همه ما انسانها با توجه به اهداف خود، خواهان پیشرفت در جنبههای گوناگونی از زندگیمان هستیم. راه دستیابی به موفقیت و بهبود سطح زندگیمان، خودباوری است. خودباوری میتواند عزتنفس و اعتمادبهنفس ما را تقویت کند و نیرویی انگیزه دهنده و روحیهای شکستناپذیر به ما ببخشد.
ضعف در خودباوری میتواند به شکلهای متفاوتی خود را نشان دهد اما بارزترین نشانههایی که عدم خودباوری برایمان به همراه خواهد داشت، عدم موفقیت در جنبههای مختلف زندگی است. خودباوری موضوعی نسبی است که میتواند در برخی از جنبههای زندگیمان از مرتبه بالایی برخوردار باشد اما در بخشهایی از زندگیمان لنگ بزند و ما را دچار بحران و شکست کند.
خودباوری چیست و چه نقشی در موفقیت دارد؟
بهطورکلی اگر ذهنیت خود را نسبت به توانمندیهایتان بهبود نبخشید؛ یعنی قرار است در جایی از زندگیتان متوقف شوید. یعنی قرار است پس از توقف، عقبگرد داشته باشید و بهاصطلاح بهجای پیشرفت، پسرفت کنید.
موفقیت و توسعه زندگی دغدغه همه ما است، دغدغهای که بزرگ و کوچک، پیر و جوان و موفق یا ناموفق نمیشناسد چراکه تکامل و میل به پیشرفت و موفقیت جزئی از ویژگی انسان بودنمان است، ویژگی که در پس ناملایمات زندگی و درنتیجه فراموش کردن خودِ واقعیمان کمرنگ شده است و اکنون درصد بسیاری از مردم را به یک زندگیِ از قبل برنامهریزیشده و اجباری سوق داده است.
اما ما اینجا هستیم برای اینکه جزئی از سه درصد موفق جامعه شویم. سه درصدی که زندگی خود را بر پایه توانمندیها و باور به خود، ساختهاند. به همین منظور شما را به خواندن این مقاله دعوت میکنم.
خودباوری چیست؟
خودباوری یعنی باور به اینکه من توانمندم، یعنی ایمان به خود. بهطور خلاصه خودباوری به معنای باور، ایمان و یقین به خود است. لازمهی چنین باوری پیش از هر چیز رسیدن به شناختی همهجانبه نسبت به تواناییها، نقاط مثبت و حتی ضعفهایمان است. برای اینکه به چنین ایمانی نسبت به خود و تواناییهایمان برسیم لازم است که خود را دقیقتر بشناسیم و از نقاط ضعف و قوت خود، آگاهی پیدا کنیم. اگر به شناخت درستی از خود برسیم و تواناییهای خود را باور کنیم، نسبت به ضعفهایمان آگاهی داشته باشیم، در این صورت میتوانیم قدمهای مطمئنتری برداریم، تصمیمهای بهتری بگیریم، توانمندتر عمل کرده و بهاینترتیب فردی موفق شویم.
از نشانههای عدم خودباوری این است که ممکن است تصور کنید هیچ استعدادی ندارید، در هیچ کاری توانا نیستید، پیدرپی شکست میخورید، یا ممکن است با خود بگویید من بهاندازه کافی خوب و کامل نیستم.
عدم خودباوری ممکن است به شکلهای دیگری نیز خود را نشان دهد، برای مثال ممکن است که شما از مهارتها و تواناییهای خود مطلع باشید، خود را فردی مستعد بدانید اما بهطور عملی و در زندگی اجتماعی نتوانید بهخوبی از مهارتها و تواناییهایتان استفاده کنید.
همچنین ممکن است عدم خودباوری موجب شود تا برای آینده و پیشرفت خود در زندگی قدمی برندارید و یا اینکه با هر شکستی سریع جا بزنید و متوقف شوید.
علت اینکه بسیاری از افراد در کار خود شکست میخورند و همچنین دلیل اینکه بسیاری از افراد نیز از جای خود برنمیخیزند و برای موفق شدن حرکت نمیکنند، علت اینکه برخی افراد حتی جرئت آرزو کردن و سپس هدفگذاری را ندارند چه برسد به تلاش برای رسیدن به آن مقصود و هدف؛ تمام اینها به این دلیل است که چنین افرادی به خود و تواناییهایشان ایمان ندارند.
آنها همچنین، به توانمندی خود در کسب مهارت باور ندارند و تصور میکنند که داشتن مهارت امری ذاتی است و حاضر نیستند بهای موفق شدن خود را بپردازند و تلاش کنند. درحالیکه توانایی انسان بهقدری عظیم است که از پس یادگیری هر مهارتی بر خواهد آمد و هیچ غیرممکنی برای انسان معنا ندارد.
عدم خودباوری سبب ترسهای کاذب میشود، ترسهایی متوقف کننده که مانع قدم برداشتن و حرکت کردن در دل ناشناختهها میشود. ترسهایی که از روی احتیاط نیستند، بلکه منشأ آنها عزتنفس پایین و احساس عدم لیاقت است.
مثل ترس از سخنرانی، ترس از پذیرش مسئولیتهای جدید و تمام ترسهایی که در صورت برطرف شدن، میزان موفقیت افراد را بهطور چشمگیری افزایش میدهد. راز بسیاری از موفقیتها در خودباوری نهفته است. خودباوری گنجی است که اگر آن را در وجود خود بیابیم، سبب تحولی عظیم در زندگی ما خواهد شد.
رابطه شکست و عدم خودباوری
دلیل تمام درجا زدنها و شکستها عدم خودباوری کافی است. اگر تحصیلات کافی دارید اما هنوز نتیجه مثبتی در زندگی شما نداشته است، یا اگر نتوانستهاید از مهارتهایتان برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت در زندگی استفاده کنید، باید بگویم شما خود را فردی مؤثر نمیدانید و دانش و مهارتهایتان را نیز بسیار پیشپاافتاده و بیاهمیت میپندارید.
احتمالاً نهتنها آنها را تواناییهایی منحصربهفرد نمیدانید، بلکه آن مهارتها از نظر شما کارهایی بسیار ساده و آسان هستند که هرکسی بهراحتی قادر به انجام آن است یا با کمی تلاش میتواند به آن دست یابد. اما لازم است بگویم شما کاملاً در اشتباهید، این شیوه نگرش نسبت به خود، شما را هرروز ضعیفتر میکند تا آنجا که ممکن است باور کنید قادر به مدیریت زندگی خود نیستید و نمیتوانید برای زندگی فردی خود و یا در جامعه مفید باشید.
ادامه این نگرش به زندگی شما و روند موفقیتتان لطمه جدی خواهد زد، اگر فکر کنید هیچ توانایی ندارید و قادر به انجام هیچ کاری نیستید، باعث میشود که تصور کنید همه از شما حرفهایتر و تواناتر هستند. در این صورت مادام به جنبههای موفقیتآمیز زندگی دیگران نگاه میکنید و فقط به شکستهای خود. تا جایی که کاملاً خود را یک شکستخورده بدانید و از هر تلاشی دست بکشید.
اِحیای خودباوری
اگر شما نیز به هر دلیلی باور درست نسبت به خود را از دست دادهاید، ممکن است با خود بیندیشید که اکنون چه کاری انجام دهم تا دوباره خود و توانمندیهایم را باور کنم؟
چه چیز دوباره ما را به خودباوری و موفقیت میرساند؟
یکی از پاسخها میتواند این چنین باشد: تمام گفتوگوهای منفی و شکستهایتان. شاید پاسخ من بسیار شوکه کننده است. اما درصورتیکه به سرزنشهای درونی خود و شکستهایتان دقت کنید، میتوانید در دل آنها نقاط ضعف و همینطور نقاط قوت خود را بیابید.
از شما میخواهم تا یک قلم و کاغذ بردارید. همچنین میتوانید دفتری ویژه برای این تمرین در نظر بگیرید، البته بر اساس سلیقه شخصیتان، میتوانید از دفترچه یادداشت تلفن همراه خود نیز استفاده کنید.
در این دفتر از کوچکترین و کماهمیتترین تا بزرگترین ویژگیهای مثبت خود را بنویسید. این ویژگیها میتوانند ذاتی و یا اکتسابی باشند. ویژگیهای ذاتی آنهایی هستند که با شما خلق شدهاند مانند ویژگیهای ظاهریتان و یا مهارتهایی که شما با کمترین آموزش، آنها را بهخوبی انجام میدهید و درواقع استعدادهای شما هستند.
مثلاً استعداد اولیه در طراحی، تهیه یک دسر و شیرینی خوشمزه و یا دیزاین و تغییر چیدمان خانه. سپس به این لیست، مهارتها و حرفههایی را اضافه کنید که در طول زندگی و با تمرین و تلاش بیشتری به آنها دست یافتهاید؛ منظور مهارتهایی است که کاملاً بهصورت اکتسابی به دست آوردهاید. پس سخاوتمندانه لیست ویژگیهای خود را کامل کنید.
صفحهای دیگر را نیز به علایق خود اختصاص دهید. فهرستی از تمام علایقتان را بنویسید، سرگرمیها و تفریحات خود را نیز از قلم نیندازید. چراکه ممکن است ایدهها و مهارتهای فوقالعادهای را در میان سادهترین سرگرمیهای خود بیابید که میتوانند زندگیتان را متحول کنند.
در ادامه میخواهم دو مثال بیان کنم تا بتوانم نقش خودباوری را در موفقیت افراد بیشتر توضیح دهم (اسامی مستعار است).
مثال اول
سارا تحصیلات بالایی دارد، همچنین در کنار تحصیلات خود، مهارتها و مدارک دیگری را کسب کرده است. اما باوجود استعدادهای فراوان پس از امتحان چندین شغل آنها را رها کرده است. عدم موفقیت و رها کردن پیدرپی شغلهای مختلف سبب شده تا اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.
او میگوید بیشتر از این شکستها، شنیدن جملهای از سوی دوستانش او را آزار میداد: «متأسفم که با این همه توانایی، مهارت و تحصیلات، هنوز شغلی نداری و آنگونه که لایق هستی، موفقیتی کسب نکردهای» سارا میگوید این جمله آزاردهندهترین و البته نجاتبخشترین جملهای بوده که تاکنون شنیده است.
او میگوید با شنیدن این جمله خجالت کشیدهام اما سپس به قسمت مثبت آن توجه کردم. من مهارتها و تواناییهای بسیاری دارم که آنگونه که باید آنها را جدی نگرفتهام.
به همین دلیل است که از شما میخواهم قدر جملاتی را که عصبانیتان میکند، بیشتر بدانید. آنها حاوی پیغام مهمی برای شما هستند.
مثال دوم
یکتا میگوید که مدام جملههایی را در ذهنش مرور میکرده است، که او را بشدت منزجر و ناراحت میکردند. اینکه او در هیچ کاری عالی نیست. هیچ مهارتی ندارد و «خداوند هیچ استعدادی در وجود او قرار نداده است».
اما یک روز بزرگترین استعدادش را در سادهترین علاقه و سرگرمی خود کشف کرد. یکتا عاشق عروسک است و در نوجوانی و حتی بزرگسالی نیز نتوانسته بود از بازی با عروسکهایش دل بکند، او اکنون سازنده زیباترین نوعی از اسباببازی عروسکی است و همچنین به استعداد خود در دوخت، طراحی لباس و خیاطی پی برده است.
همچنین موضوعی دیگری که یکتا را آزار میداد این بود که همیشه خود را نازیبا میپنداشت و این تصورات به عزتنفس و اعتماد به نفس او آسیب رسانده بود و سبب شده بود تا روابط اجتماعی و رفتارهای نامناسبی را تجربه کند، تحقیر شدن در روابط او را بشدت آزار میداد.
اما اکنون همسری شایسته دارد و در جنبههای گوناگون زندگی به موفقیت رسیده است. بسیاری از دوستان و اطرافیانش یکتا را فردی میدانند که یکباره شانس به او روی آورده، اما به عقیده من او به خودباوری رسیده است و تلاش برای تقویت عزتنفس ازدسترفته و رسیدن به خودباوری سبب چنین رشد و پیشرفتی در زندگیاش شده است.
در حقیقت خودباوری نقش بسیار مهمی در موفقیتها و شکستهایمان میتواند داشته باشد و به عبارتی کیفیت زندگی ما را میزان خودباوریمان تعیین میکند. به همین دلیل ضروری است بدانیم که چگونه به خودباوری برسیم.
چگونه به خودباوری برسیم؟
لازمهی رسیدن به خودباوری شناخت و آگاهی از خود است. آگاهی از اصل ذاتی و توانمندی بینهایتمان، همچنین شناخت انسان و ذهن بینهایتش؛ کافی است پیشرفتهای بشری را بهصورت گذرا در ذهن خود تصور کنید. همه ما انسانها توانمندیهای خارقالعادهای داریم که اگر بهدرستی آنها را شناسایی و باور کنیم، در مسیر درست و با توجه به علایقمان و بر اساس ارزشهای فردی خود، آنها را به کار ببریم، موفقیتهای عظیمی را در زندگی فردی و اجتماعی و چهبسا در دنیا رقم خواهیم زد. راهکارهایی که در ادامه ذکر شدهاند به تقویت خودباوری کمک خواهند کرد.
۱.علایق خود را شناسایی کنید
برای رسیدن به خودباوری، علاوه بر شناخت توانمندیهایتان، لازم است تا علایق خود را نیز بهدرستی شناسایی کنید. چراکه اگر در مسیر علایق خود قدم بردارید، به موفقیتهای بیشتری خواهید رسید.
درست مانند فردی که قصد دارد رژیم غذایی بخصوصی بگیرد؛ چنین شخصی اگر به ذائقه و علایق غذایی خود اهمیت ندهد پس از چند روز، از رژیم گرفتن خسته میشود، ممکن است آن را رها کند و دیگر قید سلامت جسمی و تلاش برای سالم ماندن را بزند.
اما اگر با توجه به علایق غذایی و ذائقه خود غذاهای مختلفی را امتحان کند و برنامه غذایی سالمی بر اساس آن بچیند، نهتنها رژیم گرفتن برایش دشوار نیست بلکه آن را تجربهای متفاوت میداند که سبب شده غذاهای متنوعتری را نیز بچشد.
به همین دلیل لازم است که در هر زمینهای علایق خود را بهخوبی بشناسید. قدم گذاشتن در مسیری که به آن علاقه ندارید باعث میشود حتی اگر در آن حوزه مهارت کافی نیز داشته باشید، اما ادامه مسیر شما را خسته کند و انجام آن کار برایتان سخت و طاقتفرسا به نظر برسد درست مانند خوردن یک غذای تلخ برای همیشه.
دلیل دیگری که ثابت میکند توجه به علایق اهمیت بسیاری دارد رقابت دنیای امروز است.
اهداف و علایق خود را در نظر بگیرید و از خود بپرسید تا چه میزان میخواهید در حوزههای موردعلاقه و جنبههای مختلف زندگی موفق شوید و چه اندازه از خود انتظار دارید؟
آیا میخواهید جزء سه درصدِ موفق جامعه باشید؟
علاقه و اشتیاق است که سبب میشود تا تلاش کردن برای شما آسانتر شود و تنها کسی میتواند به قله موفقیت برسد که انگیزه لازم برای حرکت و ادامه دادن را داشته باشد. شور و اشتیاق، حرکت در مسیر اهداف را آسان میکند و به حرکت و قدم برداشتنهای شما استمرار میبخشد. باعث میشود خلاقیتتان شکوفا شود و شما را منحصر به فرد میکند.
خودباوری یعنی اینکه تبدیل به خود واقعیمان شویم و بپذیریم که هرکدام از ما منحصر به فرد هستیم اگر بهجای تقلید کورکورانه خود را بهتر بشناسیم و تصمیم بگیریم با احترام و ارزشمند دانستن خود، استعدادهایمان را شکوفا کنیم، توانمندیهایمان را باور کنیم و آنها را در مسیر درست و علایق خود به کار بگیریم.
نگران نباشید اگر، هدفی دارید که فکر میکنید بهاندازه کافی در آن زمینه مستعد نیستید، با تمرین و تلاش میتوانید به آن دست یابید.
بهراحتی و با کمی جستوجو نمونههای واقعی و موفق از افرادی را مییابید که تصاویر و ویدیوهایی از شروع تمرینات و ابتدای راه و سپس موفقیتهای خود نشر دادهاند، سخنرانان موفقی که ابتدا فردی خجالتی بودهاند یا نقاشان معروفی که با دیدن اولین نقاشی از آنها، هرگز تصور نمیکردید روزی نقاشی حرفهای شوند.
پس هرگز اجازه ندهید که کلماتی چون استعداد شما را از تلاش کردن و موفق شدن منصرف کند و هرگز اجازه ندهید که دلگرمی داشتن یک استعداد خاص سبب شود، تلاش برای بهبود مهارتهایتان را به تأخیر بیندازید.
۲.خودتان را ببخشید
همه ما در طول زندگی با شکستهای کوچک و بزرگ مواجه شدهایم. میتوانیم تا آخر عمر خود را سرزنش کنیم، اما گزینه بهتری است اگر از دل آنها درسی بیاموزیم و تجربه لازم از آن شکست را کسب کنیم.
اگر مدام به خاطر گذشته و شکستهایتان خود را سرزنش میکنید یعنی هنوز مهارت لازم برای عبور از آن شکست را یاد نگرفتهاید.
کسب تجربه از شکستها و در کنار آن تلاش برای بهبود و توسعه مهارتهای فردی سبب کمرنگ شدن احساس گناه و عذاب وجدان ناشی از اشتباهات و حرکت در مسیر موفقیت و درنتیجه جبران شکستها میشود.
در آن صورت شکست نهتنها سبب توقف و یا پسروی شما نشده، بلکه شما را به فردی باتجربهتر تبدیل کرده است. البته این به معنای آن نیست که خود را بهعمد در مسیر اشتباه کردن بیندازید بلکه به معنای تغییر نگرش شما نسبت به تجربههای گذشته یا همان شکستهایتان است.
هنگامیکه در مسیر درست، با شناخت و آگاهی و همچنین با خودباوری بهسوی اهدافتان قدم بردارید، به دلیل برداشتن قدمهای درست امکان اشتباه و شکستهای بزرگ نیز بسیار کمتر میشود.
چراکه عدم خودباوری و یا اعتماد به نفسی دروغین مسبب شکستهایتان بوده است.
۳.ذهنیت خود را تغییر دهید
برای رسیدن به خودباوری لازم است که ذهنیت گذشته خود را تغییر دهید. اگر بخواهید مانند گذشته فکر کنید، پس مانند گذشته عمل خواهید کرد و نتایجی مانند گذشته نیز دریافت میکنید.
باورها و نگرشهای اشتباه خود را شناسایی کنید و آنها را تغییر دهید. برای مثال بسیاری از افراد فکر میکنند که باید به سمت یک رشته تحصیلی و یا شغل خاصی بروند تا موفق و ثروتمند شوند، همین موضوع سبب شده تا جامعه به شکل ناسالم در حوزهای خاص متمرکز و سپس اشباع شود و بسیاری از افراد نیز پس از ورود به آن حوزه یا گرایش، به موفقیت نمیرسند.
اشباع شدن یک حوزه به این دلیل نیست که آن حوزه دیگر توانایی گسترش را ندارد، بلکه در اغلب موارد به دلیل مرگِ خلاقیت در آن حوزه است. موفقیت شغلی نیز منحصر به داشتن یک شغل خاص نیست، چراکهآن بسیاری از کسبوکارهای موفق از سادهترین ایدهها شکل گرفتهاند.
پس فارغ از نگاه جامعه به دنیای درونی خود رجوع کنید، لازم است مهارتها و تواناییهای خود را بهخوبی بشناسید. حتی اگر در تهیه یک نوع غذای خوشمزه مهارت دارید هرگز آن را دستکم نگیرید.
احتمالاً داستان موفقیت هارولد سنترز مبتکر مرغ کنتاکی (kfc ) را شنیدهاید، که در سن ۶۵ سالگی مهارت خود را در تهیه چنین غذایی جهانی کرد. عشق و علاقه او به همراه مهارتش سبب شد تا ایده او تبدیل به بیزینسی گسترده شود و حتی محبوبیتی جهانی یابد.
۴.باور کن که «میتوانی»
“شما میتوانید هرکسی که میخواهید بشوید، هر کاری که میخواهید بکنید، فقط باید بهاندازه کافی ایمان داشته باشید و بر اساس آن عمل کنید.” ناپلئون هیل
این ما هستیم که «نتوانستن» را باور کردهایم و این موضوع به آسانترین بهانه برای توجیه «تلاش نکردن» تبدیل شده است. یکی از روشهایی که میتوانید برای تبدیل «نمیتوانم» به «میتوانم» به کار ببرید پرسیدن سؤالات درست است.
بهعنوان مثال بهجای گفتن «من نمیتوانم» از خود بپرسید «چگونه میتوانم …؟»، سپس تمام راهکارها و ایدههایتان را روی کاغذ بیاورید.
ممکن است در ابتدا هیچ ایدهای نداشته باشید و یا ایدههایتان ساده و ناکارآمد به نظر برسند، اما ادامه دادن این تمرین و پرسش روزانه از خود سبب میشود تا ذهن شما به تفکر و ایدهپردازی عادت کند و کمکم باور به «توانمندی» را جایگزین «ناتوانی» کند.
درست مانند ورزش کردن، ذهن ما نیز نیاز به تمرین و ممارست دارد تا تواناییهای خود را بهبود ببخشد. با کمی جستجو در فضای اینترنت انسانهای بسیار موفقی را مییابید که هر «نمی توانمی» را در زندگیشان شکست دادهاند. انسانهایی با معلولیتهای جسمی و ذهنی که به اهداف خود رسیدهاند.
افرادی با محدودیتهایی چون فقر و یا بیماری و حتی بیخانمانی که اکنون به جایگاه اجتماعی فوقالعادهای رسیدهاند. تمام این موارد بیانگر آن است که فاصله انسان تا موفقیت بهاندازه میزان خودباوری اوست.
۵.ذهن خود را فریب دهید
اگر ذهن خود را فریب ندهید، او شما را فریب خواهد داد. درواقع «نتوانستن» فریب ذهنتان است که شما را از هر اقدامی بازمیدارد. برای تغییر برنامه ذهنی خود کافی است به شیوه متفاوتی فکر کنید، سخن بگویید و رفتار کنید.
تغییر برنامه ذهنی فرایندی تدریجی است که با تمرین روزانه امکانپذیر است. تمامی انسانهای موفق بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه تمرینات روزانهای برای تغییر برنامه ذهنی خود دارند. آنها برای مثبت اندیشی و تغییر باورهای اشتباه خود وقت میگذراند، کافی است در زندگی آنها سرک بکشید، مثلاً بیوگرافی آنها را بخوانید و یا سخنانشان را گوش دهید.
۶.عملگرا باشید
با تغییر «نمیتوانم» به «میتوانم» خود را به فردی عملگرا تبدیل کنید تا نتیجه گرا. عملگرا بودن یعنی اینکه ما برای تلاشهای خود و حرکتمان ارزش قائل هستیم و نه صرفاً نتیجه نهایی.
چراکه افراد مستعد بسیاری را دیدهایم که با توجه محض به نتیجه نهایی و البته اصرار بر یکشبه موفق شدن گرفتار اضطراب و حتی شکست شدهاند، اما در مقابل افرادی با تواناییهای بهظاهر کمتر که از مسیر موفقیت خود لذت بردهاند به نتایج درخشانی رسیدهاند.
خودباوری است که سبب میشود تا به خودتان ایمان داشته باشید و با شجاعت قدم بردارید و در هر زمان و با هر شرایطی خود را فردی موفق بدانید.
خودباوری باعث میشود تا از مهارتها و امکانات فعلی خود برای موفق شدن و حرکت در مسیر موفقیت استفاده کنید نه اینکه در انتظار فراهم شدن شرایطی ایدهآل و یا رخ دادن یک معجزه بیحرکت بمانید.
۷.احترام به خود
به خود احترام بگذارید. خود را ارزشمند و منحصر به فرد بدانید. اگر ارزش واقعی خود را بدانید آنگاه به ضعفهای خود نیز به شکل یک نقص توجه نمیکنید، بلکه تمامی نقاط ضعف و یا قدرت خود را ویژگیهایی میدانید که سبب میشوند شما را از دیگران متمایز کنند.
ارزشمند دانستن خود باعث میشود تا تواناییهای فوقالعاده وجودتان را کشف کنید و در صورت نیاز حتی آنها را بهتر از قبل کنید. همچنین لازم است علاوه بر آگاهی و شناخت نقاط قوت، ضعفهای خود را نیز بشناسید.
ضعفهای خود را بپذیرید و بر نقاط قوت خود تمرکز کنید. پذیرش ضعفها سبب میشود تا دچار کمالگرایی افراطی و ناسالم نشوید. پذیرش ضعفها به معنای این است که از بینقصگرایی دست بردارید و البته در صورت لزوم آن نقطهضعفی را که نیاز است بهبود ببخشید و برای تقویت و یا رفع آن ضعف تلاش کنید.
اما نقاط قوت ویژگیهایی هستند که سبب میشوند بتوانید قدمهای پرقدرتی بردارید و سریعتر رشد کنید، تمرکز بر نقاط قوت به معنای نادیده گرفتن و تقویت نکردن نقاط ضعفتان نیست، درواقع این شما هستید که باید آگاهانه آنها را انتخاب کنید که کدام نقطهضعف را رها کنید و یا کدام ویژگی را در خود تقویت کنید، چراکه ضعفهایی نیز وجود دارند که بهتر است آنها را همانگونه که هستند رها کنید تا تمرکز خود را بر تمرینات مؤثر و بهبود ویژگیهای دیگر بگذارید.
برای مثال اگر شما در نقاشی ضعیف هستید و هدف شما هیچ نقطه مشترکی با طراحی و نقاشی ندارد لازم نیست وقت و انرژی خود را صرف بهبود آن کنید.
همچنین ممکن است شما در سخنرانی و مهارتهای مربوط به فن بیان ضعیف عمل کنید، اما لازم میدانید که برای رسیدن به موفقیت بیشتر، این نقطهضعف را به یکی از نقاط قوت خود تبدیل کنید و با انجام تمرینات صحیح، مهارتهای کلامی و رفتاری خود را تقویت کنید.
اما فارغ از اینکه چه ویژگیهای مثبت و یا منفی دارید خود را حتی با تمام کاستیها زیبا ببینید، هیچ انسانی در جهان کامل و بینقص نیست و همه ما در رفتار و زندگی خود کاستیهایی داریم. آنچه ارزشمند است تلاش ما برای بهبود و توسعه فردی و حرکت در مسیر اهدافمان است.
یکی دیگر از شروط احترام به خود، رها شدن از مقایسههای اشتباه است. هرگز خود را با دیگران مقایسه نکنید. معیار خوشبختی شما، میزان موفقیت دیگران نیست. موفقیت توأم با آرامش هنگامی به دست میآید که بهجای غمگین و ناامید شدن از مقایسه مداوم خود با دیگران، وارد مسابقهای تکنفره با خود شوید، با این شرط که هرروز بهتر از دیروز عمل کنید.
کلام آخر
ازآنجاکه مهمترین عامل موفقیت خودباوری است، به توضیح خودباوری و نقش آن در موفقیت پرداختیم و سپس راهکارهایی عملی ارائه شد تا خود و توانمندیهایتان را باور کنید، به شناخت صحیحی از خود و علایقتان دست یابید و اهداف درستی را برگزینید، سپس با خودباوری و ایمان در جهت رسیدن به اهداف خود حرکت کرده و به موفقیت برسید.
خودباوری باعث میشود روحیهای قدرتمند، پویا و شکستناپذیر به دست آورید. کسی که خود را باور دارد، شکست و از دست دادنِ موفقیت او را نمیترساند چراکه او «من میتوانم» را باور کرده است.
چنین فردی در حقیقت خود و تواناییاش را در «خلق کردن و ساختن» باور کرده و به ایمانی نسبت به خود دست یافته است که بهراحتی تضعیف نمیشود.
ذکر این نکته ضروری است که رسیدن به خودباوری مانند تزریق واکسنی یکباره نیست که فقط با یکبار تلاش تا ابد ایمان و باوری شکستناپذیر به فرد منتقل کند بلکه همیشه مستلزم تمرین است. افراد موفق بهخوبی میدانند باید بهطور پیوسته از روشهای افزایش خودباوری استفاده کنند و آنها را در تمرینات روزانه خود جای دهند.
درواقع همانند نظافت بدن، ذهن ما نیاز دارد تا از آلودگیهای محیط و جامعه پاک شود، راهکارهای تقویت خودباوری که در این مقاله ارائه شد روشهایی مؤثر برای زدودن آلودگیهایی است که ما را از دیدن خودِ واقعی و درخشانمان محروم کرده است. ما همیشه باید از خودباوری یا همان الماس وجود خود مراقبت کنیم.
احترام قائل شدن و ارزشمند دانستن خود با تمام ویژگیهایمان و پذیرش نقاط ضعف و قدرت خود و سپس تلاش در جهت توسعه فردی همگی در حفظ خودباوری به ما کمک میکنند.
شما با کدام یک از این سبکها ارتباط بهتری برقرار میکنید؟
دوست دارید کدام سبک را یاد بگیرید؟