تعریف کامل گرایی / کمالگرایی : کمالگرا یا کامل گرا به شخصی گفته میشود که از پذیرفتن هرگونه استاندارد امتناع میورزد. در روانشناسی ، کمالگرایی یک ویژگی شخصیتی است که با “تلاش یک فرد برای بیعیب و نقص بودن و تنظیم استانداردهای عملکرد بسیار بالا همراه با ارزیابی خود بیشازحد انتقادی و نگرانی در مورد ارزیابی دیگران” مشخص میشود که غیرقابلقبول است.
ویدئو کامل کلاس آنلاین راه کارهای درمان کامل گرایی کمالگرایی
با تدریس سبحان رئوفی مربی مهارت های زندگی
________________________________________________________
________________________________________________________
ویدئو بالا حاوی ۹ راهکار اساسی است که میتونی باهاش به کامل گرایی خودتون غلبه کنید، حتما زمان بزارید و کلاس رو کامل ببینید.
نشانه ها و ویژگی های کمالگرایی یا کامل گرایی
- تفاوت بین کامل گرایی و کمالگرایی چیست؟
- آیا شما کمالگرا هستید؟
- آیا شما اغلب به دنبال دستیابی به یک استاندارد کامل در کار خود هستید؟
- آیا برای انجام کارهای خود صبر میکنید تا تمام شرایط محیا شود؟
- آیا با کمالگرایی کارها را به تعویق میاندازید؟
- آیا کمالگرایی خوب است؟
تفاوت بین کامل گرایی و کمالگرایی چیست؟
به نظر من کمالگرایی و اینکه انسان همیشه به دنبال بهترین باشد اتفاقا بسیار خوب است اما اینکه کامل گرا باشیم یعنی فقط دنبال ۱۰۰ و برترین و بهترین باشیم بیماری محسوب میشود. پس به دنبال کمال بودن خوب است اما به دنبال کامل بودن خوب نیست. هیچ نمره بیستی برای انسان در توسعه فردی وجود نداره که بخواهیم بهش برسیم.
پس کمالگرا باشید اما کامل گرا نه
در کتب روانشناسی و بین اساتید به اشتباه کلمه کمالگرایی مذموم است به همین دلیل وقتی جای خواندید کمالگرایی بدانید که منظور کامل گرایی است. در این مقاله هم هر جایی نوشته کمالگرایی شما بخوانید کامل گرایی.
آیا شما یک کمالگرا هستید؟ نشانههای کمالگرایی چیست؟
برای کمک به شما در ارزیابی سطح کمالگرایی خود ، در ادامه به چندین نشانه از کمالگرایی اشارهکردهایم که به آن میپردازیم:
۱.دیگر جایی برای اشتباه نیست.
هر وقت خطایی مشاهده کردید ، اولین نفری هستید که به سمت آن میروید و آن را تصحیح میکنید.
شما روش خاصی دارید که باید آن کارها را انجام دهید. بسیاری از اوقات ، مردم شمارا درک نمیکنند ، زیرا شما در انجام کار کاملاً حرفهای و مشخص رفتار میکنید. تا زمانی که چیزی نامناسب باشد یا با رویکرد شما مطابقت نداشته باشد ، برای شما قابلقبول نخواهد بود. به همین دلیل ، یافتن افراد مناسب برای انجام کار درست بسیار دشوار است. ممکن است بعضی از آنها کار با شما برایشان سخت باشد.
۲.شما رویکردی “همهیاهیچ” دارید.
یا همه کارها را بهخوبی انجام میدهید ، یا اصلاً کاری را انجام نمیدهید و همهچیز دراینبین ممنوع است.
۳.همهچیز در مورد نتیجه نهایی است.
اهمیتی نمیدهید که دراینبین چه اتفاقی میافتد یا چه چیزی برای رسیدن به هدف لازم است. شما فقط میخواهید اطمینان حاصل کنید که نتیجه نهایی حاصل میشود. در غیر این صورت احساس آزردگی و ویرانی میکنید.
۴.شما نسبت به خود بسیار سختگیر هستید.
هر وقت مشکلی پیش آمد ، واقعاً نسبت به خود سختگیر میشوید. فرقی نمیکند که این موضوع تقصیر شما باشد یا فقط یکچیز کوچک بوده که اتفاق افتاده است. شما همیشه سریع خودتان را میکوبید و برای مدت طولانی احساس بد و شدیدی نسبت به یک اشتباه کوچک دارید.
۵.وقتی به اهداف خود نرسیدید افسرده میشوید.
شما معمولاً نتایجی را تصور میکنید که با تصور پیش نمیروند. شما مدام فکر میکنید “اگر شود چه میشود؟” از همه مهمتر ، شما احساس میکنید که اگر به چنین استاندارد مطلوبی نرسیدید ، همه این اتفاقات باید تقصیر شما باشد.
۶.شما استانداردهای فوقالعاده بالایی دارید.
هر کاری که فکر خود را روی آن معطوف کردهاید ، اهداف بالایی برای رسیدن به آن خواهید داشت. بعضیاوقات ، این اهداف شمارا بیوقفه تحتفشار قرار میدهند. ممکن است درنهایت سختی و مشقت فراوان بکشید تا به آنها برسید. در یکلحظه ، وقتی کارهای خود را به تعویق میاندازید و از هدف خود دست میکشید، ترس از اینکه نتوانید به اهداف خود دست پیدا کنید ، شما را متوقف میکند زیرا شما با معیار کمالگرایی روبرو میشوید.
۷.موفقیت هرگز کافی نیست.
هر کاری که میکنید ، همیشه هدف بالاتری وجود دارد. حتی وقتی به نقطه X دست پیدا میکنید ، ۲X را میخواهید. حتی وقتی به ۲X میرسید ، ۵X را میخواهید. فراتر از این میل به پیشرفت در شما وجود دارد، بسیاری از اوقات اگر به دنبال هدفی بالاتر و بزرگتر نباشید ، خوشحال نخواهید شد. شما بندرت به وضع موجود راضی هستید و میخواهید چیزهای بیشتر و بهتری را ببینید.
۸.شما فقط برای انجام کاری که در لحظه “مناسب” است، تعلل میکنید.
شما دائماً منتظر لحظه “مناسب” برای کار کردن روی اهداف خود هستید. شما فقط میخواهید زمانی شروع کنید که “آماده” باشید تا بهترین کیفیت کار خود را ارائه دهید. بااینحال ، به نظر میرسد این حالت “آمادگی” هرگز به وجود نمیآید. گاهی اوقات ، هرگز به این نتیجه نمیرسد که فقط برای انجام کار منتظر میمانید.
۹.شما مرتباً اشتباهاتی را میبینید که دیگران آن خطاها را نمیبینند.
گرچه این بهراحتی میتواند به این معنی باشد که شما دقیقاً بسیار جزئینگر هستید ، کمالگرایان معمولاً اشتباهات و مسائل را از یک کیلومتر دورتر تشخیص میدهید. بعضیاوقات این اشتباهات واقعی است. بعضیاوقات سرابی را که واقعی نیست،میبینند.
۱۰.شما غالباً وقت زیادی را صرف کامل کردن چیزی میکنید.
کمال هدف نهایی است. غیرمعمول نیست که شما میتوانید خواب ، وقت شخصی و رفاه خود را فدا کنید ، فقط کار خود را به بالاترین سطح میرسانید. ازنظر شما ، همه بخش ها جزئی از مسیر رسیدن به هدف شماست.
آیا میتوانید با هر یک از صفات بالا ارتباط برقرار کنید؟ از ۱۱ ویژگی بالا ، چند مورد برای شما صدق میکند؟
۱۱.تجربه ما با کمالگرایی
ممکن است ما قبلاً از کمالگرایی شدیدی رنجبرده باشیم.
در حقیقت ، زمانی وجود داشت که تمام ۱۱ ویژگی برای ما یک سهراهی مناسب بود! ممکن است ما امروز هنوز هم یک کمالگرای حرفهای باشیم ، گرچه یاد گرفتهایم قسمتهای منفی کمالگرایی خود را کم کنیم.
بخش عمدهای از کمالگرایی ما این است که علاقهمند هستیم بهترین کار خود را برای هر چیزی انجام دهیم. ما فکر میکنیم وقتی خود را برای انجام کاری آماده میکنیم ، باید بهترین تلاش خود را انجام دهیم بدون اینکه مصالحه کنیم یا بهانه بیاوریم.
دلیل دوم نحوه تربیت ما است.
من در فرهنگی پرورش یافتیم که موفقیت در آن ارزشمند است ، و شکست ، مجازات میشود. مردم به خاطر بهترین بودن جشن میگیرند و اگر متوسط باشیم ما از آنها خجالت میکشیم. نهتنها این ، در دوران دبستان نیز این موضوع را به ما آموختند که از دستورالعملهای غیرمتعارفی پیروی کنیم ، فقط اجازه داشتیم لباس های یک رنگ بپوشیم ودفترهای یک رنگ داشته باشیم.
یا اینکه دختران نباید هیچ تار مویی را بیرون بگذارند یا قسمتی از صورت را باید بپوشانند. این “قوانین” ازنظر چگونگی کمک به ما برای تبدیلشدن به انسانهای بهتر ، سؤال برانگیز بود. عدم انطباق منجر به شرمسار شدن ، سرزنش شما در مقابل جمعیت یا محکم شدن بچهها میشود.
این موضوع همراه با یک حساسیت ذاتی بسیار بالا باعث شد تا در مورد تکتک کارهایی که انجام میدهیم بسیار دقیق باشیم. این موشکافی فراتر از تحصیلات ما در هر زمینه زندگی است.
کمالگراها شیطان خودشان هستند. ” جک کرپی
“کمالگرایان در رفتارهای خود متفاوت هستند: برخی تلاش میکنند نقصهای خود را پنهان کنند. دیگران سعی در ارائه تصویری از کمالگرایی خود دارند. ” لت فلت ، دانشگاه یورک
در ظاهر ، کمالگرا بودن کامل و عالی به نظر میرسد. شما نهتنها مشتاقانه به جزئیات نگاهی دارید ، بلکه همیشه آمادهاید که خود را برای رسیدن به آن موضوع مهم بعدی ، یعنی هدفی که هیچکس قبلاً به آن نرسیده است ، تحتفشار قرار دهید. شما همیشه باکاری که انجام میدهید بیشازحد انتظار هستید و کیفیت خروجی شما هیچ درجهای ندارد.
بااینوجود کمالگرایی جنبههای منفی دارد. این نکات منفی تا زمانی که یک قدم به عقب برنگردید و به کمالگرایی خود و چگونگی خدمت آن به شما فکر نکنید ، آشکار نمیشود.
انجام کارها به سبک کمالگرایی
شماره ۱: تأخیر در کار ایجاد میکنیم
ساعت – سپردن کارها به لحظه آخر
اگرچه این مسئله طنزآمیز به نظر میرسد ، اما تعلل برای برخی از کمالگراها مسئلهای تکراری است. من فهمیدم که به نظر میرسد برخی از آنها بیشتر از دیگران تأثیر میگذارد . بهعنوانمثال ، نقطه درد برخی از ما بهعنوان یک کمالگرا درواقع تعلل نیست ، اما چیز دیگری است که بعداً در مقاله به آن میپردازیم .اما این برای برخی مسئله بزرگی است . ما با مشتریانی کار میکنیم که کمالگرایی مزمن دارند ، و بعضی از آنها اهداف خود را به تعویق میاندازند ، حتی اگر اینها اهدافی هستند که آنها با اشتیاق نسبت از آن یاد میکنند.
چرا برای برخی از ما اینگونه است؟ اولاً ، یک کمالگرا میخواهد بینایی پاک از چگونگی اوضاع را به ذهن خود ارسال کند. بنابراین وقتی زمان کار فرامیرسد ، آنها بسیار جزئی نگر میشوند ، شروع به وسواس در مورد هر چیز میکنند ، با هر مشکلی روبرو میشوند و نیاز به ایجاد همه شرایط میکنند. باگذشت زمان ، درد چنین توجه پیچیدهای، بیشازحد دردناک میشود و این امر متعاقباً به تعویق میافتد . آن ها کاری را انجام میدهند تا درد خود را تسکین دهند ، اما درواقع دردی را که با هر کار ایجاد میکنند ، تشدید میکنند.
ثانیه ، کمالگرایان در مورد داشتن شرایط مناسب قبل از شروع کار خاصی ، حساسیت زیادی نشان میدهند. ابتدا باید وقت کافی داشته باشند ، سپس باید ABC را در کنار خود داشته باشند ، و سپس به XYZ را برای انجام کار خود احتیاج دارند و سپس احساس میکنند که برای شروع آماده هستند. تا زمانی که هر موردی وجود نداشته باشد ، احساس نمیکنند که باید شروع کنند. آنها فقط بارها و بارها کارها را به تعویق میاندازند ، فقط اینکه منتظر آن لحظه “عالی” هستند تا کارها را به روشی “عالی” انجام دهند.
البته ، در پایان روز فرد کمال طلب فقط خود را گول میزند. این به این دلیل است که وقتی کاری را به نام کمالگرایی به تعویق میاندازد ، دیگر کاری از پیش نمیبرد. این موضوع خیلی بدتر از آن است که اگر بهصورت ساده آن کار را امتحان کرده باشد .حتی اگر خروجی کثیف و یا بهدردنخور باشد ، حداقل چیزی است که باید در آن نظم ایجاد کند. کمالگرایی که منجر به تعلل میشود ، بدین ترتیب به دامی بدل میشود که موجب میشود یک فرد اهداف خود را به نام “کمال” کنار بگذارد.
شماره۲: دیدگاه کجومعوج واقعیت (تحمیل بازدهی درگذشته)
ممکن است اخیراً برخی از ما فهمیده باشیم که ما مهار نهفته بسیار کمی داریم. این بدان معناست که ما نسبت به محرکهای اطراف بسیار حساس هستیم ، به این معنی که تمایل داریم صداها ، تصاویر ، کلمات ، احساسات ، رفتارها و غیره را خیلی راحت ، بیشتر از فرد عادی ، انتخاب کنیم و یا دریافت کنیم.
این موضوع میتواند فوقالعاده باشد زیرابه این معنی است که میتوانیم بهراحتی جزئیات را انتخاب کنیم. ما فقط با دیدن چیزها میتوانیم بهسرعت اشتباهات و شکافها را تشخیص دهیم و پسازآن ،آنها را اصلاح کنیم. اما قسمت دیوانهوار دراینباره این است که ما بهعنوان یک کمالگرا ، هرگز نمیدانیم چه موقع باید این کار را متوقف کنیم. ما هرگز نمیدانیم چه موقع باید دست از تغییر کارها برداریم ، پیشرفت در کارها را متوقف کنیم و اساساً یک پروژه را تعطیل کنیم.
بهعنوانمثال فرض کنید پادکستها و دورههای ضبطشده ویدئویی از ما وجود دارد. ما شخصاً این جلسات را ضبط میکنیم ، ویرایش میکنیم و سپس منتشر میکنیم. درحالیکه همه نسخه نهایی پروندهها را همگان میشنوند ، آنچه آنها نمیدانند میزان کار ویرایش هر پرونده است. در بسیاری از مواقع بخشی را ضبط و بعدازآن دوباره ضبط میکنیم ، زیرا احساس میکنیم این پادکست نظر ما را بهوضوح انتقال نمیدهد.
بهطور متوسط ، میتوانیم ۵-۷ بار ، گاهی بیشتر ، یک بخش را دوباره ضبط کنیم. بارها میتوانیم یک قسمت دوره یا یک قسمت پادکست را ضبط و بعدازآن دوباره ضبط کنیم زیرا احساس میکنیم این کار بهتر است. و ساعتها و روزهای بیپایان ، ما ویرایش هر صدا را انجام میدهیم ، “کلیک” ها و مکثهای جزئی را حذف میکنیم ، مکثهایی را برای اثر اضافه میکنیم ، انحرافات را از بین میبریم و حقههای کوچک را حذف میکنیم؟ دیوانه کننده است.
اکنون مسئلهای است که چنین ویرایشی مهم است و درواقع تفاوت اساسی بین کار ناخوشایند و خروجی عالی است. بااینحال ، آسان است که یک دید انحرافی ازآنچه خوب است یا خوب نیست بهعنوان یک دید کمالگرایانه داشته باشیم.
بهعنوانمثال ، ما اخیراً به پادکستهای بسیار محبوب و دارای بالاترین امتیاز گوش میدهیم تا بهعنوان راهی برای دریافت معیارها و ایدههای نمایش خود از آنها استفاده کنیم. با کمال تعجب میفهمیم که “خطاهایی” که ساعتها ، حتی روزها برای ویرایش در ضبطهای پادکست ها یا ویدئوهای خود صرف میکنیم ، در همه پادکستهایی که گوش دادیم موجود است!
صدای کلیک دهان ، ناهنجاری ، صدای بزاق ، صدای گرفته و حتی انحرافات توسط میزبان اجرا میشود. از همه مهمتر ، وجود این خطاها مانع از این شد که در قسمتهای مهم پادکست خود ارزش ایجاد کنیم. باوجوداین “خطاها” هنوز هم میتوانیم از مزایای فوقالعادهای برخوردار شویم ، که اگر به آن فکر کنید ، فرقی با آنچه در یک مکالمه میشنوید ، ندارد. درحالیکه فکر میکردیم اینها مسائل مربوط به ساخت یا شکستن است که بهشدت بر کیفیت ضبط تأثیر میگذارد ، اما تا زمانی که بیشازحد اتفاق نیفتد ، این تأثیر را نمیگذارد.
از این موضوع چه چیزی میفهمید؟ بهعنوان یک کمالگرا ، داشتن یک دید بسیار دقیق و افراطی از چگونگی ایجاد شکل ظاهری هر کار معمول است. این دیدگاه احتمالاً مبتنی بر زمینههای معتبری مانند استانداردهای شخصی بالا و تجربه شما است.
بااینحال ، این دیدگاه ممکن است گاهی کج اندیشانه باشد ، به این معنا که یک کمالگرا ممکن است فکر کند که قطعهای از کار باید معیارهای A ، B ، C ، D و E را برآورده کند تا عالی جلوه کند ، شاید اینطور نباشد. شاید کیفیت کار بیشتر از C ، D و E بر اساس عوامل A و B باشد. اما در تلاش برای تکمیل تکتک موارد ، گاهی ممکن است این تصویر بزرگ را از دست بدهیم. گاهی اوقات ، ممکن است ازنظر احساسی خود را خسته کرده و زمان زیادی را صرف رسیدن به آن تصویر کامل نهایی کنیم. اما برای چه هدفی؟
شماره ۳: ناراحتی عمیق
ما نمیتوانیم بهجای همه کمالگرایان صحبت کنیم ، اما بیایید با خود صادق باشیم و حقیقت را برای خودمان بازگو کنیم ، گاهی دریافتهایم که بسیاری از ما به دلیل کمالگرایی خود ، درگیریهای داخلی را پشت سر میگذاریم ، شاید بیشتر از فرد معمولی این اتفاق برایمان افتاده است.
بعضی از ما اغلب با کمالگرایی خودمان مبارزه میکنیم جایی که خودمان را به خاطر کارهایی که اشتباه انجام دادهایم یا رضایت از آن نداشته ایم مورد ضرب و شتم قرار میدهیم ، خودمان را سرزنش میکنیم که نتوانستهایم آنقدر که میخواهیم کار را بهدرستی انجام دهیم.
بارها و بارها به همسر یا دوست خود میگوییم ، “من از خودم متنفرم” یا “من یک شخص کثیف هستم” زیرا کارهای زیادی رادارم که ناتمام هستند که آرزو دارم آنها را انجام دهم ، اما هنوز کامل نشدهاند. بسیاری از اوقات ، ما خودمان را به خاطر مسائل دیگران مقصر میدانیم ، حتی اگر این تقصیر ما نباشد. مأموریت ما کمک به رشد دیگران است و در مواردی که میبینیم مردم روبهجلو حرکت نمیکنند ، حتی اگر هیچ ارتباطی با ما نداشته باشد ، حتی اگر قبلاً تلاش خود را کرده باشیم ، بازهم به خاطر آن احساس تقصیر میکنیم.
ما که در دورههایی از زندگی خود روی کمالگرایی کار میکردیم ، دیدیم که چگونه کمالگرایی آنها مبارزه و ناراحتی بزرگی را برای خودشان ایجاد میکند. آنها با کارهای خود دستوپنجه نرم میکنند ، اما از درخواست کمک خودداری میکنند. آنها انتظارات زیادی را نسبت به کارهایشان در نظر میگیرند ، بااینوجود کارهای خود را به تعویق میاندازند. آنها میخواهند در هر کاری به کمال و دقت برسند ، بااینوجود و با این دقت ناراحتیهای بزرگی را برای خود به وجود میآورند.
در پایان ، آنها این دیوار درد ، این غار بدبختی را میسازند که هرروز غمگینتر میشوند و از آن رنج میبرند.
افراد مشهور بسیار کمالگرا
میتوانیم ببینیم که این مبارزه برای کمالگرایان بسیار ماهر نیز اتفاق میافتد. لیدی گاگا ، خواننده مشهور موسیقی پاپ ، اعتراف میکند که به دلیل گرایشهای کمالگرایان خود ، برخی از موارد ناراحتی را از کار خود تجربه کرده است. او میگوید ، “من همیشه ازآنچه خلق میکنم ناراضی هستم. حتی اگر ممکن است به شما بگویم که “آهنگ من” “Edge Of Glory” که یک شاهکار پاپ است ، وقتی همهچیز گفته شود و تمام شود چیزهایی وجود دارد که از آنها وحشت دارم و هر وقت به آن گوش میدهم آنها را می فهم که باید درست شوند. ”
وسواس او برای دستیابی به کمال همچنین اضطراب او را ایجاد میکند زیرا او دائماً نگران است که نمایشهایش خوب پیش نرود. او میگوید ، “من بسیار کارها را مدیریت میکنم. من به کار ادامه نمیدهم تا زمانی که هر نمایش را در حمام مرور میکنم. اگر اشتباهی کنم بهراحتی سر خود فریاد میزنم من بسیار دقیق هستم ،هر دقیقه نمایش باید عالی باشد. ”
تهیهکننده آکون رکوردر که پیشازاین با افسانه پاپ و مایکل جکسون کمالگرای شناختهشده کارکرده است ، میگوید که MJ به دلیل کمالگرایی خود هرگز از کار خود راضی نبود. آکون در مصاحبهای با MTV میگوید: “او هرگز راضی نبود.او مانند این جمله را میگفت:”نه ،ما باید چیز بهتری پیدا کنیم.” اما ما هرگز نمیتوانیم بهتر عمل کنیم “زیرا انتظار او بسیار زیاد بود. تقریباً بهجایی رسیده بود که باید رکوردی را به دست میآوردیم و زمانی که من به آن اعتقاد داشتم و آن را بیرون میکشیدم ، بازهم او قبول نمیکرد ،زیرا هرگز چنین چیزی ظاهر نمیشد ، زیرا او همیشه معتقد بود که ما میتوانیم بهتر عمل کنیم. ”
مایکل جکسون در مصاحبهای با اپرا وینفری در سال ۱۹۹۳ فاش کرد که او فردی کمالگرا بود و هرگز از هیچ یک از کارهای خود راضی نبود. گمان می رود که کمالگرایی شدید وی در افسردگی وی نقش داشته است. وی در سال ۲۰۰۹ در اثر مصرف بیشازحد دارویی که منجر به ایست قلبی میشود ، درگذشت.
موانع احساسی
البته موانع احساسی یک فرد کمالگرا در افراد مختلف متفاوت است. برخی احساس ناخشنودی مکرر را تجربه میکنند ، درحالیکه برخی از آنها به دلیل پشیمانی از چیزهای بهظاهر کوچک ، همیشه فلج میشوند. نکته این است که اگرچه کمالگرا بودن زیبا به نظر میرسد ، یک کمالگرا از درد عمیق ، احساس گناه و انتظارات بیحدواندازه از خود، رنج میبرد.
بدون کنترل این موضوع ، کمالگراها میتوانند افسرده شوند. برخی میتوانند ازنظر بالینی افسرده شوند. در موارد شدید ، کمالگرایی شدید همراه باکم ارزش بودن و امتناع قاطعانه از کمک ممکن است منجر به خودکشی یا اقداماتی شود که منجر به مرگ آهسته آنها میشود .
شماره ۴: بهداشت وسواسی خود را نادیده بگیرید!!
بسیاری از افراد کمالگرا در دستیابی به استاندارد خاصی وسواس دارند ، تا جایی که توجه چندانی بهسلامتی خود نمیکنند.
ممکن است چنین چیزی را قبلاً هرکدام از ما تجربه کرده باشیم ، گرچه روی آن کارکرده باشیم. قبلاً در تلاش برای کامل کردن کارهای خود، تا ساعت ۶ تا ۷ صبح ، بعضیاوقات دیرتر کار میکردیم. اغلب اوقات ما بهسلامتی خود اهمیت نمیدادیم یا هنوز هم نمیدهیم، زیرابه نظر برخی از ما مأموریت و مهلت مقرر از ۱-۲ روز خواب مهمتر است. بنابراین بهعنوانمثال ، اگر روز جمعه یک دوره آنلاین زنده داشته باشیم ، با تنظیم دقیق موارد موردنیاز تا ساعتهای آخر هفته کار میکنیم تا ویدئوهای خود را کامل کنیم و برای شرکتکنندگان خود ارسال کنیم.
اما این بدیهی است که پایدار نیست. باکار بیپایان خود ، تقریباً تمامروزهای سال دیر به خواب میرویم. درحالیکه ما این کار را بدون هیچگونه تأثیر بهداشتی در نوجوانی و جوانی انجام دادهایم ، اما اگر به این رفتار بیپروا و تضعیفکننده سلامتی خود ادامه دهیم ، سلامتی ما به خطر میافتد. این موضع ممکن است برای همه اتفاق بی افتد برای هر شغلی برای هر کسبوکاری این فقط یک مثال بود تا ذهن شمارا آمده پذیرش مضرات کمالگرایی کنیم.
کمالگرایی و سلامتی
مطالعاتی روی کمالگرایان انجامشده است که نشان میدهد کمالگرایی باعث ایجاد ضعف در سلامتی افراد میشود .
در مطالعهای که در سال ۲۰۱۰ توسط دانشگاه کویمبرا (پرتغال) انجام شد ، مشخص شد که کمالگرایان تجویزشده توسط اجتماع بیش از دانشجویان دیگر در زمین خوردن و خواب ماندن مشکلدارند. یک دلیل این است که آنها نگران عدم موفقیت هستند و کار انجامنشده آنها بهعنوان شکست شناخته میشود. کمبود خواب باعث میشود که خطر ابتلا به دیابت ، برخی سرطانها ، حملات قلبی ، سکته مغزی و ابتلا به آلزایمر ، افزایش یابد.
در مطالعهای که روی ۳۸۳ نفر در سوئد انجام شد ، مشخص شد که کمالگرایی با درجه مشکل خواب ارتباط دارد. در مطالعه دوم بر روی ۷۰ بیمار مبتلابه بیخوابی مداوم از یک کلینیک اختلالات خواب ، مشخص شد که این بیماران دارای امتیازات قابلتوجه و بالاتری از میزان کمالگرایی هستند. این فرضیه مطرحشده است که کمالگرایی ممکن است بهعنوان یک عامل زمینهساز برای ایجاد بیخوابی مداوم عمل کند.
در مطالعهای که روی ۱۰۰ بیمار سکته قلبی انجام شد ، مشخص شد که افراد کمالگرا با سرعت کمتری بهبود مییابند و در معرض خطر بیشتری برای مشکلات قلبی هستند. ۳ عاملی شناسایی شد که بهبود آنها را کند میکند:
(۱) استرس ناشی از فشاری که کمالگرایان به خود وارد میکنند.
(۲) احساسات منفی مزمن از احساس شادی در دستاوردهای خود دارند.
و (۳) عدمحمایت اجتماعی که از آنها میشود.
یک مطالعه در هلند صورت گرفت که در سال ۲۰۱۰ در مجله کرکالیشن Circulation منتشر شد که نشان داد کمال گرایی بیش از ۶۰۰۰ نفر را با بیماری قلبی درگیر کرده است. کمالگرایان با دیدگاه منفی، ۳ برابر بیشتر از کسانی که دارای شخصیت مثبت هستند ، مشکلات قلبی را تجربه میکنند.
مشکل روده با کمالگرایی
یک تحقیق در سال ۲۰۰۷ از دانشگاه اوکلند نشان میدهد که متخصصان کمالگرایی بیشتر مستعد ابتلا به سندرم روده تحریکپذیر (IBS) پس از یک دوره مسمومیت غذایی هستند. محققان ۶۲۰ نفر را که یک دوره حاد مسمومیت غذایی داشتند پیگیری کردند و دریافتند که مبتلایان به IBS بیشتر تمایل به کمالگرایی دارند آنها بدون اینکه مجبور شوند به استراحت ادامه دهند ، به کارهای خود ادامه میدهند.
آیا این بدان معناست که یک کمالگرا بهطور خودکار از سلامتی بدی برخوردار خواهد بود؟ نه واقعاً اینطور نیست. معنی آن این است که روشی که کمالگرایان معمولاً به اسم کار کردن ،بهداشت خود را نادیده میگیرند که منجر به وخامت سلامتی آنها میشود. نگرانی مداوم آنها در مورد دستیابی به یک استاندارد خاص مساوی می شود با بستری شدن به دلیل بیماریهایی مانند بیخوابی ، بیماریهای قلبی و سردرد که ممکن است فرد کمالگرا را درگیر خود کند. اتفاقاً ، بعضی از کمالگرایان برای رفع ناراحتی خود به خوردن یا آشامیدن اجباری روی میآورند در پایان ، یک فرد کمال طلب ، طی سالها غفلت از خود ، باعث میشود که سلامتی آنها از بین برود.
شماره ۵: مشکل در رها کردن
کمالگرایان در رها کردن مشکلدارند. رها کردن ازنظر کنترل کار آنها بسیار سخت است. اشتباهاتی که آنها مرتکب شدند و نقصهایی را که به وجود آوردهاند برای آنها دردآور است.به همین دلیل است که اگر کمالگرا هستید ، احتمالاً موارد زیر را تجربه کردهاید:
- شما از تفویض اختیار میترسید ، زیرا نگران هستید که مردم کار شمارا به هم بریزند.
- دیگر نمیتوانید به کار فکر کنید ، زیرا میترسید که هنگام کار همهچیز خراب میشود.
- حتی پس از تفویض اختیار ، نگران آنچه قرار است اتفاق بیفتد هستید. شما مدیریت خرد میکنید ، حتی زمانی که کارکنان شما وضعیت خوبی دارند.
- شما وقت زیادی را صرف تصحیح اشتباهات جزئی میکنید که تفاوتی ایجاد نمیکند.
- شما به “شکستهای “گذشته خود فکر میکنید حتی اگر مدتهاست که گذشته است.
این امتناع از رها کردن باعث میشود تا وزن دنیا را بر دوش خود تحملکنید ، زیرا مسئولیتهای بیشتری در زندگی خود بر عهدهدارید. در پایان ، شما احساس میکنید که توسط هر چیز کوچکی بسیار سنگین شدهاید ، حتی اگر دلیلی برای این احساس ندارید.
شماره ۶: روابط سازشپذیر
آخرین و نه مهمترین ، کمالگرایی اغلب میتواند منجر به ایجاد روابطی شود که شما در آن متضرر میشوید.
چرا؟ زیرا شما بهعنوان یک کمالگرا ، غالب کمالگرایی کار خود را بالاتر از همه امور ، ازجمله روابط در اولویت قرار میدهید. این به معنی وقت کمتر برای افرادی است که دوستشان دارید. وقتی کار دشوار میشود ، ترجیح میدهید تماموقت خود را برای کامل کردن کار خود اختصاص دهید ، بنابراین روابط خود را در صندوقعقب ماشین قرار میدهید.
برخی از کمالگرایان مبارزات کاری خود را در روابطشان وارد میکنند و وقتی اوضاع خوب پیش نمیرود با عزیزانشان برخورد بدی میکنند. ازآنجاکه کمالگرایان خود را شخصاً با عملکردشان مرتبط میدانند ، وقتی کار برای کمالگرایان خوب پیش نمیرود ، دوستان و خانواده آنها تحت تأثیر رفتار منفی آنها قرار میگیرند ، یعنی تقریباً تماموقت به خاطر داشتن استانداردهای غیرممکن بالا در تلاش هستند که نباید به آنها نزدیک شویم.
بعضی از کمالگراها حتی ممکن است معیارهای کمال خود را به عزیزانشان تحمیل کنند ، جایی که انتظار دارند همسر یا اعضای خانوادهشان استانداردهای مشابه آنها را حفظ کنند. بهعنوانمثال میتوان گفت مادری که انتظار دارد فرزندش دائماً در امتحانات خود نمره ۲۰ کسب کند ، یا زن یا شوهر یا شریک زندگی خود را به دلیل انجام ندادن کارهای خانه به روشی خاص ، مطابق بینش خود ، مقصر میداند.
واضح است که چنین فشاری فقط بر روابط شما سنگینی میکند. در پایان ، نهتنها کمالگرایی شمارا از بین میبرد ، بلکه روابط شخصی خود را به وسیله آن تخریب میکنید و عزیزان خود را از خود دور میکنید .
کلام آخر
آیا میتوانید با هر یک از موارد بالا ارتباط برقرار کنید؟ شما بهعنوان یک کمالگرا کدامیک از نقاط ضعف را تجربه میکنید؟
باوجوداین نکات منفی ، میتوان از کمالگرایی بهترین بهره را برد و آن را طوری مدیریت کرد که سلامتی یا زندگی شمارا به خطر نیندازد.
به نظر شما یک فرد کمالگرا چه ویژگی های دیگری دارد؟ آیا دوست دارید این مسئله را حل کنید؟
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام،مقاله تون حرف نداشت وبینار هم عالی بود،سپاسگذارم از شما ،که اسیب ها رو جز به جز بیان کردید.
با مطالعه این مقاله راحت تر می تونیم کمال گرایی خودمون رو بشناسیم و درمان کنیم.
سپاسگذارم از شما
سلام و درود به شما، باعث افتخاره که همراه ما هستید متشکرم از توجه و محبت شما