فرصت ؛همه ما عاشق این کلمه هستیم. فرصت واژه ای است که امید را تحریک میکند ، و همچنین چیزی است که میتوانیم آرزو کنیم تا زندگی خود را با آن بهتر کنیم. اینیک واقعه مشترک در بین تمام افراد است که ما را خرد می کند ، ما را روشن میکند ، و ما را با بال های خود به آرزوهایمان میرساند. اما متأسفانه برای بیشتر ما این گونه نیست.
چگونه از فرصتهای طلایی زندگی خود استفاده کنیم؟
چه فرصتهایی واقعی هستند؟
فرصتهای واقعی مانند فروشندگانی هستند که درب خانه ما را میزنند ، یا وقتی که شب هنگام مشغول شام خوردن هستیم با ما تماس میگیرند. ما نمیخواهیم در را بازکنیم زیرا عصبانی هستیم ، فکر میکنیم میدانیم که چگونه این اتفاق خواهد افتاد یا اینکه وقتی سؤالی از ما میپرسند نمیتوانیم “نه” بگوییم و بسیار از این موضوع میترسیم.
فرصتهای واقعی چیزی است که بلافاصله آن را نمیبینیم. آنها در غیرمنتظرهترین زمانها و غالباً در زمان نامناسب، میآیند. ما چنان وسواسهای فکری دیگری از حواسپرتی یا عقاید خودمان داریم که به طور معمول اکثر فرصتهایی را که در مسیر ما قرار دارند را از دست میدهیم.
وقتی فرصتها را میبینیم ، با آنها مانند رفتاری که با افراد نامناسب در فروش انجام میدهیم مانند بیاعتنایی و نگرش بد، رفتار میکنیم. نگرش ما هنگام دیدن فرصت تعیین میکند که آیا این فرصت زندگی ما را بهتر میکند یا خیر.
“فرصت توسط اکثر مردم از دست میرود زیرا این لباس پوشیدنی است و مانند کارهای معمولی به نظر میرسد.” توماس ادیسون
چند بار به شما پیشنهاد و فرصت کار جدید داده شده است ، آیا برای قرار ملاقات بوده است یا به دست آوردن یک موقعیت جدید بوده است؟ چند بار جواب منفی دادهاید؟ احتمالاً بیشتر از آنکه بله گفته باشید، درست است؟
جرقه یک ایده
همه این وقایع یک فرصت است. فرصتی برای تجربه چیزهای جدید ، چیزهای متفاوت ، چیزهای دیگر که تابهحال به آنها دسترسی نداشتهاید. هرگز از قرارهای فرد دیگری برای قرار ملاقات در زمان مناسب، نمیپرسید . خوب ، شاید این کار را میکردید ، اما شاید به همین زودی و مانند این فرصت ، غیرمنتظره یا عالی نباشد.
آیا دوست ندارید بیشتر تجربه کنید ، درآمد بیشتری کسب کنید یا بهسادگی شادتر باشید؟ همه ما این موضوعات و فرصت ها را میخواهیم و دوست داریم در زندگی خود آنها را تجربه کنیم، اما لزوماً آماده نیستیم که خودمان ریسک کنیم. بعضیاوقات ما حتی به انجام کاری فکر نکردهایم تا اینکه شخصی یا چیزی ما را تحریک می کند.
این جرقه سریع یک ایده را در سر ما روشن میکند ، جایی که درنهایت مانند بهمن بهپیشبینی ما کمک می کند. گاهی اوقات ممکن است ماهها طول بکشد تاجرئت لازم برای رسیدن به آن را به دست آوریم ، گاهی اوقات فقط چند ثانیه طول میکشد این موضوع بستگی به خودمان دارد.
شانست را امتحان کن!
ما باید جواب بله مردم شویم. وقتی این دستورات را درک کردید ، بله بگویید. به زندگی جدید بله بگویید. برای تجربه جدید بله بگویید. اما به همهچیز بله نگویید ، اگرچه بله گفتن به هر فرصتی شمارا کاملاً میسوزاند اما به قلب خود اعتماد کنید ، قلب، شما را در مسیری که برای شما مناسب است قرار میدهد.
استفاده از فرصتها میتواند ترسناک باشد ، برخی از آنها قطعاً چنین هستند. برای دستیابی به هر چیزی در زندگی ، باید فرصتی را به دست آوریم. زیبایی استفاده از شانس این است که هر اتفاقی در آن میافتد. ممکن است سقوط کنید ، صدمه ببینید یا خجالت بکشید ، اما چه میشود اگر بتوانید چیزی را تجربه کنید که کاملاً ذهن را آزار میدهد وزندگی شمارا برای همیشه تغییر می دهد.
بس کن ، فکر کن
دفعه بعدی که کسی به شما فرصت و پیشنهادی برای یک رویداد اجتماعی ، پیشنهاد کاری یا بلیت رایگان به اروپا می دهد،توقف کنید و به این فرصت فکر کنید. پاسخ معمول شما “نه” است ، اما اگر این بار “بله” بگویید چه میکنید؟ این بار ، با قصد یادگیری ، تجربه کردن ، لذت بردن بیرون بروید.
دانستن در مقابل تعجب
وقتی فرصتهایی را که به دست آوردهایم و از آن استفاده میکنیم ، در این دانش راضی هستیم زیرا میدانیم زندگی ما در دو تجربه چگونه رقم خورده است . حداقل میدانیم که یک کار باعث اتفاق افتادن یک موضوع نمیشود.با استفاده از فرصتها میتوانید تعجب خود را به دانستن تغییر دهید. با دانستن اینکه حداقل فرصت را امتحان کردهاید و به این موضوع پی برده اید که یک مسیر به موفقیت نمی رسد تجربه خود را افزایش داده اید. نمیدانید این فرصت چه نتیجهای میتواند برای شما داشته باشد و این موضوع را درک می کنید که پسازآن چگونه میتوانید احساس راحتی کنید.
“تلاش نکردن تنها شکست واقعی است.”
آیا فرصتی وجود دارد که درب خانه شمارا بزند؟ بروید به این سؤال جواب دهید که بگویید “بله” ! اما آیا اگر یک موضوع فرصتی برای شما ایجاد نمیکند در را بسازید.
راهاندازی یک آژانس بازاریابی برای بسیاری از بینندگان خلاق ، بسیار رؤیایی است ، اما رقابت سخت است. آقای کیانی، دکترای بازاریابی در شرکت طراحان کاملاً برازنده است که مشاورهای را در مورد کسب یک مزیت رقابتی و تمایز تجارت خود از رقبا ارائه میدهد.
اگرچه وی دارای مدرک لیسانس در علوم حرکات انسانی است ، اما او همیشه میخواست که تجارت شخصی خود را اداره کند. حضور در شبکه رادیویی جوان ، جایی که او اولین بار طعم تجارت خود را از بازاریابی و برگزاری یک رویداد به دست آورد که اولین موفقیت خود را نیز در حوزه کاری خود به کمک همین برنامه تجربه کرد.
سپس تصمیم گرفت که بهاندازه کافی در محیط رسانهای بهصورت حرفهای حضورداشته باشد. او نمیخواست آن شخصی باشد که سال ها بعد از خواب بیدار میشود و میفهمد که هرگز آرزوهایش را برآورده نکرده است.
وی با داشتن تنها دو سال سابقه کار در یک شرکت ، در سال ۱۳۹۰ به بازاریابی پیوست و دربرند تجاری استراتژیک برای توسعه تجارت از یک آژانس تبلیغاتی در فضای باز به یک آژانس بازاریابی یکپارچه که امروز با آن ها همکاری میکند ، روی آورد. این تجارت حتی استودیوی چاپی خود را دارد که مشخصشده است یک تمایز عمده ایجاد کرده است.
ارزش یادگیری
درحالیکه یک توافق عمومی وجود دارد که کارآفرینان نیازی به مدرک دانشگاهی ندارند ،اما آقای کیانی مدرک علوم ورزشی خود را با دیپلم مدیریت به همراه تحصیلات تکمیلی از دانشکده مدیریت تهران دریافت کرد.
او میگوید: “من فرد ایده پردازی هستم ،” ایدهها و فرصت ها بدون زحمت به من میرسند و من دوست دارم مشکلات را با خلاقیت حل کنم. حتی هنگام مطالعه ، همیشه میپرسید آیا روش دیگری برای انجام کاری وجود دارد؟ او میخواست در مورد ساختار سازمانی اطلاعات بیشتری کسب کند و معتقد است که این کار شروع بسیار خوبی برای حرفهاش بهعنوان یک کارآفرین است.
“این موضوع به او کمک کرد که بهعنوان یک شخص خودش را متبلور کندو این موضوع دید ۳۶۰ درجهای از نحوه طراحی مشاغل به او ارائه داد. ازآنجاکه هم مشغول تحصیل بود و هم در مکتب سه درصد کار میکرد، این فرصت را داشت که آنچه را یاد میگرفت عملی کند.
بازاریابی یک تجارت جدید
مانند کودکانی که کفش ندارند، آژانسهای بازاریابی نیز اغلب در تلاشاند تا خود را بهدرستی بازاریابی کنند و فرصت های خوبی برای خود ایجاد کنند. آقای کیانی میگوید: “بخشی از مسئله این است که یک شغل جدید بودجه بازاریابی ندارد.” “برای غلبه بر این مشکل ، ما متعهد شدیم کارهای خوبی انجام دهیم که خود گویای این امر باشد.
“ما همچنین زمان زیادی را برای ساخت یک شبکه متنوع سرمایهگذاری کردیم.” نکته برجسته برای فرصت در سال ۹۱ ، ایجاد یک جشنواره میراث برای یکی از خانوادههای سلطنتی در عمان بود.
او میگوید: “کار در آنسوی مرزها با بودجه چند میلیون دلاری به من آموخت که چه اتفاقی میافتد وقتی شما تحتفشار شدید قرار دارید.” “شما مجبور به خلاقیت ، ارائه و یافتن روشهای انجام کار هستید ،حتی وقتیکه این موضوع به دلیل مسافت و تدارکات غیرممکن به نظر میرسد. موفقیت آن پروژه باعث شد من حتی بیشتر به آنچه میتوانم انجام دهم باور داشته باشم. ”
مقاوم باش
ثابتقدم بودن یکی از مطمئنترین راهها برای رشد مداوم و ایجاد فرصت برای یک تجارت موفق است.
“حتی بهترین مشاغل بدون تعهد به ثبات، شکست میخورند. اینیک سفر طولانی است تا از جایی که هستید بهجایی که میخواهید برسید و تنها راه انجام صحیح آن این است که هرگز توپ را رها نکنید. ”
“مشتری شما هرگز نباید از نوسانات سطح خدمات شما آگاه شود. سازگاری به این معنی است که آنها هنگام معامله با نمایندگی شما میتوانند روی همیشه داشتن تجربه یکسان حساب کنند. ” او به شرکت نایک بهعنوان نمونه اشاره میکند. “نایک نام تجاری خود را باروحیه ورزش مطابقت داده است.این شرکت با رعایت رسالت اصلی برند خود همچنان بهخوبی عمل میکند. دهههاست که این کار را به درستی انجام میدهد و نشان میدهد که مقاومت و تداوم مهم است. این موضوع در صنعت خلاقیت ، ثبات ارزشی است. ”
ظرفیت ساخت
بسیاری از مشاغل کوچک به دلیل اینکه توانایی تأمین نیازهای مشتری را ندارند ، شکست میخورند یا فرصتها را از دست میدهند. آقای کیانی میگوید: “هنگامیکه مشاغل تازه شروع به کار میکنند ، استخدام منابعی که برای خدماترسانی به مشتریان خود نیاز دارید دشوار خواهد بود.”
وی افزود: “ما افرادی را که به آنها نیاز داشتیم بهصورت برونسپاری وارد کار خود کردیم، که این حس خوبی داشت.از این تجربه، ما آموختهایم که روشهای خلاقانهای برای ایجاد ظرفیت در کسبوکار شما وجود دارد .تا زمانی که بتوانید با اطمینان خود را بهعنوان یک بازیکن باتجربه نشان دهید این اتفاق و به دست آوردن فرصت های بهتر، امری طبیعی است. ”
چابک باشید
شرکت طراحان کاملاً برازنده در سال ۱۳۸۸ تأسیس شد.آقای مرادی در سال ۱۳۹۰به این شرکت پیوست تا در زمینه رشد چشمگیر آن همکاری های لازم را انجام دهد و تمرکز خود را بر روی تبلیغات در فضای باز بگذارد.زمانی که اولویتها تغییر میکرد، آژانس نیز باید تکامل مییافت.
او میگوید: “آنچه یک سال قبل مشتری به آ ن احتیاج داشت ممکن است همان چیزی نباشد که امروز به آن احتیاج دارد.” “یکی از بزرگترین درس هایی که ما آموختیم این بود که یک کسبوکار باید انعطافپذیر و سازگار باشد تا بتواند در فرصت های به وجود آمده رشد کند. شما نمیتوانید با ارائه خدماتی که مشتریان دیگر به آنها نیازی ندارند خود را گیر بیندازید.
“برای رشد ، شما باید چابک و نوآور باشید.او می گوید ما مجبور شدیم تجارت را به یک آژانس بازاریابی یکپارچه تبدیل کنیم تا بتواند به مشتریان متفاوت از صنایع غذایی ، کسب و کارهای اینترنتی و بانک ها به صورت استاندارد خدمات ارائه دهیم، زیرا می توانستیم به سرعت از این فرصت ها استفاده کنیم.
دستیابی به عالی بودن عملکرد
تعالی عملیاتی، خود را از طریق عملکرد در درآمد ، هزینه و ریسک نشان میدهد. این مرکز برآورده سازی انتظارات مشتری از طریق بهبود مستمر فرایندهای عملیاتی و فرهنگ سازمان است. آقای مرادی میگوید: “ما در سال جاری بهسختی روی دستگاهها و فرآیندها کار میکنیم.”
“زیرا شرکت ما دیگر یک تجارت کوچک قرار ندارد. این شرکت به یک بازیگر مهم در بازار تبدیلشده است ، این بدان معناست که حل مسئله، کار گروهی و رهبری ، همانطور که تمرکز بر نیازهای مشتریان ، مثبت نگهداشتن کارکنان و توانمند کردن آنها و بهبود مستمر فعالیتهای ماست، تمرکز روی استفاده از فرصت نیز مهم است . این چیزی است که ما را از رقبا جدا میکند. ”
یافتن یک تغییردهنده بازی
همانطور که طراحان کاملاً برازنده شروع به بزرگ شدن کرد و مشتریهای بزرگتری پیدا کرد ، گروه دریافت که حداکثر دوسوم بودجه آنها ، به تولیدی اختصاص مییابد که از خارج از سازمان تأمین میشود. علاوه بر این ، این روزها تعداد کمی از مشاغل قادر به کاهش سرعت تولید یا توقف آن هستند.
آقای کیانی می گوید:”برای تبدیلشدن به کسی که قیمت بالاتری دارد ، ما فروشگاه چاپ خود را در سال ۱۳۹۴ تأسیس کردیم. اینیک تغییر بازی برای ما بود که فرصت های بیشتری را در اختیار ما قرار می داد.علاوه بر اینکه توانستیم قیمتهای جذابتری به مشتریان خود ارائه دهیم ، همچنین اطمینان حاصل کردیم که نیازهای مشتریان هرگز در صف نخواهند ماند.
“به دلیل فرهنگ همیشه فعال ، ما یک فروشگاه چاپ ۲۴ ساعته را اداره میکنیم که به ما امکان کنترل کامل کل زنجیره ارزش بازاریابی ، از ایده پردازی تا تولید را میدهد.” این نمایندگی ما را بسیار متمایز کرده و اطمینان حاصل کرده است که میتواند متولی برند مشتری شود.
ساختن یک قانون
آقای کیانی می گوید شرکت ما کاملاً متعهد است که وظایف خود را برای کمک به افزایش فروش شرکت های طرف قرار داد انجام دهد و معتقد است که هر شغلی باید به یک شرکت بزرگ و زود بازده تبدیل شود. “ما یک شرکت متمرکز بر مردم هستیم ، و این موضوع از همه فعالیتهای ما تغذیه میکند.”به همین دلیل ما از مشارکت در برنامههای سرمایهگذاری اجتماعی شرکتی خودداری میکنیم.” به همین دلیل بهعنوان یک آژانس تبلیغاتی با تیمی جوان ، نماینده نسلی هستیم که رفتارهای اخلاقی و مسئولیتپذیری بیشتری را میطلبدکه همین امر فرصت های بیشتری را برای ما به وجود می آورد.
آقای کیانی تأکید میکند که شرکتها باید در گردآمدن مشاغل و جامعه رهبری کنند. سرمایهگذاری اجتماعی باید بهعنوان جنبههای اصلی استراتژی تجارت برنامهریزی و مدیریت فرصتها باشد.
برای این منظور ، بنیاد طراحان کاملاً برازنده را ایجاد کرده است ، که در حال حاضر از خانوادههای اطراف حومه شهر تهران نیز پشتیبانی میکند تا باهدف گسترش دسترسی به بازارهای بزرگتر و بیشتر در سطح کشور این کار انجام شود. او می گوید: “از ابتدا ، نام تجاری شما باید باارزشهای اصلی شما گرهخورده باشد ، که اغلب بهطور خاص به آنچه میخواهید تجارت شما برای مشتریان شما به ارمغان آورد و آنچه میخواهید باگذشت زمان تبدیل شود ، مرتبط است.”تا
صنعت خود را میشناسید
شما بهعنوان صاحب شغل خاص ، باید بدانید که نهتنها در مشاغل شخصی خود بلکه در کل صنعت خود نیز چه میگذرد. شما باید درک کاملی از نحوه کار بخش و محل کارتان داشته باشید تا بتوانید فرصتهای پیشآمده را بهراحتی شناسایی کنید.دانستن اینکه چه چیزی به مشتری شما آسیب میرساند یا به او کمک میکند و تعیین اینکه چطور تجارت شما به این عوامل پاسخ میدهد ، میتواند حداقل بخشی از مزیتهای رقابتی برای شما باشد. پاسخ به این سؤالات وپاسخ تجربی نیز به شما در به دست آوردن فرصت بسیار کمک می کند.
ما باید سعی بکنیم تعادل بین این دو را پیدا کنیم. جهان امروز چنان پویا است که شما باید اشتهای خطر و نوآوری را داشته باشید. ایجاد یک بازار شخصی هزینه بسیاری دارد. کارآفرین بصری تقریباً همیشه در موقعیت استراتژیک بهتری قرار میگیرد تا فرصتهای لازم را بهِ دست آورد.
“پتانسیل دستیابی به عظمت ، ایجاد بازارهای جدید است نه خریدن بازارهای کاملاً تثبیتشده.”
ما در زندگی خود فرصتهای خوبی داشتهایم. مثل اکثر مردم ، ما بعضی از این فرصت ها را به دست آورده ایم و بعضی را ازدستدادهایم. اما امکان استفاده از فرصتها به صورت حداکثری بسیار مهم است. گاهی اوقات فقط یک فرصت میتواند به معنای تفاوت بین یک زندگی خارقالعاده و یک زندگی متوسط باشد.
از هر فرصتی استفاده کنید
متأسفانه فرصتها برای همیشه دوام ندارند. اما خبر خوب این است که میتوانید گامهایی بردارید تا مطمئن شوید چیزی واقعاً تغییردهنده زندگی شما را تحت تأثیر قرار می دهد که باعث موفقیت شما می شود.پس برای این اتفاقات لازم است:
۱. بیشتر اوقات “بله” بگویید
استفاده از فرصتهای زندگی با ساده بله گفتن به آنها هنگام دور شدن از آن ها شروع میشود. فردی تعریف میکرد هنگامیکه من به یک سفر بزرگ به آسیا شرقی رفتم ، از چندین دوست خود خواستم که با من همراه شوند. من علاقه زیادی نشان دادم ، اما در آخر همه عقبنشینی کردند. سال ها بعد ، چند نفر از دوستان اعتراف کردند که احساس میکنند سفری شگفتانگیز را ازدستدادهاند و باید به همراه من به آنجا میآمدند.
بله گفتن به خودتان نیز کمک فراوانی برای به دست آوردن فرصتها میکند. فرصتهای بزرگ اغلب از ایدههای عالی خود شما ناشی میشوند ، بنابراین به آنها نه نگویید. اگر نسبت به خود منفی باشید ، فقط گزینههای خود را محدود خواهید کرد. این وضعیت روحی خوبی برای قرار گرفتن در آن فرصت نیست.
۲. دریغ نکنید
فرصتها ، بر اساس تعریف ، کوتاهمدت هستند. برای اینکه بیشترین بهره را از آنها ببرید باید سریع باشید. بهعنوانمثال ، شاید هرکدام از ما بسیاری از افراد را میشناسیم که در گفتگو با زنانی که جذب آنها شدهاند مردد هستند. آنها منتظر زمان مناسب برای حرکت خود بودند. بااینحال ، همانطور که آنها منتظر زمان مناسب بودند ، شخص دیگری از راه میرسید.
فرصتها همیشه منحصر به شما نیستند. دیگران ممکن است وسوسه شوند که اگر آنها را ببینند از آنها استفاده کنند. اگر تردید کنید ، ممکن است ضرر کنید.
۳. بیشتر ریسک کنید
فرصتها و ریسکپذیری اغلب باهم هستند. و بهترینها اغلب خطرناکترین هستند. شخصی که شغل جدید خود را شروع میکند نهتنها ریسک میکند ، بلکه از یک فرصت استفاده میکند.به زمانی فکر کنید که روی کاناپه نشسته و تلویزیون تماشا میکنید. چند فرصت پیش روی شما قرار گرفته است؟ تماشای تلویزیون کمخطر است و فرصتهای کمی را به شما ارائه میدهد،درست است؟ بعضیاوقات ، باید رفتن در دل ترس و ریسک کردن از فرصتهای دیگر را شروع کنید.
درک کنید که شکست در حال وقوع است
این بخشی از زندگی است. هر کاری که انجام میدهیم ،به صورت ضمنی به آن متصل هستیم. همه افراد موفق داستان شکست بزرگی را به خود اختصاص دادهاند و توانسته اند از فرصت به وجود آمده نهایت استفاده را ببرند. فکر کردن در مورد اینکه خطر و ریسک شما بدون درد خواهد بود و مانند ابریشم نرم و روان است ، دیوانه کننده است.
پس انتظار مقداری درد و نارسایی داشته باشید. درواقع ، انتظار زیادی از آن داشته باشید. انتظار داشته باشید که شب هایی با بیخوابی به همراه افکار دیوانهوار ناامنی داشته باشید که شمارا در زیرپوشش پتو میلرزد. این اتفاق میافتد ، مهم نیست که چقدر در مورد ریسکی که میخواهید بپذیرید مثبت باشید، اما ارزشش را دارد، زیرا این فرصتی برای پرواز شما است.
هنگام بروز شکست ، تنها گزینهها، ادامه کار یا ترک آن است. اگر انتظار دارید در چمنزاری پر از گل بیفتید و و از میوه های رنگارنگ بخورید ، پسازآنکه فهمیدید که رسیدن به آن چمنزار شما را مجبور میکند از غاری پر از سنگ و پر از خفاشهای گرسنه عبور کنید، بلافاصله آن را ترک میکنید و این فرصت را به خود می دهید که به آن چمنزار زیبا و دختان پر از میوه دست پیدا کنید.
به مجموعه گران بهای خود اعتماد کن!
فزض کنید می خواهید کتابی بنویسید .نوشتن یک داستان ،خطر بزرگی نیست. این موضوع واقعاً فقط خطر از بین رفتن زمان است. بنابراین وقتی شروع به نوشتن یک داستان میکنید ، میترسید وقت تلف شود. البته ، هرگز واقعاً چنین نیست. حتی اگر داستان افسانهای به نظر نرسد ، شما هنوز تمرین میکنید.هنگامیکه شما در زندگی خود ریسک کردهاید ، به نظر میرسد که اتفاقات موفقیتآمیز همیشه هنگامی اتفاق میافتد که شما به دنبال فرصت بودهاید.
اگر در هر کاری ریسک میکنید ، فرض بر این است که اشتیاق زیادی در پس این خطر وجود دارد. این اشتیاق ، در اعماق وجود شما ، یک مجموعه گرانبها مانند موزه است. به آن اعتماد کنید ، بر روی آن تمرکز کنید ، به آن گوش دهید.موفقترین مقالات و کتاب ها و داستانهایی که وجود دارد همان مواردی است که تمام توجه خود را معطوف آنها کردهاید. در طول رشد خلاقانه آنها هیچ وقفهای وجود نداشته است. شما تلفن خود را بررسی نکردهاید یا به دنبال خبر فوری در اینستا گرام نرفتهاید .شما کاملاً درگیر کار خود بودهاید.
به مجموعه گران بهای خود در موزه زندگی خود، اعتماد کنید ، توجه خود را بر روی خطر خود متمرکز کنید، اجازه دهید ایدهها و فرصت ها در مسیر خود رشد کنند و عوامل حواسپرتی را در کنار جاده بگذارید وبه راه خود ادامه دهید.
۴. نگرش مثبت داشته باشید
داشتن نگرش مثبت چندین مزیت دارد. یکی اینکه ، به شما کمک میکند در هنگام خطر کردن و دیدن فرصت ها موفق باشید. برای شخصی که شغل جدیدی را شروع میکند؛ فکر میکنید، زمانی که فرد افکار منفی دارد و در هنگام شکستها یا زمانی که فرد فقط شکست را پیشبینی میکند ،به کجا می رسد و چه چیزی به دست می آورد؟
داشتن نگرش مثبت در مورد شانس موفقیت میتواند به شما اطمینان بیشتری دهد و به شما کمک میکند از فرصتها درست استفاده کنید.
منفعلانه کاری انجام ندهید
هر زمان که کاری را انجام میدهیم ، دوست داریم از خودمان بپرسیم که آیا در پایان روز ، راضی میشویم و می گویم که وقت خود را صرف این کارکردهایم.
زمان فوقالعاده ارزشمند است.
از منفی نگری آگاه باشید
جامعهای که خود را هوشمند میداند ، منفیباف است زیرا انتقاد را بهعنوان مکانیزگی برای سیگنال منفی بیان می کند که نشان میدهد هنگامی که شما از یک موضوع انتقاد می کنید، باهوشتر از شخصی هستید که یک مشکل را تصحیح کردهاید. این موضوع ممکن است برای ما بسیار ناامیدکننده باشد . اینیکی از مواردی است که شما بخاطر آن تمام شب را بیدار خواهید ماند و به آن فکر خواهید کرد.
وقت بگذارید تا تنها باشید
ما در ابتدا گفتم “فقط برای تنها ماندن وقت بگذارید.” ما آن را تغییر میدهیم ، زیرا اگر اطمینان حاصل نکنید که میتوانید کمی استراحت کنید ، قطعاً کار خود را رها خواهید کرد.بودن در کنار دیگران، کاری است که میتوانید برای خوشبخت کردن خود انجام دهید ، اما ما آن را در این لیست قرار نمیدهیم زیرا تقریباًهمه وقتی پیدا میکنند تا با دوستان خود صحبت کنند. از طرف دیگر ، صرف وقت با خودتان تقریباً یک محدودیت تلقی میشود اما می تواند به درستی فرصت ها را به شما نشان دهد.
۵. با افراد بیشتری ملاقات کنید
وقتی نوبت به فرصت میرسد ، غالباً کسانی را میبینید که آنها را نمیشناسید. تصور کنید دو نفر به دنبال کار هستند. یک نفر شبکهای از پنج دوست صمیمی و چند آشنا و یک نفر دیگر ۳۰ دوست و آشنای بیشمار دارد. اگر صلاحیت آنها یکسان باشد ، بهاحتمالزیاد کسی که افراد بیشتری را میشناسد ابتدا استخدام میشود.
چرا؟ زیرا فردی که دوستان بیشتری دارد شبکه بزرگتری دارد. مشاغل بیشتری از طریق آگهیهای شغلی آنلاین از طریق شبکه یافت میشوند. بنابراین اگر افراد بیشتری را بشناسید ، فرصتهای بیشتری به دنبال شما میآیند.
۶. کنجکاو باشید
کنجکاوی ذهن شمارا بیدار کرده و آن را برای دیدن فرصت ها، فعال نگه میدارد. افراد کنجکاو سؤالات زیادی میپرسند و به دنبال پاسخ میگردند. سرانجام ، سؤالی را میپرسید که شخص دیگری قبلاً آن را نپرسیده است.
با پرسیدن سؤالات زیادی در مورد جهان ، درک بهتری از آن پیدا میکنید. بازیکن منفعل نباشید. سعی کنید بفهمید چرا همهچیز به همان شکلی است که وجود دارد. بسیاری از فرصتها میآیند و میروند بدون اینکه حتی خودتان متوجه آن شوید.همه با آن متولد میشوند؛ این برای هر کودک ذاتی و طبیعی است. اما درجایی از مسیر ، ما احساس خود را در مورد چگونگی استفاده از کنجکاوی برای گسترش ذهن خود برای به دست آوردن فرصت از دست میدهیم.
وقتی به سن مدرسه رفتن میرسیم ، پاسخها از اهمیت بیشتری نسبت به فکر کنجکاو ، برخوردار میشوند. در حقیقت ،بهطور متوسط افراد ۶-۱۸ ساله هرماه فقط ۱ سؤال در هر کلاس یکساعته میپرسد.”
پروژه ۴-۲۴ ، که توسط گرگرسن انجام شد ، بر رهبران تجارت متمرکز است که در آن هرروز ۴ دقیقه صرف پرسیدن سؤالات بهتر برای افزایش کنجکاوی و پیدا کردن فرصت می شود.
کنجکاوی یک عنصر اساسی در به دست آوردن اطلاعاتی است که امروزه اقتصاد ما را پیش میبرد. درگیر کردن فکر کنجکاو ذهن ما را از حالت انفعالی و حالت غیرفعال خارج میکند. این به ما کمک میکند تا ایدههای جدید را کشف کنیم و راهها و امکانات جدیدی را بگشاییم. سرانجام ، کنجکاوی هیجان را به زندگی شما وارد میکند.،
۷. تمرکز کنید
بدانید که از زندگی چه میخواهید. اگر بدانید که از زندگی چه میخواهید ، ذهن شما روی آن تمرکز میکند و در صورت ایجاد فرصتی مراقب آن خواهد بود.این امر همچنین در تعیین مسیر زندگی شما کمک میکند. کسی که فرصتی برای رفتن به دانشکده حقوق دارد ، فرصت های دیگری نیز دارد ، اما اگر از وکالت متنفر است ، نباید آن را انتخاب کند. نکته منفی برای شخصی که از وکالت متنفر است و هنوز هم به دانشکده حقوق میرود این است که فرصت انجام کارهایی که علاقه بیشتری به آن ها دارد را از بین می برد.
این همان چیزی است که اقتصاددانان آن را هزینه فرصت مینامند. اگر این فرد فرضی به دانشکده حقوق برود ، او وقت ، پول و انرژی زیادی را صرف انجام کاری میکند که از آنها متنفر است. این بار ، پول و انرژی میتواند راهی بهتر برای پیدا کردن فرصتهای بیشتر ایجاد کند که از آنها بیشتر لذت خواهند برد.
یکی از بزرگترین چالشهای افراد این است که بفهمند چگونه باید تمرکز خود را وقتی صد اتفاق دیگر در اطراف آنها رخ میدهد حفظ کنند.عوامل مختلفی وجود دارد که باعث از بین رفتن تمرکز میشود مانند عادتهای اتلاف وقت ، حواسپرتی ، همکاران آزاردهنده و … این عوامل میتوانند بر روی بهرهوری و کارایی کلی شما تأثیر منفی بگذارند و شمارا از دیدن فرصتها بازدارد.
مغز ما مستقیماً تحت تأثیر چیزهایی که در مقابل ما هستند قرار میگیرد. اگر به نظر میرسد ایستگاه کاری شما فقط درگیر طوفان شده است و همهچیز بههمریخته است ، پس حدس بزنید چهکاری باید انجام دهید؟ دقیقاً احساسی که در کل روز دارید ، حواسپرتی و گمشدن است.
برخی میگویند میز کار شما بازتاب عادات و شخصیت شماست. اگر آن با پروندهها و سایر موارد انباشتهشده باشد ، ممکن است بخواهید کمی آن را سازماندهی کنید. تمیز و منظم نگهداشتن فضای کار زمان کمی میبرد اما میتواند تأثیر بسزایی در سالم ماندن تمرکز و بالا رفتن درجه بهرهوری شما هنگام پیدا کردن فرصت مورد نیاز باشد.
یک برنامه کاری ساعتی ایجاد کنید
یک برنامه کاری ساعتی ایجاد کنید و تمرکز خود را برای پیدا کردن فرصت ها ، بهبود ببخشید.
یکی از مهمترین دلایل اینکه بیشتر ما تمرکز خود را برای به دست آوردن فرصت از دست میدهیم نداشتن یک برنامه مناسب برای پیدا کردن فرصت ها است. درنتیجه ، ذهن چموش ما خودش را از زنجیر آزاد میکند و تمرکز خود را از دست میدهیم. برای رام کردن ذهن چموش خود ، سعی کنید برنامههای خود را ساعتبهساعت تنظیم کنید. اینیک تمرین عالی است که به کارها و اولویتهای شما ساختاری خاص میبخشد. شما دقیقاً میدانید که چهکاری باید انجام دهید و در پایان روز چهکارهایی باید انجام شود و شمارا متوجه فرصت میکند.
درواقع ایجاد یک برنامه ساعتی یک روش عالی برای افزایش روند اولویتبندی است. این موضوع به شما این امکان را میدهد که بهگونهای برنامهریزی کنید که بتوانید فرصت ها را بهتر ببینید و ازآن ها استفاده کنید.
وارد جریان شوید
جریان و تمرکز در کار
همه ما متفاوت هستیم. ما عادتهای مختلف و سبکهای مختلف کاری داریم. بعضی از ما وقتی بهطور مداوم کار میکنیم بهترین عملکرد راداریم درحالیکه دیگران وقتی در فواصل زمانی کمی کار میکنند ، بازی عالی خود را به نمایش میگذارند. بنابراین ، برای ما مهم است که درک کنیم بدن و مغز ما چگونه کار میکنند تا بتوانیم فرصت ها را بهتر درک کنیم. ما میتوانیم از این اطلاعات برای ایجاد تکنیک استفاده کنیم که برای افزایش دامنه توجه ما و یافتن فرصتها بهترین عملکرد را داشته باشد.
محققین دانشگاه شیکاگو توضیح میدهند که چگونه “جریان” میتواند به شما در تقویت توانایی تمرکز روی فرصتها و به حداکثر رساندن عملکرد و سطح یادگیری کمک کند. برای افزایش اثربخشی آن ، میتوانید مهلتهای تعیینشده برای خود را تعیین کنید. احساس فوریت ذهن شمارا به سمت کار با کارآمدترین روش و انجام کارهای بیشتر سوق میدهد و باعث میشود ذهن شما فرصتها را ببیند.
کمی استراحت کنید
استراحت کوتاهی کنید تا آرام باشید
بعضیاوقات ، وقتی دیگر نمیتوانید روی کاری تمرکز کنید ، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که کمی استراحت کنید. مغز ما بهگونهای طراحی نشده است که بتواند ساعتهای زیادی توجه و تمرکز خود را حفظ کند. علاوه بر این ، نشستن روی میز برای مدت طولانی روبروی صفحهنمایش میتواند منجر به بیحالی ، خستگی و سردرد شود. به همین دلیل است که توصیه میشود پس از هر ۶۰ دقیقه کار مداوم ، کمی استراحت کنید.
البته قانون ۹۰/۳۰ هم برای کار گزینه ی بسیار پرکاربرد و خوبی است. بر طبق این قانون بعد از هر ۹۰ دقیقه کار ، ۳۰ دقیقه باید استراحت کنیم.
یک مقاله منتشرشده در ژورنال کاگنیشن Journal Cognition میگوید: ”غیرفعالسازی و فعالسازی مجدد اهداف شما به شما اجازه میدهد تا تمرکز خود را روی فرصت ها حفظ کنید. همچنین ، هنگامیکه با کارهای طولانی مانند مطالعه قبل از امتحان نهایی یا کار بر روی یک پروژه یا فرصت روبرو هستید ، بهتر است وقفههای کوچک را به خود تحمیل کنید تا روی کار خود تمرکز بیشتری داشته باشید. ”
۸. تصمیم بگیرید و با آنها همراه باشید
نکته مهم در تمرکز داشتن ، نداشتن تمرکز است. بسیاری از مردم در زندگی خود فرصتی ندارند فقط به این دلیل که هیچ تصمیمی نمیگیرند و کاملا یکنواخت به زندگی ادامه میدهند، پستی و بلندی ندارند. در مثال فوق در مورد دانشجوی حقوق ، این فرد فقط باید از رفتن به دانشکده حقوق خودداری می کرد، زیرا می دانست که از آن متنفر است. اگر آنها مطمئن نیستند یا مردد هستند ، باید به دنبال آن نروند.
همیشه میتوان یک تصمیم اشتباه گرفت ، اما یک تصمیم اشتباه هنوز بهتر از هیچ تصمیمی است.فردی تعریف میکرد: وقتی تصمیم گرفتم برای گرفتن پروانه تدریس تحصیلات تکمیلی خود را انجام دهم در ابتدا مردد بودم. من سال ها در مورد انجام این کار بحث کرده بودم و مطمئن نبودم که این مسیر خوبی برای من هست یا نه!. بااینحال ، تصمیم گرفتم فقط تصمیمی بگیرم و به آن پایبند باشم. حالا ، فقط آرزو میکنم وقتی فکر میکردم این کار برایم مفید است یا نه آن را انجام می دادم.
کلام آخر
ما برای اینکه از فرصتها استفاده کنیم باید آماده به دست آوردن آن باشیم ، ریسک کنیم ،تصمیم بگیریم و اقدام کنیم.ما میتوانیم ذهن خود را برای آن کار آماده کنیم تا بتوانیم فرصتهایی که درب خانه ما را میزنند دریافت کنیم.
البته باید حواس خود را جمع کنیم که به کدام فرصت ها بله بگوییم و به کدام نه بگوییم…
به نظر شما چگونه می توان از فرصت های استفاده کرد؟آیا دوست دارید از فرصت های زندگی خود استفاده کنید؟