همانطور که از اسمش مشخص است ریسک پذیری یک حالت عادی نیست بلکه یک مفهوم است. مفهومی که از گذشته های دور در زندگی انسان ها تاکنون بوده است. حتی در زمان های دور هنگامی که انسان های اولیه غار نشین بودند برای بدست آوردن غذا، خطر دریده شدن توسط جانوران وحشی را قبول میکردند و از غار خارج می شدند و زندگی خود را به خطر می انداختند. امروزه هم هر انسانی در هر لحظه در حال ریسک کردن می باشد. از کوچک ترین موارد تا بزرگ ترین آن ها می تواند هم انسان را دچار آسیب کند، و هم به موفقیت برساند.
به طور مثال هنگامی که شما از خانه به سر کار می روید در واقع ریسک می کنید، چرا که بیرون رفتن از خانه و تحمل گرما، سرما، دود، آلایندگی هوا و حتی خطر تصادف با وسایل نقلیه نوعی از ریسک هایی است که به طور روزانه با آن ها سروکار دارید.
چه طور به راحتی ریسک پذیر شویم؟
با توجه به موارد گفته شده در ابتدای مقاله، مفهوم ریسک پذیر در میان انسان ها بیشتر در مورد بازارهای مالی به کار می رود که به آن ریسک مالی می گویند. ریسک پذیری مالی یعنی اینکه پول خود را جوری سرمایه گذاری کنید که احتمال از دست رفتن آن نیز بسیار بالا است و نتیجه آن بدین صورت است، یا شما را به موفقیت می رساند یا باعث زمین خوردن شما می شود.
بنابراین اگر ذره ای دقیق شوید متوجه می شوید که ریسک درباره بسیاری از مسائل زندگی به کار می رود و حتی ممکن است باعث تهدید یا از دست رفتن چیزی شود که برایتان ارزشمند است.
البته به صورت کلی ریسک پذیری به معنای از دست دادن کامل چیزی نمی باشد. در واقع بر اساس تئوری های مختلف ریسک کردن نوعی ناسازگاری برای نتایج پیش آمده است. به طور مثال بیمه کردن وسایل نقلیه نوعی ریسک پذیری مثبت است. یعنی شخص مبلغی را به عنوان ضمانت پرداخت می کند تا از وسیله نقلیه او در برابر تصادفات و از دست رفتن آن محافظت شود.
شاید باور نکنید ولی یکی از ریسک های بزرگی که بسیاری از مردم جهان حاضرند آن را قبول کنند، ریسک شرکت کردن در لاتاری و بلیط های بخت آزمایی می باشد. چون پول بسیار کمی را می پردازند و در مقابل آن جایزه بسیار بزرگی نصیبشان می شود.
شاید برای شما به نظر برسد که چنین ریسکی بسیار کوچک است اما اگر نگاه کارشناسانه به آن داشته باشید، متوجه می شوید که درصد باخت در چنین شرایطی خیلی زیاد است یعنی پرداخت پول در برابر هیچ. بنابراین درصد شکست خوردن در لاتاری و بلیط های بخت آزمایی بسیار بیشتر از برنده شدن آن و بدست آوردن جایزه ای بزرگ در برابر پولی اندک است.
۱.ریسک و محاسبه پیامدهای آن
بنابراین بر اساس موارد گفته شده می توان متوجه شد که افراد دارای علم و تجربه بیشتر سعی می کنند قبل از انجام کاری، میزان ریسک آن را محاسبه کنند و بسنجند که انجام آن کار چقدر ممکن است آن ها را متحمل ضرر و زیان کند. به طور مثال بازارهای مالی نمونه ای است که قبل از انجام هر معامله ای باید ریسک آن را محاسبه کرد و در صورتی که توان تحمل ضرر آن ریسک را داشته باشید، ریسک را قبول کنید و بپذیرید. در خرید و فروش بسیاری از کالاها و معاملات نیز در واقع روابطی برای محاسبه تقریبی ریسک وجود دارد که باعث می شود شخص جرات ریسک پذیری را داشته باشد.
راه های تقریبی ریسک
بنابراین در هر زمینه ای که برای رسیدن به موفقیت، ریسک پذیری نیاز است راه های تقریبی محاسبه ریسک نیز وجود دارد. اما اگر درمورد روابط انسانی نیز پای ریسک به میان بیاید دیگر راه محاسبه ای برای آن وجود ندارد بلکه باید با استفاده از احساس ترس از ضررها و زیان هایی که پیش رو قرار دارد جلوگیری کرد. در بسیاری از موارد چنین حسی به کمک انسان می آید و از قدم گذاشتن در راه های پر ریسک و پرخطر جلوگیری می کند.
اما از طرفی اگر با چنین حسی به درستی برخورد نشود و برای هر ریسکی در زندگی، از ترس خود استفاده کنیم به طور یقین پیشرفتی در زندگی برایمان حاصل نمی شود و حتی ممکن است چنین حسی به قدری بزرگ شود که ما را از انجام ساده ترین کارها سرباز زند.
بنابراین کنترل کردن حس ترس می تواند هم عامل موفقیت باشد و مانع از انجام ریسک های پرخطر شود و هم می تواند انسان را حتی از موفقیت های کوچک باز دارد.
پس انسان موفق کسی است که از ریسک پذیری نترسد، و بتواند ترس خود را کنترل کند.
۲.مهارت ریسک کردن
مهارت ریسک پذیری در بسیاری از موارد با ریسک پذیری اشتباه گرفته می شود. ریسک پذیری به دلیل اینکه مورد توجه روانشناسان و شخصیت شناسان است، پس در دسته ی صفات شخصیتی است. ریسک کردن یک مهارت است که هر کسی می تواند در مورد آن تمرین و مطالعه کند و در زندگی از آن استفاده کند.
در این قسمت از مقاله توضیحاتی در مورد مهارت ریسک پذیری به شما ارائه می شود که بر اساس این توضیحات شما می توانید به اهمیت این موضوع پی ببرید و اولویت آن در زندگی خود را مشخص کنید و تصمیم بگیرید که آیا قصد دارید در کوتاه مدت به تمرین، یادگیری و استفاده از این مهارت بپردازید یا اولویت ها و تصمیم های مهم تری دارید.
۱.ریسک و اهمیت آن
ریسک کردن به معنای دستیابی به یک هدف، خواسته و یا برآورده کردن یک نیاز، در زمانی است که آگاه هستید این اقدام ممکن است تبعات یا دستاوردهای منفی هم داشته باشد و با توجه به این مفهوم، مهارت ریسک کردن به معنای جست و جوی فرصت های تازه، ارزیابی عواقب، سنجش تبعات مثبت و منفی، مقایسه ی تبعات و در پایان انتخاب انجام دادن یا ندادن است.
ریسک کردن همیشه همراه با یک نوع دلهره یا نگرانی است. این نگرانی یا دلهره می تواند برای انجام دادن یک سری کارها برای رسیدن به هدف اصلی باشد. به طور مثال فرض کنید که کارمند اداره ای هستید و مدت هاست که به فکر راه اندازی یک کار جدید و رهایی از کار فعلی تان می باشید.
در چنین زمانی دلهره ای که به سراغتان می آید برای رهایی کار فعلی شما است. با خودتان می گویید نکند این کار را رها کنم و در کاری که راه اندازی می کنم، شکست بخورم. شاید بارها به خودتان گوشزد کنید که مگر کار فعلی ام چه مشکلی دارد زیرا همیشه پذیرش وضعیت موجود، آسان تر از حرکت و تغییر است.
۲.ریسک افراد موفق
نکته ی جالب توجه این است که بیش تر افراد موفق در دنیا برای ریسک کردن در کارهایی که اطرافیانشان میلی به انجام آن نداشته اند، اشتیاق قابل توجهی نشان داده اند. این اشتیاق برای ریسک کردن می تواند شامل هر چیزی باشد، از محصولاتی که کم سود به نظر می رسند تا سرمایه گذاری هایی که در نگاه دیگران بدون بازده هستند.
توجه به یک سری از نکات باعث می شود مهارت ریسک پذیری را جدی بگیرید و برای تمرین و استفاده از آن مشتاق شوید.
۳.ریسک پذیری و کارآفرینی
اگر ریسک پذیر نباشید، پس قطعا کسب و کاری برای کارآفرینی ندارید. کارآفرینی و ریسک پذیری باهم ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند. برای راه اندازی و توسعه ی کسب و کارتان، باید مقداری از سرمایه ی خود را سرمایه گذاری کنید.
در بیشتر مواقع این امر اتفاق می افتد اما گاهی برای کاری که اثبات نشده و میزان سوددهی آن مشخص نیست، اعتبارات مالی و اجتماعی خود را به خطر خواهید انداخت. بنابراین هر تصمیمی که گرفته می شود با چند ریسک کوچک همراه است. فرض کنید کسب و کاری را راه انداخته اید. نیروهای مشخصی برای خرید مواد اولیه و نیروهایی برای ارسال کالای تولیدی استخدام کرده اید.
اگر دوتا از نیروهای خرید از کار استعفا بدهند، بخشی از مواد اولیه دیر به دست نیروی تولیدی می رسد و سفارشات دیرتر به دست مشتری می رسد. این امر ممکن است باعث ایجاد نارضایتی و خشم مشتری شود. پس به محض این که وارد دنیای کسب و کار و کارآفرینی شدید باید برای ریسک پذیری آماده باشید.
۴. شناخت انواع ریسک
وقتی کلمه ی ریسک را می شنوید ممکن است فکر کنید که ریسکی بزرگ با تبعات نامطمئن در انتظارتان است اما فقط ریسک های بزرگ مدنظر ما نیستند بلکه از ریسک های کوچک هم نباید به سادگی گذشت. شناخت انواع ریسک به شما کمک می کند که برای اقدام کردن یا نکردن بهتر تصمیم بگیرید.
۵. ریسک قابل برآورد
ریسک های قابل برآورد شامل مجموعه ای از ریسک های شناخته شده هستند. از جمله مزیت های این ریسک می توان به پیش بینی موفقیت آینده اشاره کرد. به طور مثال شما زمانی که بخواهید در یک نمایشگاه بین المللی شرکت کنید با استفاده از داده هایی که در اختیار دارید می توانید میزان ریسک این کار را بسنجید و در صورتی که برای شما هزینه هایی به همراه داشته و سوددهی کمی دارد و یا اصلا سود ندارد، از انجام این کار صرف نظر کنید.
۶.ریسک مبهم
ریسک های مبهم ریسک هایی هستند که خطرهایی دارند. این خطرها می توانند شناخته شده یا شناخته نشده باشند. وجود این خطرها باعث می شود که تصمیم گیری دشوار شود. در بیشتر مواقع ریسک های تجاری به دلیل متغیر بودن وضعیت اقتصادی و همینطور غیرقابل پیش بینی بودن رفتار مشتری دارای ریسک مبهم هستند. زیرا به سختی می توان آن ها را پیش بینی یا اندازه گیری کرد.
۷.ریسک کاملا ناشناخته
ریسک های کاملا ناشناخته ریسک هایی هستند که وقتی شما کالایی که کاملا منحصر به فرد است، روانه ی بازار می کنید. در این زمان ریسک این اقدام کاملا ناشناخته است و نمی توان آن را حتی پیش بینی کرد.
شناخت تفاوت های انواع ریسک سبب می شود که شما در زمان ها و موقعیت های مختلف تصمیم های بهتری بگیرید.
۸.شناسایی ریسک های بی فایده
ریسک پذیرهایی که خوش بین هستند، زمانی که می خواهند ریسک یک کار را بررسی کنند اگر در آن کار ۵۰ درصد احتمال موفقیت باشد، آن را انجام می دهند و به آن شانس خوب می گویند و زمانی که در کاری ۷۵ درصد احتمال موفقیت باشد، آن کار و سوددهی آن را صد در صد می دانند. ریسک پذیری به طور کلی موفقیت و نتایج رضایت بخشی را به دنبال دارد اما نمی توان گفت همه ی ریسک ها
خوب هستند و یا اینکه هر ریسکی نتایج خوبی به دنبال دارد.
بارها پیش آمده که حتی ریسک هایی که قابل پیش بینی و اندازه گیری بوده اند با شکست مواجه شده اند. پس نباید این واقعیت را نادیده گرفت اما باید سعی کنید که بر نگرانی های ناشی از ریسک کردن چیره شوید. حتی زمانی که شکست می خورید خودتان را مقصر ندانید و با استفاده از آنچه آموخته اید، به سمت موفقیت ها و اهدافتان حرکت کنید.
۹.ذهن منفی انسان
در ذهن انسان همواره دو نوع برداشت و تصور منفی از ریسک کردن وجود دارد. اولین مورد این است که انسان در شکست خوردن خود مبالغه و اغراق می کند. بیشتر افراد به هنگام ارزیابی ریسک، به طور بدبینانه ای به شکست نگاه می کنند و آنقدر اغراق می کنند که حتی توجیه موقعیت های واقعی را نادیده می گیرند. دومین مورد، اغراق در پیامدها و تبعات شکست است. زمانی که واقعیت خارج از کنترل فرد است، بدترین نوع پیامد را پیش بینی می کند.
۱۰.تمایزی به سمت موفقیت
بعضی از ریسک ها نتایج باارزشی دارند و نتایج بعضی از ریسک ها نسبت به بقیه کم ارزش تر است. تنها یک عنصر مشترک بین همه ی ریسک ها وجود دارد و آن این است که آن ها متمایز کننده هستند. اکثر مردم تمایلی به ریسک پذیری ندارند اما آن عده از افرادی که ریسک می کنند قطعا بیش تر از دیگران برای بهبود شرایط فعلی تلاش و پافشاری می کنند.
در واقع افرادی که در زمینه ی تجارت و کارآفرینی موفق هستند، ریسک کرده اند و برای بهبود وضعیت خود تلاش کرده اند تمامی آن ها موفقیت یک شبه را باور ندارند و معتقدند موفقیت باید به مرور زمان و گام به گام به دست بیاید. در طی یک مسیر فرصت های زیادی بر سر راه شما قرار می گیرد و حتی اگر شما در این راه با شکست مواجه شوید، به خوبی می توانید از فرصت های کسب شده استفاده کنید.
موارد گفته شده تصور شما نسبت به ریسک کردن را اندکی تغییر می دهد اما ریسک کردن نیاز به زمان و پشتکار شما دارد تا این موضوع بخشی از طبیعت شما شود. همواره به یاد داشته باشید که شکست، آخر راه نیست و هر شکستی می تواند شما را به موفقیتی دیگر برساند.
۳.علت ترس از ریسک کردن
شاید برای شما هم پیش آمده که بعد از گذشت مدت زمانی، به خودتان می گویید؛ ای کاش از فرصت هایم بیشتر استفاده می کردم و یا اینکه ای کاش زمان به عقب بر می گشت و من تصمیمات محکم تری می گرفتم و با اعتماد به نفس و انرژی بیشتری کار می کردم. قطعا تمامی افراد در طول زندگی خود حتی یکبار هم که شده چنین جملاتی را به خود گفته اند اما به راستی اگر زمان به عقب بر می گشت چه کار می کردید؟
شاید پاسخ شما جملاتی مانند:
«از تصمیماتم نمی ترسیدم»، «ریسک های بیشتری می پذیرفتم»، «از تمام لحظه هایم بهره می بردم»، «از ابراز عقاید و نظراتم نمی ترسیدم»
و یا شاید جملاتی مشابه این موارد باشد. تمام این ها به طور کلی این را بیان می کند که همه افسوس نداشتن شجاعت ریسک پذیری را می خورید. اما چرا از بعضی از فرصت هایی که داریم اجتناب می کنیم؟
انسان به طور ذاتی ریسک گریز است و دوست ندارد وضعیت فعلی خود را به خطر بیندازد. وضعیت فعلی هر بدی که داشته باشد، آشنا و کم خطرتر است. طبق مطالعات دانشمندان و تحقیقات گسترده ی آن ها، انسان ذاتا ریسک گریز است و به عبارتی برای انسان، پذیرفتن شرایط موجود، تسلیم شدن و سکوت کردن به مراتب آسان تر از تغییر کردن، استفاده از فرصت ها و آشکارسازی نظر و عقاید است.
بارها برای شما هم پیش آمده که وقتی با موقعیتی مواجه می شوید که خطری برای اعتبار، موقعیت اجتماعی و حتی سلامتی دارد؛ در ارزیابی و تحلیل ریسک دچار اشتباه می شوید و بعدها متوجه این موضوع خواهید شد. در این قسمت چند مورد از دلایل ترس از ریسک کردن را بیان می کنیم.
۱.تصور شکست خوردن
ممکن است به هنگام ارزیابی ریسک یک کار، احتمال شکست خوردن از احتمال پیروزی، قوی تر باشد. با همین ارزیابی و تصور شکست خوردن، ممکن است در انجام آن کار تعلل کنید و یا اینکه از انجام آن کار منصرف شوید. همواره به این موضوع توجه کنید که در بسیاری از موارد، ریسک شکست خوردن در کار، به اندازه ای که ما تصور می کنیم بالا نیست و احتمال موفقیت بیش تر است.
۲.ترس از عواقب شکست
آیا ضرب المثل «از کاه کوه ساختن » را شنیده اید؟ بسیاری از افراد به هنگام ارزیابی ریسک، عواقب کار را که متصور می شوند، از کاه کوه می سازند. به طور مثال با خود می گویند: اگر موفق نشدم و با شکست مواجه شدم، همه افراد نزدیک به من، من را سرزنش می کنند و با من ارتباطشان را قطع می کنند، خانواده ام مرا طرد می کنند و همه چیز از کنترل خارج می شود.
تمامی این حس ها و جملات در ذهن فرد مرور می شود و فرد از انجام آن کار می ترسد. این ترس نتیجه ی یک اغراق است. اغراق در ارزیابی عواقب کارها و تصمیم ها و پس از آن فرد ترجیح می دهد آن کار را انجام ندهد زیرا خود را ناتوان می بیند و تصور می کند که اگر حتی یک درصد دچار شکست شود، هیچ راهی برای رسیدن به موفقیت برایش وجود ندارد.
همچنین بخوانید : ۳۱ راهی که شکست به ما کمک میکند
۳.ناتوانی در مواجهه با عواقب ریسک
این مورد و مورد قبلی بر هم تاثیر می گذارند. ترس های اغراقی و مبالغه های بیش از اندازه در مورد ریسک یک کار سبب می شود که میزان خود باوری فرد کاهش یابد. زمانی که خودباوری فرد کاهش می یابد، فرد خود را ناتوان دیده و در واقع ترس ها، شک ها و دودلی ها تصمیم نهایی را می گیرند.
فرد با ترس هایش از پذیرفتن فرصت های نو و ریسک پذیر خودداری می کند و تصور می کند که خود را از یک شکست بزرگ نجات داده است. مثلا در یک کلاس ۳۰ نفری زمانی که ناظم می خواهد نماینده ی کلاس را انتخاب کند،
همه ی دانش آموزان داوطلب نمی شوند زیرا تصور می کنند اداره ی یک کلاس و ایجاد نظم در کلاس از توان آن ها خارج است و اگر در این کار موفق نشوند مورد شماتت مدیر و ناظم قرار گرفته و ممکن است مورد تمسخر دانش آموزان قرار بگیرند.
۴.پذیرش وضعیت موجود و فریب خود
زمانی که ریسک یک کار را ارزیابی می کنید، ممکن است با خودتان بگویید که «وضعیت فعلی زیاد بد نیست» این یک فریب است . فریبی که شما را به رد یک تصمیم یا یک کار وا میدارد تا به تصور و خیال خود، زندگی تان را از شکستی مهلک نجات دهید.
۴.چگونه بر ترس از ریسک پذیری غلبه کنیم؟
مواردی که در قسمت قبل گفتیم همگی باعث می شوند که فرد قدرت ریسک کردن نداشته باشد و بترسد. برای غلبه بر ترس از ریسک پذیری ابتدا سه سوال از خود بپرسید:
- اگر شجاع تر بودم، چه کار می کردم؟
- با پذیرش وضعیت موجود، یکسال دیگر من در چه جایگاهی هستم؟
- چه زمانی ترس من از شکست باعث ایجاد اغراق در ریسک و تصور ناتوانی در کنترل وضعیت می شود به گونه ای که جلوی ریسک پذیری را بگیرم؟
با دقت به هر کدام از سوالات، پاسخ دهید. پاسخ شما به این سوالات، راه شما را مشخص می کند. در واقع شجاعت و اراده ی شما تقویت می شود و با اشتیاق بیشتری به سمت اهداف قدم بر می دارید.
همواره به خاطر داشته باشید که رسیدن به اهداف با ریسک همراه است و شما آنقدر توانایی دارید که حتی اگر با شکست مواجه شدید بتوانید خود را از آن موقعیت خارج کرده و موفق شوید.
خوشبختی بهایی دارد و برای رسیدن به خوشبختی و موفقیت باید شجاعت داشته باشید.
در این قسمت مواردی را بیان می کنیم که به شما کمک می کند تا بر ترس خود از ریسک پذیری غلبه کنید.
۱.مبارزه با منفی گرایی
دنیای امروز و به خصوص دنیای تجارت پر از مشکلات و اختلالات غیرقابل پیش بینی است. از گذشته تاکنون شرکت های زیادی صعود یا سقوط کرده اند. در واقع هر کار و هر تصمیمی تا حدی ریسک به همراه دارد. تا زمانی که با ذهن منفی گرای خود مبارزه نکنیم، نمی توانیم به موفقیت برسیم. ذهن و اندیشه های منفی سبب می شود که ریسک یک کار و عواقب آن را بزرگ نشان دهیم و فرصت هایی که ممکن است به وجود بیاید را کم ارزش جلوه دهیم.
هیچ رفتار یا کاری نیست که بدون ریسک باشد. به یاد داشته باشید که ریسک و خطر جزء ثابت زندگی است اما باید نوع درست ریسک را پذیرفت تا به نتایج و فرصت های عالی منتهی شود. همواره از خود بپرسید کدام ریسک ارزش پذیرش را دارد؟ پذیرش کدام ریسک در بلند مدت باعث سود دهی و موفقیت می شود؟ با ارزیابی درست ریسک، نسبت به انجام آن، اقدام کنید.
مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک، می گوید:« بزرگ ترین ریسک، ریسک نکردن است. در دنیایی که به سرعت در حال تغییر و تحول است، تنها استراتژی که محکوم به شکست است، ریسک نکردن است»
۲.افزایش قابلیت ها
زندگی سراسر امتحان و تجربه است. هر کدام از تصمیمات شما و کارهایی که انجام می دهید شما را توانمندتر از قبل می کند. تک تک کارهای کوچکی که انجام می دهید و خطرهایی که می پذیرید به مرور زمان باعث افزایش اعتماد به نفس شما می شود. زمانی که ریسک می کنید و بارها کاری را مورد آزمایش قرار می دهید، در واقع توانایی های خودتان افزایش پیدا می کند.
گاهی برای جلوگیری از تکرار اشتباهات و تصمیمات درست بهتر است به مطالعه روی آورید. مطالعه با کمترین ریسک، راز موفقیت دیگران را به شما یاد می دهد و باعث می شود شما بسیاری از کارهای اشتباه که دیگران انجام داده اند را تکرار نکنید. با این کار شما توانایی خود را افزایش می دهید و سبب افزایش اعتماد به نفس خود می شوید.
۳.تعامل هوشمندانه با ریسک
اگر چه تقویت قابلیت ها، توانایی ها و شایستگی ها بسیار با اهمیت است اما این به این معنا نیست که شخص، ریسک پذیری هوشمندانه ای داشته است. بهتر است برای هر تصمیم، پارامترها و شرایطی را در نظر بگیرید و با توجه به این پارامترها، ارزیابی دقیق و هوشمندانه ای از ریسک داشته باشید. با این کار ریسک تبدیل به یک فرصت می شود. این کار نتیجه ی تعامل هوشمندانه با ریسک است.
۴.اصلاح دیدگاه
همانگونه که موفقیت و شادکامی وجود دارد پس شکست و ناکامی هم وجود دارد و باید این را پذیرفت. اگرچه شکست یا ناکامی برای هر شخص حقیقی و یا حقوقی می تواند ناراحت کننده باشد اما باید به شکست اندیشید و انتظار آن را داشت. زیرا هر شکست می تواند در نهایت به موفقیت تبدیل شود.
فرض کنید در یک مسابقه ی بزرگ شرکت می کنید و علاوه بر شما تعداد زیادی شرکت کننده ی دیگر هم وجود دارد. اگر در ابتدا این را بپذیرید که هم امکان دارد موفق شوید و هم شکست بخورید عملکردتان بهتر شده و هوشمندانه تر عمل می کنید و در نهایت حتی اگر شکست بخورید چون آن را پیش بینی کرده اید، افسرده و دل شکسته نمی شوید. داشتن آمادگی ذهنی به شما این قدرت را می دهد که در تصمیم گیری های ریسک دار بهتر عمل کنید و ترس از عواقب ریسک بر شما چیره نشود.
۵.منع تعلل در تصمیم گیری
پس از تجزیه و تحلیل ها در مورد یک فرصت ریسک دار بهتر است به درون خود توجه کنید و تصمیم نهایی را بگیرید. زمانی که پس از بررسی و تجزیه تحلیل ها در تصمیم خود تعلل کنید نه تنها به موقعیت بهتری دست می یابید بلکه ممکن است فرصت خود را از دست بدهید و حتی با افکار منفی، تصمیم به رد آن فرصت بگیرید.
پس بهتر است بعد از بررسی های هوشمندانه ی خود، تصمیم خود را عملی کنید. زمانی که ریسک یک کار را می پذیرید تمام استعدادها و خلاقیت هایتان نمایان می شود زیرا همیشه تلاش می کنید که به موفقیت برسید و هر شرایط غیرقابل پیش بینی که پیش بیاید، در بهبود شرایط و رسیدن به اهداف خود، نهایت انرژی خود را به کار می گیرید.
۵.از ریسک هایتان استقبال کنید
همانطور که از ابتدای مقاله هم گفتیم، خطر کردن بخشی از زندگی روزمره ی انسان ها است. اگر پیشینیان ما قدرت خطر کردن نداشتند، هرگز زنده نمی ماندند و نسل انسان تا به امروز وجود نداشت و در گذشته منقرض شده بود. پس خطر کردن برخلاف تصور بسیاری از مردم، نه تنها بد نیست بلکه باعث پیشرفت و موفقیت انسان می شود.
ریسک پذیری دو جنبه ی مثبت و منفی دارد:
ریسک منفی
این نوع ریسک مانند رفتارهای پرمخاطره ی انسان، فعالیت های مجرمانه، اعتیاد و خشونت است. در این نوع ریسک فرد خود را به خطر انداخته و در نهایت جسم و روح و روانش را به تباهی می کشد. در بعضی از موارد هم فرد به دلیل خشمی که از شرایط و وضعیت خود دارد، دست به نابودی خود می زند. این نوع ریسک در نظر عموم مردم بسیار بد و ویران گر است.
ریسک مثبت
اما ریسک مثبت هم وجود دارد. این نوع ریسک برای تک تک افراد لازم است و موجب سازندگی و ارتقای جامعه می شود. به طور مثال سرمایه گذاری در سطع وسیع ممکن است نوعی خطر کردن باشد اما احتمال اینکه سبب پیشرفت و نوآوری شود، بسیار زیاد است.شاید شما هم بارها برای اینکه کاری را به یک نتیجه ی خوب برسانید و بتوانید موفق شوید، آزمون و خطاهایی را انجام داده اید. این یک نوع خطر کردن است و ما از این طریق به دانش خود می افزاییم و مانند دانشمندان درباره ی کاری که انجام می دهیم، آزمایش هایی نیز انجام می دهیم تا نتیجه کار رضایت بخش باشد.
با اینکه ریسک کردن فواید زیادی دارد اما بسیاری از مردم جرات خطر کردن ندارند و پذیرش شکست برای آن ها بسیار سخت است. پس ترجیح می دهند به زندگی عادی و یکنواخت خود ادامه دهند. اما برای سازندگی و پیشرفت باید به استقبال خطر رفت. شاید برای شما این سوال پیش آمده که چرا باید به استقبال خطر رفت؟ در این قسمت تعدادی از دلایل اینکه چرا باید به استقبال خطر برویم را بررسی می کنیم.
۱.فرصت های پیش بینی نشده با ریسک کردن پیش می آیند
وقتی ریسک می کنیم و در راه هدف و کارمان پیش می رویم، با شرایطی رو به رو می شویم که غیر قابل پیش بینی بوده و ما تا پیش از این ، از آن ها اطلاعی نداشته ایم. در این زمان باید از تک تک فرصت ها استفاده کنیم و تجربه ای جدید کسب کنیم.
۲.اعتماد به نفس و توانایی مقابله با مشکلات، افزایش می یابد
زمانی که ریسک می کنید و تجربه های جدیدی کسب می کنید، اعتماد به نفستان افزایش یافته و سبب می شود به این باور برسید که پیروزی از آن شماست. در این زمان به این موضوع پی می برید که کارهایی که زمانی برایتان بسیار دشوار بود و حتی فکرش را نمی کردید که بتوانید از پس آن ها برآیید، به راحتی انجام می دهید.
۳. آگاهی و اطلاعات تازه ای کسب می شود
زمانی که کاری را به شیوه ی جدید و متفاوتی انجام می دهید، به دانش، اطلاعات و آگاهی تازه ای دست می یابید. این دانش و آگاهی سبب رشد فرد شده و فرد نسبت به میزان توانایی های خود اطلاعات بهتری را پیدا می کند.
۴.باید به دنبال موفقیت رفت
برای موفق شدن نمی توان از صبح تا شب پشت میز نشست تا موفقیت راهش را به سمت ما کج کند و دست ما را بگیرد. باید برای موفق شدن تلاش کرد. علاوه بر کسب و افزایش مهارت های فردی، باید قدم هایی رو به جلو برداشت. گاهی قدم برداشتن به سمت موفقیت با ریسک ها و خطرهایی همراه است. به مرور زمان، فرد یاد می گیرد که به درستی تصمیم بگیرد تا در کارهایش موفق شود.
۵.امنیت همیشگی راه رویاها را باز نمی کند
برای اینکه رویاهای ذهنی شما تبدیل به واقعیت شوند، گاهی باید ریسک کرد. کسانی که همیشه یک راه و روش را دنبال می کنند و برای رسیدن به رویاهایشان خطر نمی کنند، به خواسته های ذهنی و قلبی شان دست نمی یابند و ناکامی نصیبشان می شود.
۶.ترس از شکست با ریسک کردن از بین می رود
در قسمت های قبل گفتیم که ترسیدن از عواقب یک تصمیم یا ریسک سبب می شود که فرد از آن تصمیم صرف نظر کند. در این زمان فرد به دلیل هراس هایش زندگی شاد و مطلوبی نخواهد داشت. برای رهایی از چنین وضعیتی بهتر است فرد به مرور ریسک کردن را بپذیرد و چندین بار این کار را تکرار کند. کم کم شهامت جای ترس از شکست را می گیرد و فرد متوجه می شود که شکست نه تنها پایان موفقیت نیست بلکه راهی است برای رسیدن به موفقیت.
۷.ریسک کردن، لذت بخش است
ریسک کردن برای فرد هیجان و لذت خاصی به همراه دارد. زمانی که فرد در زمینه ای ریسک می کند، زندگی اش از یکنواختی و تکراری بودن در می آید و این هیجان سبب می شود که روحیه ی تلاشگر در فرد افزایش پیدا کند.
۸. ریسک کردن، بی گدار به آب زدن نیست
درست است که ریسک کردن منافعی را برای فرد به دنبال دارد اما قرار نیست که فرد بدون هیچ آگاهی و ارزیابی، خود را در دل خطر بیندازد. زمانی که فرد بدون هیچ علم و آگاهی دست به کاری می زند، در واقع شکست خود را رقم زده و نباید انتظار پیروزی داشته باشد. قبل از اقدام به هر کار و تصمیمی بهتر است ابتدا خود را آماده کنید، دانش لازم را به دست آورید و عواقب آن را بسنجید. در این صورت شما می توانید از ریسک کردن منافعی هم کسب کنید. پس همواره به این نکته توجه کنید که بدون مطالعه و ارزیابی درست و هوشمندانه، وقت، نیرو و انرژی خود را تلف نکنید.
۶.چرا افراد ریسک پذیر از سایر افراد موفق تر هستند؟
۱.افراد ریسک پذیر خلاقیت دارند
یکی از نتایج ریسک پذیری، افزایش روحیه ی خلاقیت است. اگر بخواهیم شخصی را مثال بزنیم که روحیه ریسک پذیری اش زبانزد همه است، آن شخص استیو جابز است. اگر ریسک پذیری وی نبود هرگز برند اپل به وجود نمی آمد. ریسک پذیری سبب می شود که فکر به خلاقیت و ابتکار برسد. روحیه ی ریسک پذیری منجر به اختراعات و اکتشافات شده و به مرور زمان سطح زندگی فرد را بهبود و ارتقا می بخشد. زمانی که فرد قدرت ریسک کردن داشته باشد، شهامت و شجاعت وی سبب می شود که ایده های جدیدی را مطرح کند و خلاقیت خود را به ایده ها بیفزاید. زمانی که فرد ریسک کردن را می پذیرد در واقع می داند که در انتها پاداشی در انتظارش است. پس باید با زمان بندی درست برای رسیدن به اهدافش تلاش کند.
۲.افراد ریسک پذیر به توسعه ی فردی می رسند
زمانی که زندگی عادی و یکنواختی داشته باشید، نمی توانید از عادت های خود دست بکشید و پیشرفت کنید. وقتی که ریسک کاری را می پذیرید در نتیجه از بند عادات خود رها شده و خود را توسعه می دهید . در واقع زمانی که در شرایط سخت قرار می گیرید، می توانید نقاط قوت خود و اهداف واقعی تان را پیدا کنید. در این زمان تجارب زیادی به دست می آورید و به مرور زمان تکامل پیدا می کنید. افرادی که بیشتر سختی می کشند، تجربه و ذهن متکامل تری نسبت به سایر افراد دارند زیرا ذهن، در شرایط سختی و چالش است که تکامل پیدا می کند. در ادامه این راه آنچه را که همیشه برایتان مانند رویایی غیرممکن بوده است را به دست خواهید آورد و در این راه آنچه که با ارزش است توسعه ی فردی می باشد.
۳.افراد ریسک پذیر، خطرات ریسک را محاسبه می کنند
ریسک پذیر بودن به این معنا نیست که بدون ارزیابی و محاسبه ی خطر، وارد یک بی راهه و مسیر نادرست شوید. افراد ریسک پذیر کسانی هستند که در ابتدا تصمیم خود را تفسیر می کنند. سپس خطرات را محاسبه می کنند. اگر در پایان محاسبه به این نتیجه برسند که در این مسیر، به موفقیت نمی رسند و زمین می خورند، از رفتن به این مسیر و انتخاب آن خودداری می کنند. در واقع چیزی که سبب تمایز افراد عادی و افراد موفق می شود این است که افراد موفق قبل از اتخاذ تصمیم ، اطلاعات لازم را به دست می آورند و سپس به سمت آن گام بر می دارند.
افرادی که بدون کسب اطلاعات قبلی، تصمیم گیری می کنند بعد از مدت زمانی متوجه می شوند که راهی که رفته اند اشتباه بوده است. در چنین مواقعی فرد به این نتیجه می رسد که ریسک پذیری، باعث هدردادن سرمایه و زمان می شود، در صورتی که اشتباه از خود فرد بوده که قبل از تصمیم گیری، اطلاعات کافی را کسب نکرده است.
۴.افراد ریسک پذیر، اهل عمل هستند
یک فرد ریسک پذیر فقط ایده پردازی نمی کند. در واقع فرد ریسک پذیر ابتدا رویاها و اهداف خود را در نظر می گیرد و سپس ایده پردازی می کند و برای رسیدن به اهداف خود همه چیز را ارزیابی می کند تا بهترین تصمیم را گرفته و به موفقیت برسد. افراد ریسک پذیر به این باور رسیده اند که موفقیت ها به دست نمی آیند مگر از راه ریسک کردن. چیزی که واضح است این است که در راه هر هدف و تصمیم، اقدام و عمل بسیار اهمیت دارد. باید جلو رفت و دست به کار شد. تجربه ها را به کار گرفت و در نهایت به موفقیت رسید.
۵.افراد ریسک پذیر،مقاوت بالایی دارند
یکی دیگر از ویژگی های افراد ریسک پذیر، توانایی بالای آن ها در تحمل خطرات است. این افراد جسارت و شهامت بالایی دارند و در راه اهدافشان با هوشیاری و اعتماد به نفس گام بر می دارند. یک فرد ریسک پذیر خود را برای هر شرایطی آماده می کند و زمانی که مشکلی پیش بیاید، عقب نشینی یا فرار نمی کند بلکه با تمام توان خود مقاومت می کند و به دنبال راهی برای حل مشکل است.
۶.افراد ریسک پذیر از شکست هراسی ندارند
افرادی که روحیه ی ریسک پذیری بالایی دارند از شکست خوردن نمی ترسند. این افراد اراده ی بسیار بالایی دارند و ترس هایشان را به راحتی کنار می گذارند. یک فرد ریسک پذیر این را می پذیرد که ممکن است در یک کار شکست بخورد اما چون خودش را آماده کرده است، از فرصت هایش استفاده کرده و هر شکست را پلی برای موفقیت بعدی می بیند.
۷.افراد ریسک پذیر، استانداردهای بالاتری نسبت به دیگران دارند
فردی که ریسک پذیر است، همواره خطرات زیادی در برابرش قرار می گیرد. این فرد آن ها را با شجاعت پشت سر گذاشته و برای اهدافش تلاش می کند. مواجهه و مقابله با هر کدام از این خطرها سبب می شود که تجارب و اطلاعات ارزشمندی را به دست آورد. به همین دلیل است که هر فرد ریسک پذیر منبع اطلاعاتی بسیار قوی و ارزشمندی از تجارب و اطلاعات مهم و کاربردی است. فرد ریسک پذیر زمانی که وارد مسیر و شرایط جدید و ناشناخته ای می شود با تجارب و اطلاعات خود، خطر را مهار کرده و چیزهای جدیدی را کشف می کنند. هوش هیجانی این افراد بالا است و زمانی که در معرض خطر قرار بگیرند خیلی سریع واکنش نشان داده و خطر را دفع می کنند.
۸.افراد ریسک پذیر، انعطاف پذیر هستند
فردی که ریسک پذیر است به دلیل تجارب و اطلاعات مفیدی که دارد به هنگام مواجهه با خطر، نمی ترسد و عقب نشینی نمی کند. این فرد در این راه آنقدر به پیشرفت رسیده و شخصیت خود را ارتقا داده که در چنین زمانی خود را با شرایط سازگار می کند . برای مقابله با شرایط سخت و مشکلات، با روحیه ی قوی و انرژی بالا اقدام می کند.
۷. زنان یا مردان؟ کدام یک ریسک پذیرتر هستند؟
طبق تحقیقات انجام شده، مردان بیش تر از زنان، تمایل به خطر کردن دارند. زمانی که مردها تحت فشار روحی، عصبی و اضطراب قرار می گیرند، بیشتر از زنان خطر می کنند. در صورتی که زنان در چنین موقعیت هایی برعکس عمل کرده و تا جایی که امکان دارد از خطر کردن پرهیز می کنند. با توجه به عملکرد زنان و مردان در موقعیت های استرس آور و نگران کننده، زمانی که زن و مرد در کنار هم باشند، عملکرد بهتر و هوشمندانه تری دارند زیرا هر دو به هم کمک می کنند.
ریسک در گذشته
در زمان های کهن، اجداد ما هم به همین شکل به یکدیگر کمک می کرده اند. مردان کهن برای تهیه ی غذا، مجبور بودند که به شکار بروند و خطر کنند. زنان نیز باید در کنار اعضای خانواده و کودکان می ماندند تا از آن ها مراقبت کنند. در واقع زن و مرد، مکمل یکدیگر هستند.
ریسک در حال
در زمان حال هم بیشتر مردها در خارج از خانه کار می کنند و ریسک می کنند. مایحتاج خانواده و تامین نیازهای اولیه در بیشتر خانواده ها بر عهده ی مرد است.
زنان کانون خانواده را گرم نگه می دارند. حتی با وجود شاغل بودن می توانند از عهده ی وظایفشان برآیند و این به این معنا است که زن و مرد در هر عصر و زمانی مکمل هم بوده اند. پس نتیجه ی همکاری و همفکری زن و مرد سبب پیشرفت و موفقیت هر دو می شود.
نتیجه گیری
در این مقاله ما به توضیح ریسک و مهارت ریسک پذیری پرداختیم. ریسک پذیری لازمه ی موفقیت و پیشرفت است و کسانی که در آرزوی تحقق رویاهایشان هستند با ریسک پذیری به آرزویشان خواهند رسید. ریسک پذیری بی گدار به آب زدن نیست بلکه با ارزیابی درست و هوشمندانه و همچنین توجه به عواقب ریسک، باید بهترین تصمیم را گرفت.
برای ریسک کردن باید ترس ها را پشت سر بگذارید و به مرور زمان جسارت و شهامت ریسک کردن را به دست آورید. ریسک کردن سبب افزایش اعتماد به نفس و توسعه ی فردی شده و شخص ریسک پذیر خلاقیت و انعطاف پذیری اش چند برابر می شود. برای ریسک کردن باید همه ی جوانب را در نظر داشت و دانش کافی را در مورد آن موضوع به دست آورد.
زنان و مردان کامل کننده ی یکدیگر هستند . زیرا مردان نسبت به زنان ریسک پذیرتر بوده و زنان در موقعیت های استرس آور، محتاط تر هستند. پس زمانی که دست به دست هم بدهند و با همکاری هم در مسیری گام بردارند،پیشرفت و موفقیت حتمی است.
شما با کدام یک از این سبکها ارتباط بهتری برقرار میکنید؟
دوست دارید کدام سبک را یاد بگیرید؟