترسید که نتوانید آن را به‌ طور کامل انجام دهید
  • برای راحتی و به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات خود تلاش کنید
  • در روابط شخصی و شغلی خود بسیار کنترل‌ کننده شوید
  • با قوانین ، فهرست‌ها و کارها وسواس پیدا کنید ، یا به‌ طور متناوب به‌ شدت بی‌احساس شوید

چه چیزی باعث کمال‌گرایی می‌شود؟

علت کمال‌گرایی همیشه روشن نیست. این اغلب یک رفتار آموخته‌شده است. افراد کمال‌گرا معتقدند که آن‌ها فقط به دلیل آنچه به دست می‌آورند یا کاری که برای افراد دیگر انجام می‌دهند ارزشمند هستند این موضوع را این‌گونه نیز می‌توان تعبیر کرد که مقاومت‌های ذهنی نیز آموخته‌شده هستند که گاهی توسط کمال‌گرایی خود را نشان می‌دهند.

باید بدانید که قوانین دانشگاهی می‌تواند کمال‌گرایی را در جوانان به وجود آورد.

کمال‌گرایی چگونه درمان می‌شود؟

به‌عنوان بخشی از مقاومت ذهنی ، ممکن است تلاش کنید مشکلات شخصی خود را پنهان کنید. این می‌تواند درمان را دشوارتر کند. اما به یاد داشته باشید ، مهم است که در صورت نیاز به کمک ،درخواست کمک کنید. اگر مقاومت ذهنی توسط کمال‌گرایی در توانایی شما برای داشتن یک زندگی کامل و شاد اختلال ایجاد می‌کند ، با پزشک خود یا یک متخصص بهداشت روان صحبت کنید. اگر در فکر آسیب رساندن به خود یا دیگران هستید ، به دنبال فوریت‌های پزشکی باشید.

درمان ، به‌ویژه درمان رفتار شناختی ، ممکن است به شما کمک کند روش‌های جدیدی از تفکر درباره اهداف و دستاوردهای خود را بیاموزید. یک درمانگر ممکن است به شما در رفع نیازهایتان برای پذیرش کمک کند و یا واکنش‌های شما در برابر بازخورد منفی  که از مقاومت ذهنی حاصل می ­شود را کاهش دهد.

۳. فقط دیدن آنچه می‌خواهید.

آیا تابه‌حال گزارشی خوانده‌اید و یا واقعیت‌ها را یک‌جور دیگر تفسیر کرده‌اید ، درحالی‌که یک همکار آن را کاملاً متفاوت تحلیل می‌کند؟ بخشی از دلیل این اتفاق این است که همه ما از طریق لنز‌های خودمان چیزها را می‌بینیم. همان‌طور که مشخص شد ، دیدگاه ما می‌تواند یک تعصب اساسی باشد که ما را عقب نگه می‌دارد. این دام ذهنی با داشتن یک سوگیری تأیید مرتبط است ، گرایش به دیدن چیزهایی به‌گونه‌ای که باورهای خود ما را تأیید کند و مقاومت ذهنی ما آن را ایجاد می‌کند.

ما اغلب به دنبال این هستیم که خود را فقط در معرض دیدگاه‌هایی قرار دهیم که با دیدگاه‌های ما سازگار باشد. ما خودمان را تحت‌فشار قرار نمی‌دهیم تا دیدگاه‌های دیگر را ببینیم. در عوض ، ما اطلاعات را تفسیر می‌کنیم تا با دیدگاه ما مطابقت داشته باشد.

این امر به‌ویژه در مورد مسائلی که ازنظر احساسی به آن وابسته هستیم یا اعتقادات عمیقی در آن داریم ، صادق است. نمی‌توان درک کرد که چگونه این امر می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری ناقص شود و چگونه می‌تواند تأثیرات جدی بر موفقیت ما داشته باشد.

۴. ترس از تغییر

ضرب‌المثل قدیمی “اگر شکسته نشود ، آن را برطرف نکن” بازتاب مستقیم ترس ما از تغییر است. حتی اگر  سطح آن مشخص نباشد ، بسیاری از ما احساس می‌کنیم امن‌تر و راحت‌تر است که چیزها را یکسان نگه‌داریم. بااین‌حال ، خواه یا ‌ناخواه تغییر غیرقابل‌اجتناب است.

موفقیت ناشی از نوآوری و حل خلاقانه مسائل است که بازتاب توانایی ما در پذیرش تغییرات و تقویت رشد و نادیده گرفتن مقاومت ذهنی و تله­ هاست.

بخشی از دلیل اینکه ما ترجیح می‌دهیم مسائل را به همان صورت حفظ کنیم این است که می‌خواهیم  وضعیت موجود را با مقاومت ذهنی حفظ کنیم.

جانب‌داری

ما وضع موجود را به‌عنوان خط مبنایی که می‌خواهیم حفظ کنیم، می‌بینیم. این نوع طرز فکر رشد شمارا متوقف می‌کند ، پذیرش نوآوری را دشوار می‌کند و شمارا در برابر اعمال تنظیمات لازم، محدود می‌کند. اگر کنترل نشود ، سوگیری وضعیت موجود می‌تواند شمارا از ریسک و استفاده از فرصت‌ها بازدارد.

الف. خودآرایی برای نبوغ.

ریشه ترس از تغییر در رضایت خاطر است. شما ترجیح می‌دهید در همان‌جایی که هستید بمانید ، حتی اگر واقعاً آن مکان به درد شما نمی‌خورد. این کمیت شناخته‌شده ، وضعیت موجود است. ما شمارا به چالش می‌کشیم که لحظات کوچک رضایت خاطر را شناسایی کنید و از خود بپرسید ، “اگر … چطور؟”

رضایت خاطر می‌گوید راهی بهتر وجود ندارد. نبوغ می‌گوید باید یک راه باید وجود داشته باشد. جای اولی را با مسئله دومی عوض کنید و مقاومت ذهنی را غیرفعال کنید تا حل شدن ترس خود  از تغییر را مشاهده کنید.

ب. اینرسی تجارت برای تکرار.

تعداد بی‌شماری از ورزشکاران و مربیان برتر می‌دانند که وقتی تفکر خود را به سمت بهتر تغییر می‌دهند ، رفتار و نتایج آن‌ها به طرز چشمگیری بهبود می‌یابد. اگر ترس از تغییر ندارید ، اگر شروع به تمرین ذهنی برای پاسخ متفاوت کنید ، شما نیز می‌توانید زندگی خود را تغییر دهید. شما باید متعهد شوید که این اسناد جدید را تکرار کنید تا پیش‌فرض جدید در ذهن شما به جای مقاومت­ ذهنی شکل بگیرد.

ج. منتقدان تجاری برای تشویق‌ها.

مقاومت­ ذهنی و تله ­های ذهنی به ما می‌گویند که باید از تغییر بترسید ، از آنچه انجام‌ نشده یا کاملاً درست انجام‌ نشده است بترسید. تشویق‌ کننده‌ها افرادی در زندگی ما هستند که عدم ترس از خود را نشان می‌دهند و حمایت و تشویق خود را برای پذیرش تغییر ارائه می‌دهند.

این افراد نمی‌ترسند از ما بازخورد سخت بگیرند یا سؤالات سختی بپرسند ، اما آن‌ ها به ما کمک می‌کنند تا به این فکر کنیم که چه چیزی ممکن است وجود داشته باشد که برای  ما مفید باشد.

۵. آویزان شدن بیش‌ از حد طولانی.

هرچند وقت یک‌ بار می‌شنویم که مدیرعامل یا رهبر مشاغل وقت و پول را در پروژه‌هایی هدر می ­دهد که بدیهی است هرگز کارساز نیستند. آنچه ممکن است به‌عنوان یک ایده خوب شروع‌ شده باشد ، قرار نیست تمام و کمال باشد. آن‌ها به‌ جای اینکه آن­ ها از مقیاس کوچک شروع کنند ، از طرح دو برابر استفاده می‌کنند و به امید اینکه بتوانند آن را عملی کنند ، مدام منابع خود را از بین می برند..

این خطای مقایسه‌ای اشتباه، هزینه غرق‌شده است. هزینه‌های غرق‌ شده سرمایه‌گذاری‌هایی است که ما برای کاری انجام می‌دهیم که نمی‌توانیم آن را پس بگیریم و یا بازگشت سرمایه برای ما ندارند. وقتی فهمیدید که چیزی محکوم‌به شکست است ، وقت آن است که ضرر خود را کاهش دهید ، مهم نیست که چه چیزی را در سرمایه‌گذاری اولیه قرار داده­اید. در غیر این صورت ، شما فقط پس از اتفاقات بد پول ، وقت ، انرژی و منابع خوبی را از دست داده­ اید.

شما در حال هدر دادن سرمایه خود هستید ،فقط به این دلیل که نمی‌خواهید اعتراف کنید که اشتباه کرده‌اید یا اینکه یک برنامه جایگزین برای آن ندارید، از اشتباه خود کوتاه نمی­ آیید. شما باید رها کنید و دوره موفقیت خود را به درستی  تنظیم کنید. این به شما این امکان را می‌دهد که فرصت‌های جدیدی پیدا کنید و موفقیت واقعی ایجاد کنید و مقاومت ذهنی خود را بشکنید.

۶. مقاومت ذهنی= کلاه‌برداری

مهم نیست که چقدر به موفقیت می‌رسیم ، چقدر موفق هستیم یا دیگران چقدر به ما نگاه می‌کنند یا چگونه نگاه می کنند ،بسیاری از ما از یک باور عمیق رنج می‌بریم که واقعاً فکر می‌کنیم  کلاه‌بردار هستیم. ما احساس می‌کنیم بازیگر هستیم و نقشی را بازی می‌کنیم که واقعاً مطابق آن نیستیم.

وقتی به اعتبار موفقیت خود شک دارید و ترس دارید از اینکه در معرض کلاه‌برداری خود قرار بگیرید ، به این الگوی تفکر سندرم تقلب گفته می‌شود. این کار اغلب با یک دستاورد جدید اتفاق می‌افتد ، مانند این‌که  یک کار جدید پیدا کنیم یا یک مرحله مهم را انجام دهیم . ما به خاطر این موضوع احساس می‌کنیم که لیاقت این موفقیت را نداریم یا واقعاً  آن را به دست نیاورده‌ایم.

سندرم تحمیل‌ کننده می‌تواند با اضطراب ، افسردگی و اعتمادبه‌نفس مرتبط باشد. این می‌تواند کارهای شما را به تعویق بیندازد یا  کاری کند از خطر بپرهیزد ، و می‌تواند بر موفقیت و موفقیت‌ های شما تأثیر بگذارد زیرا احساس می‌کنید باید خود را به‌ طور مداوم به خود یا دیگران ثابت کنید.

شما چه کسی هستید آیا شما  رئیس خود ، مادر یا معلم کلاس سوم خود هستید ، یا از روی کسی، رفتارهای کسی را کپی می‌کنید . آیا خودتان را به‌ سختی می‌شناسید ؟ اگر نمی‌توانید خودتان را بشناسید ، احتمالاً مثل خودتان رفتار نمی‌کنید بلکه به‌ عنوان نسخه‌ای از شخص دیگر رفتار می‌کنید . این موضوع باعث می‌شود در برابر اینکه خود واقعیتان باشید مقاومت کنید.

و خبر خوب این است که فرقی نمی‌کند از چه کسانی کپی می‌کنید ، اما می‌توانید با پرسیدن چند سؤال ساده این کار را متوقف کنید. اگر واقعاً من بودم ، اینجا چه می‌کردم؟ در این شرایط چه چیزی برای من صدق می‌کند؟ و از لذت و سهولتی که ممکن است در زندگی روزمره شما ظاهر شود شگفت‌ زده شوید.

اگر اشتباه نکنید چه می‌کنید؟ بسیاری از ما این احساس غرق شدن را داریم که ذاتاً اشتباه می‌کنیم. اگر این مسئله کاملاً اشتباه باشد چه؟ با استفاده از  سال ­ها تجربه دیگران ، هرگز کسی را پیدا نخواهیم کرد  که به‌ اندازه تصور خود اشتباه کرده باشد. وقتی ما در حال بازی کردن نقش اشتباه هستیم ، آنقدر انرژی و وقت صرف می‌کنیم تا به آنچه می‌توانیم برطرف کنیم، برسیم.

بنابراین ، لطفاً ، قبل از هر چیز ، قضاوت در مورد خود را متوقف کنید ، و در عوض ، ببینید چه انتخابی نتیجه‌ای را که دوست ندارید ایجاد کرده است. سپس ، از خود بپرسید: اگر من می‌توانم در اینجا چیزی را تغییر دهم ، و نمی‌توانم شکست بخورم ، چه اتفاقی می‌افتد؟

و شروع به بررسی حس اشتباه نکردن کنید. چه چیزی شما را به هیجان آورده و لبخند را بر لبانتان می‌آورد؟ و اگر به نتیجه‌ای که دوست ندارید رسید ، دوباره بپرسید ، چه چیزی را می‌توانم در اینجا تغییر دهم؟ چه چیز دیگری در اینجا امکان‌پذیر است که من هنوز در نظر نگرفته‌ام؟ همه این پرسش‌ها می‌تواند ساختمان مقاومت ذهنی شمارا فرو بریزد و مقاومت ذهنی شما را در هم بشکند.

۷. تفکر سیاه‌وسفید.

همه ما تمایل داریم که همه‌چیز را به‌عنوان خوب یا بد ،در نظر بگیریم. ما یا طرفدار چیزی هستیم یا مخالف آن هستیم. ما غالباً از ابهام ناراحت هستیم و دیدن زمینه متوسط برای ما مشکل است. این نوع تفکر قطبی ، سیاه‌وسفید می‌تواند ما را از دیدن چیزهایی که واقعی هستند ، محروم کند. واقعیت معمولاً جایی در وسط اتفاقات و مسائل نهفته است که نشان می‌دهد زندگی یا وضعیتی یک‌شکل  نیست.

وقتی تفکر خود را قطبی می‌کنیم ، توانایی انعطاف‌پذیری و بی‌طرفی را محدود می‌کنیم و به این مقاومت ذهنی دامن می ­زنیم. بیشتر اوقات ، یک پاسخ درست وجود ندارد ، اما پاسخ‌های متنوعی وجود دارد که ممکن است برای ما جواب بدهد. هنگامی‌که تفکر سیاه‌وسفید را کنار بگذارید ، می‌بینید که جهان واقعاً یک کلاف پیچیده است. شما فقط باید ذهن خود را به روی فرصت‌های مختلف بازکنید و مقاومت‌های ذهنی را در هم بکوبید.

تفکر سیاه‌وسفید موجود در مقاومت ذهنی می‌تواند بر روابط شما تأثیر منفی بگذارد

شریک زندگی شما فوق‌العاده‌ترین فرد در جهان است ،این تا زمانی است که بدترین حالت را از خود نشان نداده است  و وقتی اشتباهی می کند آن موقع است که همه چیز تغییر می‌کند. این چرخه عشق یا نفرت ، پایین یا بالا ، خوب یا بد می‌تواند برای هر رابطه‌ای به‌طورجدی استرس‌زا باشد.

در بعضی موارد ، این پستی‌ و بلندی‌های وحشتناک می‌تواند نشانه چیزی جدی‌تر از تفکر سیاه‌وسفید باشد ، مانند اینکه شما فکر کنید از شما سوءاستفاده می کنند.. اما در چارچوب روابط سالم و درست ، تفکر سیاه‌وسفید می‌تواند به راحتی بین شما با یکدیگر تأثیر بگذارد و از پیوند عمیق‌تر بر اساس پذیرش جلوگیری کند  و مقاومت ذهنی شدیدی بین شما به وجود آورد.

در روابط خانوادگی و دوستی نیز ، تغییر سریع  طرز فکر در مورد یک عزیز به احساس افتضاح بودن ، می‌تواند صمیمیت و اعتماد را از بین ببرد. وقتی این مقاومت ذهنی را در وجود خوددارید با دیدن عزیز خود به‌عنوان یک فرد با صفات خوب یا بد ، به خود اجازه نمی‌دهید که او را به خاطر اشتباهش قضاوت کنید. شما باید بدانید که او یک انسان معمولی و خطاپذیر درست مثل شما است.

این مقاومت ذهنی می‌تواند به تصویری که از خود دارید آسیب برساند

همه ما تعجب کرده‌ایم که آیا “فرد بد” هستیم یا “فرد خوب”! در واقع ، بیشتر ما با ویژگی‌های بد و خوب ، جایی در این‌ بین قرار داریم. با این‌ حال ، وقتی به اصطلاحات سیاه‌وسفید فکر می‌کنیم ، می‌توانیم بیش‌ از حد به خود انتقاد کنیم یا از دیدن عیب‌های خود خودداری کنیم.

تفکر سیاه‌وسفیدی که در مقاومت ذهنی وجود دارد، می‌تواند شما را نسبت به عقاید دیگران حساس کند و پذیرش انتقاد بدون عدم اطمینان عمیق را دشوار کند. این موضوع می‌تواند از رشد واقعی و خود شفقتی شما جلوگیری کند.

۸- نتیجه‌گیری

آیا تا به‌ حال در مورد ویژگی ­های شخصی یک فرد کاملاً اشتباه کرده‌اید؟ یعنی اینکه بدترین چیز را به او نسبت داده  باشید یا فکر کنید که هیچ فایده‌ای ندارد ، درصورتی که واقعیت کاملاً متفاوت است؟ آیا تابه‌حال یک وضعیت را بر اساس برداشت خود اشتباه قضاوت کرده‌اید یا سوء تعبیر کرده‌اید؟

این همان اتفاقی است که مقاومت ذهنی ایجاد می‌کند، بدون اینکه فرض کنیم و نتیجه ای بگیریم  با داشتن تمام اطلاعات کار هوشمندانه این است که قبل از تصمیم‌گیری در موقعیت عینی باقی بمانیم و تمام اطلاعات و جزئیات را جمع‌ آوری کنیم. اما اغلب اوقات ما پیش‌ فرض‌هایی قائل می‌شویم یا شرایط را بیش‌ از حد عمومی می‌کنیم ، زیرا قادر نیستیم بین آنچه واقعاً مشاهده کرده‌ایم و آنچه را استنباط می‌کنیم مرزی قائل شویم.

هنگامی‌ که ما این کار را در تجارت انجام می‌دهیم ، یا بر اساس فرضیات نادرست تصمیم می‌گیریم ، خود را در برابر مشکلات و تأثیرات گسترده‌ای قرار می‌دهیم.با این مقاومت ذهنی شدید ممکن است موانع بزرگی برای خود ایجاد کنید که مانع موفقیت شما می‌شوند.

۹. مقصر دانستن دیگران.

این ذات انسانی است که بخواهد دیگران را به خاطر مشکلاتی که با آن‌ها روبرو هستیم سرزنش کنیم یا باور کنیم که مسائل ما ناشی از عوامل بیرونی است.مطمئناً ما مقصر نیستیم! اما کلاه‌برداری توسط مقاومت ذهنی، با سرزنش ناعادلانه دیگران ، مکانیزمی مخرب است که خصومت ، شرم و جو مسموم و خصمانه را ایجاد می‌کند.برای از بین بردن این نوع مقاومت ذهنی کافی است:

. باور کنید درسی برای آموختن وجود دارد و برای یادگیری آن رضایت دهید.

این احتمالاً یکی از مهم‌ترین مراحل است. مگر اینکه واقعاً مایل به یادگیری درسی جدید باشید ، حتی اگر در بعضی مواقع احساس ناراحتی کنید ، هرگز نمی‌توانید به جلو حرکت کنید. رضایت دهید که شرایط را به‌عنوان چیزی که می‌تواند به رشد شما کمک کند ، مشاهده کنید.

. اعتراف کنید که ممکن است به ایجاد مشکل کمک کرده باشید.

هشدار: برای این کار لازم است که بلافاصله از بازی سرزنش دست بکشید! فقط این احتمال را در نظر بگیرید که به‌ نوعی در وضعیت فعلی خود نقش داشته‌اید. این بدان معنا نیست که هیچ‌کس دیگری در آن نقش نداشته است. این بدان معناست که شاید شما هم‌ در این موضوع نقش اساسی داشته اید.

. کمی وقت بگذارید و شرایط را مرور کنید.

من مطمئن هستم که شما این کار را چندین بار انجام داده‌اید. وقت آن است که به‌ گونه‌ای دیگر این کار را انجام دهید. سعی کنید از منظر دیگری وضعیت را مشاهده کنید. عینی شوید و آن را از نگاه شخص دیگری ببینید. آیا روش دیگری برای تفسیر آنچه اتفاق افتاده و بازی شده وجود دارد؟

این امر مستلزم آن است که در مورد انتخاب‌ها و اقدامات خود واقعاً با خود صادق باشید. اگر می‌خواهید دیدگاه خود را تغییر دهید ، می‌توانید بلافاصله ببینید چه درسی باید یاد گرفته شود و دقیقاً چگونه باید آن را یاد بگیرید.

۱۰.وابستگی خود را نسبت به مسئله رها کنید.

تلاش برای کنترل مشکل رئیس ، همسرتان ، یا شرایط مختلف  فقط شما را بیشتر به آن وابسته نگه می‌دارد و هرچه بیشتر روی یک مسئله تمرکز کنید ، بیشتر به شما وابسته می ­شود.

اگر به همه جزئیات کوچک درباره اشتباه بپردازید ، هرگز نمی‌توانید درس یا راه‌حل آن را ببینید. رها کردن می‌تواند شکل­ های مختلفی داشته باشد: دیدن خوبی‌ها در شخصی که دشوار به نظر می‌رسد ، پذیرفتن موقعیتی برای آنچه هست یا دیدن طرف دیگر داستان است. هر زمان که وابستگی خود را نسبت به آنچه اشتباه رخ‌داده یا آنچه باید اتفاق می‌افتاد  را رها کنیم ، امکان رشد را ایجاد می‌کنیم  و مسیر را برای نتایج مثبت‌تر هموار می‌کنیم و در تله مقاومت ذهنی گیر نمی­ افتیم.

کلام آخر

موارد دلخواه شخصی هرکدام از ما ممکن از مراحل بالا باشد. به‌طور مثال  ممکن است ازدواج خود را از دید شخص ثالث بررسی کنیم ، و به‌وضوح ببینیم همه کارها را می‌توانیم بهتر انجام دهیم. بعدازآن لحظه ، نقشی را که بازی می‌کنیم را اعتراف کنیم، خودمان را ببخشیم و سرانجام بتوانیم جلو برویم. با این کار می‌توانیم مقاومت ذهنی  و تله های ذهنی خود را در رابطه با روابط زناشویی  از بین ببریم و طرز فکر جدیدی را به وجود آوریم.

مطمئن باشید با سرزنش نکردن طرف مقابل در زندگی به شما اجازه می‌دهد از بن‌بستی که این مقاومت ذهنی به وجود آورده است رهایی یابید .

ترک بازی سرزنش و یادگیری درس‌های زندگی  و کنار گذاشتن مقاومت‌های ذهنی یا در هم شکستن این مقاومت‌ها به ما این امکان را می‌دهد که در یک رابطه دوست‌داشتنی ، برابر و از همه مهم‌تر آرامش بیشتری داشته باشیم و به ما  این امکان را می‌دهد  که حرفه رؤیایی خود  را بسازم. همچنین به ما این امکان را می‌دهد که به هر مانعی که با آن روبرو هستیم نگاه کنیم و چیز مثبتی برای برداشتن از آن پیدا کنیم.

اگر مشکلی دارید ، باید از آن درسی بیاموزید. درس مورد نظر را بیاموزید سپس می‌توانید به جلو حرکت کنید. این‌یک بازی چگونه کار کردن است.پس موفق باشید!

به نظر شما چه تله ها و مقاومت ذهنی دیگری وجود دارد؟آیا دوست دارید این مقاومت ها را از بین ببرید؟

دیدگاهتان را بنویسید